دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1748316
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
کاشف تعبیر "جام زهر"در وصف آن نامه، نابغه است!
محمود افتخاری
بسیار ساده لوحانه است!
اینکه تصور کنیم تعابیری که در وصف نگارنده آن نامه بکار بردند! حقیقتی باشد که در نهانخانه باطن و در محضر وجدان خود، به آن اعتقاد دارند!

افسوس!
که باز هم حقیقتی ذبح شد، تا مصلحتی خودنمایی کند!

برخورداری از" اعتدال" هنری است که فقط در نزد اهل آن یافت می شود. اما "افراط گری" نیز خود هنری است و همه نمی توانند از آن برخوردار باشند.

کاشف تعبیر "جام زهر" در رثای آن نامه، نابغه ای است که بسیار هنرمندانه استعداد سرشار و ادراک خود را به کار گرفت و با قرائن و شواهد، سرانجام شایسته ترین و منصفانه ترین واژه را "تعارف جام زهر" برای آن نگارنده نامه تشخیص داد!!

خیلی متعجب نشوید! واقعیت بسیار فراتر از اینهاست!

سر منشاء تمام این فتنه ها کسی نیست الا موجودی به نام "ابلیس" که شاعرانه ترین خاطرات و پر پیمانه ترین ماموریت عمرش را در سرزمینی به ثبت می رساند، که پرچمدار قیام علیه خود او هستند!

او میهمان ناخوانده ای است که ماموریت دارد در ناامن ترین نقطه دنیا گام نهد و در بین خطرناک ترین دشمنان خود، فتنه ای یگستراند تا عیار دشمنی آنها را با خود، آشکار سازد! و نامهربانی جماعت با یکدیگر است که مدت اقامت او را به درازا می کشاند!

با ارزش ترین بخش ماموریت او بی رنگ کردن جمله تاریخی اصلی ترین دشمن او در عصر حاضر است، که همواره او را آزرده است:

"حفظ نظام، از نماز واجب تر است "

او حتی تصورش را هم نمی کرد که ماموریتش را با این سهولت به انجام برساند و در کوتاه ترین زمان ممکن بتواند:

- چشمان بسیاری را از دیدن حقیقت بپوشاند و مبتلا به اقسام توهم کند.

- گوش های زیادی را از شنیدن محروم کند، تا صاحبانش از شنیدن ندای روشنگرانه رهبر خود که ویران کننده ماموریتش بود،عاجز شوند.

- قلوب بسیاری را به تیرگی بکشاند تا نتوانند هم نوعان خود را ببینند و از محبت کردن به آنها محروم شوند.

- حافظه آنها را مختل کند تا هرگز یادآوری همان جمله "حفظ نظام از نماز واجب تر است" که ماموریت تاریخی اش را به پایان می رساند، نصیبشان نشود.

اما ابلیس کی توانسته است بر بیداری و ایمان انسان ها غلبه کند که این بار نیز بتواند؟! فرمول دفع فتنه او از به راه انداختن خود فتنه آسان تر است!

امروز افراد دلسوز از آن فرمول با عنوان "طرح برون رفت" یاد می کنند، اما همان طرح ها نیز حاوی قیود و شروطی است که بدون قید و شرط نیز شدنی است.

چگونه؟!

برون رفت یعنی:
ملکه کردن دائمی همان جمله تاریخی امام "حفظ نظام از نماز واجب تر است"
برون رفت یعنی:
پایبندی به میثاق بسته شده با ولی فقیه بدون شرط و شروط .
برون رفت یعنی:
اتخاذ تصمیمات و به کارگیری رفتاری که عاقبتش به حفظ نظام منجر شود بدون توجیه.
برون رفت یعنی:
اجرای قانون، نه فقط زمانی که با افکارمان همسو باشد
برون رفت یعنی:
ترجیح دادن مصالح نظام بر خواست های قلبی مغایر با آن
برون رفت یعنی:
مراقبت کردن از بیان سخن و قضاوتی که با حقیقت فاصله داشته باشد
برون رفت یعنی:
غلبه رافت اسلامی بر خشونت
برون رفت یعنی:
جایگزینی اعتدال با افراط و تفریط
برون رفت یعنی:
به جای حذف صورت مسئله، حل کردن مسئله
برون رفت یعنی:
مهربانی، عشق ورزیدن و صادق بودن با ولی نعمتان
برون رفت یعنی:
انجام رقابت، اما نه به هر قیمتی
و سر انجام برون رفت یعنی:
.... اشداء علی الکفار و رحماء بینهم.....

....الیس الصبح بالقریب.....
منبع : تبناک
دسته ها : مقالات - سیاسی
چهارشنبه شانزدهم 10 1388

گاهی که پست های ساده تر می نویسم با خودم فکر می کنم شاید این مطلب زیاد هم به درد کسی نخورد و با خودم می گویم باید مطالب را سنگین تر و تخصصی تر کنم. اما با نگاه عمیق تری که کردم متوجه شدم نه این خبر ها هم نیست…بهتره کمی هم از پنجره به بیرون نگاه کنیم و در را باز کنیم و چند تا رفیق جدید به جمع خودمان اضافه کنیم.

در ادامه به توضیح برخی از ابتدایی ترین نکاتی می پردازم که هر کاربر ساده کامپیوتر باید بداند. اگر از کاربران تازه کار کامپیوتر هستید دوستانه توصیه می کنم این مطلب را با دقت بخوانید.

1- اول آدرس ایمیل www نمی گذارند: اول آدرس ایمیل هرگز www نمی گذارند.

2- اینترنت اون علامت e آبی رنگ نیست: اون e آبی رنگ علامت برنامه Internet Explorer، محصول شرکت Microsoft است. خود اینترنت یک شبکه است که برنامه یا آیکون خاصی ندارد.
Internet Explorer به شما کمک می کند از این شبکه برای دیدن سایت های مختلف استفاده کنید. درست مثل اینکه می توانید برنامه کانال های تلویزیون را با یک تلویزیون Panasonic یا با یک تلویزیون Sony یا با هر مارک دیگری ببینید…
برنامه های دیگری هم وجود دارند که کار آن e آبی را می کنند و حتی خیلی بهتر! مثل Safari، Chrome، Opera یا Firefox که می توانید از آنها استفاده کنید.

3- چت همان یاهو مسنجر نیست: چت کردن لازم نیست حتمآ با برنامه یاهو مسنجر انجام شود. یاهو یکی از شرکت هایی است که سرویس چت اینترنتی را ارائه می کند. با ICQ، MSN Messenger یا Gtalk و… هم می توانید چت کنید (با سایر کاربران همان سرویس).

4- هر کامپیوتری الزامآ ویندوز نیست: این خیلی مهمه! ببینید یک کامپیوتر را خاموش فرض کنید! اصلآ به آن چه روی صفحه مانیتورش دیده می شود فکر نکنید. این به خودی خودش یک کامپیوتر است.
حالا باید یک برنامه روی این کامپیوتر نصب بشه که این کامپیوتر بتونه روشن بشه و ما ازش استفاده کنیم. به این برنامه ها می گوییم «سیستم عامل» یا «Operating System» یا OS.
یکی از معروف ترین این برنامه ها «ویندوز» نام داره که نسخه های مختلفی هم داره که می دونم همگی با آنها آشنا هستید. مثل ویندوز 98 یا ویندوز xp یا ویستا. ویندوز محصول شرکت Microsoft است.
حالا نکته اینجا است، هیچ اجباری به استفاده از ویندوز نیست و ویندوز تنها انتخاب موجود نیست. بلکه این تصور غلط به خاطر سلطه مایکروسافت بر روی بازار به وجود آمده. در اصل شرکت های مختلف و مشابهی وجود دارند که در این صنعت با مایکروسافت در رقابت هستند و خودشان «سیستم عامل» تولید می کنند.
به عنوان مثال، شرکت Apple سیستم عامل Mac را دارد. یا مثلآ سیستم عامل Ubuntu مال شرکت Canonical است.

5- هر کامپیوتری الزامآ پنتیوم نیست: pentium فقط اسم مدل یکی از پردازنده (CPU) های شرکت اینتل است! فکر می کنم واضحه، مثلآ من اگر از CPU یک شرکت دیگه مثل AMD استفاده کنم دیگه «کامپیوترت پنتیوم چنده؟» مفهومی نداره. در ضمن مدل های pentium هم الان تقریبآ منسوخ شده و قدیمی به حساب می آیند.

6- فایروال همان آنتی ویروس نیست: هر دو امنیت کامپیوتر را تامین می کنند اما با یکدیگر فرق دارند. توضیح تخصصی این تفاوت از حوصله این مطلب (و احتمالآ شما) خارج است. بگذارید این طور بگویم، فایروال یا دیواره آتش مثل یک گارد هست که شما بگذارید دم در خانه تا از ورود افراد خطرناک جلوگیری کند. آنتی ویروس مثل یک محافظ شخصی است که اگر کسی یه جوری گارد را دست به سر کرد یا یواشکی از دودکش شومینه اومد توی خونه او را دستگیر کنه.

7- تفاوت فایل، فولدر و درایو: اصلآ به کامپیوتر فکر نکنید، درایو مثل طبقه ای است که شما پوشه های مختلف از اسناد تان را نگهدای می کنید. فولدر همان پوشه هایی است که اسناد در آنها وجود دارند.
هر سند موجود در پوشه مثل یک فایل هست. در نتیجه من اگر از شما بپرسم فلان سند کجاست؟ شما می گویید: «در طبقه دوم، پوشه سبز رنگ، کاغذ آخر.»
حالا اگر بپرسم «اون تحقیق شیمی که دانلود کردی کجاست؟» چه می گویید؟ «درایو C، فولدر Shimi، فایل shimi.pdf» یا مدل کامپیوتری تر: C:\Shimi\shimi.pdf
این طور بخوانید، «سی دو نقطه بک اسلش شیمی بک اسلش شیمی دات پی دی اف».
حالا چطوری فرق اینا را هم به خاطر بسپاریم؟ یکی اینکه درایو ها تعداد شان زیاد نیست. عمومآ همین C و D و E و اینها هستند… فولدر ها یا پوشه ها هم که اصلآ از آیکون شان مشخص است.
فایل ها هم می توانید این جوری بشناسید. هر آیتمی که وقتی رویش کلیک می کنید دیگه جلوتر نمی توانید بروید یک فایل است. به عنوان مثال وقتی روی یک فولدر کلیک می کنید وارد آن می شوید، دوباره می توانید چیزی انتخاب کنید… در نتیجه این یک فایل نیست.
اما اگر روی یک عکس کلیک کنید آن عکس خودش باز می شود، دیگر داخل آن عکس پوشه های دیگر یا فایل های دیگر وجود ندارد. در نتیجه یک عکس یک فایل است. به عبارتی هر آیتمی که یک پسوند داشته باشد، مثلآ txt. یا jpg. و… یک فایل است.

8- پسوند فایل ها مهم است: اول از همه، اصلآ پسوند چیه؟ پسوند اون سه حرف آخر اسم هر فایل است (اگر ویندوز شما پسوند ها را نشان نمی دهد مثل این راهنما عمل کنید).
پسوند به ویندوز و شما می گوید که این چه نوع فایلی است. به عنوان مثال یک فایل متنی که فقط حاوی نوشته است پسوندش txt. است. عکس های واقعی مثل آنها که با دوربین عکاسی می گیرید عمومآ دارای پسوند jpg هستند. عکس های کارتونی و کامپیوتری و غیر واقعی هم عمومآ gif یا png هستند.
فایل های فشرده شده عمومآ دارای پسوند zip یا rar هستند که آنها را باید با برنامه های مخصوص مثل Winzip یا WinRAR باز کنید.

فایل های اجرایی مثل فایل های برنامه های یا فایل های Setup بازی ها و… هم عمومآ دارای پسوند exe. هستند. آهنگ ها هم که مطمئنم خودتان می دانید، عمومآ mp3 یا wav هستند.
پسوند فایل ها اطلاعات زیادی به ما می دهند. مثلآ اگر کسی یک فایل به شما داد که پسوند آن exe. بود و گفت این عکس خودم است. دارد دروغ می گوید! احتمالآ به جای عکس یک برنامه مخرب مثل یک ویروس است.

9- تفاوت وبلاگ و وب سایت: «وبلاگ» از جمله چیز هایی است که تعریف دقیقش یکم سخته. یک باور اشتباه اینه که یک وب سایت یک آدرس مستقل دارد، مثلآ  تنها کاربران عضو سایت قادر به مشاهده لینک ها هستند.
عضویت در سایت / ورود به سایت
یک سایت است اما microsoft.persianblog.ir یک وبلاگ است. این تعریف اشتباه است.
وبلاگ جایی است که – عمومآ – یک نفر یادداشت هایی می نویسد. این یادداشت ها می توانید شخصی، تخصصی یا عمومی باشد. وبلاگ ها بر پایه یکی از برنامه های مدیریت محتوا نظیر وردپرس یا مووبل تایپ هستند. همچنین می توانند روی سرویس دهنده های وبلاگ آنلاین باشند، مثل Blogspot یا Persianblog و… که در این صورت آدرس آنها به شکل EsmeWeblog.Persianblog.ir و… درمیاید. اما می توانند آدرس شخصی هم داشته باشند. مثل Zangoole.com که یک وبلاگ است.
اکثر وبلاگ ها شامل بخش نظرات هم هستند که خوانندگان از این طریق با نویسنده در ارتباط هستند و نظر خودشان را به اطلاع نویسنده می رسانند. هم وبلاگ و هم وب سایت می تواند متعلق به یک نفر، چند نفر یا یک شرکت هم باشد در نتیجه مالکیت یا مخاطب یک نشانه برای تمیز دادن وبلاگ از وب سایت نیست. اما عمومآ وبلاگ متعلق به یک نفر است و شما با ورود به آن می دانید که در حال خواندن نوشته چه کسی هستید. وبلاگ ها عمومآ غیر رسمی تر از وب سایت ها هم هستند.
یک تفاوت دیگر هم این است که وب سایت ها عمومآ سرویس یا محصول خاصی دارند اما وبلاگ ها – حداقل مستقیمآ – سرویسی ارائه نمی کنند و فقط حاوی نوشته های نویسنده هستند.

10- دومین، دامین یا دامنه: ببینید خودتان را درگیر نکنید، خیلی ساده است. اسم هر سایت (آدرسی که تایپ می کنید که واردش شوید) دامنه آن سایت است. مثلآ دامنه یاهو yahoo.com است. برای داشتن این نام ها باید نام مورد نظر آزاد باشد و مبلغی را سالیانه پرداخت کنید تا به نام شما ثبت شود.
توجه کنید که مثلآ در مثال یاهو، کل عبارت “Yahoo.com” دامنه است، نه فقط “Yahoo” در نتیجه “Yahoo.net” هم یک دامنه جدا است که می تواند متعلق به فرد دیگری باشد، همچنین “Yahoo.org” و… اما خوب شرکت های بزرگ تمام دامنه های اسم شرکت شان را به نام خودشان ثبت می کنند.

11- هاست یا هاستینگ: هاست، هاستینگ یا Host یعنی فضایی که فایل های یک سایت اینترنتی روی آن قرار می گیرد. هر چیزی که شما روی یک سایت می خوانید باید روی یک کامپیوتر واقعی در یک جایی از دنیا وجود داشته باشد. همین مطلب که الان شما دارید می خوانید روی سرور زنگوله در تگزاس آمریکا است.
این فضا ها هم توسط شرکت ها فروخته می شود. در نتیجه اگر می بینید می گویند «هاست 100 مگابایتی» یعنی به شما 100 مگابایت فضا می دهند که فایل های سایت تان را در آن نگهداری کنید.

12- پروکسی همان فیلتر شکن نیست: پروکسی (proxy) همان فیلتر شکن نیست و هیچ ربطی هم به فیلتر شکن ندارد. به کامپیوتر اصلآ فکر نکنید، پروکسی می دانید مثل چیست؟ مثل اینکه من زنگ بزنم به شما بگم «اگر می تونی سر راه برو فلان کتاب فروشی ببین این کتاب را داره؟» شما می روید و از همانجا به من زنگ می زنید، می گویید «آره مثلآ فلان کتاب هست جلدش این رنگیه قیمتشم اینه…». این یعنی پروکسی.
وقتی شما IP و Port پروکسی را در برنامه ای وارد می کنید یا از فیلتر شکن استفاده می کنید کامپیوتر شما به یک کامپیوتر دیگه در جایی از دنیا وصل میشه و اون کامپیوتر میره اون آدرسی که شما می خواهید را باز می کنه و به شما نشان میده. حالا اگر پروکسی شما در یک کشور خارجی باشه می تونه جاهایی بره که شما نمی تونید برید! خیلی واضحه نه؟
در مطالب بعدی توضیحات کامل تری در این زمینه خواهم داد.

13- وی پی ان (vpn) همان فیلتر شکن نیست: نمی خواهم به ساختار vpn و… بپردازم. بلکه می خواهم بر عکس خیلی ها ساده برای تان توضیح بدهم که خوب متوجه بشید. vpn یک نوعی از شبکه است که اطلاعاتی که در آن رد و بدل می شود به خاطر فرایند رمزنگاری قابل دیده شدن نیست.
مثل چی؟ این سناریو را تجسم کنید، من و دوستم و شما با هم در یک اتاق هستیم. من و دوستم هر دو علاوه بر فارسی به زبان چینی هم مسلط هستیم اما شما یک کلمه هم چینی بلد نیستید.
حالا شما به من به فارسی می گویید «تو حق نداری راجع به آن موضوع با دوستت صحبت کنی!». حالا اگر من شروع کنم به چینی با دوستم حرف بزنم چی؟ شما نمی توانید بفهمید من دارم راجع به چی حرف می زنم.
اینکه vpn به عنوان یک فیلتر شکن استفاده می شود هم موردی مشابه است. «آن موضوع» همان سایت مسدود شده است و «زبان چینی» هم همان رمزنگاری شبکه vpn.

14- RAM بیشتر همیشه بهتر نیست: رم و حافظه بیشتر همیشه الزامآ بهتر نیست. یعنی کلآ این عدد ها هر چقدر بزرگتر می شوند الزامی نیست که بهتر شوند. چرا؟ به دلایل مختلف، مهم ترینش اینکه خیلی اوقات کامپیوتر شما توان استفاده از آن مقدار عظیم RAM را اصلآ ندارد… به عنوان مثال، اکثر افراد از ویندوز های 32 بیت استفاده می کنند که توان استفاده بیشتر از 4 گیگ رم را ندارند یعنی اگر شما 8 گیگ رم هم داشته باشید هیچ فرقی نخواهید دید… پس اگر از نحوه کار یک دستگاه آگاه نیستید حواستان جمع باشد که پول تان را بی خود هدر ندهید. برای استفاده بیشتر از 4 گیگ رم باید از سیستم عامل های 64 بیت استفاده کنید. مثلآ Windows Vista x64 Ultimate.

15- قوی بودن یکی از اجزای کامپیوتر ضعیف بودن جزئی دیگر را جبران نمی کند: این هم از جمله اشتباهاتی است که از خیلی ها تا به حال شنیده ام. هر عضو کامپیوتر وظیفه منحصر به فرد خودش را دارد و قوی بودن یک جز، مثلآ RAM ضعیف بودن CPU را جبران نمی کند. مثلآ شنیده ام که می گویند «این بازی 2 گیگ رم می خواد ولی اگر CPU ات قویه با 1 گیگ هم جواب میده…» که کاملآ اشتباه است.

منبع : بازیاب

دسته ها : علمی - مقالات
شنبه دوازدهم 10 1388
حکمیانه ترین موضع درباره حوادث تلخ عاشورا
اما دردمندانه باید دست بر پیشانی کوبید که در عاشورای 88 تهران ، شکستن حرمت این روز ، فقط به کف و سوت عده ای ، محدود نشد و علاوه بر آن ، خون هایی بر زمین ریخت ،خانواده هایی برای همیشه عزادارشدند و حرمت ماه حرام شکست.
عصرایران نوشت:

حوادث روز عاشورا در تهران که به درگیری های گسترده در خیابان های پایتخت ، کشته و زخمی شدن تعدادی از هموطنان و هتک حرمت روز شهادت امام حسین (ع) توسط عده ای انجامید ، محمل مناسبی برای گروه های سیاسی شده است که از وقایع این روز ، به نفع خود بهره گیرند و با تفسیرهای دلخواه خویش که عمدتاً مبتنی بر بزرگ نمایی برخی زوایای وقایع این روز بود ، کام گیری سیاسی نمایند.
هر چند زاویه دید گروه های سیاسی مختلف و گاه متخاصم نسبت به وقایع این روز ، بسیار متفاوت بوده ، اما نکته مشترک اغلب آنها ، یکجانبه نگری و تنها به قاضی رفتن بوده است که با توجه به عیان بودن مواضع طرف های مختلف قضیه ، نیازی به باز کردن بیشتر مساله نیست.

در این میان اما ، فقیهی فرزانه که گاه و البته به ندرت در امور سیاسی سخن می گوید ، حکمیانه ترین و منصفانه ترین موضع را اتخاذ کرده است تا این امید همچنان در دل ها زنده بماند که انصاف و عدالت ، هنوز در جامعه نفس می کشد.

آیت الله جوادی آملی در تبیین وقایع عاشورای تهران ، در دام یکسویه نگری نیفتاده و دو نکته را در این باب ، مختصر و مفید بیان داشته و گفته اند: «نکته اول اینکه اهانت به مقدسات برای همیشه محکوم است مخصوصا در روز عاشورا و اهانت کنندگان به مقدسات برابر قانون باید مورد مواخذه قرار بگیرند.
دوم این که در این جریان‌ها اگر به یک بی گناهی آسیبی رسید، آن هم خسارتش ترمیم بشود. تا برابر آیه «وامتازوا الیوم ایها المجرمون» مجرم از غیر مجرم جدا بشود.»

واقعیت این است که تعدادی از کسانی که در روز عاشورا با پلیس تهران درگیر شدند ، برخلاف شأن و حرمت این روز که حتی غیر مسلمانان نیز آن را پاس می دارند ، در مقاطعی که به پلیس و مثلاً خودروهای آن آسیبی می رساندند ، بی توجه به این که در ظرف زمانی عاشورا قرار دارند ، به شادمانی می پرداختند و کف می زدند و سوت می کشیدند.

این در حالی است که عاشورا ، روز حزن شیعه و اهل بیت است و تظاهر به شادمانی و دست یازیدن به نمادهای سرور و شادمانی ، در تضاد کامل با باورهای اعتقادی و احساسات فردی و مذهبی جامعه ایران است.
این مساله ، به اندازه ای مهم و جا افتاده است که حتی اقلیت های مذهبی نیز حرمت عاشورا را حفظ می کنند و نه تنها در این ایام مراسم جشن مانند عروسی و تولد و ... برگزار نمی کنند ، بلکه بعضاً به همراه مسلمانان ، به عزاداری برای سیدالشهداء(ع) نیز می پردازند.

از این رو ، ولو آن که تعداد کسانی که در روز عاشورا کف و سوت زدند ، اندک باشد ، باز هم جامعه عزادار حسین(ع) نمی تواند از کنار این بی احترامی با بی تفاوتی رد شود چه آن که اگر این حرمت شکنی ها باب شود ، آن وقت دیگر هیچ حرمتی در جامعه محفوظ نخواهد ماند.

لذا در محکوم کردن این هتک حرمت ، جای هیچ تردیدی نیست و هیچ فرقی هم نمی کند که چه کسی و با چه انگیزه هایی روز عاشورا را به صحنه شادمانی تبدیل کرده است.

البته باید گفت - و به تلخی هم باید گفت - هتک حرمت عاشورا ، به همین مورد کف و سوت زدن ختم نمی شود بلکه در این روز ، تهران، شاهد بی احترامی های دیگری نیز به ساحت عاشورای حسینی بوده ایم که متاسفانه ، صدا و سیما آن را به حاشیه کف و سوت های حرمت شکنانه برده و کوچکترین اشاره ای به آن نمی کند.
بی تردید ، بروز رفتارهای شادمانه در روز حزن اهل بیت(ع) به هر دلیلی که باشد ، قابل توجیه نیست چه آن که این اقدام ، علاوه بر حرمت شکنی ، جریحه دار کردن احساسات دینی مردم نیز هست ، اما بی گمان ، کشتن و ریختن خون انسان ها در روز عاشورا که در «ماه حرام» نیز واقع شده است ، بی احترامی محض به عاشورای حسینی است.

البته نیروی انتظامی در اطلاعیه های خود تصریح داشته که قتل های عاشورای تهران ، کار نیروهای رسمی نبوده است زیرا آنها سلاح گرم نداشته اند ؛ ما نیز در این مقال به دنبال قاتلانی که خون چند انسان را در این روز غمبار بر خیابان های تهران ریختند نیستیم چه آن که مانند برخی رسانه ها ، نه ادعای کارآگاهی داریم و نه آن قدر بی پروا و بی تقوا شده ایم که این و آن را به گناهی بزرگ مانند قتل نفس متهم کنیم و "کک" مان هم نگزد!
اما دردمندانه باید دست بر پیشانی کوبید که در عاشورای 88 تهران ، شکستن حرمت این روز ، فقط به کف و سوت عده ای ، محدود نشد و علاوه بر آن ، خون هایی بر زمین ریخت ،خانواده هایی برای همیشه عزادارشدند و حرمت ماه حرام شکست.

آیا کسانی که در این روز ، به سمت پدر دو فرزند تیر شلیک کردند و او را کشتند (و پلیس نیز این اقدام را تروریستی و مشکوک خواند) ، یا بر سینه دیگری چاقو زدند و یا با اتومبیل از روی جوان مردم رد شدند ، عاشورای حسینی را هتک حرمت نکردند؟ مگر اعلام نشده که این قتل ها مشکوک و حتی کار تروریست ها بوده است؟پس آیا جا ندارد حرمت شکنی کسانی که در ماه حرام و روز عاشورا مرتکب گناه آدم کشی شدند نیز محکوم شود؟

انتظاری که از دستگاه قضایی - که در رأس آن عالمی مجتهد قرار دارد - می رود این است که تمام حرمت شکنان عاشورای حسینی را چه آنان که در این روز به شادمانی پرداختند و چه کسانی که مرتکب قتل نفس شدند ، به جزای اعمال شان برساند تا دیگر کسی جرأت نکند مقدسات دینی مردم را این چنین هتاکانه و بی شرمانه زیر پا بگذارد و در این مسیر ، حتی عاشورای حسین (ع) را نیز حرمت نگه ندارد. اینجا ، دیگر جای مسامحه و تعارف نیست چه آن که اگر جلوی این حرمت شکنی در همین جا گرفته نشود ، دیگر امیدی به حفظ احترام مقدسات مردم نیست و این ، آغاز بلوایی مستمر در جامعه خواهد بود.

تعقیب حرمت شکنان عاشورا ، نکته ای است که آیت الله جوادی آملی نیز به درستی و صراحت به آن اشاره داشته و بر «مؤاخذه قانونی» این افراد تاکید کرده اند.

اما نکته دومی که در سخن آیت الله جوادی آملی وجود دارد ، این است که باید "مجرم از غیرمجرم تفکیک شود".
متاسفانه باید گفت که در پی حوداث تلخ عاشورای تهران ، گروهی بر آنند که همه معترضین را ضد حسینی معرفی کنند. این درحالی است که باید حساب حرمت شکنان را از بقیه معترضین غیر معاند ، جدا کرد و تر و خشک را با هم نسوزاند.

لذا همان طور که آیت الله جوادی املی نیز گفته اند،باید "مجرم از غیرمجرم تفکیک شود" تا خدای ناکرده ، به گناه یکی ، دیگری مجازات نشود همان طور که اگر به فرض ، یک مامور پلیس مرتکب خطایی شود ، مجازات همه ماموران و همه شان را خطاکار دانستن ، به هیچ روی منبطق با عدالت و انصاف نخواهد بود.

و مخلص کلام همان سخن فقیه فرزانه است: هتاکان مواخذه شوند ولی گناه عده ای معدود به حساب دیگران نوشته نشود.
منبع : تابناک
دسته ها : مقالات - سیاسی
پنج شنبه دهم 10 1388

اواسط دهه 90 متخصصان اعلام کرده بودند که این ماده موجب توقف رشد غده سرطانی در سینه می شود.

ایرنا: دانشمندان دانشگاه های گلاسکو آمریکا و استراتکلاید انگلیس که سرگرم آزمایش روش جدید درمان سرطان هستند ، اعلام کردند تزریق عصاره ویتامین "ای" به خون تاثیر بسیار سریعی بر غده های بدخیم دارد.
   
به گزارش رسانه های آمریکایی، این دانشمندان گفتند تزریق عصاره این ویتامین طی یک شبانه روز ، اندازه غده سرطانی را در حد قابل توجهی کاهش می دهد و بعد از 10 روز موجب از بین رفتن کامل آن می شود.

بر اساس این گزارش ، محققان تاکنون متوجه شده اند که ویتامین ای می تواند سلول های سرطانی پوست را شناسایی کرده و از بین ببرد اما آنها اطمینان دارند که این روش درمان برای مبارزه با سایر انواع سرطان هم مفید خواهد بود.

ویتامین ای در موادی از قبیل روغن های گیاهی ، گردو ، سبزیجات سبز رنگ ، غلات و تخم مرغ وجود دارد و سرشار از آنتی اکسیدان هایی است که با ممانعت از آسیب رساندن رادیکال های آزاد ، مولکول های مضر و سلول های مهاجم به سلول ها ، از بدن انسان در برابر بیماری ها حفاظت می کنند.

عصاره ویتامین ای به وفور در روغن نخل ، روغن کاکائو ، جو و گندم یافت می شود.

اواسط دهه 90 متخصصان اعلام کرده بودند که این ماده موجب توقف رشد غده سرطانی در سینه می شود.

از آن زمان ، تحقیقات بی شماری به منظور بررسی تاثیر تزریق این ماده در درمان سرطان سینه انجام شده است اما بیشتر آزمایش ها با شکست روبرو شده چون این ماده قبل از رسیدن به محل مورد نظر ، اثر خود را از دست داده است.

علاوه بر این ، مقدار زیاد این ماده نه تنها برای بیماران و بلکه برای بافت های سالم بدن سمی و خطرناک است.

به گفته محققان انگلیسی ، حل این مشکل با کمک قرار دادن عصاره ویتامین ای در هزاران بادکنک میکروسکپی از جنس چربی میسر شده است.

به این ترتیب ، این ماده بدون هیچ خطری و بدون آسیب رساندن به سلول های سالم ، به مقصد می رسد.

کارشناسان به منظور حصول اطمینان از رسیدن این بادکنک های میکروسکوپی به محل های مورد نظر ، آنها را با لایه ای از ماده اصلی انتقال دهنده عنصر آهن در بدن که تراسفرین نام دارد ، پوشاندند و از آنجا که سلول های سرطانی به آهن نیاز دارند ، گیرنده های زیادی در سطح آنها وجود دارد که این بادکنک ها را جذب می کنند و در نتیجه عصاره ویتامین ای به جایی که باید می رسد و پس از حل شدن چربی ، غده سرطانی را می کشد.

در حال حاضر در انگلیس تحقیقات دیگری نیز در جریان است که طی آن ، دانشمندان سعی می کنند نقش ویتامین ای را در جلوگیری از سرطان مثانه مشخص کنند. نتایج این تحقیقات سال 2010 منتشر می شود.

منبع : بازیاب

دسته ها : علمی - مقالات
پنج شنبه دهم 10 1388

کشف علت پرخوری

پژوهشگران آمریکایی کشف کردند که چرا با وجود رسیدن به سیری کامل بسیاری از افراد باز هم تمایل به خوردن غذا و پرخوری دارند.


مهر نوشت:

 محققان دانشگاه تکزاس کشف کردند که "گرلین" که به هورمون اشتها نیز معروف است بدن را ترغیب می کند که حتی پس از رسیدن به حس سیری تمایل به خوردن غذاهای اشتها زا داشته باشد.  گرلین، ماده ای است که در مغز حضور دارد.

این محققان با آزمایش بر روی موشها نشان دادند که تزریق گرلین این جوندگان را ترغیب به جستجوی بیشتر غذا می کند حتی اگر این حیوانات به اندازه سیر شدن غذا خورده باشند.

اما زمانی که این دانشمندان عملکرد این ماده را غیرفعال کردند، موشها تمایل به خوردن غذا را از دست دادند. این ماده به طور طبیعی در ادامه یک رژیم غذایی کم کالری و یا یک دوره غذا نخوردن در جریان خون ترشح می شود.

براساس گزارش سافت پدیا، این پژوهشگران در این خصوص توضیح دادند: "نتایج این تحقیقات نشان می دهد که چرا افراد پس از خوردن مقدار زیادی غذا بازهم تمایل به خوردن دسر دارند. گام بعدی ما کشف مدارات مغزی است که فعالیت گرلین را کتنرل و تنظیم می کنند."

دسته ها : علمی - مقالات
سه شنبه هشتم 10 1388

استرس، می‌تواند زنان را کچل ‌کند

 نتایج یک تحقیق جدید نشان داده است که استرس می‌تواند سبب ریزش موی شدید و جدی در زنان شود.


 ایسنا نوشت:

 این تحقیق توسط پژوهشگران یک شرکت مهم انگلیسی انجام شده که تولید کننده مکمل‌های ویتامینی است. این تحقیق نشان داد که یک سوم از زنان در گروه سنی 25 سال دچار ریزش مو می‌شوند. محققان می گویند؛ عامل اصلی این ریزش مو، الگوی زندگی مدرن، استرس‌زا و فقدان رژیم غذایی و تغذیه مناسب است.

 به گفته متخصصان؛ در این پژوهش و بسیاری از مطالعات دیگر، رابطه بدیهی و آشکاری بین رژیم غذایی فقیر و نامطلوب و داشتن پوست و موی ضعیف و بیمارگونه وجود دارد. محققان هشدار می‌دهند که این ضعف با امتناع از غذا خوردن بویژه به دلیل ترس از چاقی تشدید می‌شود.

رژیم غذایی سرشار از پروتئین و آهن می‌تواند کیفیت مو را به طور بارزی تحت تاثیر قرار دهد.البته برخی کارشناسان می‌گویند؛ مکمل‌هایی نیز با تبلیغ پرپشت کردن مو وارد بازار شده، ولی نتیجه عکس دارد. اگرچه ممکن است بعضی از این مکمل‌ها واقعا نتیجه بخش باشد، اما چه بهتر که با کمک تغذیه صحیح به هدف خود برسیم. همچنین در موارد نادری ملاحظه شده که مصرف بیش از اندازه مکمل ویتامین آ منجر به ریزش مو شده است.

 تحقیقات نشان می‌دهد که مصرف برخی مواد برای حفظ سلامت موها ضروری است. این مواد عبارتند از:

- ماهی آزاد: این غذای دریایی سرشار از اسید چرب امگا 3 ، پروتئین، ویتامین ب 12 و آهن است. اسید چرب امگا 3 برای سلامت پوست سر مفید و ضروری است و کمبود آن موجب خشکی پوست سر و ریزش مو می‌شود.

- سبزیجات سبز تیره: اسفناج، بروکلی و برگ چغندر سرشار از ویتامین آ و ث هستند که بدن به منظور ساختن چربی پوست به آنها نیاز دارد و سلامت مو را تضمین می‌کنند. به علاوه سبزیجات سبز تیره سرشار از آهن و کلسیم هستند.

- لوبیا، عدس، نخود: این مواد نه تنها سرشار از پروتئین هستند، بلکه آهن، روی و بیوتین نیز در آنها یافت می‌شود که تمامی این مواد برای سلامت مو مفیدند.

- آجیل یا مغزهای گیاهی: این دسته از مواد غذایی برای پرپشت شدن و درخشندگی موها لازم هستند. این مواد سرشار از سلنیوم هستند که برای سلامت پوست سر مفید است. بعلاوه مغز گردو حاوی اسید آلفا لینولنیک (نوعی اسید چرب امگا 3) است که حالت مو را بهبود می‌بخشد. آجیل همچنین سرشار از روی است. گفته می‌شود که کمبود روی در رژیم غذایی منجر به ریزش مو می‌شود.

- گوشت مرغ و بوقلمون: این مواد سرشار از پروتئین هستند که سلامت موها را تضمین می‌کند. کمبود پروتئین موجب شکنندگی و کم پشتی مو می‌شود و کمبود شدید آن نتیجه‌ای جز ریزش مو و تغییر رنگ آن ندارد. این مواد همچنین حاوی آهن هستند.

- تخم مرغ: سرشار از پروتئین است. همچنین بیوتین و ویتامین ب 12 نیز به مقدار فراوان در آن یافت می‌شود.

- غلات سبوس دار: این مواد سرشار از آهن، روی و ویتامین‌های گروه ب هستند، همچنین انرژی را ارتقا می‌بخشند.

- لبنیات کم چرب: این دسته از مواد به خصوص ماست و شیرکم چرب سرشار از کلسیم هستند که ماده معدنی حیاتی برای رشد مو است.

- هویج: هویج بهترین منبع ویتامین آ می‌باشد که برای سلامت پوست سر و قدرت بینایی مفید است.

متخصصان می‌گویند؛ مخلوطی از مواد غذایی ذکر شده در رژیم غذایی روزانه به حفظ سلامت و زیبایی موها کمک می‌کند.

دسته ها : علمی - مقالات
سه شنبه هشتم 10 1388
برای او که عقلش تا قوزک پا می‌رسد!
محمود افتخاری
زمانی که گفتم او با بقیه تفاوت دارد و کلامش نافذ است، باورش نشد.
می‌گفت: جوان است و خام!
گفتم: ظاهرش جوان می‌‌نمایاند، اما جسارتی دارد که نشان از درایت اوست.

فردای آن شب، جمله‌ای به من گفت و رفت: «دیدی جسارتش دلیل جوانی اوست، نه درایت!»؟
انگار دلم نمی‌خواست این جمله او ثابت شود. ناگزیر به دنبال یافتن دلایل محکمی برای توجیه حرف‌های او می‌گشتم.

می‌خواستم بگویم:
شاید سخنانش بر حق باشد!
دیدم، حتی اگر چنین باشد، در شرایطی که فضای جامعه، متأثر از حوادث ناگوار ملتهب است، تکلیف همگان علی‌الخصوص مبلغین، ایجاد همدلی و وحدت است. این قبیل شبهه‌افکنی‌ها و طرح موضوعات ابهام‌آلود، آب در آسیاب دشمن ریختن است.

می‌خواستم بگویم:
مقصود او نقد منصفانه عملکرد افراد بوده است!
دیدم، افسوس که جملاتش هیچ شباهتی به «نقد» ندارد و هر چه هست، هتاکی و حرمت‌شکنی است!

می‌خواستم بگویم:
از اشاره مستقیم به شخص خاص پرهیز کرده است!
دیدم، اصرارش برای اشاره به یک فرد خاص در بیانش هویداست.

می‌‌خواستم بگویم:
از سر تعصب به امام راحل این‌گونه برآشفته است.
دیدم، دو تحلیل متفاوت امام در دو مقطع زمانی از معادلات جنگ، ارتباطی به میزان فهم آن عزیز که غیبگو هم نبود، ندارد، والاّ استناد وی به جمله امام (اگر می‌دانستم مردم این گونه از جنگ حمایت می‌کنند، قطعنامه را نمی‌پذیرفتم) خود محل ابهام و تعارض با ادعای اوست.

می‌خواستم بگویم:
مقصودش از واژه سؤال برانگیز «یک بچه» در واقع جوانی و خامی مخاطب اوست!
دیدم، مخاطبش زمانی جوان بوده است، که امام عزیز با فهم عمیق و دوراندیشی و با شناخت کامل، در حساس‌ترین مقطع تاریخ انقلاب اسلامی از بین افراد لایق به وی اطمینان کرده است و سکان هدایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نبرد سرنوشت‌ساز کشورمان در مقابل ائتلاف ابرقدرت‌های را به وی سپرد و او اکنون نزدیک به سی سال تجربه اندوخته است.

می‌خواستم بگویم:
شاید واقعا او دغدغه مردمی را دارد که هشت سال فردی را تحمل کرده‌ باشند.
دیدم، امام (ره) هرگز فردی را بر چنین مسندی نمی‌گمارد که مردم بناچار او را تحمل کنند و اگر هم از آغاز هویتش آشکار نبود، تا پایان هشت سال او را حفظ و حمایت نمی‌کرد و اگر این‌گونه است که مردم او را تحمل کرده‌اند، پس از چه روی می‌گوید، مردم به دفاع مقدس که هدایتش را او بر عهده داشته است، علاقه می‌ورزند؟!

می‌خواستم بگویم:
دلیل نقد او از شرایط ناظر بر پایان جنگ، خاستگاه او یعنی افزایش قدرت نظامی ایران و ایفای نقش ابرقدرت در منطقه است.
دیدم، نه فرضیه او مبنای کارشناسی و عقلانی دارد، نه ایران به دنبال ابرقدرت شدن بوده است و نه ابرقدرت شدن ما منجر به کاهش حضور بیگانگان در منطقه است. چه بسا، با گسترش قدرت تهدیدآور ایران، دشمنان، بیشتر در تکاپوی ایجاد موازنه قدرت و مهار ایران در منطقه خواهند بود.

می‌خواستم بگویم:
از سر دلسوزی و احساس «تکلیف» دغدغه سرنوشت جنگ را دارد!
دیدم، نگرانی او هنگامی وجاهت دارد که رسالت حقیقی‌اش در حوزه «ترویج مظاهر اطمینان‌بخش دین اسلام و توسعه دینداری» را که تخصص اوست، حتی در حد نسبی به انجام رسانده باشد و آنگاه «تکلیف» جدیدی برایش متصور شود.

می‌خواستم بگویم: 
داشتن آرزوی تولید یک فیلم برای بیان ارزش‌های واقعی دفاع مقدس که جرم نیست،
دیدم، او با این جمله، همه آثار ارزشمند دفاع مقدس در حوزه سینما را بی‌اثر و غیر واقعی قلمداد کرده است و هزینه کردن شهید بزرگوار باکری برای بیان ادعایی که درستی یا نادرستی‌اش اثبات نشده، جفا در حق شهید است.

می‌خواستم بگویم: 
حتما او قادر است تشخیص دهد که خداوند متعال محبت چه کسانی را در دل مردم می‌افکند.
دیدم، تنها وجود مقدس باریتعالی، عالم و قادر است که نور محبت کسی را در دل خلایق بتاباند و به یاد آوردم که رسالت او به عنوان منادی احکام نورانی و روح‌بخش دین اسلام، تأکید بر حسن ظن است، نه اشاعه سوءظن.

می‌خواستم بگویم:
حتما به استناد دلیل و مدرک متقنی ادعا می‌کند که مردم فردی را نمی‌خواهند!
دیدم، بیان قاطع میزان مقبولیت و یا عدم مقبولیت اشخاص بنا بر معادلات و یافته‌های ذهنی، دور از منطق و عقلانیت است.

می‌خواستم بگویم: 
تشخیص عدم امکان ادامه جنگ و اعلام آن به امام، امری فردی نبوده است و نتیجه خرد جمعی شورای فرماندهی سپاه و جنگ بوده است. بنابراین، چون اتهام «نوشتن نامه به اما برای قبول قطعنامه» به مجموعه فرماندهان ارشد سپاه مربوط می‌شود، مسلما آنان این اتهام غیرمنصفانه را برنمی‌تابند و با بیان حقایق و و دلایل کافی از خود و فرمانده‌شان در آن زمان دفاع خواهند کرد.
دیدم، تا آن لحظه، هیچ یک از فرماندهان و همر‌زمان قدیمی، واکنشی برای تنویر افکار عمومی نشان ندادند.

می‌خواستم بگویم:
با این وصف، او دیدگاه‌های شخصی خود را این گونه بیان کرده است، شاید اشتباه کرده و قابل جبران است.
دیدم، چه بسیار آسیب‌ها و صدماتی که نظام مقدس جمهوری اسلامی از محل افراط و تفریط در تحلیل‌ها، قضاوت‌ها و سخنان اشخاص متحمل شده است که با قدری اعتدال و دوراندیشی به موقع، می‌توانست برطرف و جبران شود و صد افسوس که هیچ‌گاه برای جبران آنها کاری نشد.
او نیز تا این لحظه گامی برای جبران اظهارات غیرمنصفانه‌اش برنداشته است.

می‌خواستم بگویم: 
محبت او را از دلم پاک کنم.
دیدم، این تصمیم من نیز مصداق عینی افراط است، زیرا او نیز انسان خاکستری است؛ شاید اشتباه کرده باشد و برای انسان‌ها، اشتباه فرض شده است. دایره ارزیابی‌ام را توسعه دادم و با یادآوری تلاش او برای تبلیغ دین اسلام، از خداوند منان تحکیم محبت او در دلم و توفیق استعانت کردم.

هر چه تعمق کردم، توجیهی برای تلطیف حملات غیرمنصفانه او نیافتم.

و سرانجام دریافتم که: «او جوانی کرده است».
منبع : تابناک
دسته ها : ادبی - مقالات - سیاسی
سه شنبه هشتم 10 1388

اعداد هم رنگ دارند!

 محققان می‌گویند از هر 20 نفر یک نفر می‌تواند از تجارب روزانه، احساسات مرتبط فوق‌العاده و غیر عادی استخراج کند.

ایسنا نوشت:

بسیاری از تحقیقات قبلی نشان داده که مغز انسان‌هایی که این پدیده را تجربه می‌کنند با سایرین متفاوت است و در پژوهش جدیدی که از سوی محققان ایتالیایی انجام شده مشخص شد که یادگیری همچنین نقش مهمی در بروز این پدیده ایفا می‌کند و فرد حتی در شرایط آگاهانه نیز ممکن است از این تجربه خود مطلع شود.

محققان در آزمایش‌های خود دریافتند افرادی که دچار این حالت می‌شوند، یعنی مثلا برای عدد 2 رنگ قرمز را می‌بینند، اگر یک عدد 2 با رنگ سبز به آنها نشان داده شود، دچار مشکل می‌شوند و مدتی طول می کشد تا بتوانند عکس العمل نشان دهند.

 این حالت Synaesthesia نام دارد و شایع‌ترین شکل آن شامل دیدن رنگ‌ها به هنگام خواندن واژه‌ها و شماره‌ها است. این آزمایش نشان می‌دهد که تجارب افراد در حالت Synaesthesia حقیقی و خودکار است. 

تحقیقات نشان داد این کندی در واکنش به این خاطر است که رنگ عدد یا رقمی که به فرد نشان داده می‌شود، با رنگی که خود فرد واقعا می‌بیند فرق می‌کند.

دسته ها : علمی - مقالات
دوشنبه هفتم 10 1388
نیمی حق و نیمی باطل
مهدی کیایی
زینب مادر انسان است و از این روست که در کربلا حماسه حسینش را می‌سراید؛ نه مرثیه دو پسرش را. حسین وارث انسان است و زینب اگرچه خواهر اوست، برای او مادر هم هست.

دلش نامه‌ای است سراسر گواهی حقیقتی به نام حسین و کربلا درسی که سرشت یکنواخت انسان را به تماشا نهاد. سرشتی برابر و برادر و زینب آموزگار این درس خونین بود.

هم از این روست که این خون، که او با دست خود بر آبی آسمان می‌افشاند، آبروی انسان است...
خونی که می‌جوشد و به راه می‌پیوندند و از آن درختی سر بر می‌کند که هر شاخه‌اش لاله‌زاری است شکفته در گوشه‌ای از تاریخ.

زینب خسته زنجیر اسارت نیست که زنجیری گرانبارتر بر دست‌های اوست و چون قدم بر می‌دارد، تاریخ سلسله در سلسله در قدم‌هایش می‌آویزد.

و اینچنین است که او حقیقت را تا ابدیت پرواز می‌دهد.

که ما رایت الا جمیلا، جز زیبایی ندیدم.

قامتی دیدم بلندتر از بلندای عالم، قامتی که از هفت گلشن فلک در می‌گذشت، قامت قیام را که درخت بر پای ایستاده راستی‌ها بود و تصویر حرکت انسان را، رویاروی جریان هستی خویش، آشوب خلقی را که بر جان خویش شورید، اخلاص دیدم،  یکرنگی گام‌ها را و تیغ عاشورا در نیام کربلا و دخیلی از خون بر شاخه نینوا.

خصم هزار نیزه را و تیغ شهادت را چنان برنده که تاریخ را از نیمه می‌گسست.

نیمی حق و نیمی باطل

و این همه زیبا بود: ما رایت الا جمیلا
منبع : تابناک
دسته ها : ادبی - مذهبی - مقالات
دوشنبه هفتم 10 1388

مجلس عزا، متفکر شهید، 30 سال بعد

 محسن حدادی

این‌ها فقط بخشی از خون‌دل‌های استاد مطهری در خصوص عزاداری سیدالشهداء در کشور است که در کتاب حماسه‌ حسینی جلدهای 1 و 3 به آن اشاره کرده است. قسمت غم انگیز ماجرا این جاست که بعضی از این تحریفات هنوز هم رایج بوده و در گوشه و کنار مجالس حضرت در سراسر کشور دیده و شنیده می‌شود...مرور این خرافه‌زدایی‌های دلسوزانه آیت الله شهید مطهری علاوه بر تذکر به پیرغلامان و هیئت‌داران، کتاب پرمغزی است برای مردم به عنوان میهمانان همیشگی خیمه‌های عزاداری سیدالشهداء.

داستان تشنگی

شهید مطهری می گوید: این جور نیست که [امام حسین و یارانشان] سه شبانه روز آبنخورده باشند، نه! سه شبانه روز بود که ممنوع بودند. ولی در این خلال توانستند یکی دوبار از جمله در شب عاشورا آب تهیه کنند. [اصلا] لقب سقا ، آب آور،قبلا [یعنی قبل از عاشورا] به حضرت ابوالفضل داده شده بود؛ چون یک نوبت یا دو نوبت دیگر در شب های پیش، حضرت ابوالفضل توانسته بود برود صف دشمن را بشکافد و برای اطفال اباعبدالله آب بیاورد. حتی غسل کردند، بدن های خودشان را شست وشو دادند.

دومین شبهه داستان اربعین است که شهید مطهری اینگونه پاسخ می دهد: اربعین که می رسد، همه، این روضه را می خوانند و مردم هم خیال می کنند این طور است که اسرا از شام به کربلا آمدند و در آن جا با جابر ملاقات کردند و امام زین العابدین هم با جابر ملاقات کرد. در صورتی که به جز در کتاب لهوف، که آن هم نویسنده اش یعنی سیدبن طاووس در کتاب های دیگرش آن را تکذیب کرده و لااقل تأیید نکرده است، در هیچ کتاب دیگری چنین چیزی نیست و هیچ دلیل عقلی هم این را تأیید نمی کند. ولی مگر می شود این قضایایی را که هر سال گفته می شود از مردم گرفت؟!

جابر اولین زائر امام حسین علیه السلام بوده است و اربعین هم جز موضوع زیارت قبر امام حسین علیه السلام [توسط جابر و نه اهل بیت] هیچ چیز دیگری ندارد. موضوع تجدید عزای اهل بیت نیست، موضوع آمدن اهل بیت به کربلا نیست ، اصلا راه شام از کربلا نیست، راه شام به مدینه، از همان شام جدا می شود (ج۱)... عبور شهدا از کربلا و ملاقات امام سجاد با جابر افسانه است. (ج۳)

داستان دست علمدار

استاد شهید مطهری در خصوص داستانهای پیرامون حضرت عباس در سلسله مباحث حماسه حسینی می گوید: کسی که این روضه را می خواند اتفاقا تریاکی هم بود. این روضه را خواند و به قدری مردم را گریاند که حد نداشت. داستان پیرزنی را نقل می کرد که در زمان متوکل می خواست به زیارت امام حسین برود و آن وقت جلوگیری می کردند و دست ها را می بریدند تا این که قضیه را به آن جا رساند که این زن را بردند و در دریا انداختند. در همان حال این زن فریاد کرد یا اباالفضل العباس! وقتی داشت غرق می شد سواری آمد و گفت رکاب اسب مرا بگیر. رکابش را گرفت، گفت چرا دستت را دراز نمی کنی؟ گفت من دست در بدن ندارم، که مردم خیلی گریه کردند.

مرحوم حاج شیخ محمدحسن، تاریخچه این قضیه را این طور نقل کرد که یک روز در حدود بازار، حدود مدرسه صدر (جریان، قبل از ایشان اتفاق افتاده و ایشان از اشخاص معتبری نقل کردند) مجلس روضه ای بود که از بزرگ ترین مجالس اصفهان بود و حتی مرحوم حاج ملااسماعیل خواجویی که از علمای بزرگ اصفهان بود در آن جا شرکت داشت. واعظ معروفی می گفت که من آخرین منبری بودم. منبری های دیگر می آمدند و هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می کردند. هر کس می آمد روی دست دیگری می زد و بعد از منبر خود می نشست تا هنر روضه خوان بعد از خود را ببیند. تا ظهر طول کشید.

دیدم هر کس هر هنری داشت به کار برد، اشک مردم را گرفت. فکر کردم من چه کنم؟ همان جا این قضیه را جعل کردم. رفتم قصه را گفتم و از همه بالاتر زدم. عصر همان روز رفتم در مجلس دیگری که در چارسوق بود، دیدم آن که قبل از من منبر رفته همین داستان را می گوید. کم کم در کتاب ها نوشتند و چاپ هم کردند! با این داستان، طوری حرف زده ایم که امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم پایین آورده ایم.

  

من یکدفعه تشنه‌ام!

شهید مطهری به یکی دیگر از خرافات عزاداری ها اشاره می کند و می آورد: این قضیه را من مکرر شنیده ام و لابد شما هم شنیده اید که می گویند روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام بالای منبر بود و خطبه می خواند. امام حسین علیه السلام فرمود من تشنه ام و آب می خواهم. حضرت فرمود کسی برای فرزندم آب بیاورد. اول کسی که از جا بلند شد، کودکی بود که همان حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام باشد. ایشان رفتند و از مادرشان یک کاسه آب گرفتند و آمدند. وقتی که وارد شدند در حالی وارد شدند که آب را روی سرشان گرفته بودند و قسمتی از آن هم می ریخت که با یک طول و تفصیلی قضیه نقل می شود. بعد امیرالمؤمنین علی علیه السلام چشمشان که به این منظره افتاد اشکشان جاری شد. به آقا عرض کردند چرا گریه می کنید؟ فرمود قضایای این ها یادم افتاد که دیگر معلوم است گریز به کجا منتهی می شود. شما که می گویید علی در بالای منبر خطبه می خواند، باید بدانید که علی فقط در زمان خلافتش منبر می رفت و خطبه می خواند. پس در کوفه بوده است و در آن وقت امام حسین مردی بوده که تقریبا سی وسه سال داشته است. بعد می گوید اصلا آیا این حرف معقول است که یک مرد سی وسه ساله در حالی که پدرش دارد مردم را موعظه می کند و خطابه می خواند ناگهان وسط خطابه بگوید آقا من تشنه ام آب می خواهم؟

اگر یک آدم معمولی این کار را بکند می گویند چه آدم بی ادب و بی تربیتی است، و از طرفی حضرت ابوالفضل هم در آن وقت کودک نبوده، یک نوجوان اقلا پانزده ساله بوده است. می بینید که چگونه قضیه ای را جعل کردند. آیا این قضیه در شأن امام حسین است؟! و غیر از دروغ بودنش، اصلا چه ارزشی دارد؟ این شأن امام حسین را بالا می برد یا پایین می آورد؟ مسلم است که پایین می آورد، چون یک دروغ به امام نسبت داده ایم و آبروی امام را برده ایم، طوری حرف زده ایم که امام را در سطح بی ادب ترین افراد مردم پایین آورده ایم. در حالی که پدری مثل علی مشغول حرف زدن است، تشنه اش می شود، طاقت نمی آورد که جلسه تمام شود و بعد آب بخورد، همان جا حرف آقا را می برد و می گوید من تشنه ام، برای من آب بیاورید!

داماد در کربلا

داستان عروسی قاسم ابن الحسن نیز از مواردی است که استاد مطهری به آن اشاره می کند و می می گوید: در گرما گرم روز عاشورا مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند و با عجله هم خواند. حتی دو نفر از اصحاب آمدند و خودشان را سپر قرار دادند که امام بتواند این دو رکعت نماز خوف را بخواند، و تا امام این دو رکعت نماز را خواندند، این دو نفر در اثر تیرهای پیاپی که می آمد از پا در آمدند. مجالی برای نماز خواندن به این ها نمی دادند. ولی گفته اند در همان وقت امام فرمود حجله عروسی را بیندازید، من می خواهم عروسی قاسم با یکی از دخترهایم را در این جا [ببینم]. لااقل شبیه آن را هم که شده ببینم. من آرزو دارم. آرزو را که نمی شود به گور برد! شما را به خدا ببینید حرف هایی را که گاهی وقت ها از آدم هایی در سطح خیلی پایین می شنویم که مثلا می گویند من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، آرزو دارم عروسی دخترم را ببینم، به فردی چون حسین بن علی نسبت می دهند.

آن هم در گرما گرم زد و خورد که مجال نماز خواندن نیست! یکی از چیزهایی که از تعزیه خوانی های قدیم ما هرگز جدا نمی شد عروسی قاسم نو کدخدا، یعنی نو داماد بود، در صورتی که این در هیچ کتابی از کتاب های تاریخی معتبر وجود ندارد. اصل قضیه صددرصد دروغ است.

لیلایی که وجود ندارد

نمونه دیگر قصه لیلا مادر حضرت علی اکبر است. البته ایشان مادری به نام لیلا داشته اند، ولی حتی یک مورخ نگفته که لیلا در کربلا بوده است. اما ببینید که چقدر ما روضه لیلا و علی اکبر داریم. حتی من در قم، در مجلسی که به نام آیت الله بروجردی تشکیل شده بود و البته خود ایشان در مجلس نبودند، همین روضه را شنیدم که علی اکبر به میدان رفت، حضرت به لیلا فرمود که از جدم شنیدم که دعای مادر در حق فرزند مستجاب است، برو در فلان خیمه خلوت موهایت را پریشان کن، در حق فرزندت دعا کن شاید خداوند این فرزند را سالم به ما برگرداند!

اولا لیلایی در کربلا نبوده که چنین کند. ثانیا اصلا این منطق، منطق حسین نیست . منطق حسین در روز عاشورا، منطق جانبازی است. تمام مورخین نوشته اند که هر کس اجازه می خواست، حضرت به هر نحوی که می شد عذری برایش ذکر کند، ذکر می کرد، به جز برای علی اکبر؛ فاستاذن فی القتال اباه فاذن له. یعنی تا اجازه خواست، گفت برو. حال چه شعرها که سروده نشده! از جمله این شعر که می گوید: خیز ای بابا از این صحرا رویم// نک به سوی خیمه لیلا رویم

وقتی آمار جواب نمی‌دهد

داستان هلاک کردن دشمن نیز یکی از داستان هایی است که دستخوش تحریف شده است بدین صورت که ملا آقای دربندی در اسرار الشهاده نوشته است که لشکر عمر سعد در کربلا یک میلیون و ششصد هزار نفر بود. باید سؤال کرد این ها از کجا پیدا شدند؟ این ها همه در کوفه بودند؟ ... مگر کوفه چقدر بزرگ بود؟ کوفه یک شهر تازه ساز بود که هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر آن نگذشته بود، چون کوفه را در زمان عمربن خطاب ساختند. (این شهر را عمر دستور داد بسازند، برای این که لشکریان اسلام در نزدیکی ایران مرکزی داشته باشند.) در آن وقت معلوم نیست همة جمعیت کوفه آیا به صدهزار نفر می رسیده است یا نه؟

... و نیز در آن کتاب نوشته که امام حسین در روز عاشورا سیصدهزار نفر را با دست خودش کشت! با بمبی که در هیروشیما انداختند تازه شصت هزار نفر کشته شدند، و من حساب کردم که اگر فرض کنیم که شمشیر مرتب بیاید پایین و در هر ثانیه یک نفر کشته شود، کشتن سیصدهزار نفر، هشتادوسه ساعت و بیست دقیقه وقت می خواهد.

بعد که دیدند این تعداد کشته با طول روز جور در نمی آید، گفتند روز عاشورا هم هفتاد ساعت بوده است!

نذر ریحان

چند سال پیش چیزی شنیدم که به عمرم نشنیده بودم. گفت بعد از این که حضرت لیلا رفت در آن خیمه و موهایش را پریشان کرد، نذر کرد که اگر خدا علی اکبر را سالم به او برگرداند و در کربلا کشته نشود از کربلا تا مدینه را ریحان بکارد. یعنی نذر کرد که سیصدفرسخ راه را ریحان بکارد! این را گفت و یک مرتبه زد زیر آواز: نذر علی لئن عادوا و ان رجعوا لازرعن طریق التفت ریحانا؛ یعنی من نذر کردم که اگر این ها برگردند راه تفت را ریحان بکارم. این شعر عربی بیشتر برای من اسباب تعجب شد. [فکر کردم] که این شعر از کجا پیدا شده؟

بعد به دنبال آن رفتم و گشتم، دیدم این تفتی که در این شعر آمده کربلا نیست، بلکه این تفت سرزمین مربوط به داستان لیلی و مجنون معروف است که لیلی در آن سرزمین سکونت می کرده و این شعر مال مجنون عامری است برای لیلی، و این آدم این شعر را برای لیلا مادر علی اکبر و کربلا می خوانده. تصور کنید اگر یک مسیحی یا یک یهودی یا یک آدم لامذهب آن جا باشد و این قضایا را بشنود، آیا نخواهد گفت که تاریخ این ها چه مزخرفاتی دارد؟ می گویند العیاذ بالله زن های این ها چقدر بی شعور بوده اند که نذر می کردند از کربلا تا مدینه را ریحان بکارند. این حرف ها یعنی چه؟!

 

منبع : خبر آن لاین

شنبه پنجم 10 1388
آقای پناهیان این تذهبون؟!
محمدجواد بربریان
جناب حجت الاسلام پناهیان که در دانشگاه هنر سخن گفته است، با برخی بی‌پروایی‌ها که امروز نقل و نبات برخی مجالس شده (آن گونه که رسانه‌ها روایت کرده‌اند)، برخی اتهامات را به اشخاصی از جمله محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران در هشت سال دفاع مقدس، بی‌مهابا و غیر اخلافی وارد کرد‌ه و به این هم بنسده نکرده، جملاتی را به امام راحل نسبت داده‌اند که معلوم نیست در جلسه روضه امام حسین (ع) آن قایم در امر به معروف و نهی از منکر، کدام هدف را دنبال می‌کند؟!

پناهیان در بخشی از سخنان خود که امید به تکذیب یا تصحیح آن می‌رود، خطاب به آقای رضایی گفته است، «یک بچه هم عقلش تا قوزک پایش هم نمی‌رسید، آمده می‌گوید که امام بعدها فهمید که قطعنامه جام زهر نبوده است و بعدها شیرینی آن را چشید».

صرفنظر از این که آقای رضایی چنین جمله‌ای را گفته باشد یا خیر که از ظاهر امر برمی‌آید که چنین نگفته است و جملات دیگری را بیان کرده که تنها مربوط به امام و پذیرش قطعنامه نبوده، بلکه ایشان با بیان تلقی پذیرش قطعنامه ، رشادت‌های رزمندگان اسلام پس از پذیرش را نیز بیان و آن را به شیرینی تعبیر می‌کند، استفاده از تعبیر «یک بچه که عقلش تا قوزک پایش هم نمی‌رسد...» درباره کسی که فرمانده هشت سال سپاه را در شرایط جنگی آن همه از سوی حضرت امام داشته است.

آقای پناهیان که به ظاهر در دفاع از حضرت امام برآمده است، آیا امام عزیز که با مدیریت، تدبیر و رهبری انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند و ده سال نیز آن را با هشیاری تمام رهبری کرده‌اند، چگونه یک چنین فردی که شما با آن ادبیات از آن یاد کرده‌اید، به فرماندهی سپاه ـ که بخش اعظم جنگ را بر دوش داشت ـ واگذار کرده‌اند؟

آیا این گونه دفاع از امام است یا حمله به ایشان؟

شما می‌توانید مخالف کسان یا کسانی باشید، اما پرسش این است که چرا برای بیان مخالفت خود با افراد از امام آن هم به بدترین نحو ممکن بهره می‌گیرید؟

مخالفت شما با آقای رضایی همین بس که گفته‌اید، «ما هشت سال جنگ، تو را تحمل کردیم؛ آیا بس نبود»؛ هرچند معلوم نکردید، شما در هشت سال دفاع مقدس کجا بوده‌اید و چه مسئولیتی داشته‌اید؟

آیا از فرماندهان عالی‌رتبه جنگ یا مسئولان ارشد کشور بوده‌اید که مجبور به تحمل فرمانده منصوب حضرت امام شده‌اید؟ آیا این تحمل ، مخالفت با نظر صریح امام نبوده است؟

آقای پناهیان، هزینه از بنیانگذار جمهوری اسلامی برای ابراز مخالفت خود با افراد آن هم در شرایطی که کشور هر روز نیاز بیشتری به نظریات و دیدگاه‌های حضرت امام داریم و از سوی دیگر هر روز از ایشان فاصله می‌گیریم به چه هدفی انجام می‌گیرد؟

دفاع از امام یا سنگر گرفتن ناشیانه پشت مواضع و سخنان امام برای رسیدن به اهداف خود.

اگر آقای رضایی آن است که شما با بداخلاقی تمام یاد کرده‌اید، چرا اکنون چنین فردی در جایگاه عضو و دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با حکم رهبری انقلاب است؟

آیا اینگونه تعابیر شما جفا به امام و رهبری نیست که منصوبان گذشته و کنونی آنها را این گونه یاری کنید.

آقای پناهیان به این هم بسنده نکرده و جمله‌ای را به امام روح‌الله منصوب کرده که هر چه در صحیفه امام گشتم، آن را نیافتم. وی مدعی شده است که امام فرموده‌اند: «اگر می‌دانستم مردم این گونه از جنگ حمایت می‌کنند، قطعنامه را نمی‌پذیرفتم». آقای پناهیان این جمله را از کجای صحیفه امام استخراج کرده‌اید؟ این جمله حتی با سلوک و منش حضرت امام هم تطابق ندارد.

امام راحل حتی در قضایای عزل بنی‌صدر پس از رأی مجلس چنین نمی‌گویند یا در قضایای آیت‌الله منتظری که خدایش رحمت کند، همچنین تعابیری نفرمودند. با وجود آن که تأکید کردند «از ابتدا هم با انتخاب شما مخالف بودم».

از سوی دیگر، پس از پذیرش قطعنامه و یورش دوباره لشکریان صدام حسین به خاک کشورمان، برخی فرماندهان جنگ را بر آن داشت تا با توجه به حضور گسترده مردم، جنگ را ادامه دهند که امام فرمودند:
 
"همان‌گونه که قبلا گفتیم، با مردم خود با صداقت صحبت می‌کنیم. ما در چهارچوب قطعنامه 598 به صلحی پایدار فکر می‌کنیم و این به هیچ وجه تاکتیک نیست، ولی سلحشوران ارتش اسلام باید خود را آماده کنند که اگر دشمن به حملاتی دست زد، جواب مناسبی به آن بدهند. فرزندان انقلابی‌ام، توجه کنند که امروز روز حضور گسترده در جبهه‌هاست. فکر نکنید که دیگر جنگ تمام شده است، خود را مسلح به سلاح ایمان و جهاد کنید. بر دشمن غدار رحم جایز نیست. اینها همه حرفهایشان یک فریب است. ما می‌خواستیم به دنیا ثابت کنیم که صدام معتقد به مجامع بین‌المللی نیست و ما تا قبول قطعنامه از سوی عراق، جواب دشمنان اسلام را در جبهه‌ها خواهیم داد.»

صحیفه امام ج. 21 صفحه 102 تاریخ 31 تیرماه 1367

همچنین حضرت امام در 26/6/67 در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه می‌فرمایند: «ما در سیاست خود برای رسیدن به صلح در چهارچوب قطعنامه شورای امنیت جدی هستیم».

حال از کجای این جملات حضرت اما آنچه که آقای پناهیان نسبت داده، استخراج می‌شود.

در صحیفه امام بعد از تاریخ 26/6/67 به جز یک پیام به تاریخ یکم آذر ماه 1367 درباره هفته بسیج مستضعفین، هیچ مطلب دیگری درباره قطعنامه 598 و ادامه جنگ به چشم نمی‌خورد.
منبع : تابناک
دسته ها : مقالات - سیاسی
چهارشنبه دوم 10 1388
X