زخم هشتم
علیرضا قربانی
برای ما که سر و کارمان با خبر است، گاه اتفاق می افتد که خبر در عین کوتاهی، چنان قاطعانه بر جا میخکوب می کندمان که به معنی واقعی کلمه خشکمان می زند.
صبح یکشنبه 26 مهر وقتی برای هماهنگی درج خبر حضور رییس جمهور در کنگره بزرگداشت شهدای خراسان با دبیر کنگره تماس گرفتم و پیش از خداحافظی، سردار امیری در عبارتی چند کلمهای، از واقعهای خبر داد که مصداق خبرهای قاطع و شکننده بود: «جایی برای سردار شوشتری نگهدار» این،
همه گفته پایانی وی بود.
قرار بود سردار شوشتری، فرصتی برای مصاحبه در باره نقش خراسان در دفاع مقدس در اختیارمان قرار دهد، به طور طبیعی باید ذهنم به این سو هدایت می شد که بالاخره زمانی برای شنیدن قطعهای از
تاریخ دفاع مقدس از زبان یکی از کسانی که از ابتدا تا انتها در جنگ حضور داشت، فراهم شد، اما نمیدانم چرا دست و دلم لرزید.
اولین احتمالی که به ذهنم رسید، شهادت این مرد بزرگ بود که با تایید کوتاه گوینده همراه شد. اما ظاهرا هنوز ساعتی از ماجرا نگذشته بود. خبر داغ و سوزان تا اعماق روحم را خراشید. احساسی متضاد برمن غلبه کرد.
از سویی برای از دست رفتن یکی از برجسته ترین فرماندهان دفاع مقدس، کسی که سینهاش صندوقچه اسرار نهفته و حرفهای نگفته فراوانی درباره دوران پر افتخار دفاع مقدس بود، از شدت حرمان و اندوه به خود پیچیدم و از سویی دیگر، من که تا کنون از شنیدن خبر مرگ هیچ کسی خوشحال نشده بودم، نوعی رضایت را احساس می کردم. رضایت از نوع مرگ کسی که همواره او را در اوج میدیدم.
رضایت از اینکه او در بستر مرگ، یا در حادثهای غیر از زخم دشمن از دنیا رخت بر نبسته، بلکه آنگونه که شایسته او بود، در پروازی ملکوتی به دیدار دوست شتافت.
آنگونه که همرزمان این سردار بزرگ نقل میکنند، سردار شوشتری در طول دوران دفاع مقدس هفت بار مجروح شده و به افتخار جانبازی نایل آمد. هفت پله صعود برای دیدار دوست، هفت مرحله عرفانی و گذر از کوچههای هفت شهر عشق. تا آنکه زخم هشتم پر پرواز اورا گشود و به دیدار دوست نایل
آمد.
برای نگارندهاین سطور بارها در باره مرگ کسانی چون سردار شهید نورعلی شوشتری، این سوال پیش آمده بود که حال که جنگ که به پایان رسیده و به وقولی باب شهادت به ظاهر بسته شده است،مرگ چنین کسی چگونه خواهد بود؟
مرگ در بستر برای کسی که سالهای طولانی شاهد شهادت همرزمانش بوده و بارها تا دروازه شهادت پیش رفته، و شهادت بالاترین خواستهی اوست، چه طعمی خواهد داشت؟ شاید بارها و بارها وقتی با این سردار بزرگ روبرو شدهبودم این سوال از ذهنم گذشته بود. اما این بار از خبر شهادت او
احساس رضایتی داشتم. رضایت از یقینی شدن اینکه مرگ در بستر برای بعضی از انسانها کوچک است.
روح بعضی از انسانها آنچنان عظمت می یابد که فرشتگان مرگ را یارای گرفتن جانشان در بستر نیست. و خدا که خود را خونبهای شهیدان خوانده ضیافتی ویژه برایشان برپا می کند. به گونهای
که «رضی الله عنهم و رضوا عنه».
منبع : تابناک