برای او که عقلش تا قوزک پا میرسد!
محمود افتخاری
زمانی که گفتم او با بقیه تفاوت دارد و کلامش نافذ است، باورش نشد.
میگفت: جوان است و خام!
گفتم: ظاهرش جوان مینمایاند، اما جسارتی دارد که نشان از درایت اوست.
فردای آن شب، جملهای به من گفت و رفت: «دیدی جسارتش دلیل جوانی اوست، نه درایت!»؟
انگار دلم نمیخواست این جمله او ثابت شود. ناگزیر به دنبال یافتن دلایل محکمی برای توجیه حرفهای او میگشتم.
میخواستم بگویم:
شاید سخنانش بر حق باشد!
دیدم، حتی اگر چنین باشد، در شرایطی که فضای جامعه، متأثر از حوادث ناگوار ملتهب است، تکلیف همگان علیالخصوص مبلغین، ایجاد همدلی و وحدت است. این قبیل شبههافکنیها و طرح موضوعات ابهامآلود، آب در آسیاب دشمن ریختن است.
میخواستم بگویم:
مقصود او نقد منصفانه عملکرد افراد بوده است!
دیدم، افسوس که جملاتش هیچ شباهتی به «نقد» ندارد و هر چه هست، هتاکی و حرمتشکنی است!
میخواستم بگویم:
از اشاره مستقیم به شخص خاص پرهیز کرده است!
دیدم، اصرارش برای اشاره به یک فرد خاص در بیانش هویداست.
میخواستم بگویم:
از سر تعصب به امام راحل اینگونه برآشفته است.
دیدم، دو تحلیل متفاوت امام در دو مقطع زمانی از معادلات جنگ، ارتباطی به میزان فهم آن عزیز که غیبگو هم نبود، ندارد، والاّ استناد وی به جمله امام (اگر میدانستم مردم این گونه از جنگ حمایت میکنند، قطعنامه را نمیپذیرفتم) خود محل ابهام و تعارض با ادعای اوست.
میخواستم بگویم:
مقصودش از واژه سؤال برانگیز «یک بچه» در واقع جوانی و خامی مخاطب اوست!
دیدم، مخاطبش زمانی جوان بوده است، که امام عزیز با فهم عمیق و دوراندیشی و با شناخت کامل، در حساسترین مقطع تاریخ انقلاب اسلامی از بین افراد لایق به وی اطمینان کرده است و سکان هدایت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نبرد سرنوشتساز کشورمان در مقابل ائتلاف ابرقدرتهای را به وی سپرد و او اکنون نزدیک به سی سال تجربه اندوخته است.
میخواستم بگویم:
شاید واقعا او دغدغه مردمی را دارد که هشت سال فردی را تحمل کرده باشند.
دیدم، امام (ره) هرگز فردی را بر چنین مسندی نمیگمارد که مردم بناچار او را تحمل کنند و اگر هم از آغاز هویتش آشکار نبود، تا پایان هشت سال او را حفظ و حمایت نمیکرد و اگر اینگونه است که مردم او را تحمل کردهاند، پس از چه روی میگوید، مردم به دفاع مقدس که هدایتش را او بر عهده داشته است، علاقه میورزند؟!
میخواستم بگویم:
دلیل نقد او از شرایط ناظر بر پایان جنگ، خاستگاه او یعنی افزایش قدرت نظامی ایران و ایفای نقش ابرقدرت در منطقه است.
دیدم، نه فرضیه او مبنای کارشناسی و عقلانی دارد، نه ایران به دنبال ابرقدرت شدن بوده است و نه ابرقدرت شدن ما منجر به کاهش حضور بیگانگان در منطقه است. چه بسا، با گسترش قدرت تهدیدآور ایران، دشمنان، بیشتر در تکاپوی ایجاد موازنه قدرت و مهار ایران در منطقه خواهند بود.
میخواستم بگویم:
از سر دلسوزی و احساس «تکلیف» دغدغه سرنوشت جنگ را دارد!
دیدم، نگرانی او هنگامی وجاهت دارد که رسالت حقیقیاش در حوزه «ترویج مظاهر اطمینانبخش دین اسلام و توسعه دینداری» را که تخصص اوست، حتی در حد نسبی به انجام رسانده باشد و آنگاه «تکلیف» جدیدی برایش متصور شود.
میخواستم بگویم:
داشتن آرزوی تولید یک فیلم برای بیان ارزشهای واقعی دفاع مقدس که جرم نیست،
دیدم، او با این جمله، همه آثار ارزشمند دفاع مقدس در حوزه سینما را بیاثر و غیر واقعی قلمداد کرده است و هزینه کردن شهید بزرگوار باکری برای بیان ادعایی که درستی یا نادرستیاش اثبات نشده، جفا در حق شهید است.
میخواستم بگویم:
حتما او قادر است تشخیص دهد که خداوند متعال محبت چه کسانی را در دل مردم میافکند.
دیدم، تنها وجود مقدس باریتعالی، عالم و قادر است که نور محبت کسی را در دل خلایق بتاباند و به یاد آوردم که رسالت او به عنوان منادی احکام نورانی و روحبخش دین اسلام، تأکید بر حسن ظن است، نه اشاعه سوءظن.
میخواستم بگویم:
حتما به استناد دلیل و مدرک متقنی ادعا میکند که مردم فردی را نمیخواهند!
دیدم، بیان قاطع میزان مقبولیت و یا عدم مقبولیت اشخاص بنا بر معادلات و یافتههای ذهنی، دور از منطق و عقلانیت است.
میخواستم بگویم:
تشخیص عدم امکان ادامه جنگ و اعلام آن به امام، امری فردی نبوده است و نتیجه خرد جمعی شورای فرماندهی سپاه و جنگ بوده است. بنابراین، چون اتهام «نوشتن نامه به اما برای قبول قطعنامه» به مجموعه فرماندهان ارشد سپاه مربوط میشود، مسلما آنان این اتهام غیرمنصفانه را برنمیتابند و با بیان حقایق و و دلایل کافی از خود و فرماندهشان در آن زمان دفاع خواهند کرد.
دیدم، تا آن لحظه، هیچ یک از فرماندهان و همرزمان قدیمی، واکنشی برای تنویر افکار عمومی نشان ندادند.
میخواستم بگویم:
با این وصف، او دیدگاههای شخصی خود را این گونه بیان کرده است، شاید اشتباه کرده و قابل جبران است.
دیدم، چه بسیار آسیبها و صدماتی که نظام مقدس جمهوری اسلامی از محل افراط و تفریط در تحلیلها، قضاوتها و سخنان اشخاص متحمل شده است که با قدری اعتدال و دوراندیشی به موقع، میتوانست برطرف و جبران شود و صد افسوس که هیچگاه برای جبران آنها کاری نشد.
او نیز تا این لحظه گامی برای جبران اظهارات غیرمنصفانهاش برنداشته است.
میخواستم بگویم:
محبت او را از دلم پاک کنم.
دیدم، این تصمیم من نیز مصداق عینی افراط است، زیرا او نیز انسان خاکستری است؛ شاید اشتباه کرده باشد و برای انسانها، اشتباه فرض شده است. دایره ارزیابیام را توسعه دادم و با یادآوری تلاش او برای تبلیغ دین اسلام، از خداوند منان تحکیم محبت او در دلم و توفیق استعانت کردم.
هر چه تعمق کردم، توجیهی برای تلطیف حملات غیرمنصفانه او نیافتم.
و سرانجام دریافتم که: «او جوانی کرده است».
منبع : تابناک