محمدرضا مانی فر
اگر قران این قانون اساسی تغییرناپذیر با اطمینانی شگرف از پیروزی نهایی قدرت ایمان سلطه بی چون و چرای صالحان و پرهیزکاران نابودی ستم گران و آینده درخشان و سعادت آفرین بشر سخن می گوید و با طرح اندیشه پیروزی نهایی حق بر باطل به پیامدهایی همانند استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی و تشکیل آرمان شهر مهدوی به دست مهدی موعود (عج ) بشارت می دهد به سبب آن است که مسلمانان را به اهمیت شناخت و کوشش در راه دست یابی به « آرمان شهر » موعود آشنا سازد آرمان شهری که می توان جنبه های گوناگون پیدایش آن را در گزینه های ذیل جست و جو کرد :
الف ) آرمان شهر عدل : در نگاهی کوتاه به شاخصه های متنوع حکومت جهانی حضرت مهدی (عج ) هیچ ویژگی را نمی توان مانند عدل یافت که تا این حد در خور توجه باشد.
این شاخصه اساسی گاه آن چنان در آموزه ها و روایات دینی مورد تاکید قرار می گیرد که گمان می رود تنها « عدل » است که مورد توجه است .
در بسیاری از روایات آن امام بزرگوار به عنوان مظهر و تجلی کامل عدالت معرفی شده است آن چنان که « عدل » ظهور وبروز خویش را در چهره و سیمای او می بیند :
« اللهم وصل علی ولی امرک القائم المومل و العدل المنتظر »
« پروردگارا به ولی امر خود که قیام کننده و عدل مورد انتظار همه است درود فرست . » (1 )
در آرمان شهر مهدوی و در بسترسازی ظهور آن حضرت نخستین شاخصه « هویت ساز » عدل است .
این « عدل » که حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد محقق می شود بر نمودهایی استوار است :
.1 در سایه این عدالت استبداد و استعمار از بین می رود
.2 زمینه استثمار انسان از انسان به کلی برچیده می شود .
.3 کارگزاران ظلم و بیداد مورد بازخواست قرار می گیرند . قاضیان وحاکمان کژ رفتار از مسئولیت خویش عزل می شوند و زمین از هر نوع خیانت و نادرستی پاک می گردد
.4 گردنکشان و مستکبران درهم کوبیده می شوند و محرومان و مستضعفان در بازپس گیری حق خویش کامیاب می شوند
.5 ناله هیچ مظلومی در گلو خفه نمی گردد اشک و آه هیچ دلسوخته ای بلند نمی گردد هیچ انسانی گرسنه سر بر بالین نمی گذارد و هیچ محرومی باکینه و دغدغه روزگار سپری نمی کند.
ب ) آرمان شهر رفاه و آسایش : انسانیت انسان تکامل می یابد.
پیامبر گرامی (ص ) به این نکته اشاره می فرمایند : در امت من مهدی قیام کند... و زمان او مردم به چنان نعمت و رفاهی دست یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند(و این رفاه شامل همه انسان ها خواهد بود) نیکوکار و بدکار. آسمان مکرر بر آنان ببارد و زمین چیزی از روییدنی های خود را پنهان نسازد . (2 )
طبق روایات معصومین (ع ) در زمان حکومت مهدوی مردم به مراد اصلی خود می رسند که عبارتند از :
کثرت مال رهایی از بارهای سنگین زندگی آسودگی از رنج طلب نافرجام پرداخت قرض بذل و بخشش امام عصر(عج ) برهمگان به گونه ای که از طلب مال و بخشش دیگران بی نیاز گردند عمران و آبادانی خرابی ها سرسبزی همه سطح زمین و برون شدن گنج های درون زمین .
ج ) آرمان شهر امنیت و آرامش : در دیدگاه اندیشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی از جمله نیازهای اساسی و بنیادین انسان و جامعه انسانی که در هرم نیازها جایگاهی ویژه و درخور توجه دارد نیاز به ایجاد امنیت و آرامش است . این نیاز که در ابعاد گونه گون و متفاوتی چون امنیت اخلاقی امنیت اقتصادی امنیت حقوقی امنیت اجتماعی و امنیت خانوادگی جلوه گر است آن چنان است که اندکی غفلت و بی توجهی به آن می تواند پیامدهای تلخ و جبران ناپذیری در پی داشته باشد.
در آرمان شهر مهدوی به مثابه الگویی کامل از اندیشه جهانی مهدویت به این نیاز اساسی و بنیادین توجه شده است حتی در بسیاری از آیات و روایات به صراحت و روشنی سخن گفته شده آن چنان که با تشبیه آن به شهر امن و آرام نگاه کلی به معنای واقعی امنیت آشکار ساخته است نگاهی که امام جعفر صادق (ع ) از آن یاد می کند :
وعده خداوند که « وحشت و خوف مومنان را به امنیت و سلام تبدیل می کند » تنها در چنین روزگاری به طور کامل تحقق می یابد . (3 )
حضرت مهدی (عج ) به عنوان رهبر جامعه جهانی اسلامی آن چنان در پی ایجاد جهانی سرشار از امنیت و آرامش همه جانبه است که گاه در برابر انسان ها و گروه هایی که در صدد سست کردن و بر هم زدن امنیت اند به شدت مقابله می کند. البته آن چه در این میان یادآوری آن ضروری به نظر می رسد آن است که در بینش و نگرش مهدوی همچون بینش نبوی رحمت و محبت اصلی اساسی است و مقابله آن حضرت با مخالفان در حقیقت تلاشی برای کنار زدن موانع کمال انسانی است .
د) آرمان شهر تربیت و پرورش : هر حرکت و گامی در راستای تعالی بینش و تکامل گرایش ها می تواند بر « انسانیت » انسان و جدایی او از « حیوانیت » ارزشی افزون تر و جایگاهی رفیع تر بخشد.
از این روست که « تربیت » به مثابه گذر انسان از « حیوانیت » به « انسانیت » از اهمیت و جایگاهی والا برخوردار است تا آن جا که دعوت پیامبران در کنار تعلیم بر عاملی دیگر چون تزکیه و تربیت تمرکز می یابد.
اندیشه « مهدویت » همواره به اندیشه های والای « صدر اسلام » معطوف است یعنی انسان نه تنها تن و جسم نیست بلکه موجودی است چند وجهی که رشد و تکامل او در گرو رشد همه جانبه و متوازن در همه ابعاد است . بنابراین تربیت چنین انسانی در عرصه مادی و معنوی همراه با تربیت و پرورش روحانی و توجه به اخلاق و فضایل روحی او تحقق می یابد.
هـ) آرمان شهر علم و دانش : دوران حکومت حضرت مهدی (عج ) را دوران بسط و گسترش علم و دانایی می خوانند و معتقدند : همانگونه که در این دوران ظلم وبیداد جایگاه خود را به عدل و دادگری می دهد دانایی و فرزانگی جایگزین جهل و نادانی می گردد و جهان از نور عقل و دانش آکنده می شود.
در جامعه مهدوی و در راه دست یابی به « آرمان شهر » آن دریافت های آنان به کمال خویش می رسد و دانش هایی که در گستره قرون متمادی پوشیده و مکتوم بوده اند پراکنده شده تا سراپرده منازل و اعماق وجود انسان ها گسترش می یابند.
و) آرمان شهر مستضعفان و محرومان : از دیگر پیامدهای ظهور و بروز و پیدایی آرمان شهر مهدوی تغییر ساختار قدرت و جا به جایی در آن است .
حکومت در اختیار توده های مستضعف و محروم جامعه قرار می گیرد آنان که در گستره تاریخ در زیر فشارهای شدید و گاه خردکننده مستکبران و مترفین بار سنگین نامردمی ها و بیچارگی ها را تحمل کرده اینک به عدالت و نوید دیر پای الهی باید به حق مسلم و وراثت و پیشوایی زمین دست یابند.
پاورقی :
1 ـ مفاتیح الجنان فرازی از دعای افتتاح
2 ـ طبری دلائل الامامه ص 255
3 ـ نعمانی الغیبه ص 240
از پیامدهای ظهور و بروز آرمان شهر مهدوی تغییر ساختار قدرت و جا به جایی در آن است که بر این مبنا مستضعفین به وراثت و پیشوایی زمین دست می یابند
حضرت مهدی (عج ) به عنوان رهبر جامعه جهانی اسلامی در پی ایجاد دنیایی سرشار از امنیت و آرامش همه جانبه است
تشکیل آرمان شهر مهدوی به دست مهدی موعود (عج ) با پیروزی نهایی حق بر باطل و نابودی ستمگران و استقرار کامل ارزش های انسانی امکان خواهد یافت
منبع : بازیاب
حضرت علی (ع ) فرمود :
منبع : بازیاب |
به گزارش سرویس اندیشه خبر آنلاین شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به شرح ذیل است. متن زیر، مصوبه 214 شوراىعالى حوزه علمیه است که در آن، شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به تصویب رسیده است .
ماده 1) به متقاضیان مدارک علمى حوزه علمیه قم که واجد شرایط باشند، در چهار سطح (سطح یک، سطح دو، سطح سه، سطح چهار) طبق ضوابط، مدرک علمى داده مىشود .
ماده 2) متقاضیان مدارک علمى حوزه، باید واجد شرایط ذیل باشند:
الف) داشتن پرونده در مرکز مدیریتحوزه یا یکى از حوزهها و مدارس تحت پوشش;
ب) نداشتن سوء پیشینه . تشخیص این امر با معاونت آمار و بررسى مرکز مدیریت است;
ج) داشتن نمره قبولى در همه پایهها;
د) معدل چهارده در امتحانات سال ششم براى سطح یک;
ه) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم براى سطح دو;
و) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم و دهم براى سطح سه;
تبصره) کسانى که در امتحانات حوزه، نمره قبولى را کسب کردهاند، اما معدل چهارده ندارند، مىتوانند براى یک بار دیگر در امتحانات سطح مربوط ، که نیاز به معدل چهارده دارد، شرکت کنند تا در صورت تحصیل معدل چهارده، مدرک علمى و یا موضوع براى نوشتن رساله دریافت کنند .
ز) ارایه گواهى شش سال شرکت در درس خارج از دو نفر از اساتید درس خارج که مورد تایید مرکز مدیریتحوزه علمیه قم باشند و قبولى در مصاحبه مربوط به شش سال درس خارج و داشتن رساله سطح سه با نمره قبولى هشتاد جهتشرکت در سطح چهار;
ح) معمم بودن مستمر متقاضى سطح سه و چهار .
تبصره) در گواهینامه مدارک علمى سطح سه و چهار، تصریح مىشود که این مدرک مخصوص کسانى است که ملبس به لباس روحانیتباشند .
ماده 3) مدرک سطح سه و چهار در هر سال تا حد معینى اعطا مىشود و حد مذکور را همه ساله شوراى عالى حوزه تصویب مىکند .
تبصره 1) در صورتى که متقاضیان واجد شرایط، بیش از حد تعیین شده باشند، متقاضیانى که امتیاز بیشترى داشته باشند، اولویت دارند .
تبصره 2) سقف شرکت در امتحان سطح سه و چهار، دو برابر حد تعیین شده در آن سال خواهد بود .
ماده 4) کسانى که قبل از تشکیل شوراى مدیریت (سال 1360) دروس سطح را خواندهاند و پرونده کاملى در مرکز مدیریت نداشته و یا فاقد پرونده مىباشند و سن آنها کمتر از سى سال نباشد، در صورتى که دو نفر از اساتید و علماى حوزه مراتب تحصیلى آنها را تایید کنند، مىتوانند در امتحان سطح سه شرکت کنند و در صورتى که رساله آنان نمره هشتاد را بیاورد، مىتوانند، با ارایه گواهى شش سال درس خارج و قبولى در مصاحبه مربوط به آن، براى سطح چهار رساله بنویسند .
تبصره) فضلا و محققان و اساتید که به فضل شهرت دارند و یا صاحب تالیفات قابل ملاحظه هستند، مىتوانند بدون گذراندن سطح سه براى اخذ مدرک سطح چهار طبق مقررات اقدام کنند و تشخیص صلاحیت آنان و تعیین مدت مذکور در ماده 14 با شوراى عالى حوزه است .
ماده 5) اعطاى مدرک علمى به طلاب رشتههاى تخصصى، براساس مقررات ذیل است:
الف) فارغ التحصیلان رشتههاى تخصصى، چنانچه معدل سالانه آنها کمتر از شانزده نباشد، از گذراندن سطح سه معاف هستند و با موفقیت در کسب امتیاز رساله سطح چهار، مدرک علمى سطح چهار دریافت مىکنند . در غیر این صورت، با دارا بودن حداقل معدل چهارده مىتوانند از مدرک علمى سطح سه استفاده کنند .
ب) طلابى که تا تاریخ تصویب این آییننامه در رشتههاى تخصصى شرکت کرده و موفق به کسب نمره سالانه چهارده نشدهاند، در صورت دارا بودن شرایط، مدرک معادل دریافت مىکنند .
ماده 6) برادران و خواهرانى که در غیر قم و استان خراسان در حوزههاى مورد تایید مدیریتحوزه علمیه قم طبق برنامههاى حوزه تحصیل مىکنند، نمرههاى قبولى آنها در امتحانات کتبى ملاک شرکت در امتحانات شفاهى مدارک خواهد بود و تنها از مدارک سطح یک و دو بهرهمند مىشوند و براى گرفتن مدارک سطح سه و چهار باید تحت پوشش مرکز مدیریت قرار گیرند .
تبصره) این ماده تا زمانى معتبر است که حوزههاى مذکور برادران و خواهران، زیر پوشش مرکز مدیریت قرار نگرفته باشند .
ماده 7) خواهرانى که در حوزههاى تحت پوشش مرکز مدیریتحوزه علمیه قم به تحصیل اشتغال دارند، لازم استبراى دریافت مدرک علمى در هر یک از سطوح چهارگانه، شرایط مندرج در این آییننامه را دارا باشند .
ماده 8) مسؤول بخش مدارک علمى، پنج نفر از اساتید و علما را به مدیر پیشنهاد مىکند تا پس از تایید مدیر حوزه، به عنوان هیات علمى با بخش مدارک علمى همکارى کنند .
ماده 9) موضوع رساله را هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریت تعیین مىکند .
تبصره) موضوع رساله باید در باره یکى از موضوعات علوم اسلامى مانند علوم قرآن، حدیث، فقه، اصول، فلسفه، کلام، رجال و یا سایر رشتههاى تصویب شده در شوراى عالى باشد .
ماده 10) رساله سطح سه با نظارت استاد مشاور، و رساله سطح چهار زیرنظر استاد راهنما نوشته مىشود .
ماده 11) استاد مشاور و استاد راهنما و داوران، باید مورد تایید هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریتباشند .
ماده 12) در تدوین رساله سطح سه، امور ذیل باید رعایت گردد:
1 - تحریر و تنقیح موضوع بحث و نقل اقوال علما در تدوین و جمعبندى و نتیجهگیرى از آنها نیز انسجام کامل بین مطالب رعایتشود .
2 - مطالب منقول رساله، مستند و با ذکر مدارک معتبر و قابل استناد باشد .
3 - از نظر آیین نگارش و جهات ادبى، در حد قابل قبول باشد .
4 - از نظر نظام تالیفى داراى مقدمه، فصلبندى، نتیجهگیرى، فهرست و منابع باشد .
5 - رساله باید نتیجه ابتکار و تحقیق خود او باشد نه تقریرات بحث گروهى و مانند آن .
6 - به زبان فارسى یا عربى باشد .
تبصره) به رسالههایى که به زبان عربى صحیح نوشته شود، ده امتیاز از صد امتیاز تعلق مىگیرد .
7 - حداقل 150 صفحه وزیرى و حداکثر دویست صفحه وزیرى باشد .
ماده 13) در رساله سطح چهار، علاوه بر شرایط یک تا شش مندرج در ماده 12، باید دو شرط ذیل نیز رعایت گردد:
1 - باید بیان قول مختار و دلیل آن، همراه با نقد قول و یا اقوال مخالف باشد، به طورى که از فضل و مراتب علمى صاحب رساله، حکایت کند .
2 - حداقل دویست و حداکثر سیصد صفحه وزیرى باشد .
تبصره 1) هر صفحه از رسالههاى سطح سه و چهار، باید حداقل حاوى 250 کلمه باشد .
تبصره 2) در صورتى که یک موضوع، بنابه تشخیص واحد مدارک علمى، کشش علمى این مقدار را نداشته باشد، مىتواند، دو موضوع و یا بیشتر در اختیار متقاضیان قرار گیرد .
ماده 14) حداقل زمان نوشتن رساله سطح سه از تاریخ گرفتن موضوع، یک سال و حداکثر دو سال است و براى نوشتن رساله سطح چهار، حداقل دو سال و حداکثر سه سال است .
ماده 15) رسالههایى که قبلا تحت عنوان کتاب، رساله، جزوه، مقاله، پایاننامه علمى، چاپ و یا در جاى دیگر به عنوان رساله مدارک علمى مطرح شده باشد، پذیرفته نمىشود .
ماده 16) رساله در صورتى براى داورى پذیرفته مىشود که در سطح سه مورد تایید استاد مشاور و در سطح چهار مورد تایید استاد راهنما قرار گرفته باشد .
ماده 17) بخش مدارک علمى، باید در مدت زمانى که شوراى عالى حوزه تعیین مىکند، نظر خود را در باره آن اعلام کند، مگر اینکه نویسنده رساله درخواست تاخیر کند .
ماده 18) نویسنده رساله، باید در جلسه دفاعیهاى که سه نفر داور حضور دارند، از رساله خود دفاع و نمره لازم را کسب کند .
تبصره) استاد مشاور یا استاد راهنما مىتوانند یکى از دوران باشند .
ماده 19) رسالههاى سطح سه، براساس سه درجه، عالى، خوب، متوسط و در سطح چهار در دو درجه عالى و خوب ارزیابى مىشود .
تبصره) درجه عالى از نود تا صد امتیاز، خوب از هشتاد تا 89 امتیاز، متوسط از هفتاد تا 79 امتیاز است و نمره کمتر از هفتاد امتیاز، نمره قبولى محسوب نمىشود .
ماده 20) هرگاه رسالهاى در بار اول، امتیاز لازم را کسب نکند (مشروط به اینکه کمتر از پنجاه امتیاز نیاورد) براى بار دیگر به او فرصت داده مىشود تا اشکالات رساله خود را رفع و آن را تکمیل کند و پس از گذشتحداقل یک سال، جهت طرح در جلسه داورى ارایه دهد و اگر در طرح مجدد نیز موفق به کسب امتیاز نشود، پس از گذشت پنجسال و براى آخرین بار مىتواند اقدام به اخذ موضوع کند .
ماده 21) مدارک علمى با امضاى مدیر حوزه و مسؤول بخش مدارک مرکز مدیریت اعتبار دارد .
ماده 22) بخش مدارک علمى حوزه موظف استبه استعلامهایى که در مورد مدارک افراد مىشود، ظرف حداکثر دو هفته پاسخ دهد و اعتبار آنها را مشخص کند .
ماده 23) مواردى که نسبتبه داوران، مشاوران، راهنمایان و رسالههاى علمى در این آییننامه پیشبینى نشده، توسط هیاتى مرکب از مدیر حوزه، مسؤول بخش مدارک و سه نفر از هیات علمى بخش مدارک، بررسى و در باره آنها تصمیمگیرى مىشود .
نام:موسى بن جعفر.
کنیه: ابو ابراهیم، ابوالحسن، ابوالحسن اوّل، ابوالحسن ماضى، ابوعلى و ابواسماعیل.
القاب: کاظم، صابر، صالح، امین و عبدالصالح.
نکته: آن حضرت در میان شیعیان به «باب الحوائج» معروف است.
منصب: معصوم نهم و امام هفتم شیعیان.
تاریخ ولادت:هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند.
محل تولد: ابواء (منطقهاى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى).
نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابىطالب علیهم السلام.
نام مادر:حمیده مصفّاة. نامهاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احکام دینى به ایشان ارجاع مىداد. و دربارهاش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چرکى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن کرامتى که از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.»
مدت امامت:از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید.
تاریخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به وسیله زهرى که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون الرشید به آن حضرت خورانیده شد.
محل دفن: مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است.
همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه.
فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یکى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت که 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند.
الف) پسران
1. امام على بن موسى الرضا(ع). 2. ابراهیم. 3. عباس. 4. قاسم. 5. اسماعیل. 6. جعفر. 7. هارون. 8. حسن. 9. احمد. | 10. محمد. 11. حمزه. 12. عبداللّه. 13. اسحاق. 14. عبیداللّه. 15. زید. 16. حسین. 17. فضل. 18. سلیمان. |
ب) دختران
1. فاطمه کبرى. 2. فاطمه صغرى. 3. رقیّه. 4. حکیمه. 5. ام ابیها. 6. رقیّه صغرى. 7. کلثوم. 8. ام جعفر. 9. لبابه. 10. زینب. | 11. خدیجه. 12. علیّه. 13. آمنه. 14. حسنه. 15. بریهه. 16. عائشه. 17. ام سلمه. 18. میمونه. 19. ام کلثوم. |
یکى از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه علیهاالسلام که براى دیدار برادرش امام رضا علیه السلام عازم ایران شده بود، در شهر قم بیمار شد و پس از چند روز بیمارى، وفات یافت و در این شهر مدفون گردید. هم اکنون مقبره ایشان زیارتگاه شیعیان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شیعى است.
اصحاب ویاران:
تعداد یاران، اصحاب و راویان امام موسى کاظم علیه السلام بسیار است. در این جا نام تعدادى از اصحاب بزرگ آن حضرت ذکر مىگردد:
1. على بن یقطین.
2. ابوصلت بن صالح هروى .
3. اسماعیل بن مهران.
4. حمّاد بن عیسى.
5. عبدالرحمن بن حجّاج بجلى.
6. عبداللّه بن جندب بجلى.
7. عبداللّه بن مغیره بجلى.
8. عبداللّه بن یحیى کاهلى.
9. مفضّل بن عمر کوفى.
10. هشام بن حکم.
11. یونس بن عبدالرحمن.
12. یونس بن یعقوب.
زمامداران معاصر:
1. مروان بن محمد اموى - معروف به مروان حمار- (126 - 132 ق.).
2. ابوالعباس سفاح عباسى (132 - 136 ق.).
3. منصور عباسى (136 - 158 ق.).
4. مهدى عباسى (158 - 169 ق.).
5. هادى عباسى (169 - 170 ق.).
6. هارون الرشید (170 - 193 ق.).
امام موسى کاظم علیه السلام در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نایل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندین بار توسط خلفاى عباسى دستگیر و زندانى گردید. تنها در دوران خلافت هارون الرشید به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسید.
رویدادهاى مهم:
1. شهادت امام جعفر صادق علیه السلام، پدر ارجمند امام موسى کاظم علیه السلام، به دست منصور دوانیقى، در سال 148 هجرى.
2. پیدایش انشعاباتى در مذهب شیعه، مانند: اسماعیلیه، اَفْطَحیه و ناووسیه، پس از شهادت امام صادق علیهالسلام و معارضه آنان با امام موسى کاظم علیه السلام در مسئله امامت.
3. ادعاى امامت و جانشینى امام جعفر صادق علیه السلام، توسط عبدالله اَفْطَحْ، برادر امام موسى کاظم علیه السلام و به وجود آوردن مذهب افطحیه در شیعه.
4. اعراض بیشتر اصحاب امام صادق علیه السلام از عبدالله اَفْطَحْ، و گرایش آنان به امام موسى کاظم علیهالسلام.
5. مرگ منصور دوانیقى، در سال 158 هجرى، و به خلافت رسیدن ابوعبدالله مهدى عباسى، فرزند منصور.
6. احضار امام موسى کاظم علیه السلام به بغداد و زندانى نمودن ایشان در آن شهر، به دستور مهدى عباسى.
7. زندانى شدن امام موسى کاظم علیه السلام در بغداد، در دوران حکومت هادى عباسى.
8. مبارزات منفىِ امام موسى کاظم علیه السلام با دستگاه حکومتىِ هارونالرشید، در مناسبتهاى گوناگون.
9. بدگویی و سعایت على بن اسماعیل، برادرزاده امام موسى کاظم علیه السلام از آن حضرت، نزد هارون الرشید با توطئهچینى یحیى برمکى، وزیر اعظم هارون.
10. دستگیرى امام کاظم علیه السلام در مدینه و فرستادن آن حضرت به زندان عیسى بن جعفر در بصره، به دستور هارونالرشید، در سال 179 هجرى.
11. انتقال امام علیه السلام از زندان بصره به زندان فضل بن ربیع در بغداد.
12. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن ربیع به زندان فضل بن یحیى برمکى.
13. مراعات کردن حال امام علیه السلام در زندان، توسط فضل بن یحیى و عکسالعمل شدید هارون به این قضیه.
14. مضروب و مقهور شدن فضل بن یحیى، توسط هارون، به خاطر مراعات حال امام علیه السلام در زندان.
15. انتقال امام علیه السلام از زندان فضل بن یحیى به زندان سندى بن شاهک.
16. مسموم کردن امام علیه السلام با خرماى زهر آلود، توسط سندى بن شاهک در زندان.
17. شهادت امام کاظم علیه السلام به خاطر مسمومیت در زندان سندى بن شاهک، در 25 رجب سال 183 هجرى.
18. انتقال پیکر مطهر امام موسى کاظم علیه السلام به جِسر (پل) بغداد و فراخوانىِ مردم براى دیدن آن توسط مأموران هارونالرشید.
19. انزجار سلیمان بن جعفر بن منصور دوانیقى از تحقیر پیکر امام موسى کاظم علیه السلام، توسط مأموران حکومتى، و دستور او به تجهیز و تکفین مناسب شأن پیکر آن حضرت و به خاک سپارى در مقابر قریش بغداد.
منبع: از کتاب "خاندان عصمت علیهم السلام" ، سید تقى واردى.
منبع : بازیاب