استاد زندهیاد محمود شاهرخی با وجوه گوناگون ادبی و شخصیتی، یکی از ماندگاران فرهنگ روزگار ماست. اول از ویژگیهای شعری و ادبیاش یاد کنم. سبک و شیوه او به اسالیب پیشینیان بود. به قالبهای شعر گذشته ما تسلطی ستودنی داشت.
در غزل و قصیده و مثنوی از آداب سخنوری به نیکوترین شکل بهره میبرد و البته در همه این قالبها توجهاش به شعر معرفتی و ادب عرفانی بود، عرفان و ادبیات عرفانی را عمیقاً میشناخت و از همه ظرایف این عوالم در شعر و نثر خود بهره میگرفت. کافی بود بیتی را از بزرگانی چون سنایی و عطار و مولانا و... نقل کنی تا او در همراهی با تو ادامه شعر را زمزمه کند.
استاد دیده بود و درس خوانده حوزه علمیه نجف. اگر چه بعد از چند سال اقامت در نجف به خاطر بیماری به ایران بازگشته و تا پیش از انقلاب به کار آزاد پرداخته بود، خاطرات بسیاری از فضای علمی و معنوی نجف یاد میکرد و همین طور گفتنیهای فراوانی از سالهای نهضت ملی که او از طرفداران و دوستداران شادروان دکتر مصدق بود، با خود به همراه داشت.
آنچه در حوزه ادب عرفانی و شرح و بسط آن از او به شکل مکتوب یا برنامههای رادیویی باقیمانده، معرف اُنس بسیار او با حکمت اسلامی و معارف معنوی است.
شخصیت استاد محمود شاهرخی، سرشار از جذابیت و سعهصدر و سلوک همراه با مهربانی بود. شاید به خاطر همین روحیه بود که در شعر «جَذْبه» تخلص میکرد. من از اواخر سال 1358 که جوانی هجده، نوزده ساله بودم، به حضور او ارادت پیدا کرده و در سفر و حضر دیده بودم که به آیین مسلمانی عمیقاً پایبند بود و بیتظاهر و خودنمایی و بیهیجانزدگی و تندروی، از هر فرصتی برای توجه دادن مخاطبان و شاگردان به معارف اعتقادی، دوستی اهل بیت و سکوک همراه با سلامت نفس و به دور از دافعه، استفاده میکرد.
آخرین دیدار ما، همین یکشنبه پیش بود، با گروهی از دوستان و اهالی فرهنگ رخصت طلبیده و به دیدار و عیادتش رفته بودیم. عزیزان: سیدحسامالدین سراج، هادی آزرم، احمد مسجدجامعی، حسین شمسایی، سیدحمید شاهنگیان، فاطمه سالاروند، کامران کاظمزاده، افشین علا، ساعد باقری... استاد رنجور بیماری بود و با دیدن دوستان یادها و خاطرهها زنده شده بود.
حسین، نواده ایشان که از پدربزرگ پرستاری میکرد و از مهمانان پذیرایی، مثنوی فاخر و والایی را از پدربزرگ در ستایش حضرت رضا(ع) برای جمع روایت کرد. هریک از دوستان نکتهای میگفتند. این بنده یاد کرد از سالهای اواخر دهه پنجاه و دهه شصت. اینکه دو تن از پیشکسوتان در تشویق و آموزش نسل ما سهمی بسزا دارند.
یکی زندهیاد استاد مهرداد اوستا شاعر بزرگ و دیگر استاد شاهرخی. این دو بزرگوار از فضل و دانش و مهربانی و حسن سلوک توأمان برخوردار بودند و جوانپروری که نشانهای و نمادی از جوانمردی است در وجود شریف ایشان به خوبی نمایان بوده است.
همگان دیدند که استاد شاهرخی از این یادآوری و قدرشناسی لبخند رضایت در چهرهاش نشسته است.
منبع: خبر آن لاین