دلم خوش است به گلهای باغ قالیها
که چشم باران دارم زخشکسالیها
به باد حادثه بالم اگر شکست، چه باک!
خوشا پریدن با این شکستهبالیها!
چه غربتی است، عزیزان من کجا رفتند؟
تمام دورو برم پر زجای خالیها
زلال بود و روان رود روبه دریایم
همین که ماندم مرداب شد زلالیها
خیال غرق شدن در نگاه ژرف تو بود
که دل زدیم به دریای بیخیالیها
قیصر امین پور
خیس از مرور خاطره های بهار بود
ابری که روی صندلی چرخدار بود
ابری که این پیاده رو او را مچاله کرد
روزی پناه خستگی این دیار بود
آن روزها که پای به هر قله می گذاشت
آن روزها به گُرده ی طوفان سوار بود
حالا به چشم رهگذران یک غریبه است
حالا چنان کتیبه ی زیر غبار بود
بین شلوغی جلوی دکّه مکث کرد
دعوا سر محاکمه ی شهردار بود
آن سوی پشت گاری خود ژست می گرفت
مرد لبوفروش سیاستمدار بود
از جنگ و صلح نسخه که پیچید ادامه داد:
اصرار بر ادامه ی جنگ انتحار بود
این سو کسی که جزوه ی کنکور می خرید
در چشمهاش نفرت از او آشکار بود
می خواست که فرار کند از پیاده رو
می خواست و ... به صندلی خود دچار بود
دستی به چرخها زد و سمت غروب رفت
ابری فشرده درصدد انفجار بود
خاموش کرد صاعقه های گلوش را
بغضی که روی صندلی چرخدار بود
محمدرضا مانی فر
اگر قران این قانون اساسی تغییرناپذیر با اطمینانی شگرف از پیروزی نهایی قدرت ایمان سلطه بی چون و چرای صالحان و پرهیزکاران نابودی ستم گران و آینده درخشان و سعادت آفرین بشر سخن می گوید و با طرح اندیشه پیروزی نهایی حق بر باطل به پیامدهایی همانند استقرار کامل و همه جانبه ارزش های انسانی و تشکیل آرمان شهر مهدوی به دست مهدی موعود (عج ) بشارت می دهد به سبب آن است که مسلمانان را به اهمیت شناخت و کوشش در راه دست یابی به « آرمان شهر » موعود آشنا سازد آرمان شهری که می توان جنبه های گوناگون پیدایش آن را در گزینه های ذیل جست و جو کرد :
الف ) آرمان شهر عدل : در نگاهی کوتاه به شاخصه های متنوع حکومت جهانی حضرت مهدی (عج ) هیچ ویژگی را نمی توان مانند عدل یافت که تا این حد در خور توجه باشد.
این شاخصه اساسی گاه آن چنان در آموزه ها و روایات دینی مورد تاکید قرار می گیرد که گمان می رود تنها « عدل » است که مورد توجه است .
در بسیاری از روایات آن امام بزرگوار به عنوان مظهر و تجلی کامل عدالت معرفی شده است آن چنان که « عدل » ظهور وبروز خویش را در چهره و سیمای او می بیند :
« اللهم وصل علی ولی امرک القائم المومل و العدل المنتظر »
« پروردگارا به ولی امر خود که قیام کننده و عدل مورد انتظار همه است درود فرست . » (1 )
در آرمان شهر مهدوی و در بسترسازی ظهور آن حضرت نخستین شاخصه « هویت ساز » عدل است .
این « عدل » که حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد محقق می شود بر نمودهایی استوار است :
.1 در سایه این عدالت استبداد و استعمار از بین می رود
.2 زمینه استثمار انسان از انسان به کلی برچیده می شود .
.3 کارگزاران ظلم و بیداد مورد بازخواست قرار می گیرند . قاضیان وحاکمان کژ رفتار از مسئولیت خویش عزل می شوند و زمین از هر نوع خیانت و نادرستی پاک می گردد
.4 گردنکشان و مستکبران درهم کوبیده می شوند و محرومان و مستضعفان در بازپس گیری حق خویش کامیاب می شوند
.5 ناله هیچ مظلومی در گلو خفه نمی گردد اشک و آه هیچ دلسوخته ای بلند نمی گردد هیچ انسانی گرسنه سر بر بالین نمی گذارد و هیچ محرومی باکینه و دغدغه روزگار سپری نمی کند.
ب ) آرمان شهر رفاه و آسایش : انسانیت انسان تکامل می یابد.
پیامبر گرامی (ص ) به این نکته اشاره می فرمایند : در امت من مهدی قیام کند... و زمان او مردم به چنان نعمت و رفاهی دست یابند که در هیچ زمانی دست نیافته باشند(و این رفاه شامل همه انسان ها خواهد بود) نیکوکار و بدکار. آسمان مکرر بر آنان ببارد و زمین چیزی از روییدنی های خود را پنهان نسازد . (2 )
طبق روایات معصومین (ع ) در زمان حکومت مهدوی مردم به مراد اصلی خود می رسند که عبارتند از :
کثرت مال رهایی از بارهای سنگین زندگی آسودگی از رنج طلب نافرجام پرداخت قرض بذل و بخشش امام عصر(عج ) برهمگان به گونه ای که از طلب مال و بخشش دیگران بی نیاز گردند عمران و آبادانی خرابی ها سرسبزی همه سطح زمین و برون شدن گنج های درون زمین .
ج ) آرمان شهر امنیت و آرامش : در دیدگاه اندیشمندان و صاحب نظران علوم اجتماعی از جمله نیازهای اساسی و بنیادین انسان و جامعه انسانی که در هرم نیازها جایگاهی ویژه و درخور توجه دارد نیاز به ایجاد امنیت و آرامش است . این نیاز که در ابعاد گونه گون و متفاوتی چون امنیت اخلاقی امنیت اقتصادی امنیت حقوقی امنیت اجتماعی و امنیت خانوادگی جلوه گر است آن چنان است که اندکی غفلت و بی توجهی به آن می تواند پیامدهای تلخ و جبران ناپذیری در پی داشته باشد.
در آرمان شهر مهدوی به مثابه الگویی کامل از اندیشه جهانی مهدویت به این نیاز اساسی و بنیادین توجه شده است حتی در بسیاری از آیات و روایات به صراحت و روشنی سخن گفته شده آن چنان که با تشبیه آن به شهر امن و آرام نگاه کلی به معنای واقعی امنیت آشکار ساخته است نگاهی که امام جعفر صادق (ع ) از آن یاد می کند :
وعده خداوند که « وحشت و خوف مومنان را به امنیت و سلام تبدیل می کند » تنها در چنین روزگاری به طور کامل تحقق می یابد . (3 )
حضرت مهدی (عج ) به عنوان رهبر جامعه جهانی اسلامی آن چنان در پی ایجاد جهانی سرشار از امنیت و آرامش همه جانبه است که گاه در برابر انسان ها و گروه هایی که در صدد سست کردن و بر هم زدن امنیت اند به شدت مقابله می کند. البته آن چه در این میان یادآوری آن ضروری به نظر می رسد آن است که در بینش و نگرش مهدوی همچون بینش نبوی رحمت و محبت اصلی اساسی است و مقابله آن حضرت با مخالفان در حقیقت تلاشی برای کنار زدن موانع کمال انسانی است .
د) آرمان شهر تربیت و پرورش : هر حرکت و گامی در راستای تعالی بینش و تکامل گرایش ها می تواند بر « انسانیت » انسان و جدایی او از « حیوانیت » ارزشی افزون تر و جایگاهی رفیع تر بخشد.
از این روست که « تربیت » به مثابه گذر انسان از « حیوانیت » به « انسانیت » از اهمیت و جایگاهی والا برخوردار است تا آن جا که دعوت پیامبران در کنار تعلیم بر عاملی دیگر چون تزکیه و تربیت تمرکز می یابد.
اندیشه « مهدویت » همواره به اندیشه های والای « صدر اسلام » معطوف است یعنی انسان نه تنها تن و جسم نیست بلکه موجودی است چند وجهی که رشد و تکامل او در گرو رشد همه جانبه و متوازن در همه ابعاد است . بنابراین تربیت چنین انسانی در عرصه مادی و معنوی همراه با تربیت و پرورش روحانی و توجه به اخلاق و فضایل روحی او تحقق می یابد.
هـ) آرمان شهر علم و دانش : دوران حکومت حضرت مهدی (عج ) را دوران بسط و گسترش علم و دانایی می خوانند و معتقدند : همانگونه که در این دوران ظلم وبیداد جایگاه خود را به عدل و دادگری می دهد دانایی و فرزانگی جایگزین جهل و نادانی می گردد و جهان از نور عقل و دانش آکنده می شود.
در جامعه مهدوی و در راه دست یابی به « آرمان شهر » آن دریافت های آنان به کمال خویش می رسد و دانش هایی که در گستره قرون متمادی پوشیده و مکتوم بوده اند پراکنده شده تا سراپرده منازل و اعماق وجود انسان ها گسترش می یابند.
و) آرمان شهر مستضعفان و محرومان : از دیگر پیامدهای ظهور و بروز و پیدایی آرمان شهر مهدوی تغییر ساختار قدرت و جا به جایی در آن است .
حکومت در اختیار توده های مستضعف و محروم جامعه قرار می گیرد آنان که در گستره تاریخ در زیر فشارهای شدید و گاه خردکننده مستکبران و مترفین بار سنگین نامردمی ها و بیچارگی ها را تحمل کرده اینک به عدالت و نوید دیر پای الهی باید به حق مسلم و وراثت و پیشوایی زمین دست یابند.
پاورقی :
1 ـ مفاتیح الجنان فرازی از دعای افتتاح
2 ـ طبری دلائل الامامه ص 255
3 ـ نعمانی الغیبه ص 240
از پیامدهای ظهور و بروز آرمان شهر مهدوی تغییر ساختار قدرت و جا به جایی در آن است که بر این مبنا مستضعفین به وراثت و پیشوایی زمین دست می یابند
حضرت مهدی (عج ) به عنوان رهبر جامعه جهانی اسلامی در پی ایجاد دنیایی سرشار از امنیت و آرامش همه جانبه است
تشکیل آرمان شهر مهدوی به دست مهدی موعود (عج ) با پیروزی نهایی حق بر باطل و نابودی ستمگران و استقرار کامل ارزش های انسانی امکان خواهد یافت
منبع : بازیاب
حضرت علی (ع ) فرمود :
منبع : بازیاب |
ای آرزوی اولین گام ِ رسیدن
بر جادههای بیسرانجام ِ رسیدن
کار جهان جز بر مدار آرزو نیست
با این همه دلهای ناکام ِ رسیدن
کی میشود روشن به رویت چشم من، کی؟
وقتِ گل نی بود هنگام ِ رسیدن؟
دل در خیال رفتن و من فکر ماندن
او پختهی راه است و من خام ِ رسیدن
بر خامیام نام ِ تمامی میگذارم
بر رخوت درماندگی نام ِ رسیدن
هرچه دویدم جاده از من پیشتر بود
پیچیده در راه است ابهام ِ رسیدن
از آن کبوترهای بیپروا که رفتند
یک مشت پر جا مانده بر بام ِ رسیدن
ای کالِ دور از دسترس! ای شعر تازه!
میچینمت اما به هنگام ِ رسیدن
قیصر امین پور
غزل دلتنگی
هر چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم
با کوه غمت سنگ تر از سنگ صبورم
اندوه من انبوه تر از دامن الوند
بشکوه تر از کوه دماوند غرورم
یک عمر پریشانی دل بسته به مویی است
تنها سر مویی ز سر موی تو دورم
ای عشق به شوق تو گذر می کنم از خویش
تو قاف قرار من و من عین عبورم
بگذار به بالای بلند تو ببالم
کز تیره ی نیلوفرم و تشنه ی نورم
قیصر امین پور
رد شد شبیه رهگذری باد، از درخت
آرام سیبِ کوچکی افتاد از درخت
افتاد پیشِ پای تو، با اشتیاق گفت:
ای روستای شعر تو آباد از درخت،
امسال عشق سهم مرا داد از بهار
آیا بهار سهم ترا داد، از درخت؟
امشب دلم شبیه همان سیب تازه است
سیبی که چید حضرت فرهاد از درخت
کی میشود که سیب غریبِ نگاه من
با دستِ گرم تو شود آزاد از درخت
چشمان مهربان تو پرباد از بهار
همواره رهگذار تو پرباد از درخت
امروز آمدی که خداحافظی کنی
آرام سیب کوچکی افتاد از درخت!
• زهرا بیدکی فیلیان
یا مهدی ...
فرزانگان نیامده دیوانه میشوند
اسطورهها کنار تو افسانه میشوند
چون رودها که بیتو به دریا نمیرسند
با آب تشنگان تو بیگانه میشوند
دریا به قطره، کوه به شن، آسمان به آه
منظومهها به پای تو ویرانه میشوند
وقتی که گیسوان تو محبوس روسری است
انبوه بادها همه بیخانه میشوند
حرف از فنا نزن که در آغوش آتشت
زرتشتهای سوخته پروانه میشوند
وقتی که پلک میزنی از کوچههای مست
داروغهها مراقب میخانه میشوند
دلتنگ من نباش که مردان بیدریغ
لب تر کنی نفسبهنفس شانه میشوند
نه مهرگانِ شعله... نه نوروزِ هفتسین
این روزها بدون تو زیبا نمیشوند