نیمی حق و نیمی باطل
مهدی کیایی
زینب مادر انسان است و از این روست که در کربلا حماسه حسینش را میسراید؛ نه مرثیه دو پسرش را. حسین وارث انسان است و زینب اگرچه خواهر اوست، برای او مادر هم هست.
دلش نامهای است سراسر گواهی حقیقتی به نام حسین و کربلا درسی که سرشت یکنواخت انسان را به تماشا نهاد. سرشتی برابر و برادر و زینب آموزگار این درس خونین بود.
هم از این روست که این خون، که او با دست خود بر آبی آسمان میافشاند، آبروی انسان است...
خونی که میجوشد و به راه میپیوندند و از آن درختی سر بر میکند که هر شاخهاش لالهزاری است شکفته در گوشهای از تاریخ.
زینب خسته زنجیر اسارت نیست که زنجیری گرانبارتر بر دستهای اوست و چون قدم بر میدارد، تاریخ سلسله در سلسله در قدمهایش میآویزد.
و اینچنین است که او حقیقت را تا ابدیت پرواز میدهد.
که ما رایت الا جمیلا، جز زیبایی ندیدم.
قامتی دیدم بلندتر از بلندای عالم، قامتی که از هفت گلشن فلک در میگذشت، قامت قیام را که درخت بر پای ایستاده راستیها بود و تصویر حرکت انسان را، رویاروی جریان هستی خویش، آشوب خلقی را که بر جان خویش شورید، اخلاص دیدم، یکرنگی گامها را و تیغ عاشورا در نیام کربلا و دخیلی از خون بر شاخه نینوا.
خصم هزار نیزه را و تیغ شهادت را چنان برنده که تاریخ را از نیمه میگسست.
نیمی حق و نیمی باطل
و این همه زیبا بود: ما رایت الا جمیلا
منبع : تابناک