پیشتر بارها گفتهام؛ علاوه بر عاطفه سیال جاری در اشعار قیصر، علاوه بر زدن حرف دل مردم در متن شعرهایش، او در شیرینترین و تلخترین روزهای انقلاب اسلامی ایران سخنگوی جمع انقلابی مردم در شعرهایش بود. طبیعی است که او در بین مردم جایگاه بلندی داشته باشد. مخاطب در شعرهای قیصر حرف دل خود را میبیند و میخواند.
در راه مبارزه ظلم و فساد و چپاولگران بیتالمال، در برابر دشمنان ملت در جنگ و دشمنان انقلاب، برای شهیدان انقلاب و دفاع مقدس؛ قیصر برای همه اینها شعری گفته است. او همینطور در طول حیاتش با مردم پیش آمد و همراه مردم بود و در بطن مردم زیست. در تمام فرازونشیبها همراه مردم بود و در کنار همه گروهها، در شعر زندگی میکرد و همواره شعرهایش به موقع بود.
اینها درباره محتوای اشعار قیصر امینپور بود؛ اما به لحاظ فرم و صورت شعر در واقع میتوان قیصر زمانمان را با حافظ مقایسه کرد. علیرغم اینکه اشعار قیصر با محتواست و از ارائهها و فنون شعر پربار است، اما آنقدر استادانه استفاده شده که مخاطب شعر او متوجه آرایهها و فنون شعری نمیشود.
قیصر آنقدر با مطالعه بود که فنون شعری ذات شعرهایش شده بود. منتقدان آثار او را شگفتی در زمینه استفاده از کنایات و استعارات و ایهام میدانستند و اینها بود که ارزش اشعار قیصر را بالا و بالاتر میبرد. اینها بود و این سادگیهای اشعارش که مردم را با خود همراه میکرد و همه به راحتی با او و شعرهایش ارتباط برقرار میکردند؛ همانطور که مردم هنوز هم با حافظ ارتباط برقرار میکنند.