دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1764033
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
محسن رضایی: 
سیاسی کردن محیط اجتماعی یک انحراف بزرگ و عقبگرد است
وی ادامه داد: من به عنوان سرباز ملت ایران از همه تقاضا می‌کنم، نخست این که به آینده بنگریم و از مسائل حاشیه‌ای دست برداریم، در این صورت می‌توانیم از همه مسائلی که پس از انتخابات به وجود آمده یک فرصت بسازیم، وگرنه این مسائل می‌تواند به یک تهدید تبدیل شود.

اگر از مسائل حاشیه‌ای دست برداریم و با نگاه به آینده حرکت کنیم، می‌توانیم از همه‌ رخدادهایی که پس از انتخابات به وجود آمد، یک فرصت بسازیم، وگرنه این فرصت‌ها به یک تهدید تبدیل خواهد شد.

به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از «ایسنا»، دکتر محسن رضایی، صبح پنجشنبه با حضور در نخستین مجمع عمومی جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، با بیان موضوع بالا گفت: آزادی، دمکراسی، استقلال و هر آن چیزی که داریم در پرتو زحمات این عزیزان به دست آمده و در خون شهدا ریشه دارد و امیدواریم در پرتو این همه فداکاری انقلاب اسلامی در میان این همه هیاهوی جهانی و تلاش‌های گسترده برای خدشه‌دار کردن انقلاب، ما همچنان پرچمداری خود را به عنوان یک نهضت و تفکر در عالم داشته باشیم.

وی افزود: یک زمانی نهضت حسینی در زمان مبارزه با استبداد و زمانی در دوران دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت و هم‌اکنون نیز برای ساختن یک جامعه نمونه در عالم، جریان دارد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر این که اگر ما نتوانیم در کنار حکومت و جمهوری اسلامی یک جامعه اسلامی بسازیم، به هدف نهایی‌مان نرسیده‌ایم، گفت: شاید نزدیک به بیست سال است که نخبگان و اندیشمندان ما برای ساختن یک جامعه اسلامی در تلاش هستند. زمانی در دوره سازندگی، زمانی در دوره جامعه مدنی و امروز هم در دوره عدالت همه گفتمان‌ها برای رسیدن به جامعه اسلامی که مکمل جمهوری اسلامی است معطوف شده‌اند.

رضایی در بیان ویژگی‌های چنین جامعه اسلامی اظهار کرد: ‌این که ما چگونه می‌خواهیم با هم زندگی و تفاهم و تعامل و هویت خود را بازیابی کنیم، در راه ساختن جامعه اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد. ضمن این که لازم است توجه کنیم که این چگونگی‌ها بر پایه اسلامیت و ایرانیت ما چگونه می‌خواهد تبیین، ساخته و برنامه‌ریزی شود.

رضایی در ادامه با بیان این که سیاسی کردن مسائل اجتماعی از مشکلات عصر امروز ماست، گفت: محیط ملی ایران عوض شده و امروز این محیط سیاسی نیست، بلکه اجتماعی است. دیروز که جمهوری اسلامی را می‌ساختیم، حوادث رنگ و بوی سیاست داشت، اما امروز مسایل رنگ و بوی اجتماعی دارد. دیروز شعار نان، مسکن، آزادی یک شعار انحرافی بود و امروز سیاسی کردن محیط اجتماعی یک انحراف بزرگ و عقبگرد است.

او در ادامه گفت: اگر عده‌ای به جای پیشرفت به جلو به دفاع همه امکانات بپردازند، ولو این که کار درستی می‌کنند، باید بدانند این کار عقب ماندن و درجا زدن است، چرا که باید همه تلاش‌ها را به سمت ساختن جامعه اسلامی معطوف کرد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان این که امروز برادری، تفاهم و همکاری باید امر مهمی قلمداد شود، با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: نباید به خاطر حادثه‌ای که با همه اشتباهاتش دیگر گذشته است، بخواهیم سکویی برای اشتباهات پی‌در پی درست کنیم.

رضایی، جمهوری اسلامی، پشتوانه فکری معنوی امام (ره) و شهدا، اصل مترقی ولایت فقیه و قانون اساسی را از زیرساخت‌های مناسب برای ساختن یک جامعه آرمانی دانست و خاطرنشان کرد: البته در این راه باید این امر را مورد توجه قرار دهیم که جامعه اسلامی به خوبی تبیین شده است و آیا برای این که چگونه باید با هم در جمهوری اسلامی زندگی کنیم، نظریه‌پردازی کرده‌ایم؟ آیا اخلاق، خانواده، مدرسه، کوچه و خیابان شهرها و معماری‌مان را برای این نوع جامعه ساخته‌ایم؟

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با این که این موارد را مهم‌ترین مسأله امروز ما دانست خاطرنشان کرد: اگر توانستیم این گام دوم انقلاب را برداریم، پس از آن می‌توانیم به یک تمدن بزرگ در منطقه تبدیل شویم و اگر نتوانیم جامعه اسلامی را در کنار جمهوری اسلامی بسازیم، به تمدن دست پیدا نخواهیم کرد و در اثر ناشکری‌ها، ندانم‌کاری‌ها و جهالت‌ها و درجا زدن‌ها، آنچه را که به‌دست آورده‌ایم نیز از دست خواهیم داد.

وی ادامه داد: من به عنوان سرباز ملت ایران از همه تقاضا می‌کنم، نخست این که به آینده بنگریم و از مسائل حاشیه‌ای دست برداریم، در این صورت می‌توانیم از همه مسائلی که پس از انتخابات به وجود آمده، یک فرصت بسازیم، وگرنه این مسائل می‌تواند به یک تهدید تبدیل شود.

او سپس با اشاره به حضور علی مطهری، در این نشست گفت: من غصه‌ام می‌شود که چرا به اندیشه‌های اجتماعی شهید مطهری در جامعه ما توجه نمی‌شود. شهید مطهری در کتاب فلسفه و تاریخ تا یک قدمی فتح یک تئوری بزرگ رسیدند، ولی این موضوع مورد توجه قرار نمی‌گیرد. همچنین من از این مسأله که هم اکنون عده‌ای فلسفه را نیز سیاسی کرده‌اند، متأسف‌ترم.

رضایی تأکید کرد: عده‌ای که صحبت از برگشت از جمهوری اسلامی می‌کنند و یا گام‌هایی فراتر از اندیشه سیاسی امام (ره) بر می‌دارند، باید بدانند که هر دوی این تفکرسازی‌ها ما را به انحرافی می‌کشاند که طی آن موقعیت خود را از دست خواهیم داد.

منبع : تابناک

دسته ها : سخنرانی - سیاسی
جمعه پانزدهم 8 1388


نایب رییس شورای شهر تهران گفت: حقوق مردم توسط رویانیان به تمسخر گرفته شد و ایشان یکطرفه و بدون اینکه جوابی داشته باشد همه چیز را زیر سوال برد..سازمان بازرسی کل کشور باید یک طرف را به دلیل آمارهای اشتباه تنبیه کند ، به این مسایل و سیاسی کردن آنها نیز باید خاتمه داد .

رویانیان رئیس ستاد مدیریت ،حمل و نقل و سوخت کشور طی روزهای اخیر به جای حل کردن مشکلات مربوط به اعتبارات متروی تهران ، مسائل اخیر را سیاسی دانسته و با پاک کردن صورت مساله و اصل قضیه که کم کاری دولت در پرداخت یارانه و بودجه ها بوده ، مسائل غیر واقعی و بی ارتباطی را در رسانه ملی و سایر رسانه ها مطرح کرده است ،به دنبال این اظهارات نائب رئیس شورای شهر تهران در جلسه علن یامروز شورای شهر تهران نسبت به نطق این مقام دولتی دررسانه انتقاداتی را مطرح کرده است . 

نائب رئیس شورای شهر تهران در جلسه امروز شورای شهر با اشاره به برنامه گفتگوی ویژه خبری یک شنبه شب تاکید کرد :‌ این برنامه نتیجه خوبی در پی نداشت چرا که حقوق مردم توسط رویانیان به تمسخر گرفته شد و ایشان یکطرفه و بدون اینکه جوابی داشته باشد همه چیز را زیر سوال برد. 

این عضو شورا ادامه داد : با برگزاری این جلسات مشکل مترو حل نمی‌شود چون کسانی که مسولیت دارند ، پاسخگوی مسولیتشان نیستند ، با نمودار نشان دادن چیزی حل نمی‌شود و این نمودارها صحبت‌های خود ایشان را هم نقض کرد. 

وی افزود : آمار آقای شکیب و رویانیان یکی نیست و باید این آمارها یکی شود در غیر این صورت سازمان بازرسی کل کشور باید یک طرف را به دلیل آمارهای اشتباه تنبیه کند ، به این مسایل و سیاسی کردن آنها نیز باید خاتمه داد.

سزاوار نیست مردم تصور کنند مترو خدمات نمی‌دهد
رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر نیز در ادامه با بیان اینکه کسانی در مورد مترو اظهار نظر می ‌کنند که یکبار هم سوار آن نشده‌اند، اظهار داشت : اگر مشکلات مترو و حمل و نقل به رییس جمهور منتقل می‌شد ، مسایل برطرف می‌شد اما مدیران میانی اینگونه عمل نکردند و مشکل به مدیران میانی برمی‌گردد. 

مرتضی طلایی با اشاره به اینکه باید از درآمدهای ملی ‌مشکل مترو را حل کنیم، افزود : مشکل مترو نیازمند عزم ملی است که یک بار برای همیشه به طور ریشه‌ای مساله حل شود. 

او ادامه داد : باید تدابیری اندیشیده شود تا عزم ملی در کشور ایجاد شده و 1000 میلیارد ریال پرداخت شود و سال 89 سال رسیدن به پاسخگویی حداقل نیازهای مردم قرار دهیم. 

رییس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای شهر با اشاره به سابقه انتظامی خود بیان داشت : اگر وضع موجود مترو حل نشود و اتفاقاتی رخ دهد ، ‌پیامدهای آن گریبانگیر خودمان خواهد شد و باید قبل از دچار شدن به این مشکلات آنها را حل کنیم . 

او اظهار داشت : تلقی مردم این است که کوتاهی صورت می‌ِگیرد و مترو نمی‌خواهد خدمات ارائه دهد ،‌این سزاوار نیست ، مردم بدانند محرومیت‌ها به دیروز و امروز برنمی‌گردد. 

خادم ، رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران گفت: طی جلسات برگزار شده با وزارت کشور به جمع‌بندی خوبی رسیدیم اما به دلیل کمبود درآمد دولت ، همین 30 میلیارد اعتبار برای کشور محقق نمی‌شود و به دنبال این هستند تا از رییس جمهور مجوز 100 درصد بگیرند.

مرجع : ایلنا
دسته ها : سخنرانی - سیاسی
سه شنبه دوازدهم 8 1388


خانه هنرمندان شنبه شب به مناسبت ولادت امام رضا(ع) میزبان گروهی از هنرمندان و علمای دینی از جمله سیدمحمد خاتمی رییس جمهوری پیشین کشورمان بود تا جوایز پنجمین دوره اخلاق و نیایش به برگزیدگان اهدا شود . 

این مراسم با سخنرانی احمد مسجد جامعی آغاز شد و دو اپیزود از نمایش مسافران به کارگردانی محمد رحمانیان نیز با بازی مونا احمدی و افشین هاشمی اجرا شد تا پس از اهدای جوایز نوبت به سخنرانی سید محمد خاتمی برسد. 

سید محمد خاتمی در بخشی از سخنانش گفت: کسانی که خود را محور عالم می‌دانند و دارای خصلتی هستند که می‌پندارند در صورتی می‌توانند باشند که دیگری نباشد و این دیگری یا باید تسلیم توهم آنها شود یا از میان برخیزد، اهل گفت‌وگو نیستند و اگر زور پیدا کنند زور را به جای منطق می‌نشانند. این افراد نه تنها در مسیر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مشکل ایجاد می‌کنند بلکه در داخل یک فرهنگ نیز با رفتارهای خود سبب می‌شوند عرصه زندگی بر انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود. 

خاتمی در شروع سخنرانی‌اش پس از تبریک ولادت امام رضا (ع) به تاخیر در برگزاری مراسم که همه ساله در سال روز تولد امام حسن (ع) برگزار می‌شد ، اشاره کرد و سپس به قدردانی از احمد مسجد جامعی پرداخت و گفت : برکات وجودی ایشان در زمان تصدی مسوولیت رسمی هم بسیار زیاد بود، اما گاهی نادیده انگاشته و حتی گاهی خلاف آن برداشت می‌شد، اما کسی که برای خدا کار می‌کند منتظر نمی‌ماند ببیند در عرصه رسمی چگونه با او برخورد می‌کنند؛ کاری که برای خدا انجام می‌شود پاداشش را نیز از جانب خدا می‌گیرد. 

وی با اشاره به این که در دوره فتنه باید به قرآن تمسک جست ، گفت : البته همیشه نیازمند تمسک به قرآن هستیم؛ به ویژه طبق روایاتی که از پیامبر بزرگوارمان بر جای مانده، در زمان فتنه، تمسک به قرآن و رجوع به آن باید بیشتر باشد؛ بنابراین در جهان پر از فتنه‌ای که در آن به سر می بریم و این جا و آن جا را فتنه فراگرفته است ، نیاز ما به رجوع به قرآن بیش از هر زمان دیگری است. 

خاتمی به سفرش در سال 79 به شهر وایمار آلمان زادگاه گوته شاعر بزرگ آلمانی که فرار بوده دو لوح سنگی از شعر گوته و حافظ نصب شود ، اشاره کرد گفت : آنچه در وایمار رخ داد نه تنها امکان گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها بود بلکه تاکیدی بر لزوم گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها در دنیایی پر از دروغ ، نیرنگ و کینه‌توزی که در آن به سر می‌بریم، بود. 

وی سپس به موضوع گفت‌و‌گو و کسانی که اهل گفت‌و‌گو هستند پرداخت و گفت : گفت‌وگو توسط کسانی موثراست که اهل فکر و متواضع باشند و تصور نکنند هر چیز که آنها می‌گویند، عین حقیقت است و وجود خود را در نفی وجود دیگری نبینند. 

رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد: کسانی که خود را محور عالم می‌دانند و در این زمینه دچار توهماتی هستند و این توهمات را عین حقیقت می‌پندارند، هم‌چنین دارای خصلتی هستند که می‌پندارند در صورتی می‌توانند باشند که دیگری نباشد و این دیگری یا باید تسلیم توهم آنها شود یا از میان برخیزد، اهل گفت‌وگو نیستند و اگر زور پیدا کنند زور را به جای منطق می‌نشانند. این افراد نه تنها در مسیر گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها مشکل ایجاد می‌کنند بلکه در داخل یک فرهنگ نیز با رفتارهای خود سبب می‌شوند عرصه زندگی بر انسان‌ها تنگ و تنگ‌تر شود. 

خاتمی به خاطره‌ای از سفر به آلمان و حضورش در یک میزگرد اشاره کرد و گفت : بعد از مراسم پرده‌برداری از لوح‌های مربوط به اشعار حافظ و گوته در این شهر که با حضور نخست‌وزیر سابق آلمان برگزار شد، در میزگردی با حضور تعدادی از متفکران و اندیشمندان شرکت کردیم که در آن نسبت دین و عقل و دین و سیاست مورد بررسی قرار گرفت. 

وی ادامه داد: در آنجا یکی از اندیشمندان مسیحی حاضر از من سوال کرد ما در مسیحیت می‌توانیم انجیل را نقد کنیم آیا شما عالمان دینی نیز می‌توانید و حاضرید قرآن را نقد کنید، من خطاب به وی یادآور شدم یک تفاوت اساسی در اینجا وجود دارد و آن این است که انجیل یا انجیل‌هایی که وجود دارند بعد از حضرت عیسی(ع) تدوین شده‌اند؛ به طوری که عنوان می‌شود این کتاب آسمانی برداشت انسانی بزرگوارانی است که آن را تدوین کرده‌اند اما در مورد قرآن بنا بر اتفاق نظر همه مسلمانان و گزارش‌گران تاریخی غیرمسلمان، می‌توان گفت کلامی است که از سوی پیامبر(ص) آمده و همان لحظه اعلام، کتابت شده است؛ اگر چه تدوین آن در دوران خلیفه سوم مسلمانان انجام شده ولی این مساله لطمه‌ای به اصل قضیه نمی‌زند. 

وی در ادامه با یادآوری این که بر اساس روایت، قرآن بطن دارد و بطن آن، بطون دیگر و این امر تا هفت بطن ادامه دارد، بر این نکته تاکید کرد که این بطون قرآن توسط تاویل‌گرانی که عالم به آن باشند، باید تعریف شود. 

خاتمی در ادامه با یادآوری این که قرآن به ظاهرش منحصر نیست، یادآور شد: قرآن فراتر از ظاهر است. جفای بزرگی به قرآن شده که باید آن را از ناحیه ظاهرپرستان و سطحی‌نگران دانست که همه فهم خود از این کتاب آسمانی را در ظاهری که برخاسته از دیدگاه‌های سطحی‌شان است خلاصه کرده‌اند. وی در ادامه با ابراز تاسف نسبت به این‌که ظاهرپرستان مبنای نظم و انتظام امور در جامعه قرار گیرند، گفت: در این حالت آنها هر دیدگاهی را که هماهنگ با خود نبینند، برنمی‌تابند. 

مرجع : ایلنا
دسته ها : مذهبی - سخنرانی - سیاسی
يکشنبه دهم 8 1388

خاتمی:نظام راقبول داریم اما منتقد می‌مانیم

باید پذیرفت که در جامعه بحران به وجود آمده است/عده‌ای جز به خشونت نمی‌اندیشند و عمل نمی‌کنند/ما همچنان در مقام نقد قدرت موجود باقی می‌مانیم/برخی افراد، انحرافات بوجود آمده را عین نظام قلمداد می‌کنند/امام همواره بر حضور و فعالیت گرایش‌ها و سلایق مختلف اصرار داشتند/طبق فرمان امام، هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی ، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد

رئیس‌جمهور سابق کشورمان با مروری بر اعتقادات و منش امام راحل، اعتقاد راسخ معمار کبیر انقلاب اسلامی بر عدم تجسس در امور شخصی مردم و ایمن بودن افرادی که حتی به نظام و خدا اعتقاد ندارند تا زمانی که دست به سلاح نبردند را یادآور شد و نسبت به خطای تحلیل شرایط موجود کشور هشدار داد.

به گزارش روابط عمومی دفتر خاتمی، اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران با رییس بنیاد باران دیدار و گفت‌و‌گو کردند.
در این دیدار پس از بیان دغدغه های اعضای شورای مرکزی این تشکل پیرامون فضای سیاسی کشور، راهکار های برون رفت از شرایط فعلی ، آینده اصلاحات ، وضعیت سیاست خارجی و امنیت ملی ، فضای امنیتی حاکم بر دانشگاهها و بازداشت فعالان سیاسی ،حجت الاسلام والمسلمین  سید محمد خاتمی به بیان دیدگاههایش پیرامون فضای سیاسی کشور و آینده اصلاحات پرداخت.
رییس جمهور سابق کشورمان در این دیدار انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران را تشکلی دانست که در کوران حوادث سال های اخیر ، همواره توانسته با تکیه بر اصل دین داری و با حرکت در چارچوب نظام و قانون اساسی خودرا حفظ کند.

وی گفت : وقتی برای انجمن اسلامی دانشجویان که برآمده از متن دانشگاه است، سوالات جدی پیرامون مسائل اخیر پیش می آید، پیداست که جامعه ما با بحران مواجه شده است.
خاتمی تصریح کرد: نکته مهم این است که باید پذیرفت که در جامعه بحران به وجود آمده است و از آن پس است که می‌توان راه چاره‌ای اندیشید.
رئیس بنیاد باران تاکید کرد: اگر در امروز و درشرایط فعلی دچار خطای در تحلیل شویم ، در آینده دچار مشکلات جدی خواهیم شد.
رئیس دولت اصلاحات با بیان اینکه اگر ما که به اصل نظام اعتقاد داریم ، نتوانیم حرف نزنیم ، دیگران که اعتقادی ندارند، دست به عمل خواهند زد و نتیجه عمل آنها چیزی نیست که مطلوب ما باشد.یادآور شد: نباید بگذاریم کار به جایی برسد که تقاضاها از درون کشور به بیرون نظام برود.
خاتمی همچنین با اشاره به فرمان 8 ماده‌ای امام راحل ، تصریح کرد: هیچ کس حتی دستگاههای امنیتی ، حق تجسس در امور شخصی افراد را ندارد و حتی با بهانه های امنیتی نیز نمی توان به امور خصوصی شهروندان وارد شد و در آن تجسس کرد.

رئیس جمهور سابق کشورمان با اشاره به مسیر اصلاحات و حرکت آن در چارچوب نظام جمهوری اسلامی گفت معیار های یک نظام مطلوب مردمی در الگوی جمهوری اسلامی جمع شده است و بزرگترین رسالت ما این است که نظامی را به وجود بیاوریم که بشر در آن آزادی و پیشرفت و عدالت ببیند و ما اعتقاد داریم که با همین قانون اساسی می توان در همین مسیر ادامه داد.
وی با اشاره به سه برش از زندگی امام خمینی (ره) که دقت در آن می تواند برای شرایط فعلی رهگشا باشد گفت: در ابتدای شکل گیری جمهوری اسلامی و پیش از انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره) با توجه به وجود گروه های غیر دینی و بعضا مارکسیست که در میان مردم وجود داشتند همواره بر این نکته تاکید داشتند که در نظام جمهوری اسلامی حتی افرادی که ضد خدا و ضد دین هم باشند، تا زمانی که دست به سلاح نبرده باشند و توطئه نکنند، ایمن هستند.
خاتمی افزود: بعد از انقلاب نیز به علت شرایط جنگ و ترور، بعضا رویدادهایی را داریم که امام در واپسین سالهای پر برکت عمرشان با اشاره به آنها فرمودند که آنها استثنائاتی بودند که به خاطر جنگ و شرائط ویژه پیش آمدند و بنا داریم که همه به قانون برگردیم .

رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:امام همواره بر حضور و فعالیت گرایش ها و سلایق مختلف اصرار داشتند؛به طور مثال خود امام (ره)تاکید داشتند که مجمع روحانیون مبارز در کنار جامعه روحانیت مبارز فعالیت داشته باشد.
رییس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها  تاکید کرد که ما به هیچ عنوان طرفدار خشونت نیستیم، در مقابل عده‌ای جز به خشونت نمی‌اندیشند و عمل نمی‌کنند.
وی در پایان این دیدار در تبیین مجدد اصول اصلاحات گفت ما همچنان اصلاحات را بر مبنای دین می دانیم، مبدا هویتی خود را انقلاب اسلامی، و چارچوب حرکت خود را جمهوری اسلامی می‌دانیم، اما اعتقاد داریم که در عمل، انحراف هایی وجود دارد که با همان معیار های دینی و انقلابی باید اصلاح شوند.
خاتمی خاطر نشان کرد: متاسفانه گاهی برخی این انحرافات را عین نظام قلمداد می کنند. ما همچنان در مقام  نقد قدرت موجود باقی می مانیم، البته در چارچوب جنبشی که اسلام و  نطام و انقلاب را قبول دارد.

منبع : آینده

دسته ها : سخنرانی - سیاسی
شنبه نهم 8 1388
بازخوانی بخش‌هایی از پیام رهبری به کنگره‌ جهانی امام رضا (ع) در سال 63
شش تدبیر امام رضا علیه‌السلام در نبرد با مامون
تشکیل کنگره علمی زندگی امام هشتم در جوار تربت پاک آن بزرگ‌وار و هم‌زمان با سال‌روز ولادت آن حضرت، گام تازه‌ای در جهت روشن‌گری چهره تابناک ائمه معصومین (علیهم‌السّلام) و آشنائی با زندگی‌نامه پرحماسه و پررنج آن پیشوایان عظیم‌الشأن است. باید اعتراف کنیم که زندگی ائمه (علیهم‌السّلام) به درستی شناخته نشده و ارج و منزلت جهاد مرارت‌بار آنان حتی بر شیعیانشان پوشیده مانده است.

مهم‌ترین چیزی که در زندگی ائمه به‌طور شایسته مورد توجه قرار نگرفته، عنصر "مبارزه حاد سیاسی" است. از آغاز نیمه دوم قرن اول هجری که خلافت اسلامی به‌طور آشکار با پیرایه‌های سلطنت آمیخته شد و امامت اسلامی به حکومت جابرانه پادشاهی بدل گشت، ائمه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) مبارزه سیاسی خود را به شیوه‌ای متناسب با اوضاع و شرائط، شدت بخشیدند. این مبارزه بزرگ‌ترین هدفش تشکیل نظام اسلامی و تأسیس حکومتی بر پایه امامت بود.

تاریخ نتوانسته است ترسیم روشنی از دوران ده‌ساله زندگی امام هشتم در زمان هارون و بعد از او در دوران پنج‌ساله جنگ‌های داخلی میان خراسان و بغداد به ما ارائه کند، اما به تدبر می‌توان فهمید که امام هشتم در این دوران همان مبارزه درازمدت اهل‌بیت را که در همه اعصار بعد از عاشورا استمرار داشته با همان جهت‌گیری و همان اهداف ادامه می‌داده است.

اکنون جای آن است که به اختصار، حادثه ولیعهدی را مورد مطالعه قرار دهیم. در این حادثه امام هشتم علی‌بن‌موسی‌الرضا در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهانی سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‌توانست سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب می‌کرد:

اولین و مهم‌ترین آن‌ها، تبدیل صحنه‌ی مبارزات حاد انقلابی شیعیان به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بی‌خطر بود. همان‌طور که گفتم شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگی‌ناپذیر و تمام نشدنی داشتند،این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیف‌ناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت، آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست... با این کار مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان می‌گرفت زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلق‌العنان وقت و متصرف در امور کشور است نه مظلوم است و نه آن‌چنان مقدس.

دوم: تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافت‌های اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافت‌ها بود.

سوم: این‌که مأمون با این کار، امام را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود، در کنترل دستگاه‌های خود قرار می‌داد و به‌جز خود آن حضرت، همه سران و گردن‌کشان و سلحشوران علوی را نیز در سیطره خود در می‌آورد.

چهارم: این‌که امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤال‌ها و شکوه‌ها بود در محاصره مأموران حکومت قرار می‌داد و رفته‌رفته رنگ مردمی بودن را از او می‌زدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبت‌های مردم فاصله می‌افکند.

هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب می‌کرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر این‌که فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دین‌داران به دنیاطلبان از آبروی دین‌داران می‌کاهد و بر آبروی دنیاطلبان می‌افزاید.

ششم آن‌که در پندار مأمون، امام با این کار، به یک توجیه‌گر دستگاه خلافت بدل می‌گشت. بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوائی امام با آن حیثیت و حرمت بی‌نظیری که وی به‌عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده می‌گرفت هیچ نغمه‌ی مخالفی نمی‌توانست خدشه‌ای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد. این همان حصار منیعی بود که می‌توانست همه‌ی خطاها و زشتی‌های دستگاه خلافت را از چشم‌ها پوشیده بدارد.

اکنون به تشریح سیاست‌ها و تدابیر امام علی‌بن‌موسی‌الرضا در این حادثه می‌پردازیم:

1- هنگامی‌که امام را از مدینه به خراسان دعوت کردند آن حضرت فضای مدینه را از کراهت و نارضائی خود پرکرد، به‌طوری‌که همه‌کس در پیرامون امام یقین کردند که مأمون با نیت سوء حضرت را از وطن خود دور می‌کند. امام بدبینی خود به مأمون را با هر زبان ممکن به همه‌ی گوش‌ها رساند. در وداع با حرم پیغمبر، در وداع با خانواده‌اش هنگام خروج از مدینه، در طواف کعبه که برای وداع انجام می‌داد، با گفتار و رفتار، با زبان دعا و زبان اشک، بر همه ثابت کرد که این سفر، سفر مرگ اوست. همه کسانی که باید طبق انتظار مأمون نسبت به او خوش‌بین و نسبت به امام به خاطر پذیرش پیشنهاد او بدبین می‌شدند در اولین لحظات این سفر دل‌شان از کینه مأمون که امام عزیزشان را این‌طور ظالمانه از آنان جدا می‌کرد و به قتلگاه می‌برد لبریز شد.

2- هنگامی‌که در مرو پیشنهاد ولایت‌عهدی آن حضرت مطرح شد، حضرت به شدت استنکاف کردند و تا وقتی مأمون صریحاً آن حضرت را تهدید به قتل نکرد آن را نپذیرفتند. این مطلب همه‌جا پیچید که علی‌بن‌موسی‌الرضا ولیعهدی و پیش از آن خلافت را که مأمون به او با اصرار پیشنهاد کرده بود نپذیرفته است. دست‌اندرکاران امور که به ظرافت تدبیر مأمون واقف نبودند ناشیانه عدم قبول امام را همه‌جا منتشر کردند، حتی فضل‌بن‌سهل در جمعی از کارگزاران و مأموران حکومت گفت من هرگز خلافت را چنین خوار ندیده‌ام، امیرالمؤمنین آن را به علی‌بن‌موسی‌الرضا تقدیم می‌کند و علی‌بن‌موسی دست رد به سینه‌ی او می‌زند.

3- با این همه علی‌بن‌موسی‌الرضا فقط بدین شرط ولیعهدی را پذیرفت که در هیچ‌یک از شئون حکومت دخالت نکند و به جنگ و صلح و عزل و نصب و تدبیر امور نپردازد و مأمون که فکر می‌کرد فعلاً در شروع کار این شرط قابل تحمل است و بعدها به تدریج می‌توان امام را به صحنه فعالیت‌های خلافتی کشانید، این شرط را از آن حضرت قبول کرد. روشن است که با تحقق این شرط، نقشه‌ی مأمون نقش برآب می‌شد و بیشترین هدف‌های او نابرآورده می‌گشت.

4- اما بهره‌برداری اصلی امام از این ماجرا بسی از اینها مهم‌تر است: امام با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی می‌زند که در تاریخ زندگی ائمه پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بی‌نظیر بوده است و آن برملا کردن داعیه‌ی امامت شیعی در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمان‌هاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرار گرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده از امکانات معمولی آن زمان که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آن‌ها قرار نمی‌گرفت آن را به گوش همه رساند.

5- درحالی‌که مأمون امام را جدا از مردم می‌پسندید و این جدائی را در نهایت وسیله‌ای برای قطع رابطه‌ی معنوی و عاطفی میان امام و مردم می‌خواست، امام در هر فرصتی خود را در معرض ارتباط با مردم قرار می‌داد، با این‌که مأمون آگاهانه مسیر حرکت امام از مدینه تا مرو را به طرزی انتخاب کرده بود که شهرهای معروف به محبت اهل بیت مانند کوفه و قم در سر راه قرار نگیرند. امام در همان مسیر تعیین شده، از هر فرصتی برای ایجاد رابطه‌ی جدیدی میان خود و مردم استفاده کرد. در اهواز آیات امامت را نشان داد، در بصره خود را در معرض محبت دل‌هائی که با او نامهربان بودند قرار داد، در نیشابور حدیث سلسلةالذهب را برای همیشه به یادگار گذاشت و علاوه بر آن نشانه‌های معجزه‌آسای دیگری نیز آشکار ساخت و در جابه‌جای این سفر طولانی فرصت ارشاد مردم را مغتنم شمرد، در مرو که سر منزل اصلی و اقامت‌گاه خلافت بود هم هرگاه فرصتی دست داد حصارهای دستگاه حکومت را برای حضور در انبوه جمعیت مردم شکافت.

6- نه تنها سرجنبانان تشیع از سوی امام به سکوت و سازش تشویق نشدند بلکه قرائن حاکی از آن است که وضع جدید امام موجب دل‌گرمی آنان شد و شورش‌گرانی که بیشترین دوران‌های عمر خود را در کوه‌های صعب‌العبور و آبادی‌های دوردست و با سختی و دشواری می‌گذراندند با حمایت امام علی‌بن‌موسی‌الرضا حتی مورد احترام و تجلیل کارگزاران حکومت در شهرهای مختلف نیز قرار گرفتند.
مأمون نه تنها با حضور او نتوانسته معارضان شیعی خود را به خود خوشبین و دست و زبان تند آنان را از خود و خلافت خود منصرف سازد بلکه حتی علی‌بن‌موسی مایه‌ی امان و اطمینان و تقویت روحیه آنان نیز شده است، در مدینه و مکه و دیگر اقطار مهم اسلامی نه فقط نام علی‌بن‌موسی به تهمت حرص بدنیا و عشق به مقام و منصب از رونق نیفتاده بلکه حشمت ظاهری بر عزت معنوی او افزوده شده و زبان ستایش‌گران پس از ده‌ها سال به فضل و رتبه معنوی پدران مظلوم و معصوم او گشوده شده است. کوتاه سخن آن‌که مأمون در این قمار بزرگ نه تنها چیزی بدست نیاورده که بسیاری چیزها را از دست داده و در انتظار است که بقیه را نیز از دست بدهد. این‌جا بود که مأمون احساس شکست و خسران کرد و در صدد بر آمد که خطای فاحش خود را جبران کند و خود را محتاج آن دید که پس از این همه سرمایه‌گذاری سرانجام برای مقابله با دشمنان آشتی‌ناپذیر دستگاه‌های خلافت یعنی ائمه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) به همان شیوه‌ای متوسل شد که همیشه گذشتگان ظالم و فاجر او متوسل شده بودند، یعنی قتل.

بدیهی است قتل امام هشتم پس از چنان موقعیت ممتاز به آسانی میسور نبود. قرائن نشان می‌دهد که مأمون پیش از اقدام قطعی خود برای به شهادت رساندن امام به کارهای دیگری دست زده است که شاید بتواند این آخرین علاج را آسان‌تر به کار برد، شایعه‌پراکنی و نقل سخنان دروغ از قول امام از جمله این تدابیر است، به گمان زیاد این‌که ناگهان در مرو شایع شد که علی‌بن‌موسی همه مردم را بردگان خود می‌داند جز با دست‌اندرکاری عمال مأمون ممکن نبود.

هنگامی‌که ابی‌الصلت این خبر را برای امام آورد حضرت فرمود: "بار الها، ای پدیدآورنده آسمان‌ها و زمین تو شاهدی که نه من و نه هیچ یک از پدرانم هرگز چنین سخنی نگفته‌ایم و این یکی از همان ستم‌هائی است که از سوی اینان به ما می‌شود."

تشکیل مجالس مناظره با هر آن کسی که کمتر امیدی به غلبه او بر امام می‌رفت نیز از جمله همین تدابیر است. هنگامی‌که امام، مناظره کنندگان ادیان و مذاهب مختلف را در بحث عمومی خود منکوب کرد و آوازه دانش و حجت قاطعش در همه جا پیچید، مأمون در صدد برآمد که هر متکلم و اهل مجادله‌ای را به مجلس مناظره با امام بکشاند، شاید یک نفر در این بین بتواند امام را مجاب کند. البته چنان که می‌دانیم هر چه تشکیل مناظرات ادامه می‌یافت قدرت علمی امام آشکارتر می‌شد و مأمون از تأثیر این وسیله نومیدتر.

در آخر چاره‌ای جز آن نیافت که به دست خود و بدون هیچ‌گونه واسطه‌ای امام را مسموم کند و همین کار را کرد و در ماه صفر دویست و سه هجری یعنی قریب دو سال پس از آوردن آن حضرت از مدینه به خراسان و یک سال و اندی پس از صدور فرمان ولیعهدی به نام آن حضرت دست خود را به جنایت بزرگ و فراموش نشدنی قتل امام آلود.
منبع : تابناک
دسته ها : مذهبی - سخنرانی
جمعه هشتم 8 1388
مساله امامت
آیت الله جوادی آملی
وجود مبارک امام رضا (ع) وقتی وارد ایران شدند؛ حوزه علمیه از عراق به ایران منتقل شد، چه اینکه از حجاز هم به ایران منتقل شد. وقتی امام زمان در یک منطقه ای حضور داشته باشد، همانجا حوزه علمیه است. وقتی وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) در حجاز تشریف داشتند، در مدینه بودند؛ حوزه علمیه هم در مدینه مستقر بود. وقتی حضرت به عراق تشریف آوردند، در کوفه مستقر شدند؛ حوزه علمیه در عراق مستقر شده. زیرا امام محور "علم الهی" است. هر جا این مدار علم باشد، علماء و دانشمندان آنجا مشرف می شوند، و از محضر پر فیض آن ذات مقدّس بهره ها می برند.

وقتی وجود مبارک امام رضا (ع) به ایران تشریف آوردند؛ اینجا مهد علم و حوزه علمیه شد، علماء از نقاط مختلف به ایران آمدند، به مرز خراسان رفتند؛ سوال های علمی، اشکالات اعتقادی، شبهات فقهی، مسائل اخلاقی و...را در محضر وجود مبارک امام هشتم مطرح و از بیان ایشان استفاده می کردند.

وجود مبارک امام هشتم (ع) که وارد مرز خراسان شدند؛ مهم ترین مسأله،‌ مسأله "امامت" بود. چه اینکه بعد از انقلاب هم مهم ترین مسأله ایران و نظام، مسأله امامت است. عدّه ای که نتوانستند یا نخواستند مسأله ولایت فقیه را بپذیرند؛ یا در خود این نیابت اشکال کردند، یا در مَنوب‌عنه شبهه کردند. اوائل دربارة ولایت فقیه و نیابت فقیه و اینها خدشه می کردند. وقتی از اینجا فراغت پیدا کردند، به این فکر افتادند که ما در آن مَنوب عنه شبهه وارد کنیم. لذا اخیراً مدتی است که دربارة اصل امامت ائمه (ع)، عصمت آن ذوات مقدّس سخن به میان می آورند. وقتی آن مَنوب عنه مورد خدشه قرار گرفت، در نائب هم خدشه کردن دشوار نیست.

همه علاقمندان، مخصوصاً دانشگاهی ها، بالأخص حوزوی ها لازم است آن ادلّة قرآنی و روائی که در قرن اوّل و دوّم به وسیلة ائمه (ع) تفسیر و تحلیل و تبیین شد، مخصوصاً به وسیله وجود مبارک امام هشتم؛‌ اینها را بحث کنند. چون مهم ترین بحث کلامی، همین جریان "امامت" است... مسأله رسمی خراسان آن روز، مسأله امامت بود. برای اینکه اینها داعیه خلافت داشتند، می گفتند: ما خلیفه رسول الله ایم؛ نمازهای جمعه را هم به عنوان خلیفه رسول الله می خواندند، به عنوان خلیفه رسول الله داشتند حکومت می کردند.

از سویی وقتی مسأله رسمی خراسان بود، مسأله رسمی خاورمیانه هم بود. زیرا آن روز خاورمیانه همین منطقه رسمی بخشی از هند و پاکستان و بنگلادش و این قسمت ها بود، بخش وسیعی ایران بود، حجاز بود، عراق بود، شام و سوریه بود، لبنان و بیروت و این قسمت ها بود، تا آن قسمت های مصر؛ و بخشی از کشورهائی که نزدیک مصر بود. همه اینها در اختیار حکومت اسلامی بود. یعنی وقتی مأمون عباسی خلیفة رسمی مسلمانها بود، شعاع سلطنت و خلافت او در خاورمیانه بود. در خاورمیانه دیگر 2 تا خلیفه، 2 تا سلطان و مانند آن نبود.

چه اینکه زمان حکومت حضرت امیر (ع) هم خاورمیانه در اختیار حضرت امیر بود. برای ایران استاندارهای متعدد می فرستاد؛ ایران بیش از چند استان نبود. برای مصر یک استاندار فرستاد به نام مالک اشتر. آن مصر با همة پهناوری اش یک استان محسوب می شد. وقتی خاورمیانه یک مملکت حساب بشود، مصر می شود یک استان؛ ایران می شود یک استان یا مثلاً چند استان.

... بخش وسیعی از فرمایشات حضرت را مرحوم کلینی در جلد اوّل اصول کافی نقل کرده. حضرت فرمود: من مسأله امامت را برای شما شرح کنم تا معلوم بشود این حتماً انتصابی است، نه انتخابی؛ امام کسی است که از گذشتة جوامع بشری با خبر باشد و از آینده قافله انسانیّت هم با خبر باشد.

انسان که با مرگ نمی پوسد! بدنش می پوسد امّا انسان از پوست به در می آید. بیان نورانی ائمه (ع) این است که: لا یَزال‎ْ تَنتَقِلُونَ مِنْ دارٍ إلی دار (1). انسان از دنیا وارد برزخ می شود، وارد صحنة‌ قیامت می‌شود، بعد وارد بهشت یا خدای ناکرده جهنّم؛ و برای ابد می ماند. یک موجود از بین رفتنی نیست! ما نه از گذشته اش با خبریم، نه از آینده اش! اینقدر می دانیم که ما با مردن،‌ این قفس می شکند و مرغ باغ ملکوت آزاد می شود. امّا کجا می رویم، آنجا چه می خواهند، اینجا چی باید تهیّه کنیم؛ هیچ نمی دانیم.

کسی باید باشد که هم از آینده ما با خبر باشد، هم از گذشته ما با خبر باشد؛‌ بشناسد و بداند آنجا چی لازم است، ما اینجا چه باید تهیّه کنیم، چه طور باید تهیّه کنیم. ضمنا این یک علمی نیست که انسان در حوزه یا دانشگاه بتواند بخواند؛ این نگار مکتب نرفته ای می خواهد که از علم غیب با خبر باشد.

اینها در مدرسه ها نیست! این جز وحی آسمانی علم دیگری نیست که اینها را تفهیم کند. و انسانی که اینچنین است و راهنما و رهبر قافلة بشریت است که إلی یُوم القیامه رهبری می کند، باید در 3 بخش معصوم باشد. یعنی بخش تلقّی مطالب الهی، بخش ضبط و نگهداری و حفظ معارف،‌ بخش انشاء و اعلام و اعمال و املاء و ابلاغ.

اگر کسی در فهمیدن و دریافت مطالب از خدای سبحان معصوم نباشد، امام نیست. اگر کسی معصومانه معارف را دریافت می کند، ولی ضابطه و حافظ او نیرومند نیست؛ در محدوده حفظ احیاناً گرفتار سهو و نِسیان می شود، امام نیست. اگر کسی در قلمرو حفظ، نگهداری و نگهبانی معارف معصوم است، ولی در املاء، ابلاغ، تعلیم، تبیین، تحریر، کتابت کم و زیاد می کند اشتباهاً، او باز امام نیست. امام کسی است که در هر 3 منطقه معصوم باشد از هر نقص و هر عیب.

وجود مبارک امام هشتم فرمود: اینها انسان را نشناختند، امام را نشناختند، اینها بین غدیر و سقیفه فرق نمی گذارند، اینها نمی دانند اَلإمامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا یُدانِیهِ اَحَدْ! این بیان نورانی امام رضا (ع) است که مرحوم کلینی در همان جلد اوّل کافی نقل کرده. فرمود: امام یک موجودی است که در تمام روی زمین دوّمی ندارد! اَلإمامُ وَاحِدُ دَهرِهِ لا یُدانِیهِ اَحَدْ وَ هُوَ بِحِیثُ النَّجمْ مِنْ اَیدِی المُتَناوِلینْ؛ إینَ العُقُولُ مِنْ هَذا إینَ الإختیارُ مِنْ هَذا (2). فرمود: همانطوری که دست شماها به ستاره آسمان نمی رسد؛ فکر انسان عادی هم به مقام امامت و عصمت و قداست ملکوتی انسان کامل نمی رسد. مگر با دست می شود ستاره را گرفت؟ مگر با فکر می شود سقیفه درست کرد و جانشین پیغمبر درست کرد؟! وَ هُوَ بِحِیثُ النَّجمْ مِنْ اَیدِی المُتَناوِلینْ؛ إینَ العُقُولُ مِنْ هَذا إینَ الإختیارُ مِنْ هَذا. عقل بشر کجا، اختیار بشر کجا، انتخاب بشر کجا!

بعد فرمود: اَلمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبْ (3). اینهائی که می گویند: عصمت ائمه از قرن های 6 و 7 و بعدها به در آمده، خُب این معارف را چه می کنند؟! این بیان نورانی امام رضا در صحنه رسمی و علمی خراسان آن روز که مَطبع اَنظار بود، اینها را چه می کنند؟! شاگردان امام، اصحاب امام، حوزه درسی امام رضا (ع) مسأله طهارت را، قداست را،‌ عصمت را مطرح می کردند. فرمود: اَلمُطَهَّرُ مِنَ الذُّنُوبْ. بعد فرمود: فَهُوَ مَعصُومٌ مَؤیَّدٌ مُسَدَّدْ (4)، امام معصوم است. بعد حالا اخیراً در آمده که اینها، علمای قبلی ما از ائمه به عنوان (علمای ابرار) یاد می کردند! آنها هم یک سلسله دانشمندانی بودند که اینها را زمینی کنند؛ وقتی اینها زمینی شدند، قهراً فقهاء که جانشینان اینهایند، زمینی ترند؛ بعد می شود انتخابات و مردمی و مشروعیّت اش با رأی مردم است و امثال ذلک!

وقتی اینها را امام رضا (ع) می فرماید که: فَهُوَ مَعصُومٌ مُؤیَّدٌ مُسَدَّد، آنوقت چگونه ما بگوئیم مسأله عصمت بعدها در آمده؟!
وقتی آنها این حرف را بزنند، در نشریات داخلی ما هم همین حرف ها ظهور می کند. مردم با عقیده زنده اند، عقیده را عالمان دین تبیین می کنند؛ مردم که فراغتی ندارند بیایند در حوزه ها! اگر حوزه ها، اگر دانشگاهها که محور علم این مملکتند، این معارف را درست ارزیابی کنند، جامعه راحت است. آنگاه نه هر روزنامه ای هر حرفی می نویسد، نه هر مجله ای هر حرفی منتشر می‌کند...

امام کاظم (ع) امام هفتم بود. به حضرت عرض کردند بعد از شما چه کسی به مقام امامت می رسد؟ فرمود: اِبنِی عَلی وَ هُوَ یَنظُرُ مَعِیَ فِی الجَفرْ وَ لا یَنظُرُوا فِیهِ إلا نَبِیُّ اُو وَصِیُّ نَبِی(5). فرمود: پسرم علی، علی بن موسی (ع). او هم مثل من در جَفر جامع نگاه می کند، مطالب را از آنجا می گیرد.

این « جفر جامع » یک کتابی است، یک مکتوبی است که غیر از پیامبر و غیر از امام معصوم که وصی اوست، احدی نگاه نمی کند. سایر بچه های من، آنها هم امامزاده اند؛ ولی در جَفر جامع نظر ندارند! این علی، پسر من در جفر جامع نظر دارد.

...یونس به حضرت عرض کرد که: عَلِّمْنِی دُعاءً‌ وَ اُوجِزْ. یک دعائی به ما یاد بده، ولی مختصر باشد؛ فرمود: اگر بخواهی با خدایت گفتگو کنی و مختصر باشد، این جمله ها را بگو: یا مَنْ دَلَّنِی عَلی نَفسِه، وَ ذَلَّلَ قَلبِی بِتَصدیقِه، اَسئَلُکَ الأمنَ وَ الاِیمانَ فِی الدُّنیاء وَ الآخِرَه(6)؛‌ همین 3 جمله.

ای کسی که مرا به خودت راهنمائی کردی، یا مَنْ دَلَّنِی عَلی نَفسِه. وَ ذَلَّلَ قَلبِی بِتَصدیقِه؛‌ دلم را به پذیرش خود نرم کرد، ذَلول کرد؛ نه ذلیل کرد! « ذَلول » یعنی نرم و آرام. بعضی از دلها قَسی و سنگینند، حرف در آنها نفوذ نمی کند. إنَّ مِنهَا کَالحِجارَه أو اَشَدُّ قَسوَهً (7). می بینید این سنگ ها وقتی مُتصلّب بود، نفوذ ناپذیر است. در این آیه فرمود: بعضی از دلها نفوذ ناپذیرند، حرف در اینها اثر نمی کند؛ کَالحِجارَه أو اَشَدُّ قَسوَه. امّا بعضی از دلها ذَلولند؛ یعنی نرمند،‌ ملایمند، انعطاف پذیرند، موعظه پذیرند.

وجود مبارک امام رضا به یونس فرمود: بگو ای خدائی که قلبم را نرم کردی برای پذیرش وجود ذات أقدس إله! من یک درخواست دارم،‌ اینکه: امنیّت و ایمان در دنیا و آخرت را به من عطاء فرمایی! ما هم عرض می کنیم: پروردگارا ! یا مَنْ دَلَّنَا عَلی نَفسِه، وَ ذَلَّلَ قُلُوبَنَا بِتَصدِیقِه، نَسألُکَ الأمنَ وَ الاِیمانَ فِی الدُّنیاء وَ الآخِرَه.

* سخنرانی در جلسه درس اخلاق به مناسبت سالروز میلاد حضرت امام رضا (ع) ـ قم؛ یکم آذر 1386

.......................
1. بحار الأنوار / ج37 / ص146
2. الکافی / ج1 / ص 201
3. الکافی / ج1 / ص 200
4. الکافی / ج1 / ص203
5. الکافی / ج1 / صص 311 و 312
6. الکافی / ج2 / ص 595
7. بقره / 74
منبع : تابناک
دسته ها : مذهبی - سخنرانی
چهارشنبه ششم 8 1388
رضایی در مراسم بزرگداشت شهدای حادثه اخیر؛
موضوع وحدت را جدی بگیرید، دشمنان در کمینند
ایشان فردی بسیار متواضع بود و با وجود اینکه از نظر سنی از دیگر فرماندهان جنگ بزرگتر بود، در تواضع و فروتنی نسبت به دیگران، گوی سبقت را از همه ربوده بود...پیشنهاد من این است که کمیته امنیتی مشترک و همیشگی میان ایران و پاکستان از مسئولان امنیتی و نظامی دو کشور تشکیل شود تا بتوانند به این قبیل مسائل و همچنین قاچاق مواد مخدر پایان دهند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در مراسم بزرگداشت شهدای حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان، یکی از حکمت‌های شهادت این عزیزان را معطوف کردن توجه مسئولان به حفظ وحدت برشمرد.

دکتر محسن رضایی که بلافاصله پس از بازگشت از سفر ترکیه، امروز با سفر به مشهد مقدس در مراسم یادبود شهدای حادثه تروریستی سیستان و بلوچستان ـ که به طور مشترک توسط آستان قدس رضوی، سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی برگزار شده بود ـ شرکت کرد، در گفت‌وگویی با خبرنگار «تابناک» اظهار داشت: دشمنان جهان اسلام، پس از آنکه از طرح هلال شیعی و ایران هراسی به نتیجه‌ای نرسیدند، امروز درصدد آن هستند تا بین ‌شیعه و سنی اختلاف‌هایی را آغاز کنند.

رضایی در ادامه افزود: شهادت برادرانم نورعلی شوشتری، رجبعلی محمد زاده و برخی دیگر از برادران سپاهی و همچنین سران طوایف شیعه و سنی در سیستان و بلوچستان، برای جلوگیری از تحقق طرح وحدت شیعه و سنی، در همین باره قابل تفسیر است و پیش از این حادثه نیز می‌توان حادثه شهادت ماموستا شیخ الاسلامی و برخی دیگر از شخصیت‌های مذهبی در کردستان را که از حامیان جدی وحدت بودند و وجود ایشان آرامشی در میان مردم منطقه پدید آورده بود، ارزیابی کرد.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: شهید نورعلی شوشتری، از فرماندهان شایسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودند که در هشت سال دفاع مقدس در همه عملیات‌ها شرکت فعال و مؤثر داشت و از فرماندهی گردان به فرماندهی تیپ و سپس لشکر رسید و در سال آخر جنگ، قرارگاه عملیاتی والفجر 10 را اداره و هدایت می‌کرد.

رضایی اضافه کرد: ایشان فردی بسیار متواضع بود و با وجود اینکه از نظر سنی از دیگر فرماندهان جنگ بزرگتر بود، در تواضع و فروتنی نسبت به دیگران گوی سبقت را از همه ربوده بود.

وی در ادامه یادآور شد: شاید یکی از حکمت‌های شهادت سردار شوشتری در این برهه خاص این است که خدای متعال می‌خواهد، به فعالان سیاسی و دولتمردان ایران بگوید که مسأله وحدت را جدی بگیرید که دشمان در کمین شما هستند.

دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پایان گفت: پیشنهاد من این است که کمیته امنیتی مشترک و همیشگی میان ایران و پاکستان از مسئولان امنیتی و نظامی دو کشور تشکیل شود تا بتوانند به این قبیل مسائل و همچنین قاچاق مواد مخدر پایان دهند.

منبع : تابناک
شنبه دوم 8 1388

شهردار تهران در آیین وداع با سردار شهید رجبعلی محمد‌زاده گفت: نباید طوری عمل کنیم که با ضعف ، غفلت و حرکت نکردن به سوی وحدت و همدلی کارآمدی نظام از بین نرود. 

محمدباقر قالیباف که به عنوان یکی از همرزمان سردار شهید رجبعلی محمد‌زاده در مصلی شهر بجنورد در میان همزرمام و مردم شهید پرور بجنورد سخن می گفت؛ افزود:وحدت گرانبهاترین گوهری است که نزد ماست و دشمنان تلاش می کنند ما را از این مدار خارج کنند. 

وی با نام بردن از تعدادی از سرداران شهید دوران دفاع مقدس از شهرستان بجنورد ادامه داد:در زمان جنگ ریاست مطرح نبود ، شهید رمضانی به شید محمدزاده می گفت تو فرمانده باش و شهید محمدزاده می گفت تو فرماندهی را برعهده بگیر ! همان چیزی که متاسفانه از جامعه ما رخت بربسته است.
قالیباف افزود: جهاد تنها اسلحه به دست گرفتن نیست و امروز جهاد ما کارآمد نشان دادن دین در اداره کشور است. 

وی خاطرنشان کرد: نکند با ضعف و غفلت و حرکت نکردن به سوی وحدت و همدلی کارآمدی نظام از بین برود و جوانان باورشان را به انقلاب از دست بدهند.
وی با بیان این مطلب که"شهید محمد‌زاده در دفاع از نظام هرگز کوتاه نیامد"افزود:این سردار شهید یک مجاهد واقعی در راه حفظ ارزش‌های اسلامی و انقلاب بود و با وجود آنکه در دوران جنگ تحمیلی به شدت مجروح شده بود لیکن در راه مقابله با دشمنان سر از پای نمی‌شناخت. 

وی اظهار داشت: ما مدیون خون شهدا هستیم و شهدا همواره آحاد مردم و جامعه را به وحدت و اطاعت از ولایت مطلقه فقیه سفارش کردند. 

شهید سردار شهید محمد زاده فرماندهی سپاه سلمان سیستان و بلوچستان را بر عهده داشت که در عملیات تروریستی به همراه سردار شوشتری و بیش از 30 نفر دیگر به شهادت رسید.

مرجع : ایلنا
چهارشنبه بیست و نهم 7 1388
نظر آیت‌الله جوادی آملی درباره مدیریت زنان
«اولی این است که زن‌ها در کارهای اجرایی شرکت نکنند. کار اجرایی کمال نیست که اگر زن‌ها در آن شرکت نکنند از چیزی محروم شده باشند؛ آری، در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌هایی که تمام محصلین آن را دختران تشکیل می‌دهند، اولی مدیریت خانم‌ها می‌باشد؛ ولی در کارهای اجرایی دیگر که مستلزم سر و کار داشتن با نامحرم است، اقوی مدیریت مردان است».
رسا: آیت الله جوادی آملی در جلسه تفسیر قرآن کریم گفت: کسانی که رسالت الهی به عهده داشتند، مرد بودند؛ چون این وظیفه یک کارِ اجرایی است. اما کرامت، معجزه و ولایت، زن و مرد ندارد.

آیت الله جوادی آملی در جلسه تفسیر مورخ 26/7/88 با اشاره به آیه ﴿وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلَّا رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ﴾ گفت: چه در سوره مبارکه «انبیاء» چه در سایر سوَر، در سوره «نحل» فرمود: آنها که رسالت الهی را به عهده داشتند، مرد بودند؛ چون کارِ اجرایی است. اما کرامت، معجزه و ولایت زن و مرد ندارد؛ کارِ اجرایی که انسان با مردها باید تماس بگیرد؛ مردها باید به او مراجعه کنند؛ بخش وسیع از کارها را با نامحرمها باید انجام بدهد؛ گفته شده این کار را مرد باید انجام بدهد. خدا فرمود ما پیامبری به عنوان زن نداریم؛ اما ولیّ الله داریم که زن است؛ چون ولایت مربوط به کمال‌ها و قداست‌های روحی است که بین خدا و آن شخص است.

استاد درس خارج فقه حوزه علمیه قم، در بخش دیگری از بیانات خود افزود: «اولی این است که زن‌ها در کارهای اجرایی شرکت نکنند. کار اجرایی کمال نیست که اگر زن‌ها در آن شرکت نکنند از چیزی محروم شده باشند؛ آری، در دبیرستان‌ها و دانشگاه‌هایی که تمام محصلین آن را دختران تشکیل می‌دهند، اولی مدیریت خانم‌ها می‌باشد؛ ولی در کارهای اجرایی دیگر که مستلزم سر و کار داشتن با نامحرم است، اقوی مدیریت مردان است».

آیت الله جوادی آملی در بخش پایانی درس خود در عظمت مقام زن اظهار داشت: آیا این عظمت و جلالی که فرشته‌ها با مریم(سلام الله علیها) داشتند برای خود مریم بود یا ارهاص عیسی بود؟ «ارهاص» یعنی پیش‌درآمد معجزه. عده‌ای که عظمت زن را نشناختند، گفتند این کرامت‌هایی که بهره وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) شد، اینها ارهاص عیسی بود؛ یعنی پیش‌درآمد معجزه عیسی بود. خیر، نیازی به این نیست. مگر مریم کم آدمی است؟ مگر در مسئله ولایت زن و مرد دارد؟ ولایت برای انسان است؛ انسانیّت انسان به روح اوست، روح نه مذکّر است نه مؤنث. این بدن است که یا این‌چنین ساخته شده یا آن‌چنان ساخته شده. اگر روح مجرّد هست که هست مجرّد، نه مذکّر است نه مؤنث؛ این ذکوریت و اناثیت برای تَن است. این تَن که با فرشته‌ها در تماس نیست و مناجات نمی‌کند. آن که با خدا مناجات می‌کند نه زن است نه مرد.
منبع : فردا
دسته ها : مذهبی - سخنرانی - سیاسی
سه شنبه بیست و هشتم 7 1388
در محضر امام صداقت
آیت الله جوادی آملی
امام صداقت صادق سلام الله علیه گذشته از مزایای عامّه امامت و ولایت، ویژگی خاصی دارد که همانند هر یک از ائمه علیهم السّلام مظهر نامی مخصوص از اسماء حسنای حق‌اند. حضرتش که به صادق ملقّب شد، انسانها را به فراگیری صدق دعوت می‌کند و چنین می‌گوید : تعلّموا الصّدق قبل الحدیث (1)؛ قبل از سخن گفتن، ادب صداقت را بیاموزید.

 خواه سخن مربوط به امور نظری باشد، حقّ بگوئید؛ خواه مربوط به امور عملی باشد، صادق باشید. تا انسان میزان صدق نشد، آگاه نیست. وقتی به صداقت آگاه نشد، معیار سخن در اختیار او نیست. نه می‌تواند سخن بگوید، نه می‌تواند سخن سخنوران را بسنجد. زیرا معیار سخن، صدق است و این صدق با جان انسان صادق عجین است و تا روح صادق نبود، هرگز انسان میزان سخن نخواهد داشت.

 تعلّموا الصّدق قبل الحدیث. و این صدق چون همان حق است و تنها محور تشخیص حق، عقل است، حضرتش ما را به تعیین محور صدق که عقل است فراخواند؛ فرمود: دعامه الانسان العقل (2). یعنی زیر بنای حیات انسان، اندیشه است. اگر در مسائل نظر گفته‌اند ای برادر! تو همان اندیشه‌ای، در مسائل عمل نیز گفته‌اند که ای برادر! تو همان اراده و نیتی.

 یک انسان باید خوب بفهمد و فهمیده‌ها را خوب عمل کند. لذا امام ششم؛ هم ستون اندیشه را عقل می‌داند و هم ستون عمل را عقل می‌داند که عقل چیزی است؛ به یعبد الرّحمن و یکتسب الجنان (3). و این امامان، عقل منفصل امت اسلامی‌اند که در زیارت جامعه به پیشگاه شان عرض می‌کنیم: بکم یعبد الرّحمن(4). اگر عقل هر انسانی معیار عبادت اوست، امامان معصوم (علیهم السّلام) عقل امّت اسلامی‌اند، و اگر امّت اسلامی توفیق عبادت دارند، در پرتو ارتباط با امامان است که بهم یعبد الرّحمن.

 آنگاه برای اینکه انسان؛ هم در بعد نظر عاقلی نیرومند و هم در بعد عمل صاحب اراده‌ای قوی باشد، به همه ما آموخت: اصل المرء لبّه (5). یعنی انسان مرکب از دو حقیقت همسان به نام جسم و روح نیست. انسان یک حقیقت دارد که اصلش را روح و فرعش را بدن می‌سازد.

قدرت اراده یا قوت جسم؟

اگر در بلندای سخن امیر سخن علیّ بن أبیطالب علیه أفضل صلوات المصلّین می‌خوانید که ما قلعت باب خیبر بقوّه جسدانیّه و لا قوّه غذائیه و لکن بقوّه ملکوتیه و نفس بنور ربّها مضیئه(6)؛ روی قدرت اراده است. اگر حضرت فرمود: من در خیبر را با نیروی بدن نکندم، با قدرت اراده این در را از جای کندم؛ یعنی اگر اراده نیرومند شد، بدن توانمند می‌شود. قدرت روح است که بدن را نیرومند می‌کند، چه اینکه ضعف روح است که در بدن پیدا می‌شود.

این بیان امام صادق (سلام الله علیه) به هر انسانی دستور تقویّت اراده می‌دهد که به چیزی جز خدا نیندیشد. قدرت اراده در مسائل کمّی او نیست. آنکه در مسائل مادّی نیرومند است، این گرفتار ضعف اراده و قدرت بدن است. اینکه در گناه نیرومند است، چون اسیر است و انسان اسیر، ذلیل. آنکه ستم می‌کند، خواه ستم به خود، خواه ستم به غیر، او فرومایه است و انسان فرومایه از قدرت اراده محروم! فرمود: الظالم ذلیل؛ ستمکار فرومایه است. ذلّت در ظلم ظهور می‌کند و عزت در اطاعت جلوه می‌کند.

 فرمود: ظلم را جز انسان فرومایه، احدی نمی‌پذیرد. اگر ستم می‌کند، ذلیل است و اگر ستم می‌پذیرد، ذلیل. و قدرت اراده انسان را به عدل می‌خواند که نه سلطه‌گر باشد و نه سلطه‌پذیر؛ و اگر انسان توانست هر ستمی را در پرتو اتکای به قدرت حق حل کند، چرا از میدان وسیع اراده مدد نگیرد و بالا نیاید و دست ستم را از آستین ستمکار قطع نکند؟! که امام ششم فرمود: دعوه المظلوم تصعد الی السّماء (7). آه مظلوم و دعای ستم دیده به آسمان صعود می‌کند.

این کلمه طیّبه است؛ اگر خدا فرمود: الیه یصعد الکلم الطیّب (8)، امام ششم مبین قرآن است، می‌گوید: دعای انسان ستم دیده به آسمان می‌رود. این آسمان نه یعنی فضای بالا ! آن آسمانی که رزق ما آنجاست. و فی السّماء رزقکم (9). آن آسمانی که این آسمان‌ها در آنجاست. آن آسمانی که درهایش به روی مؤمنین باز است و هرگز به چهره کفار گشوده نمی‌شود. لا تفتّح لهم ابواب السّماء(10). آن آسمانی که فرشتگان خاصّ صاحبان آنهایند، گیرندگان وحی آسمانی‌اند، و اوحی فی کلّ سماء امرها (11). آن آسمان جای صعود دعای ستم دیدگان است. یعنی اگر یک کسی بداند دعای او به درون آسمان‌ها راه پیدا می‌کند، او هرگز ستم نمی‌پذیرد، چه اینکه حاضر نیست ستم بکند.

اینها را امام ششم به ما آموخت و راه تقویت اراده را که همان اصالت عقل است در میدان عبادت خلاصه کرد. به ما فرمود: تنها راه قدرت اراده، عبادت است. راهی برای نیرومند کردن نیت جز عبادت نیست. فرمود: آنچنان از خدا بترس که گویا خدا را می بینی.

منبع: کتاب نیوز
دسته ها : مذهبی - سخنرانی
پنج شنبه بیست و سوم 7 1388
بررسی جنجالی ترین بیت حافظ
اولین بحث درباره بیت "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز می‌شود
ایسنا: نشست «بررسی جنجالی‌ترین بیت حافظ» برگزار شد.

در خراسان رضوی، عضو هیأت‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد در مراسم بزرگداشت حافظ که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد، در سخنرانی خود با عنوان "جنجالی‌ترین بیت حافظ" با خواندن بیت "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت، آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد"، به نقد و بررسی این بیت پرداخت.

محمود فتوحی تصریح کرد: اولین بحث درباره بیت "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد"، حدود ‌٤٠ سال پس از مرگ حافظ آغاز می‌شود. این بیت به دو صورت قرائت می‌شود که یک صورت با لحنی جدی است و در صورت دوم قرائت این بیت تا حدودی معنا و لحن، شیطنت‌آمیز می‌شود.

او با بیان این‌که از زمان حافظ تا به امروز این بحث در باب این بیت ادامه داشته است، تاکید کرد: بغرنجی این بیت از این‌جا آغاز می‌شود که سرانجام حافظ قائل به این است که بر قلم آفرینش خطا رفته است یا نه؟

این استاد زبان و ادبیات فارسی خاطرنشان کرد: اولین واکنش نسبت به این بیت از سوی قاسم انوار دیده می‌شود، هرچند بر خلاف اقوال مشهور که در تذکره‌ها از جمله تذکره دولت شاه آمده است، قاسم انوار چندان به حافظ نظر نداشته است و بیش‌تر از آن‌که از حافظ تقلید کند، از مولوی تقلید می‌کند و برخلاف آن‌چه گفته شده، وی از معارضان حافظ بوده است و با تعریضی که به حافظ می‌زند، گمان نمی‌رود که او همیشه شعر حافظ می‌خوانده است.

فتوحی اظهار کرد: دومین واکنش نسبت به این بیت در کتابی به نام "جواهرالاسرار" از آذری توسی است که ‌‌٤٨ سال پس از مرگ حافظ نوشته شده است. فصل چهار این کتاب به بعضی از مشکلاتی که درباره برخی از ابیات در محافل ادبی بوده است، می‌پردازد؛ از جمله همین بیت از حافظ است "پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت / آفرین بر نظر پاک خطاپوشش باد".

او افزود: بیش‌تر بحث درباره ضمیر "ش" در مصراع دوم در واژه "خطاپوشش" است. در این جا سؤال این است که خطاپوش چه کسی؟ خطاپوشی خدا یا خطاپوشی شیخ؟ و اگر خطاپوشی را به خدا نسبت دهیم، دشواری برطرف می‌شود و مؤلف نیز پیشنهاد کرد که خطاپوشی را باید به خدا نسبت دهیم.

عضو هیأت‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: پس از آذری توسی، به شخصی به نام ابراهیم فاروقی می‌رسیم که در سال ‌‌٨٧٨ در هندوستان، لغت‌نامه‌ای به نام لغت‌نامه منیری تدوین کرده که در آن حدود ‌‌١٠٠ بیت از حافظ به عنوان شاهد لغت‌ها آورده است و در ذیل واژه خطا مطرح می‌کند که مصرع دوم یک جمله معترضه است و اگر از پیر سؤال کنند که در قلم صنع خطا نرفته است، خطاپوشش چرا گویند و این سؤال خطاست؛ بدین ترتیب همه می‌خواهند به وجهی حافظ را توجیه کنند که حافظ هیچ‌گاه بر کارگاه آفرینش خطا نگرفته است.

او خاطرنشان کرد: در حدود سال ‌‌٩٥٠ کتابی به نام "لطایف اشرفی" نوشته شده است که جنجالی را در باب حافظ شناسی به راه انداخته است و شخصی به نام "جهانگیر اشرف سمنانی" در جنوب هند، خانقاهی داشته است و در سفری به شیراز حافظ را ملاقات می‌کند و در گفت‌وگو و بحثی با حافظ سخنانی بین این‌ها رد و بدل می‌شود و حاوی اطلاعات زیادی بوده است.

فتوحی افزود: زمانی که این نسخه پیدا شد، جنجالی را در باب حافظ شناسی ایجاد کرد؛ چون در مورد زندگی حافظ اطلاعات دقیقی وجود ندارد؛ به جز مواردی که محمد گل‌اندام که همدرس حافظ بوده، در مقدمه‌اش آورده است.

او تصریح کرد: نکته‌ جالب توجه در باب این بیت در کتاب لطایف اشرفی این است که این بیت را به دو وجه خوانده‌اند؛ بعضی به باطن بیت توجه کرده‌اند و بعضی دیگر ظاهر آن را مورد توجه قرارداده‌اند و کسانی که به باطن آن توجه داشته‌اند، معتقدند که خداوند هر چه انجام داده، خیر است و چیزی به نام شر در کارگاه آفرینش وجود ندارد.

فتوحی به معنای ظاهری بیت اشاره کرد و گفت: اما معنای ظاهری آن جالب است و داستانی بدین ترتیب دارد که خواجه حافظ شیرازی دوستی داشته به نام خواجه صنع‌الله که با همدیگر، همدرس بودند و غزل می‌گفتند و روزی آن‌ها شعرهای‌شان را پیش استاد می‌برند و استاد می‌گوید که خطا بر قلم صنع نرفت و منظور از صنع، همدرسش صنع‌الله بوده است و حافظ دارد با رقیب شعری‌اش سخن می‌گوید و البته تمام این‌ها جعلیاتی است که در قرن ‌‌١٠ و‌ ‌١١ در تذکره‌ها وجود داشته است.

او همچنین گفت: در استانبول نیز جریانی شدیدا علیه حافظ شکل گرفت و حتا فتوایی دادند و خواندن شعر حافظ را تحریم کردند و پس از این نیز این‌گونه جریان‌ها همچنان ادامه پیدا می‌کند.

فتوحی افزود: از منظر تاریخ ادبی هرمنوتیکی، معنا و حیات متن در تاریخ تابع افق انتظارات خوانندگان است و تاریخ قرائت‌های مختلف این متن نشان می‌دهد که یک انتظار غالب بوده است و آن تبرئه حافظ از خطاگیری بر آفرینش است؛ اما قرائت دوم تقریبا در گذر تاریخ مکتوب نشده؛ هرچند پیوسته وجود داشته و قرائت‌های کتابت‌شده پاسخی به آن قرائت نامکتوب است.
منبع : فردا
دسته ها : سخنرانی - فرهنگی
پنج شنبه بیست و سوم 7 1388
X