دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1811947
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

ای همیشه سبز ... 

 

نام تو می‌برم، دهنم سبز می‌شود


تا می‌نویسم از تو، قلم سبز می‌شود


«از هر زبان که می‌شنوم نامکرّر است»


این شعرها شبیه به هم سبز می‌شود...


با ابر بی‌رمق حرَجی بر کویر نیست

پس جای ردّپای تو غم سبز می‌شود


حتماً قرار نیست که باران شوی، بیا


این باغ با یکی دو سه نم سبز می‌شود


دل می‌زند به آبیِ دریای چشم‌هات


هی چشم‌های خیس بلم سبز می‌شود


هر اتّفاق تازه در این باغ ممکن است


گُل هم به احترام تو خَم سبز می‌شود


گفتی «بگو به جان من»، آری، به جان تو


سوگند می‌خورم که قسم سبز می‌شود


حالا لبان قرمز خود را تکان بده


بختم ـ اگر که زرد شوم ـ سبز می‌شود؟


این بوی آتش است، ببین: یا نمی‌رسی


یا چوب خشک مزرعه هم سبز می‌شود


گفتم دلت بسوزد و لبخند بشکفی


گُل از شکاف سنگ چه کم سبز می‌شود


باشد، نیا، نبار، نیاور، ولی بدان


بُغضی میان صحن حرم سبز می‌شود

باد شمال بوی تو را تا جنوب برد


خرمای نخل خستة بم سبز می‌شود

 

 

محمدمجتبی احمدی


دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
يکشنبه چهارم 11 1388
X