هرجا که سرزدم همه در مرز بودن است
کو مرز تازه ای که فراتر ز بودن است
پروانه وار بال و پر گُر گِرفته ام
پروانه عبور من از مرز بودن است
خاموش می شویم و فراموش می شویم
ما را اگر که وسوسه در سر ز بودن است
کو عمر خضر رو طلب مرگ سرخ کن
کاین شیوه جاودانه ترین طرز بودن است
هان ای گیاه هرزه که با لاله همدمی
رو خار باش خار به از هرزه بودن است
قیصر امین پور