عزیز فاطمه ...
ما ایستادهایم سپیدار بگذرد
یلدای برفی از شب تکرار بگذرد
ماه سپید، چادر مه را به سر کند
تا چشمههای برف، پریوار بگذرد
فوّاره نیست، سرو سپید آبشار نیست
این چشمه قد کشیده که سرشار بگذرد
روزی هزار رود تو را تشنهتر شود
روزی هزار چشمه اگر یار بگذرد
روزی هزار مصر، تو را جان فدا کند
یوسف اگر به چشم خریدار بگذرد
چیزی شبیه عشق، دلم را گرفته است
کی این شبان سرد گرفتار بگذرد
این گریههای عاشقی از جنس دیگریست
این جا عیار عشق ز معیار بگذرد
از سیم خاردار عزیزان گذشت و رفت
بوی گلی که از سر دیوار بگذرد
بیژن ارژن