گرچه در دورترین شهر جهان محبوسم
از همین دور ولی روی تو را میبوسم
گرچه در سبزترین باغ، ولی خاموشم
گرچه در بازترین دشت، ولی محبوسم
خلوت ساکت یک جوی حقیرم بیتو
با تو گستردگی پهنه اقیانوسم
ای به راهت لب هر پنجره یک جفت نگاه!
من چرا اینقدر از آمدنت مأیوسم؟
این غزل حامل پیغام خصوصی من است
مهربان باشی با قاصدک مخصوصم
گرچه تکرار نباید بکنم قافیه را
بهخصوص آن غلط فاحش نامحسوسم
بار دیگر میگویم تا یادت نرود:
مهربان باشی با قاصدک مخصوصم
شاعر ؟؟؟
تصاویر "منصور آهسته"
"مرتضی تیموری"
گل من
هرچی آرزوی خوبه مال تو
هرچی که خاطره داری مال من
اون روزای عاشقانه مال تو
این شبای بی قراری مال من
منم و حسرتِ با تو ما شدن
تویی و بدونِ من رها شدن
آخرِ غربت دنیاس مگه نه؟
اوّل دوراهی آشنا شدن
تو نگاه آخرِ تو
آسمون خونه نشین بود
دلتو شکسته بودن
همه قصّه همین بود
می تونستم با تو باشم
مث سایه مث رویا
اما بیدارم و بی تو
مث تو تنهای تنها
هرچی آرزوی خوبه مال تو
هرچی که خاطره داری مال من
اون روزای عاشقانه مال تو
این شبای بیقراری مال من
دکتر افشین یداللهی
نازنینم
سلام ...
بازم نتونستم برای مطالب ماهت نظر بگذارم .!!!
دوستت دارم .
دلم خیلی برات تنگ شده ...
حضور عشقم ...
سلام ...
هرچه کردم
از هر وبی رفتم
نتونستم برای تمام نوشته های عالیت نظر بگذارم ...
پس
با عشق
تقدیم به حضور نازنینت...
این واژگان هر آنچه که دارند می دهند
تا شعر ها مرا به تو پیوند می دهند
حتی برای کشتنم این دشمنان هنوز
تنها مرا به جان تو سو گند می دهند
با این گدازه ها چه کنم ؟دردهای من
بوی گدازه های دماوند می دهند
از مادرت بپرس که در وادی شما
یک قلب واژگون شده را چند می دهند؟
دیوانگی مجال غریبی است عشق من!
زنجیرها مدام مرا پند می دهند ...
مهتاب بازوند
سلام...
سلام ...
سلام ...
توان گفتن آن راز جاودانی نیست
تصوری هم از آن باغ ارغوانی نیست
پراز هراس و امیدم که هیچ حادثه ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست
زدست عشق به جز خیر بر نمی آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست
درختها به من آموختند فاصله ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست
به روی آینه ی پر غبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست
فاضل نظری
نازنینم ...
سلام
دلم برایت تنگ است ...
میدانی
چند روز است ...
به خدا تقصیر من نیست ...
خسته شدم
آمدم ...
هر روز
و هر روز
وهر روز ...
اما دریغ ...
مطالبت را خواندم و لذت بردم .
مثل همیشه
عالی
عالی عالی عالی ...
.
.
.
.
.
.
.
ولش کن بابا
بذار خودمونی بنویسم . مردم از بس اومدم و نتونستم
نظر بدم . گفتم الان با خودت چی فکر میکنی ؟
نمیگی این چقدر بی معرفته ؟؟!!!
بابا به خدا دلم برات تنگ شده . ولی چه کنم ؟
اینجا هم که نمیشه احساسات خرج کرد ....
فقط بدون به یادتم .
دوستت دارم .
ماه منی .
عزیزم .
نازنینم ...
سلام سوژه نابم برای عکاسی
ردیف منتخب شاعران وسواسی
سلام «هوبره»ی فرشهای کرمانی
ظرافت قلیانهای شاه عباسی
تجسم شب باران و مخمل نوری
تلاقی غزل و سنگ یشم الماسی
و ذوالفنون، شب چشم تو را سه تار زده
به روی جامهدران با کلید «سل لا سی»
دعا، دعای همان روزگار کودکی است:
خدا تُنه ته دو باله تو مال من باسی
حامد عسگری
آواز عاشقانه ی مادر در گلو شکست
حق با سکوت بود، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
ای داد، کس به داغ دل باغ، دل نداد
ای وای، های های عزا در گلو شکست
آن روزها ی خوب که دیدیم، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
«بادا» مباد گشت و «مبادا»به باد رفت
«آیا» ز یاد رفت و «چرا» در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا...در گلو شکست
سلام نازنینم ...
دلم شکست ...
خیلی ...
از تو انتظار نداشتم ...
زبان حالم ر ا خوندی؟
چون نتونستم نظر بدم
اینجا مطلب نوشتم
البته با هزار مشکل
چرا حداقل یک اپسیلون احتمال ندادی
کی بوردم ایراد داره؟!!!!!!!!
.
.
.
.
از دوست بپرسید چرا می شکند؟
ماه مهربان من
دوستت دارم
مثل همیشه
انیما جونم سلاااااااااااااااااااااااام .
خوبی ؟
خوشی ؟
دیدم الان روخطی
گفتم برات بنویسم که دو روزه میام تووبت نمی تونم نظر بدم .
تمام مطالبت رو خوندم همه عالی بودن .
منم خوبم .
دلم برات تنگ شده . تو چرا نمی آیی ؟
دهکده رویایی عزیز
سلام
خیلی گشتم
ولی تصویر دهکده رویایی را نیافتم .
.
.
.
ناقابل است
پذیرا باش .
"کامیار حاجی خانی"
تصاویر "سید مصطفی زمانی"