دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1816522
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

حکایت «حال» و «نت فالش» و «به رنگ ارغوان»

 جشنواره فیلم فجر  - ابراهیم حاتمی‌کیا

همیشه گفتم که خود را متعلق به سینمای حرفه‌ای نمی‌دانم و البته می‌دانم که خیلی توضیح نداده‌ام این سینمای حرفه‌ای چه موجودی است. شاید تعریفی که من از سینماگر حرفه‌ای می‌دهم، تعریف ناقصی باشد، ولی برای خودم قابل درک است.

مثلاً فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای برای نوشتن، یک قلم می‌خواهد و یک کاغذ سفید و کلی اطلاعات آماده در حول و حوش موضوع. حال می‌شود منتظر ماند تا فیلمنامه در یک زمان معقول آماده شود، ولی من هر وقت چنین برنامه‌ای را برای خودم چیدم با مغز، زمین خوردم.

من برای نوشتن، همه این ابزار بالا را می‌خواهم به اضافه یک عنصر، و آن چیز مزاحمی است به نام «حال». این حال، بیچاره می‌کند. چنان کاسه و کوزه عقل و درایت و برنامه‌ات را به هم می‌ریزد که می‌شوی ذلیل فی‌الارض. این حال چه قالبی دارد که تا اعلام آمادگی نکند، هر تدارکی را دیده باشی باز مجبوری رهایش کنی. این حال، زمان‌شناس نیست.

اصلاً منطق و ادب سرش نمی‌شود. وقت و بی‌وقت، سروکله‌اش پیدا می‌شود. احترامی و اعتنایی به تجربه‌های درخشانت نمی‌کند! چنان بی‌اعتنا به ارض و سماست که گویی از عالم دیگری است و هیچ محتاج این القاب نیست. فیلمنامه به رنگ ارغوان چهار سال با همین حال بر زمین نشست و ما سراغ دیگری رفتیم. تا این که در شرایطی که «نت فالش» نیاز به «حال» داشت، سراغمان آمد.

حس می‌کردم این موجود نامرئی، مثل بارداری ناخواسته در حال عرض اندام است. حس آدم خیانتکاری را داشتم که نباید دل در گرو کس دیگری داشته باشم؛ ولی او بی‌رحمانه حجم ذهن و روحم را اشغال کرد و من ناگهان فهمیدم در شهر تورنتو کانادا، آن هم در دل پروژه «نت فالش» در حال نگارش به رنگ ارغوانام. من با این حال چه کنم. می‌دانم که دوستان حرفه‌ای به ریش بنده می‌خندند و این ادا و اطوار را بازی می‌دانند.

نمی‌دانم، شاید آنها به همین وضع من دچار می‌شوند، ولی غم نان، چنان تحت فشارشان قرار می‌دهد که به روی مبارکشان نمی‌آورند و چنین است که کورتاژهای عجیب و غریب می‌کنند و سینمای ما پر است از فکرهای دو ماهه و سه ماهه که به دلیل روح حرفه‌ای ناخواسته وارد دنیای واقعی شده‌اند.

این نجوا را بلند گفتم که دوستان منتقد مدادها را تیز کنند تا مشروعیت به رنگ ارغوان را زیر نوک تیز مدادهایشان کالبدشکافی کنند. بسم‌الله.

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : نامه - فرهنگی
چهارشنبه هفتم 11 1388
مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه قم

معمم بودن دائمی طلاب، شرط اعطای مدرک علمی حوزه‌های علمیه

 در گواهینامه مدارک علمى سطح سه و چهار، تصریح مى‏شود که این مدرک مخصوص کسانى است که ملبس به لباس روحانیت‏باشند. فضلا و محققان و اساتید که به فضل شهرت دارند و یا صاحب تالیفات قابل ملاحظه هستند، مى‏توانند بدون گذراندن سطح سه براى اخذ مدرک سطح چهار طبق مقررات اقدام کنند و تشخیص صلاحیت آنان و تعیین مدت مذکور در ماده 14 با شوراى عالى حوزه است.

 به گزارش سرویس اندیشه خبر آنلاین شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به شرح ذیل است. متن زیر، مصوبه 214 شوراى‏عالى حوزه علمیه است که در آن، شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به تصویب رسیده است .

ماده 1) به متقاضیان مدارک علمى حوزه علمیه قم که واجد شرایط باشند، در چهار سطح (سطح یک، سطح دو، سطح سه، سطح چهار) طبق ضوابط، مدرک علمى داده مى‏شود .

ماده 2) متقاضیان مدارک علمى حوزه، باید واجد شرایط ذیل باشند:

الف) داشتن پرونده در مرکز مدیریت‏حوزه یا یکى از حوزه‏ها و مدارس تحت پوشش;

ب) نداشتن سوء پیشینه . تشخیص این امر با معاونت آمار و بررسى مرکز مدیریت است;

ج) داشتن نمره قبولى در همه پایه‏ها;

د) معدل چهارده در امتحانات سال ششم براى سطح یک;

ه) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم براى سطح دو;

و) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم و دهم براى سطح سه;

تبصره) کسانى که در امتحانات حوزه، نمره قبولى را کسب کرده‏اند، اما معدل چهارده ندارند، مى‏توانند براى یک بار دیگر در امتحانات سطح مربوط ، که نیاز به معدل چهارده دارد، شرکت کنند تا در صورت تحصیل معدل چهارده، مدرک علمى و یا موضوع براى نوشتن رساله دریافت کنند .

ز) ارایه گواهى شش سال شرکت در درس خارج از دو نفر از اساتید درس خارج که مورد تایید مرکز مدیریت‏حوزه علمیه قم باشند و قبولى در مصاحبه مربوط به شش سال درس خارج و داشتن رساله سطح سه با نمره قبولى هشتاد جهت‏شرکت در سطح چهار;

ح) معمم بودن مستمر متقاضى سطح سه و چهار .

تبصره) در گواهینامه مدارک علمى سطح سه و چهار، تصریح مى‏شود که این مدرک مخصوص کسانى است که ملبس به لباس روحانیت‏باشند .

ماده 3) مدرک سطح سه و چهار در هر سال تا حد معینى اعطا مى‏شود و حد مذکور را همه ساله شوراى عالى حوزه تصویب مى‏کند .

تبصره 1) در صورتى که متقاضیان واجد شرایط، بیش از حد تعیین شده باشند، متقاضیانى که امتیاز بیشترى داشته باشند، اولویت دارند .

تبصره 2) سقف شرکت در امتحان سطح سه و چهار، دو برابر حد تعیین شده در آن سال خواهد بود .

ماده 4) کسانى که قبل از تشکیل شوراى مدیریت (سال 1360) دروس سطح را خوانده‏اند و پرونده کاملى در مرکز مدیریت نداشته و یا فاقد پرونده مى‏باشند و سن آن‏ها کمتر از سى سال نباشد، در صورتى که دو نفر از اساتید و علماى حوزه مراتب تحصیلى آن‏ها را تایید کنند، مى‏توانند در امتحان سطح سه شرکت کنند و در صورتى که رساله آنان نمره هشتاد را بیاورد، مى‏توانند، با ارایه گواهى شش سال درس خارج و قبولى در مصاحبه مربوط به آن، براى سطح چهار رساله بنویسند .

تبصره) فضلا و محققان و اساتید که به فضل شهرت دارند و یا صاحب تالیفات قابل ملاحظه هستند، مى‏توانند بدون گذراندن سطح سه براى اخذ مدرک سطح چهار طبق مقررات اقدام کنند و تشخیص صلاحیت آنان و تعیین مدت مذکور در ماده 14 با شوراى عالى حوزه است .

ماده 5) اعطاى مدرک علمى به طلاب رشته‏هاى تخصصى، براساس مقررات ذیل است:

الف) فارغ التحصیلان رشته‏هاى تخصصى، چنانچه معدل سالانه آن‏ها کمتر از شانزده نباشد، از گذراندن سطح سه معاف هستند و با موفقیت در کسب امتیاز رساله سطح چهار، مدرک علمى سطح چهار دریافت مى‏کنند . در غیر این صورت، با دارا بودن حداقل معدل چهارده مى‏توانند از مدرک علمى سطح سه استفاده کنند .

ب) طلابى که تا تاریخ تصویب این آیین‏نامه در رشته‏هاى تخصصى شرکت کرده و موفق به کسب نمره سالانه چهارده نشده‏اند، در صورت دارا بودن شرایط، مدرک معادل دریافت مى‏کنند .

ماده 6) برادران و خواهرانى که در غیر قم و استان خراسان در حوزه‏هاى مورد تایید مدیریت‏حوزه علمیه قم طبق برنامه‏هاى حوزه تحصیل مى‏کنند، نمره‏هاى قبولى آن‏ها در امتحانات کتبى ملاک شرکت در امتحانات شفاهى مدارک خواهد بود و تنها از مدارک سطح یک و دو بهره‏مند مى‏شوند و براى گرفتن مدارک سطح سه و چهار باید تحت پوشش مرکز مدیریت قرار گیرند .

تبصره) این ماده تا زمانى معتبر است که حوزه‏هاى مذکور برادران و خواهران، زیر پوشش مرکز مدیریت قرار نگرفته باشند .

ماده 7) خواهرانى که در حوزه‏هاى تحت پوشش مرکز مدیریت‏حوزه علمیه قم به تحصیل اشتغال دارند، لازم است‏براى دریافت مدرک علمى در هر یک از سطوح چهارگانه، شرایط مندرج در این آیین‏نامه را دارا باشند .

ماده 8) مسؤول بخش مدارک علمى، پنج نفر از اساتید و علما را به مدیر پیشنهاد مى‏کند تا پس از تایید مدیر حوزه، به عنوان هیات علمى با بخش مدارک علمى همکارى کنند .

ماده 9) موضوع رساله را هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریت تعیین مى‏کند .

تبصره) موضوع رساله باید در باره یکى از موضوعات علوم اسلامى مانند علوم قرآن، حدیث، فقه، اصول، فلسفه، کلام، رجال و یا سایر رشته‏هاى تصویب شده در شوراى عالى باشد .

ماده 10) رساله سطح سه با نظارت استاد مشاور، و رساله سطح چهار زیرنظر استاد راهنما نوشته مى‏شود .

ماده 11) استاد مشاور و استاد راهنما و داوران، باید مورد تایید هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریت‏باشند .

ماده 12) در تدوین رساله سطح سه، امور ذیل باید رعایت گردد:

1 - تحریر و تنقیح موضوع بحث و نقل اقوال علما در تدوین و جمع‏بندى و نتیجه‏گیرى از آن‏ها نیز انسجام کامل بین مطالب رعایت‏شود .

2 - مطالب منقول رساله، مستند و با ذکر مدارک معتبر و قابل استناد باشد .

3 - از نظر آیین نگارش و جهات ادبى، در حد قابل قبول باشد .

4 - از نظر نظام تالیفى داراى مقدمه، فصل‏بندى، نتیجه‏گیرى، فهرست و منابع باشد .

5 - رساله باید نتیجه ابتکار و تحقیق خود او باشد نه تقریرات بحث گروهى و مانند آن .

6 - به زبان فارسى یا عربى باشد .

تبصره) به رساله‏هایى که به زبان عربى صحیح نوشته شود، ده امتیاز از صد امتیاز تعلق مى‏گیرد .

7 - حداقل 150 صفحه وزیرى و حداکثر دویست صفحه وزیرى باشد .

ماده 13) در رساله سطح چهار، علاوه بر شرایط یک تا شش مندرج در ماده 12، باید دو شرط ذیل نیز رعایت گردد:

1 - باید بیان قول مختار و دلیل آن، همراه با نقد قول و یا اقوال مخالف باشد، به طورى که از فضل و مراتب علمى صاحب رساله، حکایت کند .

2 - حداقل دویست و حداکثر سیصد صفحه وزیرى باشد .

تبصره 1) هر صفحه از رساله‏هاى سطح سه و چهار، باید حداقل حاوى 250 کلمه باشد .

تبصره 2) در صورتى که یک موضوع، بنابه تشخیص واحد مدارک علمى، کشش علمى این مقدار را نداشته باشد، مى‏تواند، دو موضوع و یا بیشتر در اختیار متقاضیان قرار گیرد .

ماده 14) حداقل زمان نوشتن رساله سطح سه از تاریخ گرفتن موضوع، یک سال و حداکثر دو سال است و براى نوشتن رساله سطح چهار، حداقل دو سال و حداکثر سه سال است .

ماده 15) رساله‏هایى که قبلا تحت عنوان کتاب، رساله، جزوه، مقاله، پایان‏نامه علمى، چاپ و یا در جاى دیگر به عنوان رساله مدارک علمى مطرح شده باشد، پذیرفته نمى‏شود .

ماده 16) رساله در صورتى براى داورى پذیرفته مى‏شود که در سطح سه مورد تایید استاد مشاور و در سطح چهار مورد تایید استاد راهنما قرار گرفته باشد .

ماده 17) بخش مدارک علمى، باید در مدت زمانى که شوراى عالى حوزه تعیین مى‏کند، نظر خود را در باره آن اعلام کند، مگر اینکه نویسنده رساله درخواست تاخیر کند .

ماده 18) نویسنده رساله، باید در جلسه دفاعیه‏اى که سه نفر داور حضور دارند، از رساله خود دفاع و نمره لازم را کسب کند .

تبصره) استاد مشاور یا استاد راهنما مى‏توانند یکى از دوران باشند .

ماده 19) رساله‏هاى سطح سه، براساس سه درجه، عالى، خوب، متوسط و در سطح چهار در دو درجه عالى و خوب ارزیابى مى‏شود .

تبصره) درجه عالى از نود تا صد امتیاز، خوب از هشتاد تا 89 امتیاز، متوسط از هفتاد تا 79 امتیاز است و نمره کمتر از هفتاد امتیاز، نمره قبولى محسوب نمى‏شود .

ماده 20) هرگاه رساله‏اى در بار اول، امتیاز لازم را کسب نکند (مشروط به اینکه کمتر از پنجاه امتیاز نیاورد) براى بار دیگر به او فرصت داده مى‏شود تا اشکالات رساله خود را رفع و آن را تکمیل کند و پس از گذشت‏حداقل یک سال، جهت طرح در جلسه داورى ارایه دهد و اگر در طرح مجدد نیز موفق به کسب امتیاز نشود، پس از گذشت پنج‏سال و براى آخرین بار مى‏تواند اقدام به اخذ موضوع کند .

ماده 21) مدارک علمى با امضاى مدیر حوزه و مسؤول بخش مدارک مرکز مدیریت اعتبار دارد .

ماده 22) بخش مدارک علمى حوزه موظف است‏به استعلام‏هایى که در مورد مدارک افراد مى‏شود، ظرف حداکثر دو هفته پاسخ دهد و اعتبار آن‏ها را مشخص کند .

ماده 23) مواردى که نسبت‏به داوران، مشاوران، راهنمایان و رساله‏هاى علمى در این آیین‏نامه پیش‏بینى نشده، توسط هیاتى مرکب از مدیر حوزه، مسؤول بخش مدارک و سه نفر از هیات علمى بخش مدارک، بررسى و در باره آن‏ها تصمیم‏گیرى مى‏شود .

 

منبع : خبر آن لاین
دسته ها : مذهبی - خبر - فرهنگی
سه شنبه ششم 11 1388

طنز/ شوهرجونم غلط کرده که عاشق شده/ مرگ بر مرد

 شکیبا، شهرام  - (تقدیم به همه زن‌هایی که حالشون از ریخت مردها به هم می‌خورد)

اثر تهمینه میلانی
تهیه‌کننده: آقامون اینا

روز- داخلی- صحنه قتل
یک جنازه به طرزی عجیب روی زمین افتاده و از سینه‌اش دود بلند می‌شود. به اندازه یک دایره با شعاع cm10 روی سینه مرد سوراخ است و دود از سوراخ ناشی از سوختگی بیرون می‌زند. بوی کباب همه‌جا را فراگرفته است. تیم تحقیقات کارآگاهی مشغول کارند. دور جنازه مرد را با گچ خط می‌کشند. جنازه را که برمی‌دارند،‌ نقش یک گاو می‌بینیم که با گچ درست شده و این اشاره‌ای است به اینکه مردها حتی مرده‌شان هم آدم نیست.
در حین بلند کردن جنازه چشم کارآگاه «تیزبین» که تنها مرد خوب جهان است به دست مشت کرده مرد می‌افتد که یک دسته موی بلند مش کرده در مشتش دیده می‌شود.
کارآگاه تیزبین: اسمش چی بوده مقتول؟
یکی از همکاران: هیبت دریانی.
کارآگاه تیزبین: اون موها رو از توی مشتش در بیارین بفرستین آزمایشگاه. یه لیوانم آب بریزین توی سوراخ سینه‌اش حالمون به هم خورد بس که دود کرد این یارو!
دستی یک لیوان آب روی سوراخ سینه مقتول می‌ریزد. سینه سوخته مرد جِزّی صدا می‌کند و خاموش می‌شود.

روز- داخلی- دفتر کارآگاه تیزبین
کارآگاه پشت میز کارش نشسته و مشغول بافتن یک شال‌گردن با کاموای موهر نارنجی و بنفش است و ترانه‌ای را زیر لب زمزمه می‌کند.
کارآگاه تیزبین: هوس، تو دلم داره می‌کشه نفس...
صدای در می‌آید.
کارآگاه تیزبین: کیه‌کیه در می‌زنه من دلم می‌لرزه آه! بیا تو.
منشی وارد می‌شود. یک نامه جلوی کارآگاه می‌گذارد و یک کیسه نایلون که تارهای مو در آن است. کارآگاه کاغذ را می‌خواند.
کارآگاه تیزبین: به نام خدا. نتیجه آزمایشات نشان می‌دهد که رشته موهای مذکوره با رنگ موی اورآل (Loreal) N.7/1 رنگ شده سپس به شکل سوزنی از زیر کلاه مش درآمده، ابتدا دکلره شده، آن گاه با استفاده از رنگ موی ایگورا رویال (Igora royal) N.6 مش گردیده است.
کارآگاه سری به تأسف تکان می‌دهد.
کارآگاه تیزبین: اینا دیگه کی‌ین؟! این مو تابلوئه که رنگ مشش ایگورا رویال N.3 است. این مو کاملاً کاهیه!

غروب- داخلی- دفتر رئیس
رئیس مردی 55 ساله و بسیار خشن است.
رئیس: ببین تیزبین! این پرونده برای ما خیلی اساسیه. عوض اینکه توی ساعت اداری واسه زنت بافتنی ببافی، باید تا 4 ساعت دیگه نتیجه کامل این تحقیقات رو بذاری روی میز من. وگرنه مجبوری بعد از اخراجت دائم توی خونه واسه زنت بافتنی ببافی.
کارآگاه تیزبین: البته باعث افتخاره. ولی چشم.

شب- داخلی- منزل تیزبین
- تیزبین در حال جارو کشیدن.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال شستن ظرف‌ها.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال پهن کردن رخت‌های شسته شده.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال تعویض پوشک بچه.
- گذر زمان.
- تیزبین در حال پختن غذای فردا.
- گذر زمان.
- تیزبین خسته و کوفته و خرد و خراب در حالی که پرونده قتل هیبت دریانی را زیر بغل دارد به هال خانه وارد می‌شود. همسر تیزبین که یک کاسه پاپ کورن (پف‌فیل) و یک دلستر خانواده و یک کاسه تخمه آفتابگردان روی میز کنار دستش دارد، روی کاناپه لم داده و مشغول دیدن قسمت هفتم از فصل هشتم سریال «ویکتوریا» است. تیزبین چراغ هال را روشن می‌کند.
زن: خاموش کن اون صاب مرده رو. مگه نمی‌بینی دارم سریال می‌بینم. اَه! از دست این بی‌ملاحظه‌گیای تو!
تیزبین: خب آخه می‌خوام پرونده رو بخونم.
زن: دیگه چی شده. باز کدوم مرد ذلیل مرده‌ای به زن معصوم و بدبختش شک کرده و به خاطر خیال‌پردازی ذهن بیمار ومعلولش زن بی‌گناه‌رو با چاقو تیکه‌تیکه کرده؟!
تیزبین: نه قضیه این یکی فرق می‌کنه.
زن عصبانی تلویزیون را خاموش می‌کند.
زن: اه! نمی‌ذاری یه سریال ببینم که. این زن بدبخت...
تیزبین: ویکتوریا؟
زن:... نه بابا دوستش. از دست شوهرش سرطان گرفته می‌خوان عملش کنن. حالا باشه فردا و پس‌فردا و پس اون فردا هر سه تا تکرارشو می‌بینم. اون جوری واینستا منو نیگا کن. پاشو برو یه چایی نبات با عرق نعنا بیار، نفخ کردم.
بعدم بگو ببینم قصه چیه.
تیزبین با چای نعنا و نبات برمی‌گردد.
تیزبین: می‌دونی چی عجیبه؟ وقتی دور جنازه با گچ خط کشیدیم شکل یه گاو دراومد.
زن: خب اینکه طبیعه. چیز غیرطبیعی چی دیدی؟
تیزبین: آهان! سینه جنازه سوراخ بود و سوخته. دود می‌کرد. توی دست جنازه یه مشت هم مو بود خرمایی N.7.1 با مش سوزنیه N.3
زن: N.3؟! عمراً. الان N.6 مده.
تیزبین: نه جون تو رنگش به کاهی می زد. N.3 بود.
زن: نه حتمآً دکلره‌ش زیاد مونده بوده رو سرش.
یادت نیس پارسال عید پروین عمه اقدس اینا چه گندی زد به موهای سهیلا جون؟ از بس که دکلره رو دیر ورداشت.
تیزبین:
آره! گندش بزنن. این پروین عمه اقدس اینا فقط بند و ابروش خوبه. ولی من دس به قیچی و رنگشو اصلاً قبول ندارم.
زن: خب. گفتی یارو سینه‌اش سوخته بوده؟
تیزبین: آره.
زن: طرف جز جیگر زده بوده. لابد زنشو کتک زده، اونم نفرینش کرده و گفته جز جیگر بزنی. اونم جز جیگر زده. طرف به مرگ طبیعی مرده. خوبم شد که مرد.

روز- داخلی - دفتر تیزبین
تیزبین بافتن شال‌گردن موهر صورتی و بنفش همسرش را تمام کرده و آخرین دانه بافتنی‌اش را هم کور می‌کند و همزمان می‌گوید:
تیزبین: کور بشه چشم حسود و بخیل و هر کی چشم نداره ببینه.
پایان


نقد فیلم
کور بشه چشم حسود!
(نقدی بر فیلم مرگ بر مرد...)
نوشته: شیلا ویتاکر
ترجمه: پروین عمه اقدس اینا

«مرگ بر مرد» در ظاهر فیلمی ساده است، اما معانی پیچیده‌ای دارد و یک اثر متافوریک کامل است. گنجینه‌ای است که یک کلید کوچک دارد. کلیدی طلایی که در این صندوقچه پرجواهر را می‌گشاید. این کلید برای بیننده با شعور در همان سکانس اول جاسازی شده: نقش گاوی که بعد از برداشتن جنازه مرد بر زمین مانده. این یعنی همه چیز . میلانی در همان ابتدا به ما می‌گوید که «مرد» در واقع حیوانی است که هیچ بویی از لطافت نبرده. گاوها با شاخ‌های مهیب‌شان در چمن‌زارها راه می‌روند و به جای بو کردن گل‌ها، آنها را نشخوار می‌کنند و تاپاله می‌اندازند. گاوها کارخانه‌های زنده، متحرک و شاخدار تبدیل گل به تاپاله هستند.

در چنین احوالی مردی مثل تیزبین واقعاً نعمت است. مردی که وقتی دانه آخر بافتنی را کور می‌کند می‌گوید: «کور بشه چشم حسود...» و این هم استعاره‌ای زیباست. کور کردن بافتنی و جمله فوق.

به نظر من زن تیزبین باید قدر شوهرش را بداند و همیشه برای بند و ابرو برود پیش پروین عمه اقدس اینا که بند و ابروش حرف ندارد. برای مش هم باید همان‌جا برود. آن یک دفعه هم پروین حواسش پرت شده بود که موهای او را خراب کرد. ضمناً آدرس آرایشگاه پروین هم تهران- بلوار فردوس - ... طبقه دوم می‌باشد. لطفاً قبلاً وقت بگیرید. ساعت کار 14 تا 22. ضمناً روزهای دوشنبه مدل مجانی می‌باشد.

 

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز - فرهنگی
سه شنبه ششم 11 1388

 

به گزارش خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس، برندگان نخستین جشنواره فیلم‌های تلویزیونی به شرح زیر و در بخش‌های مختلف معرفی شدند:
- جایزه بهترین چهره‌پردازی ، به آقای بابک شعــاعی برای فیلم «تنهـایـی» و خانم مریم دوستی برای فیلم «آخرین گره خورشید»
- جایزه بهترین جلوه های ویژه به آقای جواد شریفی برای فیلم «عملیات پایتخت»
- جایزه بهترین طراحی صحنه به آقای محسن نوروزی برای فیلم «لرزش زندگی»
- جایزه بهترین طراحی لباس به آقای داریوش پیرو برای فیلم «تنهایی» و «خواب زمین»
- جایزه بهترین موسیقی به آقای علیرضا کهن‌دیری برای فیلم «عبور از شب»
- جایزه بهترین صداگذاری به آقای مهدی صادقی برای فیلم «لرزش زندگی» / لوح تقدیر به آقای آرش قاسمی برای فیلم عبور از «شب»
- جایزه بهترین صدابرداری به آقای امیر پرتوزاده برای فیلم «لرزش زندگی»
- جایزه بهترین نورپردازی به آقای رضا رخشان برای فیلم «مهمانخانه‌ای در برف»
- جایزه بهترین تصویربرداری به آقای سهیل نوروزی برای فیلم «آخرین گره خورشید»
- جایزه بهترین تدوین به آقای علی ژکان برای فیلم «تصادف»

- جایزه بهترین بازیگر نقش دوم مرد به آقایان: سعید پورصمیمی و مالک سراج برای بازی در فیلم «آخرین گره خورشید» / لوح تقـدیر این بخش به آقای شاهین غلامرضایی برای فیلم «عمه ماه منیر» / لوح تقدیر دیگر این بخش به هنرمند پیشکسوت آقای سعدی افشار برای حضور در فیلم «به جا مانده»
- جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن به خانم‌ها ژاله صامتی برای فیلم «دماغ» و شهره سلطانی برای فیلم «زنی از کوچه پشتی»
- جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد به آقای مهدی هاشمی برای بازی در فیلم «وقت اضافه» و شهاب حسینی برای بازی در فیلم «تنهایی»
- جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن به خانم‌ها: رویا تیموریان برای بازی در فیلم «تنهایی» و پریوش نظریه برای فیلم «فراموشی» / لوح تقدیر به خانم‌ها نیلوفر پورمهدی برای فیلم «روجا» و سهیلا گلستانی برای فیلم «دمـاغ»

جایزه ویژه هیات داوران به‌خاطر موضوعِ نگاه به مسئله ملی:
- علیرضا بذرافشان، سارا خسرو آبادی و حسین تراب‌نژاد برای فیلمنامه «لرزش زندگی»
- فلورا سام برای فیلمنامه «حماسه ماندگار»
- چیستا یثربی برای فیلمنامه «ماه از روی سکو»
- محمد سلطانی برای فیلمنامه «عملیات پایتخت»
- آقای رضا بهشتی و پریسا عشقی برای فیلمنامه «قهوه اسپرسو»
- علیرضا محمودی و همایون اسعدیان برای فیلمنامه «آخرین گره خورشید»

- جایزه ویژه هیأت داوران به مدیر فیلم‌های تلویزیونی شبکه یک سیما آقای مسعود صباح به خاطر تولید 120 فیلم تلویزیونی در 3 سال و بیشترین نامزد در جشنواره.
- جایزه بهترین کارگردانی به آقایان فرزاد موتمن برای فیلم «دماغ» و اسماعیل فلاح‌پور برای فیلم «عبور از شب»
- جایزه بهترین فیلم تعلق می‌گیرد به آقای اکبر تحویلیان برای فیلم «لرزش زندگی» و آقای بهروز مفید برای فیلم «در همین نزدیکی»
- جایزه بهترین فیلمنامه به آقایان: علیرضا محمودی و همایون اسعدیان برای فیلمنامه «آخرین گره خورشید»

دسته ها : خبر - هنری - فرهنگی
شنبه سوم 11 1388

شهاب حسینی جایزه خود را به همسر شهیدبابایی تقدیم کرد

شهاب حسینی در مراسم پایانی جشنواره فیلم‌های تلویزیونی جایزه خود را به همسر شهیدبابایی تقدیم کرد.

به گزارش فارس، از حواشی مراسم پایانی جشنواره فیلم‌های تلویزیونی می‌توان به پخش کلیپ «ایران ایران» با صدای رضا رویگری اشاره کرد که در ادامه پخش آن، ضرغامی به خاطر اجرای ترانه این کلیپ با اهدای لوح یادبود و هدایایی از رویگری قدردانی کرد.

در بخش دیگری از مراسم شهاب حسینی که در سریال «شوق پرواز» در نقش شهید بابایی ایفای نقش می‌کند، هدیه خود را برای ایفای نقش در تله‌فیلم «تنهایی» به عنوان بهترین بازیگر مرد، به همسر شهید بابایی اهدا کرد.

این حرکت با استقبال حاضران در سالن روبه‌رو شد و جمعیت حاضر چند دقیقه‌ای ایستاده به تشویق «شهاب حسینی» پرداختند.

منبع :خبر آن لاین

دسته ها : خبر - هنری - فرهنگی
شنبه سوم 11 1388
انتشار جدیدترین اثر آیت الله جوادی آملی
آیت‌الله جوادی آملی در این جلد به تفسیر آیات 17 تا 42 سورة نساء پرداخته‌ است.
ایسنا: هجدهمین جلد از مجموعه تفسیر ترتیبی «تسنیم» نوشته آیت‌الله جوادی آملی منتشر شد.

آیت‌الله جوادی آملی در این جلد به تفسیر آیات 17 تا 42 سورة نساء پرداخته‌ است.

این مفسر قرآن در این جلد به مباحثی چون «توبه»، «نکاح»، «فضیلت زنان»، «رحمت الهی سرچشمه احکام»، «تفاوت احسان و رعایت حقوق واجب»، «ولایت در جامعه»، «معنای احسان درباره خدا»، «حق همنشینی و همراه»، «تقسیم گناهان به کبیره و صغیره»، «نیکی به ارحام، ایتام و مساکین»، «برکات اعتقاد به مبدأ و معاد» و بحث‌های قرآنی، فلسفی، عرفانی و روایی دیگر پرداخته است.

لازم به ذکر است، این کتاب در 792 صفحه و شمارگان سه هزار نسخه توسط مرکز نشر اسراء به چاپ رسیده است.
دسته ها : مذهبی - خبر - فرهنگی
جمعه بیست و پنجم 10 1388
داستان بهشت و فلک شدن مهدی آذریزدی توسط وزارت ارشاد!
آقا، من و کتاب‌هایم را زنده کردند
وقتی آدم می‌بیند دستگاهی ـ وزارت ارشاد ـ از تشخیص اینکه چه چیز به سود دستگاه است عاجز باشد، دچار حیرت و تعجب می‌شود و از همه چیز ناامید می‌شود / من مطمئنم پس از مرگ، جایی جز بهشت ندارم، چرا که بهشت جای آدم‌هایی است که آزارشان به کسی نرسیده باشد و من هم آزارم به کسی نرسیده است.
در حالی که چند ماهی از فوت پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران زمین می‌گذرد، انتشار یکی از نامه‌‌های استاد مهدی آذریزدی، پرده از چرایی فعالیت نکردن استاد برای انتشار کتاب‌های تازه‌تر برای کودکان و نوجوانان پس از انقلاب اسلامی بر می‌دارد.

به گزارش خبرنگار «تابناک»، انتشار نامه‌ای از مرحوم استاد مهدی آذریزدی که به تاریخ نوزدهم بهمن 1370 خطاب به قصه‌گوی ظهر جمعه رادیو ـ استاد محمدرضا سرشار ـ نوشته شده است، پرده از چرایی کم‌کاری‌های استاد برای چاپ کتاب‌های تازه‌تر پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمی‌دارد.

استاد آذریزدی که در این نامه با هوالحق آغاز شده است، علت فلج شدن خود را برای ارایه کارهای تازه‌تر برای کودکان و نوجوانان این گونه توضیح می‌دهد: « هنگامی که وزارت ارشاد، اجازه چاپ کتاب «گربه تنبل» را نداد، اصلا فلج شدم و هر چه کار برای کودکان، نیمه‌کاره هم داشتم، کنار گذاشتم؛ یکی برای این که وقتی چاپ نشود، نوشتنش کاری بی‌نتیجه است، یکی هم برای این که «گربه تنبل»، صددرصد در راستای نظام جمهوری اسلامی ایران بود.»

آذریزدی در ادامه برای سرشار می‌نویسد: « و وقتی آدم می‌بیند دستگاهی ـ وزارت ارشاد ـ از تشخیص اینکه چه چیز به سود دستگاه است عاجز باشد، دچار حیرت و تعجب می‌شود و از همه چیز ناامید می‌شود.»

بنابر این گزارش این رنج‌نامه که به خوبی یکی از علت‌های کم‌کاری استاد آذریزدی را در دو دهه پایانی عمرش به روشنی نشان می‌دهد، با التفات رهبر انقلاب به ایشان و آثارش، چند ماه پیش از فوت استاد، او را به شدت تسکین داد.

استاد آذریزدی، همان شب به یکی از دوستانش گفت: « من آقا را، مرد ادیب و دانشمندی می‌دانستم؛ اما تا به امروز به ریزبینی و توجه وافر ایشان به کتاب آگاه نبودم. امشب خدا به من و کتاب‌هایم، به خاطر اخلاصم، محبت کرد. آقا، من و کتاب‌هایم را زنده کردند.» و در این هنگام، اشک در چشمان کم‌فروغ پیرمرد حلقه زد.

آذریزدی در روزهای عمر خود به همین دوست گفته بود: « من مطمئنم پس از مرگ، جایی جز بهشت ندارم، چرا که بهشت جای آدم‌هایی است که آزارشان به کسی نرسیده باشد و من هم آزارم به کسی نرسیده است.»

این نویسنده بزرگ ادبیات کودک و نوجوان جهان، همیشه در فکر زندگی سالم و ساده همراه با توکل و نماد کم‌مصرف کردن و درست مصرف کردن بود.

این گزارش می افزاید: آذریزدی که در اواخر عمر به دلیل فراموش شدنش، بسیار دلگیر بود، به گونه‌ای که قلم دیگر نمی‌‌توانست در میان دست‌های او به قصه‌پردازی بپردازد، عاشق شهدا و به ویژه شهیدان حماسه دفاع مقدس بود. در میان دست‌نوشته‌های منتشر نشده او، اشعار بلند و کوتاه برای شهیدان، از اخلاص این پیرمرد نسبت به حماسه‌آفرینان دفاع مقدس، خبر می‌‌دهد.

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، در وصف آذر می‌نویسد: « از زمانی که پای من به کتاب‌فروشی «میر» باز شد، جوان لق‌لقی لاغر اندامی، با قبای بلند، ریش نو دمیده و کله نمره دو زده، متصدی آن بود، موجودی بود؛ نه در زی طلبه، ولی چون چندی با کتاب‌های قدیمی درس خوانده بود، حالت طلبه‌وار داشت. این جوان که بعدها در نوشتن کتاب برای بچه‌ها، شهرت نمایانی به دست آورد، مهدی آذریزدی بود؛ مردی که ما پس از انقلاب فراموشش کرده‌ بودیم.»

گفتنی است به تازگی تمبر استاد مهدی آذریزدی که با همت حوزه هنری استان یزد منتشر شده است و ویژه‌نامه‌های خبرگزاری قرآنی ایران و نشریه «یزدا» که به معرفی استاد و آثارش پرداخته‌‌اند، به سازمان ملل متحد و دانشگاه‌های فارسی‌زبان در کشورهای عراق، لهستان، اوکراین، روسیه، پاکستان و هندوستان هدیه شده است.
منبع : تابناک
دسته ها : خاطرات - فرهنگی
چهارشنبه بیست و سوم 10 1388
همکلام با نویسندهٔ راه شیری
گفتگو با زنده یاد محمد ایوبی
محمد ایوبی، نویسنده و داستان نویس پیشکسوت کشور که سال جاری با رمان«صورتک‌های تسلیم» به عنوان نامزد بخش پایانی جایزه ادبی جلال آل احمد نیز معرفی شد، بامداد شنبه ۱۹ دی در تهران درگذشت. وی در آخرین روزهای حیات خود در گفت‌و‌گویی با «اشا» به بررسی موضوع امکان مینی‌مال نویسی در ادبیات فارسی بر مبنای قرآن کریم پرداخت که از منظر شما می‌گذرد.

سابقه‌ در ادبیات فارسی

«محمد ایوبی»، نویسنده و کاندیدای بخش نهایی دومین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد، در گفت‌و‌گو با خبرنگار «اشا»، مینی‌مال‌نویسی بر اساس قصه‌های قرآن کریم را موضوعی سابقه‌دار در ادبیات فارسی حتی در روزگار معاصر دانست که با نام‌هایی غیر از مینی‌مال به خوانندگان ارائه شده است و اظهار کرد: در نگاهی اجمالی به متون ادبی کهن فارسی به روشنی می‌توان به بازسازی و قصه‌‌نویسی‌های بسیار کوتاه از متن قرآن کریم برخورد کرد که با نامی غیر از مینی‌مال منتشر و ارائه ‌شده است؛ به عنوان مثال سعدی در گلستان خود به مقاله‌نویسی اشاره دارد که بر مبنای آیات قرآن انجام می‌گیرد و می‌گوید که این امر تاکنون در زبان فارسی وجود نداشته است و من برای بار نخست آن را از زبان عربی به زبان فارسی آوردم و یا قصه‌هایی قرآنی مرحوم «مهدی آذریزدی» و حتی طرح‌های داستانی بسیار کوتاه «سیدعلی کاشفی خوانساری» را نیز می‌توان از جمله این نمونه‌ها دانست که با نام و یا جریانی ادبی تحت نام مینی‌مال‌نویسی منتشر نشد‌ه‌اند.

رمز ماندگاری

این نویسنده همچنین به رمز و دلایل ادبی که می‌تواند آن را ماندگار کند، اشاره کرد و توضیح داد:‌ در یک نگاه کلی نویسنده نمی‌تواند به تنهایی موجب مانایی اثر باشد، بلکه اثر و درونمایه‌ آن است که می‌‌تواند خود را به عنوان موضوعی ماندگار در ذهن مخاطب به ثبت برساند و بی‌شک قصه‌نویسی بر مبنای آیات و مفاهیم قرآن کریم به دلیل اینکه قرآن خود دارای ماندگاری بالایی در طول تاریخ بوده است برخلاف بسیاری از سبک‌های ادبی که تنها به ظاهر و شخصیت‌های پدیدآورنده توجه دارند و نه به معنایی که منتقل می‌کنند، ماندگار خواهد بود.

نویسنده رمان «صورتک‌های تسلیم» ادامه داد: داستان‌های قرآن برای بازنویسی در ادبیات فارسی تاکنون به شیوه‌های متفاوتی مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند و امروز هنگامی که صحبت از حضور آنها در یک سبک ادبی جدید می‌کنیم، باید توجه کنیم که بحث ما چگونگی نامگذاری روی آن نیست، بلکه چگونگی برخورد با موضوع است که اهمیت پیدا می‌کند.

شیوه‌های مینی‌مال‌نویسی با عنایت به قرآن

ایوبی افزود: در ورود به این بحث نباید فراموش کرد که مینی‌مال نویسی را نباید تنها یک سبک ادبی پست‌مدرن بدانیم که از غرب به ادبیات ما وارد شده است، چرا که سال‌ها پیش از این و در سال‌های دهه ۴۰ نمونه‌های اولیه آن در ادبیات فارسی معاصر نیز دیده شده است که نمونه آن را می‌توان در داستانک‌های «محمود طیاری» دید، اما به دلیل اینکه در آن روزگار و حتی امروز مینی‌مال را به دلیل نداشتن یک آغاز، فراز و فرود داستانی، تنها یک طرح ادبی داستانی در نظر می‌آوردند، این موضوع اهمیت چندانی پیدا نکرد و در روزگار معاصر نیز افت توجه مخاطبان به شعر به همراه پایین بودن کیفیت اشعار منتشر شده ذهنیت مخاطبان این بخش از ادبیات را به مینی‌مال سوق داده است.

وی ادامه داد: مینی‌مال با وجود اینکه از عناصر داستانی تنها اوج را در خود دارد، اما هنگامی که به عرصه‌هایی مثل مینی‌مال‌نویسی قرآنی وارد شویم نباید فراموش کنیم که هر نویسنده نگاه خودش را به موضوع داستانی دارد و نمی‌توان او را به پیروی از سبکی هدایت کرد، اما نویسنده در عین حال باید چارچوب و سبک نگارشی قرآن را در ارائه یک مفهوم مورد توجه قرار دهد و از آن خارج نشود.

دربارهٔ نویسنده:

محمد ایوبی (داستان نویس) این اواخر به علت بیماری قلبی و عفونت ریه در بستر بیماری بودکه به همین علت، ساعت ۱:۳۰ شنبه دربیمارستان ابن سینا از دنیا رفت.

همسر ایوبی در توضیحی درباره‌ علت درگذشت او، گفت: جمعه ۱۸ دی‌ماه برای جراحی لگن به بیمارستان منتقل شد؛ اما اعلام شد که ریه‌اش آب آورده است و به کما رفت که در نهایت ظهر روز شنبه درگذشت.

محمد ایوبی متولد سال ۱۳۲۱ در اهواز بود. رمان‌های «راه شیری»، «سفر تا سرطان مغول»، سه‌گانه «آواز طولانی جنوب»، مجموعه‌ داستان «مراثی بی‌پایان» و رمان «روز گراز» از جمله آثار منتشر شده‌ او هستند.

او، سایت ادبی «خزه» را از سال‌ها پیش راه‌اندازی کرده بود که از جمله سایت‌های قابل اهمیت ادب فارسی به شمار می‌رفت.
منبع : فردا
دسته ها : گفتگو - فرهنگی
سه شنبه بیست و دوم 10 1388
خودمان را از مردم پنهان نکنیم
گفتگو با سعید پیردوست
جام جم: سعید پیردوست، بازیگری را از 40 سال پیش شروع کرده است. او کوله‌باری از خاطرات مختلف را با خود به همراه دارد، البته پیردوست از زمانی بیشتر شناخته شد که در مجموعه‌های طنز مهران مدیری ظاهر شد.

از کارهای این بازیگر پیشکسوت می‌توان به فیلم‌های مزاحم، چهره، دندان مار و ... اشاره کرد. آشنایی او با سیروس الوند به سال‌ها پیش برمی‌گردد. زمانی که در دبیرستان بدر به مدیریت مرحوم الوند درس می‌خوانده است. آن هم کنار افراد دیگری مانند مسعود کیمیایی و فرامرز قریبیان. او اکنون در سریال «خسته‌دلان» ایفاگر نقش بهبودی است. به همین مناسبت با او به گفتگو نشستیم.

از چه زمانی به گروه سازنده سریال خسته‌دلان پیوستید؟

سال 87 این کار کلید خورد و قرار بود کار 5 ماه طول بکشد، اما به خاطر شرایط مکانی و زمانی تصویربرداری خسته‌دلان نزدیک به یک‌سال طول کشید و در این فاصله توانستم تنها در یک تله‌فیلم به نام «شکر و قهوه» به کارگردانی علیرضا امینی بازی کنم.

در فیلم آقای «هفت‌رنگ» هم بازی داشتید. درست است؟

بله. آن کار هم به من پیشنهاد شد و در 2 پلان آن بازی کردم، اما به دلیل حضورم در سریال خسته‌دلان از آن کار هم انصراف دادم، چون آقای الوند اصرار داشتند من در کنار کار حضور داشته باشم، چون متن‌ها را شب می‌نوشتند و ما صبح کار می‌کردیم.

اما فیلمنامه را محمدهادی کریمی نوشته و گویا شما با فیلمنامه کامل سرصحنه رفته‌اید؟

بله، اما بازنویسی نهایی متن‌ها را خود الوند انجام می‌داد. برای همین ممکن بود موقعیت داستان، تعداد پرسوناژها و کلا شرایط تغییر کند، بنابراین حضور تک‌تک افراد الزامی بود.

شاید حساسیت زیاد به این دلیل بوده که سیروس الوند کارگردان سینماست و وسواس خاصی در کار دارد؟

درست است. خسته‌دلان اولین تجربه الوند در زمینه ساخت یک مجموعه تلویزیونی بود. به همین دلیل خیلی حساس شده بود و سعی می‌کرد برای کار سنگ تمام بگذارد، به طوری که همه ما فکر می‌کردیم مقابل دوربین 35 هستیم و همه چیز هم کاملا سینمایی بود، از دکور گرفته تا نورپردازی.

چند کوپه اصلی داشتید؟ چون بیشتر کوپه‌ها شبیه هم هستند؟

ما 5 کوپه اصلی داشتیم که در منطقه‌ای از سعادت‌آباد و در یک سوله آن را ساخته بودند. این قطار ساخته شده یک راهروی اصلی و یک رستوران داشت. یک کوپه متعلق به بهداری بود و یکی هم برای رئیس قطار. یادم است نورپردازی در آن راهروی تنگ بسیار کار مشکلی بود، آن هم با توجه به تعداد پرسوناژها. برای همین گاهی وقت‌ها ما فقط روزی دو سه دقیقه تصویربرداری می‌کردیم، اما می‌دانستیم که یک کار خوب ارائه خواهیم کرد و برای همین خستگی از تنمان در می‌رفت.

آشنایی دیرینه شما با کارگردان خسته‌دلان چقدر در حضورتان در این سریال موثر بود؟

من سال‌هاست با خانواده الوند آشنا هستم. پدر آقای الوند مدیر دبیرستان بدر بودند و من آنجا تحصیل کردم و خود الوند را هم از زمانی می‌شناسم که فیلمنامه‌نویس و روزنامه‌نگار بود؛ اما سیروس الوند آنقدر که به نقش‌های فیلمنامه‌اش فکر می‌کند،‌ به رفاقت‌هایش فکر نمی‌کند و هیچ‌گاه از سر دوستی نقشی را به کسی واگذار نکرده و وقتی می‌خواهد کاری را بسازد، چشمش را روی تمام رفاقت‌هایش می‌بندد؛ بنابراین من به خاطر آشنایی‌ام با او در این کار بازی نکردم، بلکه این نقش مثل همه نقش‌های دیگر به من پیشنهاد شد و سپس آن را پذیرفتم.

خودتان نقش بهبودی را چقدر دوست داشتید؟

خیلی زیاد. به نظرم بهبودی شخصیت بامزه‌ای داشت. به قول الوند، بهبودی چاشنی شیرین این سریال است.

بهبودی جزو نقش‌‌های اصلی و حساس نیست، اما خیلی خوب دیده شده است؟

بله. البته ابتدا نظر کارگردان این بود که چون او زیاد حضور ندارد بهتر است با من جلسه‌ای قرار‌داد ببندند، اما آقای الوند اصرار داشتند من در طول کار باشم، چون معتقد بودند نقش من در طول کار زیادتر خواهد شد. به هر حال من هم سعی کردم این نقش را شبیه شخصیت طنزهای 90 شبی اجرا نکنم و اگر شیرینی‌ای در آن کاراکتر وجود دارد، ناخودآگاه است که بیشتر از طریق حرف‌ها و نگاه‌هایش شکل می‌گیرد. به نوعی می‌شود گفت من در این نقش غرق شده‌‌ام، به طوری که وقتی مقابل در قطار می‌‌ایستادم مردم عادی از من می‌پرسیدند که کدام کوپه را باید سوار شوند.

سیروس الوند آنقدر که به نقش‌های فیلمنامه‌اش فکر می‌کند،‌ به رفاقت‌هایش فکر نمی‌کند و هیچ‌گاه از سر دوستی نقشی را به‌کسی واگذار نمی‌کند

حفظ راکورد حسی، آن هم در طول یک سال برایتان سخت نبود؟

خیر، چون وقتی یک بازیگر سه چهار ماه مداوم یک نقش را بازی می‌کند دیگر آن نقش ملکه ذهنش می‌شود و شاید اگر یک سال بعد هم دوباره در آن شرایط قرار بگیرد باز بتواند آن نقش را ایفا کند؛ البته ارتباط برقرار کردن با نقش هم بسیار مهم است.

فکر نمی‌‌کنید اگر داستان خسته‌دلان به صورت دنباله‌دار روایت می‌شد در جذب مخاطب موفق‌تر بود؟

خیر، چون اساسا قصه این کار جا برای دنباله‌دار شدن نداشت و اگر غیر از این بود. قطعا برای مخاطب خسته‌کننده می‌شد، ولی حالا وقتی یک اپیزود تمام می‌شود مخاطب یک نفس راحت می‌کشد و دیگر ذهنش درگیر نمی‌شود.

جاهایی جدیت بهبودی بیشتر از رئیس قطار است چرا؟

چون بهبودی حکم ناظم قطار را دارد و اوست که باید بر همه چیز نظارت داشته باشد، اما رئیس تنها باید روی قوانین کنترل داشته باشد. به هر حال بهبودی سعی می‌کند خودش همه چیز را رفع و رجوع کند پیش از این که رئیس قطار بخواهد دخالت کند.

خودتان کدام قسمت خسته‌دلان را بیشتر پسندیدید؟

قسمت استاد را خیلی دوست داشتم. آقای نصیریان در این قسمت فوق‌العاده بازی کردند.

آیا در سریال خسته دلان از بداهه هم استفاده کردید یا به دیالوگ‌های متن وفادار بودید؟

اصلا فی‌البداهه چیزی را نمی‌گفتیم و همه چیز باید طبق فیلمنامه پیش می‌رفت و حتی یک واو را هم نباید جا می‌انداختیم. کارگردان تاکید داشت درست و منطبق با فیلمنامه کار کنیم.

آیا شما می‌دانید چرا نام خسته دلان را برای سریال انتخاب کرده‌اند؟

به نظر من اسم خوبی برای این سریال انتخاب شده است، چون در این کار ما با آدم‌هایی روبه‌رو هستیم که هر‌کدام گرفتاری بخصوصی دارند و به دنبال راه حل هستند برای رهایی از مشکلات.

در سریال «قهوه تلخ» به کارگردانی مهران مدیری هم بازی دارید. از نقشتان در این سریال برایمان بگویید؟

قهوه تلخ یک طنز هر شبی است. من در این کار نقش یک قهوه‌چی را دارم به نام پهلوان مشیر. در قدیم رسم بر این بوده که وقتی پهلوانی بازنشسته می‌شده، قهوه‌خانه‌ای درست می‌کرده که محفل مردم باشد. به هر حال می‌توانم بگویم این کار یکی از استثنایی‌ترین کارهای مهران مدیری خواهد بود.

آقای پیردوست چرا بجز مهران مدیری با دیگر کارگردان‌های طنزساز همکاری نمی‌کنید؟

چون به مدیری و گروهش اعتقاد دارم و ترجیح می‌دهم تنها با این گروه همکاری کنم. هر چقدر هم که نقشم کوتاه یا بلند‌باشد.

خودتان چقدر روحیه طنز دارید؟

در خانواده و میان دوستان همیشه به عنوان آدمی خنده‌رو معروف بوده‌ام و اگر روزگار سرستیز با من نداشته باشد، آدمی هستم که دیگران از مصاحبتم لذت خواهند برد.

ماندگاری چقدر جزو دغدغه‌هایتان است؟

من زیاد راجع به این مسائل فکر نمی‌کنم. همیشه سعی کرده‌ام ارتباط مستقیم و خوبی با مردم داشته باشم. یک بازیگر نباید خودش را از مردم پنهان کند، چون آنها مشوق ما هستند. در هر حال سعی می‌کنم با اعمال و رفتارم ماندگاری‌ام را تثبیت کنم.

کار با کدام کارگردان برایتان لذت بخش‌تر است.

هر کدام برای خودشان ویژگی خاصی داشته‌اند. مثلا مهران مدیری و سیروس الوند 2 کارگردان خوب هستند. ولی تم کاری‌شان با یکدیگر متفاوت است و نمی‌توان گفت کدام خوب است و کدام خوب نیست.

ارزیابی‌تان از روزهای آینده و حرفه بازیگریتان چیست؟

چون مرغ بر این کنگره تا چند توان خواند

یک روز نگه کن که بر این کنگره خشتیم
منبع : فردا
دسته ها : گفتگو - هنری - فرهنگی
چهارشنبه شانزدهم 10 1388

طبق اساسنامه فرهنگستان هنر (مصوب 25 اسفند 1377 شورای عالی انقلاب فرهنگی) این فرهنگستان موسسه‌ای با شخصیت حقوقی مستقل است که به نهاد ریاست‌جمهوری وابسته و اعتبارات آن هم در بودجه سالانه کشور در ردیف اعتبارات نهاد ریاست‌جمهوری منظور می‌شود

کمتر کسی می‌توانست حدس بزند که تغییرات مدیریتی در یک نهاد فرهنگی می‌تواند چنین شائبه‌های سیاسی پیدا کند اما ماجراهای سیاسی در رقابت‌های انتخاباتی شرایط را به گونه‌ای رقم زد که رئیس جدیدی برای فرهنگستان هنر انتخاب شود. طبق اساسنامه فرهنگستان هنر (مصوب 25 اسفند 1377 شورای عالی انقلاب فرهنگی) این فرهنگستان موسسه‌ای با شخصیت حقوقی مستقل است که به نهاد ریاست‌جمهوری وابسته و اعتبارات آن هم در بودجه سالانه کشور در ردیف اعتبارات نهاد ریاست‌جمهوری منظور می‌شود.
 
به هر حال زمزمه‌ها بالاخره به حقیقت پیوست و شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم به برکناری میرحسین موسوی را داد تا او پس از 11 سال از این مجموعه خداحافظی کند. حکم برکناری موسوی سه‌شنبه آخر شب صادر شد و فرد جایگزین نیز چهره نام‌آشنایی بود؛ «علی معلم دامغانی» شاعر شناخته شده‌ای که تجربه سال‌ها حضور در ریاست شورای شعر و موسیقی سازمان صدا و سیما را در کارنامه دارد. 

در این میان با توجه به حواشی موجود در مورد این تصمیم روز گذشته عده کمی از چهره‌های سیاسی و فرهنگی حاضر به گفت‌وگو در این مورد شدند، ولی اخباری منتشر نشد که برکناری موسوی و انتخاب معلم با استقبال اعضای فرهنگستان رو‌به‌رو نشده و احتمال استعفای دبیر و مدیران کل فرهنگستان هنر و همچنین اعضای پیوسته این فرهنگستان وجود دارد؛ خبری که صحت آن تایید و تکذیب نشد ولی استعفای احتمالی این افراد اقدامی دور از ذهن نیست. 

نگاهی به نام اعضای پیوسته فرهنگستان نشان می‌دهد که تعداد قابل‌توجهی از آنها از همفکران موسوی بوده و در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز حمایت خود را از این کاندیدا نشان دادند. سیدمحمد بهشتی‌شیرازی، مجید مجیدی، زهرا رهنورد، داریوش مهرجویی، محمود عزیزی، محمود فرشچیان، شاهین فرهت، سیدمحمد احصایی و مجید کیانی‌ از جمله چهره‌های عضو فرهنگستان هستند که با توجه به ارتباط نزدیکی که با موسوی دارند احتمال استعفای آنها محتمل به نظر می‌رسد. 

بی‌تردید اگر برکناری موسوی در دولت نهم صورت می‌گرفت این همه حاشیه به‌دنبال نمی‌آورد و پذیرفته می‌شد. با این حال حاشیه‌های انتخابات ریاست جمهوری و رقابت موسوی و احمدی‌نژاد و وقایع پس از انتخابات به‌گونه‌ای بود که حالا شائبه سیاسی بودن برکناری را نزد اهالی فرهنگ دامن زده است، چنانکه سیدمحمد بهشتی، از اعضای پیوسته فرهنگستان این برکناری را کاری سیاسی خواند و در راستای دولتی کردن فرهنگستان هنر ارزیابی کرد. 

همچنین برخی از اعضای فرهنگستان معتقدند از آنجا که رشته اصلی علی معلم ادبیات بوده و او بیشتر فعالیتش را در حوزه شعر سپری کرده است. وی برای عضویت در فرهنگستان زبان و ادب فارسی مناسب‌تر به نظر می‌رسد. بهشتی از حضور معلم در فرهنگستان هنر با عنوان بدعت یاد می‌کند. به‌رغم این دست انتقادها برخی نیز از این تصمیم استقبال کرده‌اند. حسین ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد از جمله افرادی است که حمایت خود را از این تغییر ابراز
داشته است. 

به گفته وی انتخاب معلم‌دامغانی به سمت رئیس فرهنگستان هنر مقصود نظام را تامین می‌کند.از طرفی میرحسین موسوی نمی‌توانست دیگر تصدی پست ریاست فرهنگستان هنر را داشته باشد و باید کار از ایشان گرفته می‌شد چرا که موسوی با تفکر خاص خود نمی‌تواند در جامعه دینی و اسلامی ارزش‌های فرهنگی و هنری جامعه را حفظ کند. به‌رغم این اعلام حمایت، تعدادی از اهالی فرهنگ و هنر همچون تهمینه میلانی و حافظ موسوی به مخالفت با سیاسی شدن امور فرهنگی پرداخته و از تغییر موسوی انتقاد کردند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی چندی پیش در نخستین گام اقدام به تغییر اساسنامه این شورا کرد. 

در ادامه علی معلم دامغانی به عنوان عضو این فرهنگستان انتخاب شد و پس از تغییر رئیس فرهنگستان پزشکی، این شایعه دهان به دهان پیچید که رئیس‌جمهور قصد دارد رئیس فرهنگستان هنر را نیز تغییر دهد. سرانجام سه‌شنبه شب جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار شد و احمدی‌نژاد ‌به‌رغم آنکه در شیراز به سر می‌برد سفر استانی خود را نیمه کاره گذاشت و به تهران آمد تا در جلسه تصمیم‌گیری شرکت کند. 

به گزارش سایت تابناک در این جلسه غلامعلی حدادعادل و برخی دیگر از اعضا پیشنهاد می‌دهند تا مهدی چمران به عنوان رئیس انتخاب شود اما احمدی‌نژاد با انتخاب چمران مخالفت کرده و پیشنهاد می‌دهد تا برای انتخاب مهدی کلهر رای‌گیری شود. کلهر نمی‌تواند رای موافق اعضا را به دست بیاورد و با توجه به آنکه رئیس دولت موافق ریاست چمران نبود گزینه سوم یعنی علی معلم‌دامغانی مطرح شد که وی حائز اکثریت آرا شد. 

در همین حال تغییر و تحول در فرهنگستان هنر فقط محدود به ریاست آن نبوده است چرا که شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسه آخر خود سه فرد جدید را هم به‌عنوان اعضای پیوسته فرهنگستان انتخاب کرد. بنا بر این تصمیم، جهانگیر الماسی، مهدی کلهر و مجتبی رحماندوست به جمع 27 عضو پیوسته فرهنگستان اضافه خواهند شد. مهدی کلهر چهره‌ای فرهنگی در مجموعه مشاوران و اطرافیان احمدی‌نژاد شناخته می‌شود؛ فردی که موضع‌گیری‌های جنجالی نیز داشته و چهره سیاسی او بر چهره فرهنگی ‌وی غلبه دارد. جهانگیر الماسی نیز بازیگری شناخته شده است (متولد 1334 تهران و بازیگر فیلم‌هایی چون شبح کژدم، سرزمین آرزوها، نارونی، دیگه چه خبر و...) و در سال‌های اخیر علاقه زیادی به فعالیت‌های سیاسی نشان داده است. 

در انتخابات دوره نهم او چند ماه بعد از پیروزی احمدی‌نژاد به صف حامیان وی پیوست. در میان افراد معرفی شده به‌عنوان اعضای جدید فرهنگستان، شاید مجتبی رحماندوست کمتر از بقیه شناخته شده باشد. وی برادر بزرگ‌تر مصطفی رحماندوست شاعر کودک و نوجوان است. او در میان اهالی فرهنگ، به‌عنوان نویسنده‌ای ارزشی شناخته می‌شود که بیشتر تالیفات وی در حوزه مذهبی و دفاع مقدس است. شنیده شده است. وی در تغییر و تحولات تازه، مهدی کلهر به‌عنوان دبیر فرهنگستان هنر منصوب شده و جای بهمن نامور مطلق را می‌گیرد.

منبع : فرارو

دسته ها : خبر - سیاسی - فرهنگی
پنج شنبه سوم 10 1388
X