دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1760500
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

تابی به گیسویش داد دیدم که آن جهانی ست
لبخند زد غزل خواند، دانستم آسمانی ست

فرمود هر سحر عشق... گفتم  سلام بر عشق
جز عشق هر چه هیچ است، جز عشق هر چه فانی ست

باید که بی زبان بود، در درد خود نهان بود
تا بود بی نشان بود، این بهترین نشانی ست

ای دل  اگر بهوشی، رخت هوس مپوشی
با عاشقی جوان باش، کاین اول جوانی ست

در عشق زنده باید... ما زندگی نکردیم!
از بدو زندگانی تا مرگ مان  تبانی ست

از دردمان مگویید، از دین مان مپرسید 
تقوای ما به چشم است، ایمان ما زبانی ست

از دست نابرادر یک روز خوش نداریم
در خانه غریبان هر روز روضه خوانی ست

این زخمه های موزون، درد است و آتش و خون
فریاد خسروان است، سربانگ خسروانی ست

این ناله های محزون شرح دعای عهدی ست
 این شکوة حزین است، این نغمة فغانی ست

این حضرت شعیب است بر دامنش بیاویز
 موسای من! کجایی؟ این موسم شبانی ست

علیرضا قزوه


دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
سه شنبه هشتم 10 1388
X