دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1748289
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
ویروس آنفلوانزا باعث سکته در بیماران قلبی می‌شود  
 

پزشکان معتقدند که آنفلوانزایA خطرناک‌تر از آنفلوانزای فصلی نیست اما واکسیناسیون بیماران قلبی از این جهت که چرخش و انتشار ویروی آنفلوانزا امسال بیشتر است ضروری است.

فارس: تحقیقات جدید دانشمندان نشان داد که ویروس آنفلوانزا برای بیماران قلبی تنها یک تب شدید یا عطسه و سرفه نیست و می‌تواند باعث ایجاد یک حمله قلبی هم بشود.

به رغم شیوع جهانی بیماری آنفلوانزای A کارشناسان معتقدند که واکسیناسیون بیماران قلبی هم در برابر آنفلوانزای عادی و هم در برابر آنفلونزای جدید اقدامی حیاتی است تا از بروز مشکلات پزشکی جلوگیری کند.

پزشکان معتقدند که آنفلوانزایA خطرناک‌تر از آنفلوانزای فصلی نیست اما واکسیناسیون بیماران قلبی از این جهت که چرخش و انتشار ویروی آنفلوانزا امسال بیشتر است ضروری است.

به نوشته آسوشیتدپرس محققان بریتانیایی با تحلیل یافته‌های 39 تحقیق قبلی در مورد بیماران قلبی به این نتیجه رسیدند که ارتباط نزدیکی میان آنفلوانزا و حملات قلبی وجود دارد و حدود نیمی از مرگ‌های غیرمنتظره ناشی از آنفلوانزا بر اثر بیماری قلبی بوده است.

پزشکان پیش از این نیز می‌دانستند که ویروس بیماری آنفلوانزا باعث بدتر کردن شرایط پزشکی شده و بیماران قلبی به ویژه در زمان اپیدمی این بیماری آسیب پذیر ترند. ویروس آنفلوانزا باعث تورم در درون اندام و معمولاً ریه‌ها می شود اما در مواقعی باعث تورم خود قلب یا رگها می شود که می تواند منجر به جدا شدن لخته‌ها از دیواره رگ‌ها هم بشود.

منبع : بازیاب
دسته ها : خبر - علمی
سه شنبه سی یکم 6 1388
 

ناگفته‌های مهم و تلخ از کهریزک

 
    3  


هفته‌نامه پنجره به مدیر مسئولی علیرضا زاکانی در شماره آخر خود نوشت:

افشای اسنادی از سابقه کهریزک توسط رییس کل دادگستری استان تهران، در مرداد ماه می‎توانست به رمزگشایی از این بازداشتگاه مخوف بیانجامد، اما سعید مرتضوی دادستان سابق تهران در آخرین روزهای تصدی این مسئولیت به ‎سرعت وارد عمل شد و آن اسناد افشاگرانه را از خروجی خبرگزاری و سایت‎های اینترنتی حذف کرد، اما وارد شدن رهبر معظم انقلاب به موضوع و مطالبه مجازات عاملان جنایت کهریزک از ایشان توسط عبدالحسین روح‎الامینی پدر یکی از قربانیان در دیدار اساتید دانشگاه با مقام معظم رهبری فضا را برای رسانه‎‎ای کردن موضوع مهیا کرده است.

کهریزک کجاست؟
سوله یا کمپ کهریزک نام بازداشتگاهی مخوف در شهرک «سنگ» بود که در جنوب شرق تهران، از توابع شهرستان ری واقع است. این زندان که پس از پاکسازی محله خاک سفید تهران، برای تأدیب و مجازات معتادان و اوباش سابقه‎دار و حرفه‎ای ساخته شد؛ جایی‎که از همان ابتدا هیچ امکاناتی نداشت که بتوان نام بازداشتگاه یا زندان برای آن گذشت و ظاهرا حتی سازمان زندان‎ها آن را در حد بدترین زندان‎های فعلی کشور هم ندانسته و مسئولت رسمی آن را به‎عهده نگرفته بودند.

وقتی سردار رادان طرح امنیت اجتماعی را در تهران اجرا کرد، این‎جا را محلی برای مجازات گردن‎کشان و اراذل و اوباش سابقه دار در نظر گرفت تا هوای جهنمی بالای چهل درجه جنوب تهران و فقدان امکانات اولیه بهداشتی برای زندانیان و محدودیت‎ها و شرایط سخت بدنی، آن‎ها را به‎خود آورد.

برخی شنیده‌ها حکایت از آن داشت که اولین گروه بازداشت‎شدگان حوادث اخیر که به این محل منتقل شده‌اند، در تجمع بیست‎وپنجم خرداد دستگیر و روز بعد جهت مجازات به کهریزک برده شدند. پیش از هجده تیر مرتضی تمدن، رییس شورای تأمین استان، هشدار برخورد قاطع با تجمع‎کنندگان این روز را داد. حال روزشمار وقایع کهریزک را مرور میکنیم تا ابعاد موضوعی که رهبر انقلاب از آن به عنوان جنایت یاد کرد بهتر روشن شود. جنایتی که تاکنون چهار قربانی رسمی داشته است: محسن روح‎الامینی، محمد کامرانی، امیر جوادی‎فر و رامین آقازاده قهرمانی، جوانانی بودند که در اثر حوادث و رخدادهای این بازداشتگاه مخوف به قتل رسیدند.

بازداشتی‎های کهریزک
بیست‎وششم خرداد: شنیده‌های غیررسمی حاکی از آن است که گروه بیست‎ودو نفره دستگیر شدگانی که در حوادث بعد از انتخابات دستگیر شدند، در این روز به کهریزک برده شده‎اند.

هفدهم تیر: استاندار تهران که ریاست شورای تأمین استان را نیز بر عهده دارد، اعلام کرد که اگر افرادی بخواهند با گوش دادن به فراخوان شبکه‎های ضد انقلاب، تحرک ضد امنیتی داشته باشند، زیر گام‎های ما «له» خواهند شد.

هجدهم تیر: نیروی انتظامی ضمن برخورد و پراکنده نمودن با افرادی که در این روز مقابل دانشگاه تهران تجمع کرده بودند، تعدادی از آنان را دستگیر کرد.

نوزدهم تیر: مشخصات کامل محسن روح‎الامینی اعم از نام و نام خانوادگی، آدرس، و شماره‎های تماس منزل پدر و بستگان و سایر مشخصات در کهریزک همانند سایر قربانیان و بازداشتی‎ها ثبت و وی به این محل منتقل شد. بهداری کهریزک نیز تایید کرد که او بیماری عفونی ندارد و به ‎لحاظ جسمی نیز مشکلی ندارد. سایر بازداشت شدگان مثل کامرانی نیز در بدو ورود همین‎گونه بوده‎اند. خانواده جوادی‎فر در همین روزها بود که فرزندشان را که بینی‎اش شکسته بود، با هماهنگی کلانتری در بیمارستان تحویل می‎گیرند و برای سی‎تی‎اسکن به بیمارستان منتقل می‎کنند و بعد از مداوای اولیه و اطمینان و اعتماد به دستگاه ناجا پس از آن دوباره به کلانتری باز می‎گردانند.

بیستم تیر: سرهنگ مهدی احمدی، رییس مرکز اطلاع‎رسانی فرماندهی انتظامی تهران، در گفت‎وگو با فارس رسما اعلام کرد که «تعداد ‎اندکی» در ناآرامی‎های روز هجدهم تیر دستگیر شده‎اند که همگی جزو تخریب‎کنندگان اموال عمومی بودند. وی گفت: «در هجدهم تیر تعدادی از تخریب‎کنندگان اموال عمومی و آشوبگران توسط پلیس دستگیر شدند که پس از بررسی اولیه تحویل مراجع قضایی شدند.» برخی خبرهای غیررسمی از دستگیری حدود دویست‎وهفتاد تن در هجده تیرماه حکایت دارد و گفته می‎شود که صدوچهل‎وپنج تن از آنان در روز جمعه نوزده تیرماه به کهریزک و بقیه به اوین منتقل شده‎اند.

بیست‎ودوم تیر: خبر نگهداری بازداشت‎شدگان در کنار اراذل و اوباش و ضرب و شتم آن‎ها به رهبر معظم انقلاب رسیده و ایشان با فراخوان دبیر شورای عالی امنیت ملی دستور می‎دهند هیچ‎کس حق ضرب و شتم بازداشت‎شدگان را نداشته و می‎فرمایند همان روز باید بازداشتگاه کهریزک تعطیل و در صورت نیاز بازداشت‎شدگان همگی به زندان‎های رسمی منتقل گردند. در این روز با تماس دبیر شورای عالی امنیت ملی با دادستان تهران دستور رهبر انقلاب به ایشان ابلاغ و بعد از طفره رفتن آقای مرتضوی و استدلال نامبرده در عدم جا در سایر زندان‎ها به وی ابلاغ می‎گردد که در صورت نداشتن جا در سایر زندان‎ها، بازداشت‎شدگان همین روز آزاد گردند. متأسفانه این موضوع را دادستان تهران عمل نکرده و فردای آن روز بازداشتگاه تعطیل و بازداشت‎شدگان منتقل می‎گردند.

بیست‎وسوم تیر: این روز مصادف بود با انتقال بازداشت شدگان کهریزک پس از چند روز نگهداری در شرایط بد آب و هوایی، عدم دسترسی به امکانات بهداشتی، غذایی، آشامیدنی و دارویی مناسب و از ضرب و شتم بازداشتی‎ها توسط مأموران و اراذل و اوباش حکایت دارد. ضمن این‎که بازداشت‎‎شدگان ناباورانه در کنار اراذل و اوباش نگهداری می‎شدند.

در حین انتقال بازداشت‎ شدگان به زندان اوین، یکی از آنان به‎دلیل صدمات وارده دچار تشنج میشود، اما کسانی که دست‎اندرکار انتقال آنان بودند، ابتدا به موضوع توجهی نکرده و سپس یکی از آن‎ها با مافوق خود تماس گرفته و مقرر می‎شود که فرد مذکور به کهریزک بازگردانده شود و نامش هم از لیست بازداشتیهای انتقالی به اوین حذف شود. این در حالی است که در مسیر انتقال یعنی از کهریزک تا اوین بیمارستان‎های متعددی اعم از فیروزآبادی، لقمان و سایر درمانگاه‎ها و بیمارستان‎های جنوب تهران قرار داشتند و آنان می‎توانستند اورژانس را خبر کنند، اما هیچ کدام از این تمهیدات ‎اندیشیده نشد و فرد مذکور پس از جان دادن به کهریزک منتقل می‎شود.

وقتی کاروان به اوین رسید، مسئولان اوین به خاطر اوضاع بد جسمی و ضعف بازداشت شدگان و بوی تعفن و صدمات بدنی که به برخی از آن‎ها وارد شده بود، ابتدا از پذیرش بعضی از آنان امتناع می‎کنند، اما در نهایت این افراد پذیرش می‌شوند.

وقتی مسئولان زندان اوین در حال پذیرش کهریزکی‎ها بودند، حال یکی از آن‎ها بد و نقش زمین می‎شود که این موضوع نیز با بی‎تفاوتی مأموران رو‎به‎رو می‎شود. به این ترتیب فرد مذکور با حدود یک ساعت تأخیر روانه بیمارستان می‌شود. در ساعت پانزده‎وسی دقیقه، محسن روح‎الامینی به بیمارستان شهدای تجریش منتقل و با عنوان «مجهول‎الهویه» پذیرش می‎شود.

بیست‎وچهارم تیر: ساعت شش‎وده دقیقه صبح است که محسن در بیمارستان فوت می‎کند و مسئولان بیمارستان گواهی فوت او را با عنوان «مجهول‎الهویه» صادر می‌کنند.

بیست‎وچهارم تیر: شکایت حضوری دکتر روح‎الامینی به وزیر اطلاعات از یک کارچاق‎کن که تقاضای چهار میلیون تومان برای ملاقات با محسن پیشنهاد داده بود! در حالی که چند روز است پیکر وی در سردخانه نگهداری می‎شود.

سی‎ویکم تیر: خبر فوت محسن به خانواده‌اش اعلام می‌شود. با اعلام این مطلب که یک هفته است که دنبال شما می‎گردیم!؟ برخی نزدیکان پدرش آن‎گونه که به ایشان اعلام شده بود و حسین علایی در سایت خود اعلام کرده است، علت مرگ محسن را ابتلا به مننژیت اعلام کرده‎اند!؟

اول مرداد: درج آگهی تسلیت، گام نخست رسانه‎ای شدن کهریزک است. برخی شخصیت‎های سیاسی و مسئولان پیام تسلیتی را در این روز، برای عبدالحسین روح‎الامینی در روزنامه جام‎جم منتشر می‎کنند. پیش از این برخی بازداشتی‌هایی که آزاد شده‌اند، شکواییه خود را نزد رهبر انقلاب برده‌ا‌‌ند و اکنون موضوع در دست رسیدگی است.

سوم مرداد: می‎گویند داستان مننژیت از نامه محرمانه‌ای آغاز شده که در این روز رییس بازداشتگاه کهریزک به دادستان ارسال و شیوع مننژیت و ابتلای برخی بازداشت شدگان به این بیماری را اعلام می‎کند.

پنجم مرداد: در فاز دیگر ماجرای سناریو‎سازی مننژیت، در چنین روزی کاظم جلالی سخنگوی کمیته ویژه مجلس برای پیگیری وضعیت بازداشت شدگان حوادث اخیر، در گفت‎وگویی با خبرگزاری مهر گفت که قاضی مرتضوی دادستان تهران، در جلسه‎ای با این کمیته علت مرگ روح‎الامینی و کامرانی را بیماری مننژیت اعلام کرده است. در همین روز سهراب سلیمانی مدیرکل زندان‎های استان تهران در مصاحبه‎ای با ایسنا اعلام کرد که روح‎الامینی و کامرانی مننژیت داشتند و به همین خاطر بعد از فوت آنان به همه زندانیان اوین واکسن زده شده است.

سلیمانی، مرگ کامرانی را این‎چنین روایت میکند: «کامرانی پس از آن که در صف پذیرش زندان حالش به هم می‎خورد و به بیمارستان لقمان منتقل می‎شود و قبل از فوت آزاد می‎شود و وقتی زنده بوده شبانه تحویل خانواده‎اش شد، اما به‎دلیل بیماری روز بعد در بیمارستان مهر فوت می‎کند.»

سیزدهم مرداد: خبر ساخت بازداشتگاهی جدید به‎جای کهریزک که سردار احمدی‎مقدم فرمانده نیروی انتظامی آن را اعلام می‌کند، خیلی زود در رسانه‌ها منتشر می‌شود. «قرار است بازداشتگاهی مدرن و مطابق استانداردها که زیر نظر سازمان زندان‌ها اداره شود، جای کهریزک را بگیرد.» برآوردها از هزینه سه‎میلیارد تومانی ناجا برای ساخت بازداشتگاه جدید در کهریزک است که البته این تصمیم انتقاد برخی فعالان سیاسی را به‎دنبال دارد، زیرا معتقدند که ساخت یک بازداشتگاه دیگر درست در محلی که کهریزک قرار داشت، آبرویی برای نظام نمی‎گذارد.

پانزدهم مرداد: نیروی انتظامی برای تبرئه خود اطلاعیه‎ای را عصر روز پنج شنبه در خصوص کهریزک منتشر و ضمن آن که اعتراف می‎کند آن‎جا محل نگهداری موقت و تأدیب اراذل و اوباش با شرایط زیستی سخت‎گیرانه بوده، اعلام می‎کند که تعدادی از دستگیرشدگان هجدهم تیر به‎دلیل محدودیت پذیرش در اوین به کهریزک منتقل شده‎اند که با توجه به شرایط آن‎جا اصولا اعزام بازداشتی‎ها به آن‎جا صحیح نبوده است. این اطلاعیه در تناقض آشکار با اظهاراتی بیستم تیر یکی مسئولان نیروی انتظامی است که تعداد دستگیرشدگان هجدهم تیر را بسیار کم برشمرده بود.

این اطلاعیه می‎افزاید: «محدودیت پذیرش بازداشتگاه و اضافه شدن دستگیر شدگان هجدهم تیر، باعت تراکم جمعیت در بند بازداشتی‌ها شد و شرایط نامساعد زیستی و بهداشتی موجبات آزار و اذیت آنان را فراهم کرد.»

هجدهم مرداد: حمیدرضا کاتوزیان، نماینده تهران، در اولین واکنش به اطلاعیه نیروی انتظامی اعلام می‎کند که چون تعدادی از جوانان این کشور در کهریزک از بین رفته‎اند، لذا باید ناجا پاسخگوی اقدامات صورت گرفته در این خصوص باشد. قانون مربوط به قتل مشخص است و این‎که به‎جای برخورد با جانی بخواهند چند افسر را بازداشت کنند، نه فرزندان خانواده‎ها زنده می‎شوند و نه توهینی که به نظام شده پاک خواهد شد. 

در همین روز فرمانده نیروی انتظامی در مراسم تودیع رویانیان با پذیرش مسئولیت اتفاقاتی که در کهریزک افتاده، اعلام کرد که هیچ یک از فوت شدگان بر اثر ضرب و شتم فوت نکرده‎اند، بلکه علت مرگ بیماری آن‎ها بوده است.

نهم شهریور: ادعای فرمانده نیروی انتظامی درباره مننژیت جان باختگان کهریزک دیری نپایید و چند روز بعد خبرگزاری مهر خبری را درخصوص نظر پزشکی قانونی به نقل از یک منبع آگاه منتشر می‌کند. در این خبر کمیسیون پزشکی قانونی کشور در تاریخ بیست‎وپنجم مرداد، علت مرگ محسن روح‎الامینی را مرگ ناشی از استرس فیزیکی، شرایط بد نگهداری، ضربات متعدد اعلام و قویا ابتلای آن مرحوم و فوت به‎علت بیماری و مننژیت منتفی اعلام می‌شود.

پانزدهم شهریور: بخش خبری بیست‎وسی تلویزیون برای پاسخ به سؤالات متعددی که در این مدت نزد افکار عمومی مطرح شده است، گزارشی سفارشی از کهریزک تهیه و پخش می‎کند. این گزارش تنها گوشه کوچکی از حقایق و حوادث کهریزک را به نمایش میگذارد، اگرچه برای اولین‎بار است که تصاویری از بیرون و درون بازداشتگاه به مردم نشان داده می‎شود. این تصاویر نشان می‎داد که این مکان نه یک بازداشتگاه متعارف بلکه مجموعهای از سوله‎ها و بناهای احداث شده در یک محیط بیابانی بوده است. در این برنامه سردار تشکری رییس بازرسی کل نیروی انتظامی از مردم عذرخواهی و صراحتا اعلام می‎کند که کسانی که این جنایت را رقم زدند نیروهای رسمی ناجا اعم از درجه دار تا سرهنگ بودند. وی حتی متذکر شد که برخی قضات نیز در اعزام متهمان به کهریزک مرتکب تخلف شده‎اند که پرونده آن در دست بررسی است. وی اعتراف کردکه این افراد به این خاطر به کهریزک منتقل شدند که جایی برای نگهداری آن‎ها نداشتند! رییس جدید دادسرای نیروهای مسلح نیز در این فیلم به صراحت گفت که شرایط و رفتارهای صورت گرفته عامل مرگ تعدادی از بازداشت شدگان بوده و نه بیماری قبلی یا عللی از این دست. در این گزارش تشکری اظهار می‎کند که در یک فضای هفتاد متری صدوچهل‎وپنج نفر از بازداشتی‎های هجده تیر به همراه بیست‎وپنج نفر از اراذل و اوباش نگهداری می‎شده‎اند که در میان آن‎ها ده نفر دانشجو نیز وجود داشته است در حالی که مطابق با ضوابط دانشجویان بازداشتی باید به زندان‎های رسمی منتقل می‎شده‎اند.

هفدهم شهریور: گزارش صدا و سیما از سوی فرمانده نیروی انتظامی هم تأیید می‎شود. احمدی مقدم که در سیستان و بلوچستان به سر میبرد اعلام می‎کند که نیروی انتظامی اخیرا در راستای پاسخگویی، مسئولیت‎پذیری و شفاف‎سازی، گزارشی جامع با همکاری رسانه ملی برای آگاهی مردم پخش کرد. وی همان‎جا اعلام کرد که همه چیز پرونده کهریزک شفاف، روشن و آماده بررسی در دادگاه است و در اختیار مراجع قضایی است؟!!

چند ادعای ثابت نشده و سؤال‌های بی‎پاسخ
در حالی‎که ابتدا گفته شد تعداد کسانی که در هجدهم تیر دستگیر شده‎اند، ‎اندک هستند، چطور زندان‎های رسمی کشور ظرفیتی برای نگهداری آنان نداشتند پس احتمال و شنیدههای غیررسمی که تعداد آنان را حدود دویست‎وهفتاد نفر اعلام می‎کند، رقمی نزدیک به واقعیت است. حتی برخی در برابر این توجیه مقامات نیروی انتظامی می‎گویند، در شهر بزرگی مثل تهران و در فصل تابستان که همه مدارس تعطیل است، آیا نمی‎شد بازداشت شدگان را در یکی از مدارس یا مکان‎های سرپوشیده داخل شهر اسکان داد؟

برخی از خانواده‌ها از این نگران هستند که نکند پرونده کهریزک به سرنوشت کوی دانشگاه تهران که ابتدا با شیب تند از سوی مسئولان پیگیری شد، اما در نهایت سنگین‎ترین حکمی که برای عوامل دخیل در آن صادر کردند، دزدیدن یک ریش‌تراش توسط یک سرباز جزء بود، مبتلا شود. در حالی‎که رهبر انقلاب حادثه کهریزک را جنایت و بر لزوم برخورد با عاملان اصلی آن تأکید دارند، برخی مقامات انتظامی و قضایی آن را حادثه دانسته و ناشی از تخلف نیروهای خودسر بر میشمرند. آن‎هم در شرایطی که اختیارات رهبری در مورد نیروی انتظامی به وزیر کشور (که رییس شورای امنیت کشور نیز هست) تفویض شده است.

آمران و کسانی که در این موضوع مقصر شناخته شده‎اند در ردههای درجه دار، استوار، ستوان، سروان و سرهنگ هستند در حالی‎که انتظار مردم برخورد با همه کسانی است که در وقوع این ماجرا مشارکت یا مسئولیت داشته‎اند.

برخی پیش‎بینی‎ها حکایت از آن دارد که ممکن است سردار «ر» نیز به‎زودی سمت خود را به دیگری واگذار کند. با توجه به این‎که پس از ماجرای کهریزک و ریاست آیت‎ا... آملی لاریجانی دادستان تهران نیز از سمت خود کنار گذاشته شد، این سؤال مطرح میشود که آیا صرف جابه‎جایی و تغییر پست و عناوین برای افرادی که در این ماجرا دخیل بودند کار درستی است و می‎توان با این شیوه افکار عمومی را اقناع کرد؟

همان‎طور که آیت‎ا... جوادی آملی نیز بیان داشت، خونخواهی وظیفه نظام اسلامی است و نظام در پیگیری این موضوع نسبت به مردم و اولیای دم اولویت دارد و لذا انتظار میرود که با توجه به در پیش بودن دادگان نخست کهریزک، دستاندرکاران این پرونده سلسله عواملی که موجب شد تا این فاجعه رخ دهد را بیش از هرچیز مد نظر قرار دهند و در توارد سلسله علل، سبب اقوی از مباشر فراموش نشود.

منبع : فرارو
دسته ها : خبر - سیاسی - حوادث
سه شنبه سی یکم 6 1388
دفتر خاتمی دیدار وی با سورس را تکذیب کرد
سید محمد خاتمی نه این شخص را می‌شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت‌و‌گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‌اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‌رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‌اند.
به دنبال انتشار مطالبی مبنی بر دیدار سید محمد خاتمی و جورج سوروس توسط برخی رسانه‌ها دفتر سید محمد خاتمی با انتشار اطلاعیه‌ای ادعاهای مطرح شده را تکذیب کرد.

به گزارش ایلنا متن این اطلاعیه بدین شرح است:

به نام خدا

با تأسف فراوان هر روز شاهد ادعاهای بی‌اساس نسبت به شخصیت‌های انقلاب و کشور و افراد و شهروندان و ایراد تهمت‌های ناروا به آنان هستیم. این امر اگرچه تازگی ندارد ولی اصرار بعضی محافل و رسانه‌ها بر این اقدام زشت، بعد از بیانات روشن رهبری معظم در خطبه نماز عید فطر درخور تأمل است و نشان دهنده میزان صداقت دروغ پردازان در ادعای پیروی از رهبری است.

آنچه به نقل از فردی به نام جرج سوروس در پاره‌ای مطبوعات و رسانه‌ها آمده یا تیتر سازی شده است اساساً فاقد صحت است.

سید محمد خاتمی نه این شخص را می‌شناسد و نه طبعاً در داووس یا جای دیگری با ایشان دیدار و گفت‌و‌گوی شخصی یا مشخصی داشته است. البته در مجامع فراوان بین المللی که ایشان شرکت یا سخنرانی کرده‌اند شنوندگان فراوان داشته است و مطالب بیان شده توسط ایشان کاملاً روشن است و مسؤولان عالی‌رتبه نیز مرتباً چه به صورت مکتوب و چه شفاهاً در جریان قرار گرفته‌اند.

همچنین متن سخنان و مصاحبه‌ها و مطالب ایشان نیز در رسانه‌های جهانی و ایرانی به موقع منعکس شده است.

گرچه این دروغ پردازی‌ها و تهمت زنی‌ها در وجدان بیدار مردم شریفی که اسلام و ایران و آزادی و پیشرفت و حرمت انسان را می‌خواهند، بی اثر بلکه دارای اثر معکوس است، ولی از بداخلاقی در جامعه و نظامی که باید مهمترین شاخصه آن راستی و اخلاق باشد به خدا پناه می بریم!!

سی و یک شهریورماه 1388
دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - سیاسی - نامه
سه شنبه سی یکم 6 1388
در اطلاعیه عنوان شد:
تکذیب ارتباط سقوط هواپیما با رژه هوایی ارتش
روابط عمومی نیروی هوایی ارتش جمهروی اسلامی اعلام کرد، سقوط یک فروند هواپیما در قرچک ورامین ارتباطی با مراسم رژه هوایی امروز نداشته است.

به گزارش خبرنگار مهر، معاونت فرهنگی و روابط عمومی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اعلام موفقت آمیز بودن رژه یگانهای هوایی ارتش در مراسم رژه امروز که همزمان با آغاز هفته دفاع مقدس در جوار بارگاه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران برگزا شد اعلام کرد که سقوط یک فروند هواپیما در قرچک ورامین ارتباطی با مراسم امروز نداشته است.

براساس این خبر، صبح امروز همزمان با برگزاری رژه نیروهای مسلح که به مناسبت هفته دفاع مقدس با حضور رئیس جمهور ومقامات ارشد نظامی برگزارشد یک فروند هواپیما در قرچک ورامین سقوط کرد.
منبع : تابناک
دسته ها : خبر - حوادث
سه شنبه سی یکم 6 1388

قحطیِ حیات معنوی؟

دکتر سید ناصر تقوی

**شاید بیش از دو دهه پیش بود، تهران  از مسجد امین الدوله مسافری عازم قم بود، به روال همیشگی و هفتگی تحصیل.

 

  "شیخ عبدالکریم" که هر از گاهی قاصد مطمئنی داشت، پیغام و سلامی برای عزیزی در قم می‌فرستاد. این‌بار هم پیغام و سلامی بدرقه مسافر معتمد خویش کرد. برای "شیخ محمد تقی" .

 

مسافر در شوق رساندن پیام و سلام آقای تهران به آقای قم بود. دو " آقا "یی که گرچه هرگز همدیگر را ندیده بودند، اما آشنایان دیرینه روحی و معنوی هم بودند. قاصد پس از ابلاغ پیام آمیرزا عبدالکریم حق شناس به آشیخ محمد تقی بهجت سلام و پیغامی متقابل می‌گیرد و به آن پیک نیک‌بخت می‌گوید: می‌دانید ، آقای میرزا، "امان تهران است" و جملاتی دیگر....

 **باز هم بیش از دو دهه پیش، در میانه دهه شصت، باز هم تهران. اوج جنگ شهرهاست.

صدام همه صد دامش را نه در جبهه‌ها که در شهرهای بزرگ ایران پهن کرده. دام‌ها و موشک‌هایی خونین. بسیاری از مردم، تهران را ترک کرده‌اند و آن نوروز و نو بهار، به باد شیطانی صدام خزان گشته است. آقای میرزا اما، پر صلابت و پر ایمان، ایستاده همچون پیر جماران.  گویی با تمام عرفان خویش به صحنه کوچه و بازار می‌آید و حتی مسیر همیشگی‌اش را که معمولا" با اتومبیل تا مسجد امین‌الدوله می‌آمد، به قصد نشان دادن حضورش در شهری هراسان، و دادن آرامش به مردم، به پای می‌پیماید و در جمع شاگردان و دوستانش استوار و پر صولت می‌گوید:

 "موشک اگر مرد است بیاید و منِ عبدالکریم را بزند! ".و براستی که صولت و صلابت دل ایمانی او دیگران را چه قرص می‌کرد! او با همین صلابت آراسته به طمأنینه همان موقع و در بزنگاه‌های بعدی به نزدیکان خود چه به تکرار که نمی‌گفت: تا من زنده هستم نگران نباشید. قول می‌دهم هیچ آسیبی به این بوم و بر نرسد...

 ** اوایل مرداد ماه سال 1386 است، باز هم تهران. از آسمان آتش می‌بارد  ولی آتش دل‌ها نیز کم از آتش تابستانی نیست.

 دل‌های سوخته از یک فراق. در و دیوار شهر پر است از سیاهی و پلاکاردهای تسلیت. یکی از آن همه را با حسرت میخوانم: رحلت عارف ربانی آیة الحق میرزا عبدالکریم حق شناس را به پیشگاه امام زمان تسلیت می‌گوییم...

پس از مجالس با شکوه ختم و تشییع و تکریم، در تنهایی غمبار فقدان این بزرگ نشسته بودم . یادم آمد از آن پیغام‌ها و سلام‌هایی که پیک از آقای تهران به آقای قم می‌رساند و یادم آمد از آن "امان  تهران" و اماندار بزرگی که دیگر نبود ...

زخم دلم را به این مرهم زدم که اولیاء الهی "اوتاد" هستند و نگاهدارندگان ِ امین ِ پروردگار و دل قوی داشتم که اگر آن پیر نیست، شیخِ دیگر شهر، هست.

 ** اواخر اردیبهشت سال 1388 است. این بار نه تهران که بین قم و تهران!  نیمه‌های شب است. خسته و فرس کشته از راهی دور آمده‌ام. رادیوی تاکسی فرودگاه امام باز است. گوینده رادیو انگار قصد آن دارد تا در میانه بهار خبر از خزانی سترگ بدهد و می‌دهد: رحلت حضرت آیة الله العظمی بهجت را به همه .... و من حیرت‌زده و سرگشته، گویی دیگر چیزی نمی‌شنوم.

 

از پنجره ماشین به آسمان پر ستاره صحرا خیره می‌شوم‌. به آسمانی می‌اندیشم که این روزها و شب‌ها  نه دیگر نفس‌های گرم و مناجات نیمه شب آقای قم را می‌بیند و نه حضور سبز آقای تهران را. و در کاووس فقدان سایه سار این دو سرو سبز ، به برهوت سوزانی می‌اندیشم که در فرداهای سوزناک این بیابان در انتظار خواهد بود و در همان حال با خدای خویش نجوا و شاید محاکاتی! که ای پروردگار مهربان! امروز اگر این دوستان خویش را به نزد خود فرا خوانده‌ای، بی شک ما را تنها نخواهی گذارد. و انگار اوست که چنین می‌فرماید : آری، اولیایی تحت ردایی لایعرفهم غیری ... من چنین می‌گویم که: آیا این اولیائت را به ما خواهی نمایاند؟ یا از ناشکری و ناسپاسی، تا مدتی تجلی اولیائت را بر ما ناسپاسان خوان نعمتت دریغ خواهی داشت؟ و براستی اگر چنین فرمایی عین عدل و انصاف است و ما را همین سزاست.

 و به یکباره در حزنی عجیب فرو میروم و نمی‌دانم چرا این اشعار خواجه شیراز بر سرم فرو میریزد:  رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس / گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت – در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود / از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت – از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود / زنهار ازین بیابان وین راه بی نهایت ...

و راستی که نقمت و خشم الهی تنها در قحطی نان و آب نیست، که درهای رحمت به فقدان یا إخفای اولیائش هم بسته می‌شود و چه دردناک است این نوع قحطی! قحطیِ حیات معنوی.

 ** و باز می‌روند روزها و می‌آیند، و من محاکاتم با او همچنان برقرار، که اگر این ستون‌های گرانت امروز فرو ریخته‌اند آیا باید به انتظار لرزه‌هایی هولناک باشیم که خشک وتر را با هم بسوزد؟

و از او پنهان نیست و از شما چه پنهان، که هر لرزه کوچکی در این روزها مرا به تاملی عمیق فرو می‌کشد که نکند این پیش لرزه‌ها را از روی رحمت می‌فرستد تا شاید به خود آییم و انابتی حقیقی به درگاهش بیاوریم؟ و یا نکند پیش لرزه‌هایی است برای روز مجازات که اگر سنتش جاری شود هیچ دیاری جلو دارش نیست! ولن تجد لسنة الله تبدیلا" ! و لن تجد لسنة الله تحویلا" !

 ** و باز می‌روند روزها و می‌آیند، و من محاکاتم با او همچنان در استمرار ، که اگر نعمتهای افزونی را که در این سالها نصیب کردی، آیا صاحبان نعمت از موهبت " مکــّناهم فی الارض " برای اقامۀ حقیقی ذکر تو بهره جسته اند؟ و اینبار در جواب به خود می گویم که اگر شکور بوده باشند تو قطعا" نعمت افزایی  و " ولی نما" و ما را چه باک از هر چه طوفان بلا  که کشتی امن تو را هیچ گزندی نیست.

 و باز به خود می گویم : و اگر کفور بوده باشند چه؟ آنوقت این پیش درآمد طوفان را چه کنیم ؟ که اگر بیاید به بوی قهرش ، هیچ کس را طاقتی نباشد از طرفش!

و باز خود را چنین نهیب می زنم که اگر پیش لرزه های هشدار باش،  باشد ؛ این فرصتها ، طلایی  و واپسین مهلت ها از جانب حضرت رحمن است که در پی بهانه ای است  تا بسوی او باز گردند و باز گردیم و او  اینچنین مجازات خویش را به تأخیر اندازد.  و اگر چنین باشد انابت حقیقی چگونه است و از جانب چه کسانی است؟ با خود می گویم  در ساحت پروردگار  که شوخی و تلبیس نمی توان . ناسپاسان حقیقی را او نیک شناسنده است . اویی که یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور .

 ** و باز می روند روزها و می آیند ، و من محاکاتم با او همچنان در استمرار....
خدایا ! در پایان موسم ضیافت خویش ، بهترین عیدی و پاداش را به خلق خودت که می دانم بیش از هر چیز به آنان  عشق می ورزی و خدمت به آنها را  با لاترین عبادتت می دانی عطا بفرما !

خدایا! تو همان مهربانی هستی که به پیامبرت داوود اجازه ساختن خانه ات را ندادی و بدو گفتی تو نمی توانی. چون دستت به خون آلوده است . و وقتی داوود گفت : مگر نه آنکه در راه تو و برای تو کرده ام ؟ و تو گفتی آری ، ولی مگر نه آنکه آنان هم بندگان من بودند !

 تویی که چنین مهربانی ، به ناله های رمضانی بندگان مقربت در سحرهای عاشقانه ، بهترین ها را برای مردم این بوم و بر مقدر بگردان ! آمین!

منبع : آینده

دسته ها : مذهبی - مقالات
سه شنبه سی یکم 6 1388

طباطبایی:در نامه‌ای به احمدی‌نژاد خواستم مراقب سخنان خودش و مشایی باشد

 استاد اخلاق تلویزیون یک بار دیگر در برنامه زنده ای ضمن صحبت درباره وضعیت فعلی جامعه و آفتهای موجود در آن ؛ از رییس دولت دهم انتقاد کرد

سید مهدی طباطبایی مدرس اخلاق که درگفت و گوی ویژه خبری دوشنبه شب شبکه دوم تلویزیون حضور داشت درباره توصیه اخیر مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر مبنی بر پرهیز از تهمت و افترا علیه افراد ، ضمن تاکید بر لزوم ÷ایبندی بر سخنان رهبری ، انتقاداتی صریح را نسبت به برخی مسایل مطرح کرد . وی گفت در جامعه ای که تهمت رواج یابد هیچ کس از آفت آن مصون نخواهد ماند و در این بین بسیاری از نخبگان و بزرگان کشور حق دارند که سکوت کنند چرا که آبرویشان در خطر است و به فرموده حضرت علی ( ع ) بهترین کار نیز تداوم این سکوت است تا فتنه دیگری برنخیزد . طباطبایی هم چنین با اشاره به اینکه باید هرگزارشی را که از سوی افراد جامعه ارائه می شود؛ به دقت بررسی کرد خاطرنشان شد :‌ اگر گزارش و حرف طرف درست بود که هیچ باید از او تشکر هم کرد اما اگر گزارشی درست نبود باید به خاطر اصل نظام با آن برخورد کرد اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که باید دید منشا این گزارش های غلط چه بوده است و شایعات از کجا سرچشمه گرفته است . ضمنا این نکته را هم نباید فراموش کنیم که اگر قرار شد با هرکسی که خواست گزارشی درباره موضوعاتی مهم ارائه د هد برخورد قهری شود ، دیگر هیچ کس جرات نخواهد کرد در اینده نیز اگر نقصی را در جامعه دید ،مطرح کند .

طباطبایی در بخشی دیگر از این گفت و گو درباره اینکه چه می توان کرد تا ارامش به جامعه بازگردد خاطرنشان شد :‌ راه حل بسیار ساده است . هنوز هم می توان با اقدامات ساده ای آرامش را به کشور برگرداند . کافی است چند تا کار انجام دهیم . یکی انکه مانند اوایل انقلاب مسایل دینی را به علمای دین و روحانیون قم و حوزه های علمیه بسپاریم نه اینکه هر استاد دانشگاه و فردی غیر روحانی بخواهد درباره امور دین صحبت کند . این استاد اخلاق در ادامه با تاکید در مسایل اخیر پس از انتخابات نیز فقط افرادی توانسته اند آرامش خود را حفظ کنند و با ایمان بمانند که دین خود را از سرچشمه‌اش بدست اورده اند گفت : کاری به دیگران ندارم اما من هر وقت که مثلا یک خانمی را بدون حجاب در خیابان می بینم به خدا می گویم خدایا مرا به خاطر رفتار این فرد در قیامت مواخذه نکن . وی سپس با بغض خطاب به مردم نشسته در پای تلویزیون افزود : من دیگر به آخر عمرم رسیده ام اما ‌شما را به فاطمه زهرا (س) قسم می دهم مرا دعا کنید تا بی ایمانی مردم و اینکه نسبت به دین سست و از آن روی برگردان شده اند به خاطر رفتار من یکی نباشد . چرا که افراد زیادی در اثر رفتار ما نسبت به دین بدبین شده اند .

طباطبایی هم چنین در خاتمه سخنانش متذکر شد :‌ من با ارسال نامه هایی به برخی افراد کشور نصایحم را خدمتشان عرض کردم و برای اینکه نامه هایم باعث فتنه نشود انها را علنی نکردم .

با این وجود وی در ادامه یکی از مخاطبان نامه هایش را در شبهای قدر معرفی کرد و افزود : آقای رییس جمهور جایی گفته بودند دولت من در صدسال گذشته متشرع ترین دولتها در ایران بوده است . این حرف خیلی به من گران آمد. یعنی دولت شما ازدوره امام (ره) هم دینی تر بوده است ؟ معلوم است که هرگز چنین نبوده . برای همین در نامه ای تمام نصایح و دلسوزی هایم را بیان کردم و گفتم دیگر اینگونه سخن نگویید .
طباطبایی درباره مشایی نیز گفت :‌ایشان هم بهتر است درباره دین و مسابل مذهبی سخن نگویند و صحبت در این باره را به اهلش بسپارند .

وی در خاتمه گفت که از آقای احمدی نژاد خواستم تا مراقب سخنان خودش و آقای مشایی باشد .

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : مذهبی - گفتگو - سیاسی
سه شنبه سی یکم 6 1388

طنز/ چرا مسئولان تن‌شان می‌خارد؟

مهمان > شکیبا، شهرام  - شهرام شکیبا

«بولتن نیوز» در تاریخ 28 شهریورماه نوشته بود: «عده‌ای روز گذشته با دیدن بادامچیان نماینده مردم تهران، کردان وزیر سابق کشور، غضنفری وزیر فعلی وزارت بازرگانی که برای شرکت در راهپیمایی دشمن شکن روز قدس آمده بودند، به ایشان حمله فیزیکی کرده و با استفاده از الفاظی زشت و نامناسب به این افراد توهین کردند و در برخی مقاطع نیز اتومبیل این افراد را با خسارت مواجه کردند.
در همین حال حمله و تخریب اتومبیل غضنفری، وزیر بازرگانی دولت دهم حدود 4 میلیون تومان خسارت به همراه داشت».
خبر فوق از دو منظر کلی قابل بررسی است:
الف - شیوه نوین خبرنویسی.
ب- مفهوم خبر.

الف - شیوه نوین خبرنویسی
1- «حمله فیزیکی» دیگر چه صیغه‌ای است؟
مگر حمله «شیمیایی» هم داریم. «حمله شیمیایی» اساساً به چه شکل می‌شود این نوع حمله را انجام داد.
2- مگر با الفاظ «قشنگ» و «مناسب» هم کسی به کسی توهین می‌کند.
3- عبارت «در برخی مقاطع»یعنی چی؟ نکند «بولتن نیوز» هم کلمه‌شمار حق‌التحریر می‌دهد که دوستان خبرنگار بی‌خودی هی کلمات را خرج می‌کنند؟

ب- مفهوم
1- هر دو گروه که مدعی عدم خشونت هستند. از طرفی از هر دو گروه هم جماعتی کتک خورده‌اند. با این حساب یحتمل یک گروه از موجودات فضایی درست همزمان با روز قدس به تهران حمله کرده‌اند و از قضا به افراد دو گروه هم حمله کرده‌اند و همه را از دم کتک زده‌اند.
2- اگر فرضیه موجودات فضایی را نپذیریم. پس مسئولان تن‌شان می‌خارد. طرفداران که دوستان و لیدرهای خودشان را کتک نمی‌زنند.
خب با این حساب چرا مسئولان نمی‌روند قاطی رفقای خودشان تظاهرات کنند. خاتمی، موسوسی و کروبی بروند وسط طرفدارانشان، بادامچیان و دکتر کردان و غضنفری هم بروند قاطی رفقای خودشان تظاهرات کنند.
3- اتومبیل آقای غضنفری چند می‌ارزد که یک فقره خسارتش 4 میلیون می‌شود؟
4- این جماعت کتک خورده دو طرف با این میزان محبوبیت‌شان چطور روزها می‌روند سر کار و نان می‌خرند و غیره ...؟
5- با این حساب هر چی کم داشته باشیم، به قدر کفایت و برای کتک زدن همه دشمن موجود است.

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز - سیاسی
سه شنبه سی یکم 6 1388
سقوط یک فروند هواپیما در شهر قرچک
یک فروند هواپیما که گفته می شود امروز سه شنبه در مراسم روز ارتش درحال انجام مانور نظامی بود، در شهر قرچک سقوط کرد.


به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران (Econews.ir) این هواپیما در روستای ولی آباد شهر قرچک سقوط کرده است.

خبرهای تکمیلی در این زمینه متعاقبا اعلام خواهد شد.
منبع : شفاف
دسته ها : خبر - حوادث
سه شنبه سی یکم 6 1388

امام جمارانی: امام به مردم سوءظن نداشت

نباید در جامعه اسلامی علاقمند به امام ، این توهین ها به خانواده امام شود در این جامعه باید نوه های امام را مثل دسته گل نگه داریم اینقدر بدگویی وقاحت و بی شرمی خجالت آور است.

آیت‌الله امام جمارانی گفت: امام مردم را معشوق خود می دانست. نه اینکه همه را دشمن بداند و به همه سوءظن داشته باشد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، آیت الله سید مهدی امام جمارانی در خطبه های نماز عید فطر مسجد جامع جماران این عید را عید کمال، لقا و ارتقا انسان دانست و با توصیه نمازگزاران به تقوی گفت: تمام درهای سعادت انسان با تقوی باز می شود انسان پاک آفریده شده است و منزه بودن او مبتنی بر تقوای الهی است.

امام جمارانی به تشریح جایگاه انسان در پیشگاه خداوند و خلفت الهی پرداخت و خاطرنشان ساخت: خداوند می فرماید ما به انسان کرامت بخشیدیم. خداوند این کرامت بخشی را به طور مطلق و همگانی عنوان می کند. اینگونه نیست که به عده ای کرامت داده باشد و و عده دیگری را از این کرامت محروم کرده باشد.

وی با بیان اینکه انسان اشرف مخلوقات، جانشین خدا بر روی زمین و آگاه بر اسرار عالم است، گفت: خداوند عقل و شهوت را همزمان به انسان اعطا کرده است. یک بعد انسان حیوانی است و بعد دیگرش الهی. او می تواند از ملائک بالاتر برود و از شیطان فروتر رود.

امام جمارانی اهانت را به انسان اهانت به خلیفه الله دانست و اظهار داشت : باید مواظب بود که یک وقت اشرف مخلوقات و صاحب کرامت الله مورد اهانت قرار نگیرد. نباید هیچ کسی را در هیچ شرایطی سبک شمرد.

وی با بیان اینکه امام به انسان عشق می ورزید، گفت: امام می فرمود، انسان ها مخلوق خدا هستند کسانی که خداوند به انها عنایت کرده و تاج کرامت الهی به سر آنها گذاسته و ردای خلیفه الله به تنشان پوشانده به این موجود نباید اهانت کرد .

وی با بیان اینکه امام عاشق مردم بودند، اظهار داشت: امام وقتی در مقابل مردم قرار می گرفت با کرامت و احترام با آنان برخورد می کرد. زمانی در مدرسه فیضیه صحبت می کرد خطاب کسانی که فریاد می زدند درود بر خمینی، گفت: من نوکر شما هستم.

خطیب نماز عید فطر مسجد جماران ادامه داد: من تصور می کنم اگر امام بود هرگز اینگونه با مردم برخورد نمی کرد اینکه عده ای زن لاابالی هستند دین ندارند و باید رها بشوند عده ای دیگر بازاری هستند به دین توجه نمی کنند باید رها شوند عده ای دانشگاهی هستند روشنفکر و غرب زده اند، دین ندارند و باید رها شوند. در مشرب امام جایگاهی ندارد. اگر امام چنین برخورد می کرد هرگز نمی توانست این انقلاب با عظمت را به پیروزی برساند .

وی افزود: ظرفیت امام آنچنان است که همه رامی پذیرد اما الان برخی حاضر نیستند هیچ کس را بپذیرند اگر یک نفر مثل آنها فکر نکند نه مسلمان است و نه دین دارد .

آیت‌الله امام جمارانی ادامه داد: مگر می شود همه را با چماق تکفیر از میدان بیرون کرد این اندیشه غلطی است. عده ای می گویند ، شما که مثل ما فکر نمی کنید ما باتوم به دست می گیریم و بر سر و کله شما می‌کوبیم. به راستی ما چرا اینگونه شده ایم ؟

وی افزود: این در حالیست که امام اعتقاد داشت که همه باید در جامعه اسلامی جان خود ار فدای انسان ها کند . تعبیرات امام در مورد انسان می رساند که تکلیف ما با مردم چه جیزی هست ؟ ما باید دید امام را نصب العین خود قرار دهیم و به چشم دوستی به مردم نگاه کنیم .

امام جمارانی خاطره دیگری از رفتار امام با مردم را اینگونه نقل کرد: زمانی امام در ایوان حسینیه جماران نشسته بود پیرمردی آمد  وقتی دست خودرا گذاشت روی دست امام که دست امام را ببوسد امام دید دست پیرمرد از فرط کار خشن و زبر هست اینجا امام آمد و دست پیرمرد را جلو کشید و بوسید و گفت، ما باید دست شما را ببوسیم. انسان در دل امام چنین عظمتی دارد.

وی خاطره دیگری از آیت الله اردبیلی درباره نحوه برخورد با ملی مذهبی ها نقل کرد و گفت: یکبار یک شخص به امام گفت این جمعیت ملی مذهبی ها مسلمان نیستند چون شما را قبول ندارند امام در جواب وی فرمود، مگر من اصول دین هستم که مرا قبول داشته باشند بسیاری از مردم دین دارند اما من و شما را قبول ندارند.

امام جمارانی به توصیه های امام مبنی بر وحدت مسلمین اشاره کرد و گفت: اهل سنت مسلمان هستند اما بسیاری از مقدسات شیعه را قبول ندارند اما امام می گوید وقتی پیش آنها هستید به آنها اقتدا کنید و با آنها همکاری نمایید .

وی افزود: این روزها دولت ها می گویند که ما نوکر مردم هستیم و شعار می دهند که ما دولت خدمتگزاریم. این ها را برای اولین بار امام گفته است و اینها از امام گرفته اند.

امام جمارانی به حضور امام در میان مردم در بهشت زهرا اشاره کرد و گفت: امام بعد از سخنرانی خودش به میان توده های مردم رفت بعدها در پاسخ به نگرانی احمد آقا گفته بود که من در آن حال احساس کردم دارم میمیرم و خوشحال بودم که در زیر دست و پای خلق خدا دارم از بین می روم.

وی افزود: امام فدایی خلق خدا بود فدایی واقعی خلق نه مثل گروه هایی که خود را فدایی خلق معرفی می کردند .

خطیب نماز عید فطر مسجد جماران به خاطره دیگری از نگاه امام به مردم اشاره کرد و گفت: زمانی که آیت الله مطهری از پاریس برگشت از او پرسیدند امام را چگونه دیدی گفت، من امام را دیدم در حالیکه به خدای خود به هدف خود و به مردم ایمان داشت . امام مردم را معشوق خود می دانست. نه اینکه همه را دشمن بداند و به همه سوءظن داشته باشد.

امام جمارانی در ادامه گفت : امام به مردم سوءظن نداشت از نظر امام همه دوست نظام هستند یک نفر معاند نباید برای ما مدرک نمی شود که همه را دشمن بپنداریم. ظن بد، انسان را به گناه می کشاند جوان های ما خوب هستند نباید به آنها گمان بد داشته باشیم .

وی ادامه داد : امام توصیه می کردند که در امور مردم تجسس نکنید و به کار شخصی مردم کاری نداشته باشید . امام خیلی مقید بودند که که مردم آزار نبینند.

امام جمارانی غیبت و بدگویی از مردم را |آفت بزرگ جامعه اسلامی دانست و افزود : من بسیار متاسفم که جامعه ما به گناهان بزرگی آلوده شده است. امیدورام بزرگان قوم این مسایل را بزودی حل کنند.


وی به بی حرمتی های اخیر به خانواده امام اشاره کرد و گفت: در این کشور کسانی که باید قداست و حرمت آنها محفوظ باشد با کمال آزادی مورد تهمت و افترا قرار می گیرند و ناروایی های زیادی به آنها روا داشته شود به طوری که آدم خجالت می کشد.

وی افزود: در این چند روز چه اهانت هایی که به بیت امام نکردند . نباید در جامعه اسلامی علاقمند به امام این توهین ها به خانواده امام شود در این جامعه باید نوه های امام را مثل دسته گل نگه داریم اینقدر بدگویی، وقاحت و بی شرمی، خجالت آور است.

منبع : آینده

دسته ها : سخنرانی - سیاسی
سه شنبه سی یکم 6 1388

عماد افروغ در گفت و گو با «فرارو»:

صحبت های رهبری سخنانی بود که ما همواره از جایگاه رهبری توقع داریم

 
       

فرارو- عماد افروغ گفت: «صحبت های روز یکشنبه مقام رهبری سخنانی بود که ما همواره از جایگاه رهبری توقع داریم، ما معتقدیم که رهبری بایستی رافع اختلافات و مجمع ناس باشد مانند یک پدر خانواده تلاش کند که تا آنجایی که امکان پذیر است در درون خانواده با ورود در دعوا و جانب یکی از اعضای خانواده را گرفتن این دعوا را حل و فصل کند.»

حضرت آیت الله خامنه ای در نماز عید فطر در روز یکشنبه ضمن انتقاد از حاکمیت فضای تهمت زنی و بد گمانی در ایران کنونی، به صراحت اعلام کردند که اعتراف یک متهم راجع به متهم دیگر در دادگاه، حجیت ندارد و به اصطلاح نافذ نیست.

این در حالی است که به ابتکار قوه قضائیه و صدا و سیما، تا کنون در پنج دور دادگاه موسوم به متهمان انقلاب مخملی ، اعتراف برخی متهمان علیه افراد غایب برای مردم ایران پخش شده است و تمام رسانه های دولتی و صدا وسیما هم پیش از انتخابات و هم پس از انتخابات به بهانه های گوناگون در گسترش فضای تهمت و افترا علیه افراد سنگ تمام گذاشتند.

فرارو به منظور کمک به یافتن راه حل هایی برای برون رفت از فضای ناسالم و البته بسیار خطرناکی که بر جامعه مستولی شده و  رهبر عالی مقام جمهوری اسلامی ایران از آن بیمناک اند، می کوشد با چهره های فرهیخته و دلسوز نظام گرانقدر جمهوری اسلامی، بدون توجه به گرایش های سیاسی شان، گفت و گو کند. باشد تا معضل گریبانگیر جامعه ایران را اهل علم و تدبیر با خرد ورزی های مشفقانه مرتفع سازند.

و اما عماد افروغ جامعه شناس و استاد سابق دانشگاه تهران درباره نکات مطرح شده در سخنان دیروز مقام رهبری به «خبرنگار فرارو» گفت: «صحبت های روز یکشنبه مقام رهبری سخنانی بود که ما همواره از جایگاه رهبری توقع داریم. ما معتقدیم که رهبری بایستی رافع اختلافات و مجمع ناس باشد. مانند یک پدر خانواده تلاش کند که تا آنجایی که امکان پذیر است در درون خانواده با ورود در دعوا و جانب یکی از اعضای خانواده را گرفتن ،این دعوا را حل و فصل کند .من به یاد می آورم که حضرت امام اختلافات داخل را می گرفتند و بر سر آمریکا و استکبار می کوبیدند، به گونه ای که هم طرف طرفین دعوا را نمی گرفتند و هم تلاش می کردند با اصراری که بر روی مقوله وحدت داشتند اختلافات داخلی را به سوی استکبار پر تاب کنند. این به این معنا نیست که ایشان وارد قضاوت نمی شدند و نظر نداشتند بلکه ایشان نظر و دیدگاه خاص خودشان را داشتند و بعضا از یک دیدگاه خاص هم طرفداری می کردند اما همواره تلاش می نمودند ضمن این که حسب ضرورت از یک دیدگاه حمایت کنند،مراقب باشند به گونه ای بیگانگان از آن بهره برداری نکنند و این طرفداری، وحدت شکنی و طرد گروهی دیگر تعبیر و تفسیر نشود.»

این تحلیل گر مسائل سیاسی افزود : «سخنان روز یکشنبه مقام معظم رهبری در این راستا قابل تفسیر است. ایشان کاملا از جایگاه مورد انتظار رهبری صحبت هایی کردند که بنده شخصا توقع داشتم که ایشان زودتر از اینها این موضع را بگیرند و چندی پیش هم در مصاحبه ای گفتم که حسب اختیارات و قدرت تعیین کننده که رهبری دارند، مسئولیت هم با این قدرت حمل می شود و ایشان می توانند مسئله بوجود آمده را حل و فصل کنند. من صحبت های دیروز ایشان را در این جهت ارزیابی می کنم.»

افروغ با اشاره به سخنان مقام رهبری در رابطه با رواج تهمت در جامعه گفت: «این که ایشان تاکید داشتند که هر چه زودتر بساط تهمت ها و بد اخلاقی جمع شود ،در شرایط فعلی از سازو کارهای لازم برای تحقق وحدت در جامعه است.بساطی که متاسفانه مدتی است که پهن شده است، اصلا زیبنده نظام سیاسی و اخلاقی جمهوری اسلامی نیست که با ایراد تهمت و دنبال کردند زشتی ها و پلشتی ها جامعه را دچار نا امنی کرد. یک سوی قضیه به این باز می گردد که گروههای مختلف مراقب موضع گیری های خود باشند. رسانه ملی در این خصوص به نظر من کوتاهی کرده است، صدا وسیما با بقیه رسانه ها تفاوت دارد چرا که بینننده زیادی دارد. وقتی که مباحث مقدماتی دادگاه ها به صورت شبهه،  پخش می شود و بدون این که حکم نهایی از جانب قاضی صادر شود مردم در جریان بحثهای درونی دادگاهها قرار می گیرند، به نظر می رسد صداو سیما در حال دامن زدن به این تهمت ها و بدبینی ها و افترا ها است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: «بحثی که دیروز مقام رهبری مطرح کردند یک مسئله حقوقی جا افتاده است. اگر فردی چیزی در مورد خودش بگوید این اقرار است اما اگر چیزی در مورد دیگری بگوید این اقرار نیست. فوقش شهادت است که بایستی ثابت شود که همین موضوع می تواند جنبه افترا به خود بگیرد و طرف مقابل شاکی باشد اما به هر حال این اظهارات پخش شده است و بدون این که حکمی صادر شده باشد به گونه ای آبروی افراد ریخته شده است. من بارها گفته ام چرا همه مدعی العموم داشته باشند اما صدا و سیما مدعی العموم نداشته باشد؟ بنده شخصا معتقدم در اتفاقات قبل و بعد از انتخابات در تخلفات ثابت شده و ثابت نشده و در بیان ذهنیت های درست و نادرست، صدا و سیما نقش اساسی را بازی کرد اما هیچکس معترض به صدا و سیما نشد ؛ کماکان رسانه ملی این روند نا صواب را ادامه می دهد. من شخصا معتقدم یکی از مخاطبان اصلی مقام معظم رهبری،  صدا و سیما است.»

افروغ در باره اعاده حیثیت از هاشمی رفسنجانی گفت: «اگر قرار باشد از شخص آقای هاشمی اعاده حیثیت شود  این کار توسط مقام معظم رهبری در اولین خطبه ی ایشان پس از انتخابات صورت گرفت. بارها گفته شد اما متا سفانه در فضای احساسی این بحث گم شد. رییس محترم دولت فعلی در شرایطی روی کار آمد که قرار بود با مفاسد اقتصادی مبارزه کند. چهار سال ایشان فرصت داشتند که اگر سندی و مدرکی دارند رو کنند و اگر واقعا احساس می کنند که برخی باید دادگاهی شوند این کار را انجام دهند. در این چهار سال فرصت از دست رفت اما در اولین مناظره انتخاباتی باز هم همان حرف و حدیث ها را مطرح کردند بدون این که در این چهار سال کاری در این راستا صورت گرفته باشد و یا سند محکمه پسندی رو شده باشد و یا حکم قضایی صادر شده باشد. این ها به نظر من دور از شان یک مقام عالی است، دور از شان یک نظام اخلاقی است که بدون این که حکم قضایی در کار باشد بیاییم حسب اقتضائات انتخابات از شور انتخاباتی استفاده کنیم برای این که پیروز یک مناظره باشیم.»

وی افزود: «همه می دانند که من به لحاظ خط مشی اقتصادی با آقای هاشمی مشکل دارم و تفکرات اقتصادی ایشان را بر نمی تابم اما این چه ربطی دارد به شخص هاشمی رفسنجانی، چه ربطی دارد به این که من پرونده سازی کنم آن هم به جعل پرونده بپردازم، چه ربطی دارد به این که من بیایم و سابقه و شخصیت آن فرد را زیر سوال ببرم و یا خدای نکرده هتک حرمت کنم؟ چه رابطه ای بین این دو موضوع بر قرار است؟ 

این استاد دانشگاه با اشاره به نامه فرزندان هاشمی به رییس قوه قضائیه گفت: « برایم جالب است به جای این که طرف دعوی بیاید بر علیه خانواده هاشمی مدرک ارائه کند و زمینه محاکمه قانونی را فراهم نماید، خود آنها پیش قدم می شوند و به آقای لاریجانی نامه می نویسند که پرونده ما را برسی کنید. فضا اینقدر سنگین شده است که فرزندان هاشمی این کار را انجام می دهند، می گویند اصل بر برائت است مگر آن که خلافش ثابت شود، این فضا اصلا خوب نیست و به هیچ عنوان زیبنده جمهوری اسلامی نیست واقعا کسانی که فکر می کنند خانواده هاشمی مشکل دارد بروند مسئله را دنبال کنند. ما این را می خواهیم و طلب می کنیم .ما به لحاظ روشنفکری سالها شرایط این کار را فراهم کردیم اما به شرط این که نیت طرف نان خوردن سیاسی نباشد و واقعا مبارزه با فساد اقتصادی باشد. ما دیدیم که تا چه اندازه دست اندرکاران مبارزه با فساد اقتصادی در برخورد با این پدیده جدی هستند!، من می خواهم این را بگویم که به هر حال نه تنها مدرکی رو نمی شود نه تنها حکم قضایی صادر نمی شود بلکه فقط آبرو ریخته می شود و خود افراد پیش قدم می شوند تا از خود اعاده حیثیت کنند. به نظر من این قضیه جای تامل بسیار دارد.»

افروغ در مورد مطالب ارائه شده در دادگاههای متهمان حوادث اخیر اظهار داشت: «در مورد دادگاه ها نکته ای وجود دارد که شاید در این فضای سنگین امنیتی کسی جرات بیان آن را نداشته باشد و آن این است که صحبت هایی که آقایان ابطحی و عطریانفر مطرح کردند اعتراف نبود بلکه تحلیل بود. این افراد رفتند درست یا نادرست موقت یا غیر موقت در گوشه ای نشستند و تحلیل هایشان متحول شد. این که اعتراف نیست .تحلیل عوض شده است. حتی ممکن است عده ای بگویند این که دادگاه تفتیش عقاید است. افراد را دستگیر کنند و تحت شرایطی ارادی یا غیر ارادی نظرشان تغییر کند. مهم آنست که انسان در شرایط طبیعی عقایدش عوض شود نه در شرایط غیر عادی. این که تحلیل عوض شده است مسئله ای را حل نمی کند و ابهامات را کاهش نمی دهد. بحث دادگاهها این بود که تا بحال آقای عطریانفر از ولایت فقیه طرفداری نمی کرده است ولی الان طرفدار ولایت فقیه شده است. در این جا این سوال مطرح می شود که ایشان را برای عدم باور به ولایت فقیه دستگیر کرده اید؟ اگر ایشان را به خاطر عدم باور به ولایت فقیه گرفته اید، این تبدیل به تفتیش عقاید می شود و نشر این مسئله کار درستی نیست.»

این جامعه شناس با اشاره به اعترافات سعید حجاریان در دادگاه گفت: «آقای حجاریان می آید و در به اصطلاح اعترافات خودش به هابرماس و وبر اشاره می کند. مگر جای نقد هابرماس، وبر و مارکس و پارسونز در دادگاه است؟! جای نقد این ها در محافل علمی است نه در دادگاه. باید سر فرصت راجع به این موضوع های صحبت کرد. بله، اگر آقای حجاریان گفته باشد به خاطر این تحلیلها با بیگانه ارتباط برقرار نموده است و در یک جریان برانداز نقش آفرینی کرده است، در آن زمان می توان گفت که ایشان اقراری کرده است که این اقرار به خاستگاه فکری اش برگشته است .ما که این را ندیدیم، باید مسائل را تفکیک کرد جای نقد متفکران غربی که در دادگاه نیست و این تنزل بخشیدن به شان نظام است. جریانات فکری را بایستی متفکران ما پاسخ دهند کما این که سالها است که دارند این کار را می کنند. همان هایی که به لحاظ فلسفی به مبارزه با آرا مورد نظر پرداخته اند امروز کجای معرکه هستند. همان ها امروز مطرودند. همان افراد توسط این جریانی که منافعش در اختلاف افکنی و شایعه پراکنی است امروز از صحنه خارج هستند.»

وی افزود: «من امیدوار هستم که سخنان مقام معظم رهبری بر اساس مفهومی و محتوایی خوب درج شود. آقایان بفهمند که خطا رفتند؛ چه آنهایی که شایعه پراکنی کردند و چه آنهایی که آبروریزی کردند و چه آنهایی که با موضعگیری های افراطی خودشان این را به ذهن متبادر نمودند که با انقلاب فاصله گرفتند. به نظر من بایستی در یک جو مسالمت آمیز و طرفینی به وحدت پایدار رسید. باید فرصت را برای گفت و گو و احقاق حق و استفاده از ظرفیت های قانونی فراهم کرد. ما نمی توانیم به معترضین بگوییم از قانون استفاده کنید و  از طریق قانونی اعتراضات خود را دنبال کنید اما به دست اندر کاران این اجازه را بدهیم که فرصت استفاده از ظرفیتهای قانونی را از معترضین بگیرند. اگر قرار است برخورد قانونی صورت بگیرد باید دوطرفه باشد؛ هم آنهایی که دست اندر کار قانون اند اجازه بدهند معترضان از طرق قانونی تظلم ها و دادخواهی های خودشان را بروز دهند هم آنهایی که معترض هستند خارج از چهار چوبهای قانونی عمل نکنند.»

افروغ در پایان با اشاره به وظیفه رسانه ها گفت: «به نظر من عده ای هستند که همیشه فضا را آشفته می کنند. عده ای دیگر می آیند ترمیم می کنند اما بار دیگر ما می بینیم همان هایی که مسبب اصلی بوده اند بر سریر قدرت هستند. فقط یک عده دلسوز هزینه می دهند دوباره فضا به شرایط آرمانی باز می گردد؛ باز دوباره می بینیم که همان افراد بر سر قدرت می مانند به خاطر این که موج سواران و فرصت طلبان خوبی هستند. یک وظیفه ای که رسانه ها دارند این است که شرایط بحرانی بعد از انتخابات را بررسی نمایند و موضع گیری تک تک رجال سیاسی و فرهنگی را عنوان کنند و بار دیگر مردم را در جریان رخداد ها قرار دهند تا مشخص شود چه کسانی دم از وحدت زدند و چه کسانی روز به روز بر این اختلافات افزودند، اینها را شناسایی کنند و به مردم معرفی نمایند که بار دیگر این افراد از به اصطلاح فراموشی تاریخی مردم سواستفاده نکنند. ببینید که چه اتفاقی افتاد و چه کسانی بر جو این شایعات سوار شدند و آبرو ریزی کردند و از طریق رسانه ملی آمدند و مطالب ناچیز خودشان را به خورد ملت دادند و به معترضین انگ ناروای بر اندازی زدند و آنها را جری کردند. به هر حال بایستی مسئله را از جوانب مختلف بررسی کرد.»

دسته ها : گفتگو - سیاسی
سه شنبه سی یکم 6 1388
X