ویروس آنفلوانزا باعث سکته در بیماران قلبی میشود |
پزشکان معتقدند که آنفلوانزایA خطرناکتر از آنفلوانزای فصلی نیست اما واکسیناسیون بیماران قلبی از این جهت که چرخش و انتشار ویروی آنفلوانزا امسال بیشتر است ضروری است. فارس: تحقیقات جدید دانشمندان نشان داد که ویروس آنفلوانزا برای بیماران قلبی تنها یک تب شدید یا عطسه و سرفه نیست و میتواند باعث ایجاد یک حمله قلبی هم بشود. به رغم شیوع جهانی بیماری آنفلوانزای A کارشناسان معتقدند که واکسیناسیون بیماران قلبی هم در برابر آنفلوانزای عادی و هم در برابر آنفلونزای جدید اقدامی حیاتی است تا از بروز مشکلات پزشکی جلوگیری کند. پزشکان معتقدند که آنفلوانزایA خطرناکتر از آنفلوانزای فصلی نیست اما واکسیناسیون بیماران قلبی از این جهت که چرخش و انتشار ویروی آنفلوانزا امسال بیشتر است ضروری است. به نوشته آسوشیتدپرس محققان بریتانیایی با تحلیل یافتههای 39 تحقیق قبلی در مورد بیماران قلبی به این نتیجه رسیدند که ارتباط نزدیکی میان آنفلوانزا و حملات قلبی وجود دارد و حدود نیمی از مرگهای غیرمنتظره ناشی از آنفلوانزا بر اثر بیماری قلبی بوده است. پزشکان پیش از این نیز میدانستند که ویروس بیماری آنفلوانزا باعث بدتر کردن شرایط پزشکی شده و بیماران قلبی به ویژه در زمان اپیدمی این بیماری آسیب پذیر ترند. ویروس آنفلوانزا باعث تورم در درون اندام و معمولاً ریهها می شود اما در مواقعی باعث تورم خود قلب یا رگها می شود که می تواند منجر به جدا شدن لختهها از دیواره رگها هم بشود. |
ناگفتههای مهم و تلخ از کهریزک | ||||
| ||||
|
**شاید بیش از دو دهه پیش بود، تهران از مسجد امین الدوله مسافری عازم قم بود، به روال همیشگی و هفتگی تحصیل.
"شیخ عبدالکریم" که هر از گاهی قاصد مطمئنی داشت، پیغام و سلامی برای عزیزی در قم میفرستاد. اینبار هم پیغام و سلامی بدرقه مسافر معتمد خویش کرد. برای "شیخ محمد تقی" .
مسافر در شوق رساندن پیام و سلام آقای تهران به آقای قم بود. دو " آقا "یی که گرچه هرگز همدیگر را ندیده بودند، اما آشنایان دیرینه روحی و معنوی هم بودند. قاصد پس از ابلاغ پیام آمیرزا عبدالکریم حق شناس به آشیخ محمد تقی بهجت سلام و پیغامی متقابل میگیرد و به آن پیک نیکبخت میگوید: میدانید ، آقای میرزا، "امان تهران است" و جملاتی دیگر....
صدام همه صد دامش را نه در جبههها که در شهرهای بزرگ ایران پهن کرده. دامها و موشکهایی خونین. بسیاری از مردم، تهران را ترک کردهاند و آن نوروز و نو بهار، به باد شیطانی صدام خزان گشته است. آقای میرزا اما، پر صلابت و پر ایمان، ایستاده همچون پیر جماران. گویی با تمام عرفان خویش به صحنه کوچه و بازار میآید و حتی مسیر همیشگیاش را که معمولا" با اتومبیل تا مسجد امینالدوله میآمد، به قصد نشان دادن حضورش در شهری هراسان، و دادن آرامش به مردم، به پای میپیماید و در جمع شاگردان و دوستانش استوار و پر صولت میگوید:
** اوایل مرداد ماه سال 1386 است، باز هم تهران. از آسمان آتش میبارد ولی آتش دلها نیز کم از آتش تابستانی نیست.
دلهای سوخته از یک فراق. در و دیوار شهر پر است از سیاهی و پلاکاردهای تسلیت. یکی از آن همه را با حسرت میخوانم: رحلت عارف ربانی آیة الحق میرزا عبدالکریم حق شناس را به پیشگاه امام زمان تسلیت میگوییم...
پس از مجالس با شکوه ختم و تشییع و تکریم، در تنهایی غمبار فقدان این بزرگ نشسته بودم . یادم آمد از آن پیغامها و سلامهایی که پیک از آقای تهران به آقای قم میرساند و یادم آمد از آن "امان تهران" و اماندار بزرگی که دیگر نبود ...
زخم دلم را به این مرهم زدم که اولیاء الهی "اوتاد" هستند و نگاهدارندگان ِ امین ِ پروردگار و دل قوی داشتم که اگر آن پیر نیست، شیخِ دیگر شهر، هست.
** اواخر اردیبهشت سال 1388 است. این بار نه تهران که بین قم و تهران! نیمههای شب است. خسته و فرس کشته از راهی دور آمدهام. رادیوی تاکسی فرودگاه امام باز است. گوینده رادیو انگار قصد آن دارد تا در میانه بهار خبر از خزانی سترگ بدهد و میدهد: رحلت حضرت آیة الله العظمی بهجت را به همه .... و من حیرتزده و سرگشته، گویی دیگر چیزی نمیشنوم.
از پنجره ماشین به آسمان پر ستاره صحرا خیره میشوم. به آسمانی میاندیشم که این روزها و شبها نه دیگر نفسهای گرم و مناجات نیمه شب آقای قم را میبیند و نه حضور سبز آقای تهران را. و در کاووس فقدان سایه سار این دو سرو سبز ، به برهوت سوزانی میاندیشم که در فرداهای سوزناک این بیابان در انتظار خواهد بود و در همان حال با خدای خویش نجوا و شاید محاکاتی! که ای پروردگار مهربان! امروز اگر این دوستان خویش را به نزد خود فرا خواندهای، بی شک ما را تنها نخواهی گذارد. و انگار اوست که چنین میفرماید : آری، اولیایی تحت ردایی لایعرفهم غیری ... من چنین میگویم که: آیا این اولیائت را به ما خواهی نمایاند؟ یا از ناشکری و ناسپاسی، تا مدتی تجلی اولیائت را بر ما ناسپاسان خوان نعمتت دریغ خواهی داشت؟ و براستی اگر چنین فرمایی عین عدل و انصاف است و ما را همین سزاست.
و به یکباره در حزنی عجیب فرو میروم و نمیدانم چرا این اشعار خواجه شیراز بر سرم فرو میریزد: رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس / گویی ولی شناسان رفتند ازین ولایت – در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود / از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت – از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود / زنهار ازین بیابان وین راه بی نهایت ...
و راستی که نقمت و خشم الهی تنها در قحطی نان و آب نیست، که درهای رحمت به فقدان یا إخفای اولیائش هم بسته میشود و چه دردناک است این نوع قحطی! قحطیِ حیات معنوی.
و از او پنهان نیست و از شما چه پنهان، که هر لرزه کوچکی در این روزها مرا به تاملی عمیق فرو میکشد که نکند این پیش لرزهها را از روی رحمت میفرستد تا شاید به خود آییم و انابتی حقیقی به درگاهش بیاوریم؟ و یا نکند پیش لرزههایی است برای روز مجازات که اگر سنتش جاری شود هیچ دیاری جلو دارش نیست! ولن تجد لسنة الله تبدیلا" ! و لن تجد لسنة الله تحویلا" !
و باز به خود می گویم : و اگر کفور بوده باشند چه؟ آنوقت این پیش درآمد طوفان را چه کنیم ؟ که اگر بیاید به بوی قهرش ، هیچ کس را طاقتی نباشد از طرفش!
و باز خود را چنین نهیب می زنم که اگر پیش لرزه های هشدار باش، باشد ؛ این فرصتها ، طلایی و واپسین مهلت ها از جانب حضرت رحمن است که در پی بهانه ای است تا بسوی او باز گردند و باز گردیم و او اینچنین مجازات خویش را به تأخیر اندازد. و اگر چنین باشد انابت حقیقی چگونه است و از جانب چه کسانی است؟ با خود می گویم در ساحت پروردگار که شوخی و تلبیس نمی توان . ناسپاسان حقیقی را او نیک شناسنده است . اویی که یعلم خائنة الأعین و ما تخفی الصدور .
** و باز می روند روزها و می آیند ، و من محاکاتم با او همچنان در استمرار....
خدایا ! در پایان موسم ضیافت خویش ، بهترین عیدی و پاداش را به خلق خودت که می دانم بیش از هر چیز به آنان عشق می ورزی و خدمت به آنها را با لاترین عبادتت می دانی عطا بفرما !
خدایا! تو همان مهربانی هستی که به پیامبرت داوود اجازه ساختن خانه ات را ندادی و بدو گفتی تو نمی توانی. چون دستت به خون آلوده است . و وقتی داوود گفت : مگر نه آنکه در راه تو و برای تو کرده ام ؟ و تو گفتی آری ، ولی مگر نه آنکه آنان هم بندگان من بودند !
تویی که چنین مهربانی ، به ناله های رمضانی بندگان مقربت در سحرهای عاشقانه ، بهترین ها را برای مردم این بوم و بر مقدر بگردان ! آمین!
منبع : آینده
سید مهدی طباطبایی مدرس اخلاق که درگفت و گوی ویژه خبری دوشنبه شب شبکه دوم تلویزیون حضور داشت درباره توصیه اخیر مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر مبنی بر پرهیز از تهمت و افترا علیه افراد ، ضمن تاکید بر لزوم ÷ایبندی بر سخنان رهبری ، انتقاداتی صریح را نسبت به برخی مسایل مطرح کرد . وی گفت در جامعه ای که تهمت رواج یابد هیچ کس از آفت آن مصون نخواهد ماند و در این بین بسیاری از نخبگان و بزرگان کشور حق دارند که سکوت کنند چرا که آبرویشان در خطر است و به فرموده حضرت علی ( ع ) بهترین کار نیز تداوم این سکوت است تا فتنه دیگری برنخیزد . طباطبایی هم چنین با اشاره به اینکه باید هرگزارشی را که از سوی افراد جامعه ارائه می شود؛ به دقت بررسی کرد خاطرنشان شد : اگر گزارش و حرف طرف درست بود که هیچ باید از او تشکر هم کرد اما اگر گزارشی درست نبود باید به خاطر اصل نظام با آن برخورد کرد اما این نکته را هم نباید فراموش کرد که باید دید منشا این گزارش های غلط چه بوده است و شایعات از کجا سرچشمه گرفته است . ضمنا این نکته را هم نباید فراموش کنیم که اگر قرار شد با هرکسی که خواست گزارشی درباره موضوعاتی مهم ارائه د هد برخورد قهری شود ، دیگر هیچ کس جرات نخواهد کرد در اینده نیز اگر نقصی را در جامعه دید ،مطرح کند .
طباطبایی در بخشی دیگر از این گفت و گو درباره اینکه چه می توان کرد تا ارامش به جامعه بازگردد خاطرنشان شد : راه حل بسیار ساده است . هنوز هم می توان با اقدامات ساده ای آرامش را به کشور برگرداند . کافی است چند تا کار انجام دهیم . یکی انکه مانند اوایل انقلاب مسایل دینی را به علمای دین و روحانیون قم و حوزه های علمیه بسپاریم نه اینکه هر استاد دانشگاه و فردی غیر روحانی بخواهد درباره امور دین صحبت کند . این استاد اخلاق در ادامه با تاکید در مسایل اخیر پس از انتخابات نیز فقط افرادی توانسته اند آرامش خود را حفظ کنند و با ایمان بمانند که دین خود را از سرچشمهاش بدست اورده اند گفت : کاری به دیگران ندارم اما من هر وقت که مثلا یک خانمی را بدون حجاب در خیابان می بینم به خدا می گویم خدایا مرا به خاطر رفتار این فرد در قیامت مواخذه نکن . وی سپس با بغض خطاب به مردم نشسته در پای تلویزیون افزود : من دیگر به آخر عمرم رسیده ام اما شما را به فاطمه زهرا (س) قسم می دهم مرا دعا کنید تا بی ایمانی مردم و اینکه نسبت به دین سست و از آن روی برگردان شده اند به خاطر رفتار من یکی نباشد . چرا که افراد زیادی در اثر رفتار ما نسبت به دین بدبین شده اند .
طباطبایی هم چنین در خاتمه سخنانش متذکر شد : من با ارسال نامه هایی به برخی افراد کشور نصایحم را خدمتشان عرض کردم و برای اینکه نامه هایم باعث فتنه نشود انها را علنی نکردم .
با این وجود وی در ادامه یکی از مخاطبان نامه هایش را در شبهای قدر معرفی کرد و افزود : آقای رییس جمهور جایی گفته بودند دولت من در صدسال گذشته متشرع ترین دولتها در ایران بوده است . این حرف خیلی به من گران آمد. یعنی دولت شما ازدوره امام (ره) هم دینی تر بوده است ؟ معلوم است که هرگز چنین نبوده . برای همین در نامه ای تمام نصایح و دلسوزی هایم را بیان کردم و گفتم دیگر اینگونه سخن نگویید .
طباطبایی درباره مشایی نیز گفت :ایشان هم بهتر است درباره دین و مسابل مذهبی سخن نگویند و صحبت در این باره را به اهلش بسپارند .
وی در خاتمه گفت که از آقای احمدی نژاد خواستم تا مراقب سخنان خودش و آقای مشایی باشد .
منبع : خبر آن لاین
«بولتن نیوز» در تاریخ 28 شهریورماه نوشته بود: «عدهای روز گذشته با دیدن بادامچیان نماینده مردم تهران، کردان وزیر سابق کشور، غضنفری وزیر فعلی وزارت بازرگانی که برای شرکت در راهپیمایی دشمن شکن روز قدس آمده بودند، به ایشان حمله فیزیکی کرده و با استفاده از الفاظی زشت و نامناسب به این افراد توهین کردند و در برخی مقاطع نیز اتومبیل این افراد را با خسارت مواجه کردند.
در همین حال حمله و تخریب اتومبیل غضنفری، وزیر بازرگانی دولت دهم حدود 4 میلیون تومان خسارت به همراه داشت».
خبر فوق از دو منظر کلی قابل بررسی است:
الف - شیوه نوین خبرنویسی.
ب- مفهوم خبر.
الف - شیوه نوین خبرنویسی
1- «حمله فیزیکی» دیگر چه صیغهای است؟
مگر حمله «شیمیایی» هم داریم. «حمله شیمیایی» اساساً به چه شکل میشود این نوع حمله را انجام داد.
2- مگر با الفاظ «قشنگ» و «مناسب» هم کسی به کسی توهین میکند.
3- عبارت «در برخی مقاطع»یعنی چی؟ نکند «بولتن نیوز» هم کلمهشمار حقالتحریر میدهد که دوستان خبرنگار بیخودی هی کلمات را خرج میکنند؟
ب- مفهوم
1- هر دو گروه که مدعی عدم خشونت هستند. از طرفی از هر دو گروه هم جماعتی کتک خوردهاند. با این حساب یحتمل یک گروه از موجودات فضایی درست همزمان با روز قدس به تهران حمله کردهاند و از قضا به افراد دو گروه هم حمله کردهاند و همه را از دم کتک زدهاند.
2- اگر فرضیه موجودات فضایی را نپذیریم. پس مسئولان تنشان میخارد. طرفداران که دوستان و لیدرهای خودشان را کتک نمیزنند.
خب با این حساب چرا مسئولان نمیروند قاطی رفقای خودشان تظاهرات کنند. خاتمی، موسوسی و کروبی بروند وسط طرفدارانشان، بادامچیان و دکتر کردان و غضنفری هم بروند قاطی رفقای خودشان تظاهرات کنند.
3- اتومبیل آقای غضنفری چند میارزد که یک فقره خسارتش 4 میلیون میشود؟
4- این جماعت کتک خورده دو طرف با این میزان محبوبیتشان چطور روزها میروند سر کار و نان میخرند و غیره ...؟
5- با این حساب هر چی کم داشته باشیم، به قدر کفایت و برای کتک زدن همه دشمن موجود است.
منبع : خبر آن لاین
نباید در جامعه اسلامی علاقمند به امام ، این توهین ها به خانواده امام شود در این جامعه باید نوه های امام را مثل دسته گل نگه داریم اینقدر بدگویی وقاحت و بی شرمی خجالت آور است.
آیتالله امام جمارانی گفت: امام مردم را معشوق خود می دانست. نه اینکه همه را دشمن بداند و به همه سوءظن داشته باشد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، آیت الله سید مهدی امام جمارانی در خطبه های نماز عید فطر مسجد جامع جماران این عید را عید کمال، لقا و ارتقا انسان دانست و با توصیه نمازگزاران به تقوی گفت: تمام درهای سعادت انسان با تقوی باز می شود انسان پاک آفریده شده است و منزه بودن او مبتنی بر تقوای الهی است.
امام جمارانی به تشریح جایگاه انسان در پیشگاه خداوند و خلفت الهی پرداخت و خاطرنشان ساخت: خداوند می فرماید ما به انسان کرامت بخشیدیم. خداوند این کرامت بخشی را به طور مطلق و همگانی عنوان می کند. اینگونه نیست که به عده ای کرامت داده باشد و و عده دیگری را از این کرامت محروم کرده باشد.
وی با بیان اینکه انسان اشرف مخلوقات، جانشین خدا بر روی زمین و آگاه بر اسرار عالم است، گفت: خداوند عقل و شهوت را همزمان به انسان اعطا کرده است. یک بعد انسان حیوانی است و بعد دیگرش الهی. او می تواند از ملائک بالاتر برود و از شیطان فروتر رود.
امام جمارانی اهانت را به انسان اهانت به خلیفه الله دانست و اظهار داشت : باید مواظب بود که یک وقت اشرف مخلوقات و صاحب کرامت الله مورد اهانت قرار نگیرد. نباید هیچ کسی را در هیچ شرایطی سبک شمرد.
وی با بیان اینکه امام به انسان عشق می ورزید، گفت: امام می فرمود، انسان ها مخلوق خدا هستند کسانی که خداوند به انها عنایت کرده و تاج کرامت الهی به سر آنها گذاسته و ردای خلیفه الله به تنشان پوشانده به این موجود نباید اهانت کرد .
وی با بیان اینکه امام عاشق مردم بودند، اظهار داشت: امام وقتی در مقابل مردم قرار می گرفت با کرامت و احترام با آنان برخورد می کرد. زمانی در مدرسه فیضیه صحبت می کرد خطاب کسانی که فریاد می زدند درود بر خمینی، گفت: من نوکر شما هستم.
خطیب نماز عید فطر مسجد جماران ادامه داد: من تصور می کنم اگر امام بود هرگز اینگونه با مردم برخورد نمی کرد اینکه عده ای زن لاابالی هستند دین ندارند و باید رها بشوند عده ای دیگر بازاری هستند به دین توجه نمی کنند باید رها شوند عده ای دانشگاهی هستند روشنفکر و غرب زده اند، دین ندارند و باید رها شوند. در مشرب امام جایگاهی ندارد. اگر امام چنین برخورد می کرد هرگز نمی توانست این انقلاب با عظمت را به پیروزی برساند .
وی افزود: ظرفیت امام آنچنان است که همه رامی پذیرد اما الان برخی حاضر نیستند هیچ کس را بپذیرند اگر یک نفر مثل آنها فکر نکند نه مسلمان است و نه دین دارد .
آیتالله امام جمارانی ادامه داد: مگر می شود همه را با چماق تکفیر از میدان بیرون کرد این اندیشه غلطی است. عده ای می گویند ، شما که مثل ما فکر نمی کنید ما باتوم به دست می گیریم و بر سر و کله شما میکوبیم. به راستی ما چرا اینگونه شده ایم ؟
وی افزود: این در حالیست که امام اعتقاد داشت که همه باید در جامعه اسلامی جان خود ار فدای انسان ها کند . تعبیرات امام در مورد انسان می رساند که تکلیف ما با مردم چه جیزی هست ؟ ما باید دید امام را نصب العین خود قرار دهیم و به چشم دوستی به مردم نگاه کنیم .
امام جمارانی خاطره دیگری از رفتار امام با مردم را اینگونه نقل کرد: زمانی امام در ایوان حسینیه جماران نشسته بود پیرمردی آمد وقتی دست خودرا گذاشت روی دست امام که دست امام را ببوسد امام دید دست پیرمرد از فرط کار خشن و زبر هست اینجا امام آمد و دست پیرمرد را جلو کشید و بوسید و گفت، ما باید دست شما را ببوسیم. انسان در دل امام چنین عظمتی دارد.
وی خاطره دیگری از آیت الله اردبیلی درباره نحوه برخورد با ملی مذهبی ها نقل کرد و گفت: یکبار یک شخص به امام گفت این جمعیت ملی مذهبی ها مسلمان نیستند چون شما را قبول ندارند امام در جواب وی فرمود، مگر من اصول دین هستم که مرا قبول داشته باشند بسیاری از مردم دین دارند اما من و شما را قبول ندارند.
امام جمارانی به توصیه های امام مبنی بر وحدت مسلمین اشاره کرد و گفت: اهل سنت مسلمان هستند اما بسیاری از مقدسات شیعه را قبول ندارند اما امام می گوید وقتی پیش آنها هستید به آنها اقتدا کنید و با آنها همکاری نمایید .
وی افزود: این روزها دولت ها می گویند که ما نوکر مردم هستیم و شعار می دهند که ما دولت خدمتگزاریم. این ها را برای اولین بار امام گفته است و اینها از امام گرفته اند.
امام جمارانی به حضور امام در میان مردم در بهشت زهرا اشاره کرد و گفت: امام بعد از سخنرانی خودش به میان توده های مردم رفت بعدها در پاسخ به نگرانی احمد آقا گفته بود که من در آن حال احساس کردم دارم میمیرم و خوشحال بودم که در زیر دست و پای خلق خدا دارم از بین می روم.
وی افزود: امام فدایی خلق خدا بود فدایی واقعی خلق نه مثل گروه هایی که خود را فدایی خلق معرفی می کردند .
خطیب نماز عید فطر مسجد جماران به خاطره دیگری از نگاه امام به مردم اشاره کرد و گفت: زمانی که آیت الله مطهری از پاریس برگشت از او پرسیدند امام را چگونه دیدی گفت، من امام را دیدم در حالیکه به خدای خود به هدف خود و به مردم ایمان داشت . امام مردم را معشوق خود می دانست. نه اینکه همه را دشمن بداند و به همه سوءظن داشته باشد.
امام جمارانی در ادامه گفت : امام به مردم سوءظن نداشت از نظر امام همه دوست نظام هستند یک نفر معاند نباید برای ما مدرک نمی شود که همه را دشمن بپنداریم. ظن بد، انسان را به گناه می کشاند جوان های ما خوب هستند نباید به آنها گمان بد داشته باشیم .
وی ادامه داد : امام توصیه می کردند که در امور مردم تجسس نکنید و به کار شخصی مردم کاری نداشته باشید . امام خیلی مقید بودند که که مردم آزار نبینند.
امام جمارانی غیبت و بدگویی از مردم را |آفت بزرگ جامعه اسلامی دانست و افزود : من بسیار متاسفم که جامعه ما به گناهان بزرگی آلوده شده است. امیدورام بزرگان قوم این مسایل را بزودی حل کنند.
وی به بی حرمتی های اخیر به خانواده امام اشاره کرد و گفت: در این کشور کسانی که باید قداست و حرمت آنها محفوظ باشد با کمال آزادی مورد تهمت و افترا قرار می گیرند و ناروایی های زیادی به آنها روا داشته شود به طوری که آدم خجالت می کشد.
وی افزود: در این چند روز چه اهانت هایی که به بیت امام نکردند . نباید در جامعه اسلامی علاقمند به امام این توهین ها به خانواده امام شود در این جامعه باید نوه های امام را مثل دسته گل نگه داریم اینقدر بدگویی، وقاحت و بی شرمی، خجالت آور است.
منبع : آینده
عماد افروغ در گفت و گو با «فرارو»: صحبت های رهبری سخنانی بود که ما همواره از جایگاه رهبری توقع داریم | ||||
| ||||
فرارو- عماد افروغ گفت: «صحبت های روز یکشنبه مقام رهبری سخنانی بود که ما همواره از جایگاه رهبری توقع داریم، ما معتقدیم که رهبری بایستی رافع اختلافات و مجمع ناس باشد مانند یک پدر خانواده تلاش کند که تا آنجایی که امکان پذیر است در درون خانواده با ورود در دعوا و جانب یکی از اعضای خانواده را گرفتن این دعوا را حل و فصل کند.» |