کی میرسی از راه...؟
از چشمهایت میروم آهو بچینم
یا نه چراغستانی از جادو بچینم
باید پی تکرار تو تا بینهایت
آیینهها را با تو رو در رو بچینم
فانوسهای روشن دلتنگیام را
تا کی در این دالان تو در تو بچینم؟
یا کوزههای تشنه کامم را شبانه
پُر مِی کنم پنهان و در پستو بچینم
کی میرسی از راه ای خورشید ای پیر
کز دست تو کشکولها یاهو بچینم
کی میرسی تا من هزاران گوشه آواز
از مسجد آدینه تا خواجو بچینم
لبهای شور من به هم میچسبد آرام
گر بوسهای شیرین از آن کندو بچینم
یک شب در این دالان قدم بگذار تا من
یک عمر نرگس بو کنم شببو بچینم
امشب مهیا کن شراب و شعر حافظ
تا سفرهای رنگی برای او بچینم
سعید بیابانکی