دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1759344
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان
عید فطر؛ نماد رستاخیز
محسن اسماعیلی
تعیین یک ماه برای ریاضت و انجام تکالیفی که اغلب دشوار است و پایان یافتن آن با جشن و سرور، فرصت و بستر مناسبی است تا همگان را متوجه داستان زندگی کند.

خواست الهی و یکی از سنتهای تغییر‌ناپذیر او آن است که به شکلهای مختلف روز قیامت و برخاستن انسانها برای دیدن نتایج اعمال خویش را به او یادآوری کند.

برای مثال خزان و بهار طبیعت از جمله مواردی است که طبق آموزه‌های دینی باید آدمی را به یاد ریزش و رویش مجدد خویش اندازد. هرکس باید چنان شود که حافظ شد و چنان گوید که او گفت : "مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو ؛ یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو"!

ماه مبارک رمضان و عید خجسته فطر نیز از این گونه موارد است. تعیین یک ماه برای ریاضت و انجام تکالیفی که معمولاً و عادتاً دشوار است و پایان یافتن آن با جشن و سرور، باید همگان را متوجه داستان زندگی کند. همان‌گونه که روزهای این ماه اندک و البته پربرکت است (ایاماً معدودات) و به سرعت سپری می‌شود، روزهای زندگی نیز کوتاه ولی غنیمت شمردنی است (انفاساً معدوده).

در این دوران کوتاه باید به دستوراتی که ظاهراً دشوار هستند (تکلیف) عمل کرد و بعد برای همیشه جشن گرفت؛ جشنی که به معنای واقعی خود "عید" است؛ همان که علی‌(ع) فرمود: عید ما روزی است که در آن معصیت نشود!

ماه رمضان گذشت؛ اما چگونه؟ برای آنان که گوش به فرمان آفریدگار خویش بودند، به سرعت و شیرینی گذشت و از این پس بهره‌مند از همه آثار آن خواهند بود. اما برای آنان که تخلف و نافرمانی کردند، بسیار طولانی و سخت و اکنون شرمنده از کردار و رفتار خود خواهند بود. آنان با نافرمانی خود به کسی زیان نرساندند؛ مگر به خودشان و امروز که آن روزهای عزیز گذشته است، هرکس آنچه را که کاشته، درو می‌کند. فرمانبرداران با چهره‌های خندان مزد خویش می‌گیرند و تبهکاران نیز کیفر کرده خود می‌بینند و حسرت می‌خورند.

این همان خلاصه داستان مرگ و زندگی و حشر است که امامان و راهنمایان ما تلاش کرده‌اند از آن غافل نمانیم. آن‌گونه که شیخ صدوق نقل کرده در چنین روزی چشمان حقیقت بین امام حسن مجتبی‌(ع) به مردمی می‌‌افتاد که در روز عید خندان و سرگرم بودند. آن حضرت که آموزگار نکته سنج و وقت‌شناس همه تاریخ بوده و هست، رو‌ به یاران و همراهان کرد و آنان را به درس گرفتن از عید فطر فرا خواند. ایشان فرمودند: "خداوند عزوجل ماه رمضان را میدان مسابقه‌ای برای بندگان خویش قرارداد تا با اطاعت و جلب رضایت الهی با یکدیگر رقابت کنند؛ گروهی کوشیدند و پیروز شدند و گروهی نیز نافرمانی کردند و باختند!"

امام مجتبی (ع) با این تمثیل قیامت را به یاد آوردند و لذا چنین ادامه دادند: "شگفتا! شگفتا از آنان که امروز هم سرگرم بازی و خنده هستند؛ روزی که نیکوکاران پاداش می‌گیرند و بدکاران زیان می‌بینند. به خدا قسم اگر پرده از چشمان شما بیفتد، خواهید دید که هر دو گروه مشغول اعمال خویش هستند."

پایان این حدیث ارزشمند اشاره‌ای به تجسم اعمال است و آنچه در قیامت برای ما عیان خواهد شد. قیامت حقیقتی موجود است که ما نمی‌بینیم، نه آنکه حادثه‌ای باشد که در آینده پدید خواهد آمد. "اِذا وَقَعَتِ الواقعه" یعنی این حادثه اتفاق افتاده و لذا فرمود که اگر پرده بیفتد آن را هم اکنون مشاهده خواهید کرد.

شب عید فطر کمتر از شب قدر نیست

این درسِ بزرگ است که اول شوال را عید سعید می‌کند و اگر کسی چنین درسی گرفت، قدر آن را دانسته است. برای همین روایت شده که شبِ آن کمتر از شب قدر نیست. شبِ عید فطر شبِ اندیشه و بیداری است و روزِ آن روزِ عمل و مردمداری.

آنان که یکماه خدا را اطاعت کرده‌اند، امروز و قبل از هر کارِ دیگری باید به یاد بندگان محروم و نیازمند خدا باشند. حق آنان را از مالِ خود ادا کنند و تلاش نمایند به بهترین شکل هم ادا کنند و این حتی بر نماز و ادای حق خدا هم مقدم است!

"قَدْاَفْلَحَ مَن تَزَکّی و ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّی". رستگاری و کامیابی از آنِ کسی است که زکات مخصوص فطر را بدهد و با یاد پروردگار نماز بگذارد!

تأمین نیاز محرومان از مهمترین آداب عید فطر

از آداب و اعمال عید فطر است که ابتدا نیاز محرومان را تأمین کنی و بعد به دانه خرمایی افطار نمایی. سپس همراه خیل جمعیت به صحرا رو آوری و بسان قطره‌ای به دریای بندگان صالح بریزی و از عفو، رحمت، تقوی و مغفرت درخواست کنی!

چه زیبا و نمادین است این دستور که در صورت امکان، کمی هم از تربت پاک سالار شهیدان باید تناول کرد تا کام جان به شیرینی ایثار و شهادت هم شیرین شود و آنگاه که آماده خروج از منزل می‌شویم، باید گفت: "بارالها! در این روز هرکس آماده میهمانی بنده‌ای از بندگانت می‌شود تا از ضیافت و بخشش او بهره‌مند گردد. اما من، ای پروردگار بزرگ، تنها آماده میهمانی تو هستم و به کرامت و بخشش و عطایای تو چشم دوخته‌ام! امروز یکی از عیدهای امت پیامبر تو است و من به اتکای اعمال صالح یا به امید بندگانت در این جشن شرکت نکرده‌ام. بلکه فروتنانه و معترف به گناهان و خطاها آمده‌ام. پس ای بزرگ! ای بزرگ! ای بزرگ! گناهان بزرگ مرا ببخشای؛ چرا که گناهان بزرگ را جز تو کسی نخواهد بخشید. به جز تو خدایی نیست ای مهربان‌ترین مهربان‌ها".

به راستی آیا رسیدن به این حال، خود بزرگترین عید و رسیدن به "احسن‌الحال" نیست؟! این حالِ خوش روزیِ همه ما باد.

منبع: mohsenesmaeili.com
دسته ها : مذهبی - مقالات
يکشنبه بیست و نهم 6 1388

طنز/ مردان دروغگو

 شهرام شکیبا


روزنامه «دیلی اکسپرس» گزارش داده است که: «مردان 2 برابر زنان به همسر، همکاران و رؤسای خود دروغ می‌گویند. مردان هر روز 6 بار دروغ می‌گویند».
درست است، بنده هم همین نظر را دارم که مردان هر روز 6 بار دروغ می‌گویند، لذا دروغ‌های چند نفر را بررسی می‌کنیم.

نفر اول:
دروغ اول: سلام عزیزم. صبحت به خیر، چقدر خوشگل شدی امروز!
دروغ دوم: وا، چه خوب. بابات اینا شب میان خونه‌مون؟ چه عالی، خیلی خوشحالم کردی.
دروغ سوم: حتماً برات می‌خرم.
دروغ چهارم: الو، عزیزم من الان توی جلسه‌ام.
دروغ پنجم: خورده به در ماشین قرمز شده!
دروغ ششم: اگه بدونی امروز چقدر دلم برات تنگ شده بود؟!

نفر دوم:
دروغ اول: به خدا قیمت خریدش همینه.
دروغ دوم: نه حاج آقا روزه‌م، نوش‌جان.
دروغ سوم: بحمدالله، اوضاع بهتره.
دروغ چهارم: نه خیر حاج‌آقا، مادر بچه‌ها هستند. تماس گرفتند گفتند التماس دعایشان را به سمع حضرتعالی برسانم.
دروغ پنجم: محتاجیم به دعا.
دروغ ششم: بذار، بچه به دنیا بیاد، براش شناسنامه می‌گیرم. صیغه‌ای و عقدی نداره، بچه‌م، بچه‌مه.

نفر سوم:
آقای محترم بنده از صبح تا حالا 6 مرتبه عرض کرده‌ام که در اغتشاشات اخیر هیچ نقشی نداشته‌ام. من رفته بودم نون بخرم.

نفر چهارم:
دروغ اول: دوستت دارم.
دروغ دوم: دوستت دارم.
دروغ سوم: دوستت دارم.
دروغ چهارم: دوستت دارم.
دروغ پنجم: دوستت دارم.
دروغ ششم: خیلی خیلی دوستت دارم.

نفر پنجم:
دروغ اول: به نام خدا
دروغ دوم: به گزارش خبرنگار ما همانطور که در تصاویر می‌بینید.
دروغ سوم: توجه شما را به گزارش مردمی جلب می‌کنم.
دروغ چهارم: کلیه مسئولان خدوم و زحمت‌کش. . .
دروغ پنجم: . . . وی افزود. . .
دروغ ششم: . . . شاد و سربلند باشید.

نفر ششم:
دروغ اول: لطفاً مساعدت شود. امضا: مدیر
دروغ دوم: اقدام مقتضی مبذول گردد. امضا: مدیر
دروغ سوم: در تسریع این امر بکوشید. امضا: مدیر
دروغ چهارم: کاملاً موافقم. امضا: مدیر
دروغ پنجم: انجام شود. امضا: مدیر
دروغ ششم: همکاری گردد. امضا: مدیر

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز
يکشنبه بیست و نهم 6 1388
فطریه
امام علی (علیه السلام):
مَنْ أدَّی زَکاةَ الفِطْرَةِ تَمَّمَ اللهُ لَهُ بِها ما نَقَصَ مِنْ زَکاةِ مالِهِ.
هر کس زکات فطره را بپردازد، خداوند به سبب آن،‌ زکاتی را که از مالش کم شده است، جبران می‌کند.
When a person pays Zakat al-Fitrah, God repairs that defect in his properties.
میزان الحکمه، ح 7613
دسته ها : مذهبی - احادیث
يکشنبه بیست و نهم 6 1388
هوای آلوده، فشار خون را بالا می‌برد
محققان هشدار دادند که قرار گرفتن در معرض هوای آلوده حتی به مدت کوتاه باعث بالا رفتن فشار خون می‌شود.

به گزارش ایسنا، پژوهشگران در یک مطالعه جدید دریافته‌اند که تنفس هوای آلوده حتی فقط به مدت دو ساعت می‌تواند باعث بالا رفتن فشار خون شود و به این ترتیب به طور بالقوه سبب افزایش خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی - عروقی می‌شود.

دکتر روبرت بروک، استادیار پزشکی در دانشگاه میشیگان با انتشار نتایج تحقیقات خود خاطر نشان کرد: هر چند این میزان افزایش در فشار خون ممکن است برای افراد سالم چندان خطر ساز نباشد اما همین افزایش اندک می‌تواند به ویژه در افراد مستعد باعث بروز سکته مغزی یا حمله قلبی شود.

آمارها نشان می‌دهد که در آمریکا از هر سه نفر یک نفر به فشار خون بالا مبتلا است.

در این پژوهش محققان روی 83 نفر آزمایش کردند که هوای آلوده مانند هوای درون شهر یا نزدیک به خیابان را تنفس می‌کردند.

محققان دریافتند آلودگی هوا فشار دیاستولیک را ظرف دو ساعت بالا می‌برد و در این شرایط رگ‌های خونی حداقل به مدت 24 ساعت دچار مشکل می‌شوند و کار خود را به خوبی انجام نمی‌دهند.

بر اساس آزمایش‌ها، ذرات میکروسکوپی در هوا باعث بالا رفتن فشار خون و اختلال در عملکرد عروق خونی می‌شود.
منبع : شفاف
دسته ها : خبر - علمی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
شش میلیارد کوته‏فکر در نگاه رئیس‏جمهور
مهدی خرم‏دل
معارفه رئیس جدید دستگاه ورزش کشور و تودیع نفر پیشین با صحبت‏هایی همراه بود که از عمق وجود هر چهره آگاه و دلسوزی را برای منافع ایران در این حوزه تاثیرگذار در سطوح ملی و فراملی می‏سوزاند.

رئیس دولت دهم که علی‏الظاهر فراموش کرده بود جایزه‏ای بالغ بر صد میلیون‏تومان برای قهرمانان ایرانی المپیک 2008 پکن در نظر گرفته بود، عنوان کرد: "عده ای گفتند که در المپیک نتیجه نگرفته‏ایم اما به نظر بنده ما در المپیک نتیجه خوبی را گرفتیم چرا که بیشترین سهمیه را برای حضور در المپیک کسب کردیم که این خود یک نوع پیروزی بود. بالاخره همه کشورها در المپیک برای پیروزی حاضر می شوند... گرفتن مدال در المپیک ظاهر قضیه است و این مربوط به آدم های کوته فکر است که فکر می کنند حتما باید مدال هم کسب شود البته مدال های کسب شده از سوی ورزشکاران کشورمان در دوره آقای علی آبادی از 950 به 1530 مدال رسیده است."

این گفته‏ها به قدری بار معنایی سنگینی داشت که چنین تصوری را به وجود آورد شاید رئیس‏جمهور از مشاور ورزشی بی‏بهره بوده که چنین تعابیری را برای سکوهای المپیک و عملکرد چهار سال گذشته ورزش به کار برده است اما از این حیث که شاید مشاوره‏های ناصحیح باعث شده، رئیس‏جمهور به این نتیجه رسیده است که در المپیک ایران خوش درخشید یا موفق ظاهر شد، نگارنده آقای احمدی‏نژاد را به توجه به چند نکته جلب می‏کند.

ابتدایی‏ترین و ساده‏ترین بحث آنکه به گواه بخش اعظمی از دلسوزان، کارشناسان و جمع کثیری از آنهایی که نزد جامعه ورزش دارای بار فنی و سوابق مشخص مدیریتی هستند، ورزش در چهار سال اخیر حال و روز خوشی را نه در فوتبال که در اکثریت ورزش‏های مدال‏آوری سپری نکرد و این واقعیت پس از بازیهای آسیایی دوحه، آهسته آهسته نمود عینی پیدا کرد و با ابراز نگرانی مداوم خاک‏خورده‏های ورزش همراه شد، لکن دریغ که ورزش برای عده‏ای فضایی برای گرفتن تصاویر یادگاری بود و گفته‏ها تا زمین خوردن ورزش ایران در صحنه المپیک و سپس جام‏جهانی استماع نشد و پس از آن نیز این گفته‏ها به واسطه آنکه با منافع همخوانی نداشت، نادیده انگاشته شد.

جایگاه کارشناسی در ماه‏های پیاپی که می‏آمد و می‏رفت نزد مدیران ورزش همین بود و شخصاً چه توصیه‏هایی در بدو ورود این مدیران انجام دادم که دریغ از عمل به کوچک‏ترین آنها و افسوس که سر بسیاری از این مدیران به واسطه عدم توجه به توصیه‏های مشفقانه و روحیات انضمام یافته به لجبازی به سنگ خورد لکن ضررش بیش از کرسی‏ای که از چنگ ایشان درآمده بود، به اهالی ورزش خورد که با هر شکست در عزای فاصله‏گرفتن مردم را از فضای ورزش خون گریه می‏کردند.

آقای احمدی‏نژاد؛ فاصله گرفتن مردم از ورزش و میادین ورزشی که به منزله فاصله گرفتن ایشان از سلامت و نشاط است، ساده‏ترین محصول عدم مدال‏آوری در میادین بزرگ جهانی و المپیک مورد ارزیابی قرار می‏گیرد، کما اینکه به گرفتن یک نشان زرین المپیک در رشته تکواندو، خیل علاقمندان این رشته پربرخورد دوچندان می‏شود و همین مردم که امروز با تربیت بدنی قهری نصفه و نیمه کرده‏اند، را کنار شیاپ‏چانگ می‏نشاند.

به واقع سالیانه چند صد میلیارد تومان در بخش‏‎های مختلف ورزش هزینه می‏شود تا مردمی که بخشی از ایشان از مشکلات معیشتی و حتی فقدان نیازهای اولیه رنج می‏برند، دقایق یا ساعاتی را بی‏دغدغه با نشاط به تماشای ورزش سپری کنند و یا طبقه عیانشان نیز لباس ورزش به تن کنند و در مجموعه‏های دولتی شمال شهر، به ورزش‏هایی بپردازند که امثال نگارنده علی‏رغم سطح درآمد قابل قبول، فرصت مشاهده‏شان را نیز ندارد.

شاید حرف شما هم همین بوده است؛ هنگامی که هنوز در ورزش عدالت برقرار نیست و برای پیاده‏روی در محوطه یک مجموعه ورزشی باید بالغ بر صدهزار تومان پرداخت کرد و زمانی که برخی نوجوانان این مملکت با آه ورزش کردن هم‏سن و سالانشان را نظاره می‏کنند، چگونه باید از مدال‏آوری در المپیک سخن به میان آورد؟

راستی در چهار سال اخیر برای عدالت‏گستری در ورزش چه حرکت گسترده‏ای جز توسعه اماکن ورزشی انجام شد؟ اگر مشکل تبعیض در ورزش توسعه اماکن ورزشی بود، چرا هیچ اتفاقی در کاهش این فاصله‏ها نیافتاده و نه تنها این ارقام کاهش پیدا نکرده، بلکه شاهد افزایش قابل توجه دریافتی از مردم هستیم و این اتفاق آیا جز چنین تعبیری القاء می‏کند که سلامت و نشاط نیز صرفاً متعلق به طبقه مرفه است؟

با این حال چنین اختلاف طبقاتی در ورزش نیز نمی‏توان گفته‏هایتان را توجیه کند، چرا که در هنگامه جنگ تحمیلی نیز المپیک فرصتی نبود که از دست برود و اگرچه نتایج قابل قبول نبود اما قطعاً در صورتی که سنگرها را هر قشری از جمله ورزشی‏ها پر نکرده بودند، از نتایجی که سال اخیر در بازیهای المپیک حاصل آمد، به مدد غیرت ایرانی ورزشکاران موفق‏تر ظاهر می‏شدیم.

غیرت این بار اما به فریادمان نرسید و تک‏ستاره‏ها نیز کم‏فروغ ظاهر شدند تا چند صدمیلیون به نفع ورزش شود و کمتر جایزه به قهرمانان المپیک از سوی حضرتعالی اهداء شود. طرح این پرسش نیز مغفول نماند که اگر ضرورت مدال‏آوری در المپیک مورد توجه نبود و باطن قضیه موضوع دیگری است، انگیزه چهل میلیارد هزینه ظرف چهار سال برای تدارک تیم‏های ورزشی و جایزه صد میلیون تومانی برای هر مرد طلایی ایران در المپیک چه بود؟

به هر حال ایران در این عرصه همچون دوره‏های گذشته شرکت کرده بود و با کاروانی که برخلاف اظهارات‏تان با بیشترین سهمیه راهی این رویداد نشده بود و تنها تیم ملی بسکتبال و چند ورزشکار دیگر بیش از ادوار پیشین همراهی‏اش می‏کردند و اگر مدالی نیز به دست نمی‏آورد، ماموریتش را انجام داده بود. با این تفاسیر باید با اشخاصی که این چند ده میلیارد را با هدف هیچ و پوچ که مدال‏آوری در المپیک است هزینه کرده‏اند، برخوردی قانونی داشته باشید و آنانی که اینچنین بیت‏المال را به باد فنا داده‏اند تا ایران در این عرصه ناکام بماند را به دستگاه قضا بسپارید.

آقای دکتر بیش از این حاشیه رفتن جایز نیست و از این جهت به یک بار راس مطالباتان را مورد اشاره قرار می‏دهم. قهرمانی از پایین‏ترین سطح تا بالاترین سطح یک ارزش است و المپیک نه برای قهرمانان که برای بخش اعظمی از مردم جهان یک فرصت برای یافتن اسطوره‏هایی که با آنها روز را شب کنند؛ از مردم گرسنه و قانع به حداقل‏ آفریقا که دونده‏های چابک‏شان برای کودکان نحیف الگویی می‏مانند تا مردم دموکراسی خواه و متوقع آمریکا که شناگرانشان را در جامعه‏ای که الگو مفهوم متفاوتی با انچه نزد من و شما وجود دارد، به عنوان الگو برمی‏گزینند و کوچک‏ترین بی‏اخلاقی را از سوی اسطوره‏شان برنمی‏تابند.

شاید دکتر حسابی را بسیاری از مردم ایران آنچنان نشناسند اما 17 دی تختی برای کمتر کسی است که در ایران معنا و مفهومی همچون غم از دست رفتن یک پهلوان را نداشته باشد و این از آن جهت نیز که مردم ایران همچون سایر نقاط جهان برای ورزش بیش از علم و فرهنگ ارزش قائل باشند، بلکه از آن منظر توجه اینچنین به وفور مشهود است که همزادپنداری عجیبی میان عموم مردم و قهرمانان ورزش وجود دارد.

تقویت روحیه امید ثمره همین همزادپنداری میان عوام و قهرمانان است و به عبارت ساده‏تر بسیاری از اقشار مردم با مشاهده شکستن مرزهای زمانی و مکانی بر خودباوری‏شان افزوده می‏شود و حال اگر آن قهرمان از جنس ملت ایران باشد، این غرور ملی است که در سطح جامعه پدیدار شده و بسیاری از خلع‏ها و کم‏کاری‏ها را در حوزه‏های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی برای مدت زمانی نزد افکار عمومی کمرنگ می‏سازد.

المپیک بهترین و بزرگ‏ترین میدان برای دستیابی به این هدف است که شش میلیارد و چند صد میلیون نفر از مردم 205 کشور جهان نمایندگانشان را در این عرصه نظاره می‏کنند و مردم ایران نیز چنین کردند اما ناکامی در پی ناکامی حاصلی بود که نصیب‏شان شد و با آه و حسرت به افتخارآفرینی قهرمانان سایر ملل قبطه خورند و شادی سایر ملل را به نظاره نشستند.

ختی تندروترین اهالی افغانستان نیز از مدال‏آوری نماینده‏ای از این کشور خرسند شدند، چرا که می‏توانستند بیان کنند که یک افغانی نیز می‏تواند با حداقل‏ها در رویارویی با قدرت‏هایی که آخرین تکنولوژیهای علمی را در ورزش به کار بسته‏اند، موفقیت کسب کند و فعل توانستن را به عنوان نماینده ملتش صرف نماید اما در ایران چه گفتند جز اینکه مدال‏آوری در المپیک هدف اصلی نیست؟

آقای رئیس‏ جمهور؛ آنچه راقم این سطور از نگاه‏تان استنباط کرد، آن است که لزوم مدال‏آوری و توقعی برای این موفقیت داشتن، یک کوته‏نظری است که اگر این استدلال از لسان حضرتعالی خارج شده باشد، باید متذکر شوم با توجه به آنکه اکثریت ملل با جدیت سکوهای المپیک را از قهرمانانشان طلب می‏کنند، شاید بالغ بر شش میلیارد کوته‏فکر در جهان وجود داشته باشد!

بپذیرید یک مدال المپیک تاثیرگذاری به مراتب عمیق‏تری از هزار و چند صد مدالی که بخشی از آنها نیز در رویدادهای کم‏اعتبار حاصل آمده نزد جامعه جهانی و از آن پراهمیت‏تر مردم ایران دارد. رسانه‏های جهان و حتی رسانه‏های منتقد دولت شاید بتوانند هر دستاوردی را در هر عرصه‏ای زیرسوال ببرند اما با سکوهای المپیک کاری نمی‏توانند انجام دهند.

بر این اساس انتظار می‏رود، فرصت‏های از دست رفته در چهار سال اخیر را با کم‏ارزش خواندن این فرصت‏ها نادیده نگرفت تا اینچنین طرز تلقی نزد افکار عمومی پدیدار نشود که چون دولت نهم در حوزه ورزش علی‏الخصوص در زمینه صعود به جام‏جهانی و مدال‏آوری در المپیک ناموفق بوده، برخلاف منویات مقام معظم رهبری، جایگاه والای قهرمانی در این میدان که هنگامه سنجش وزن عصاره ورزش ملل است، زیر سوال برود.

دبیر سرویس ورزشی
منبع : تابناک
دسته ها : مقالات - ورزشی
شنبه بیست و هشتم 6 1388

ازناصرالدین شاه عبرت بگیرید!

دکترغلامعلی رجائی

هرچه زمان بیشتر می گذرد به این واقعیت بیشتر معتقد می شوم که زمانه، زمانه انفجار اطلاعات است این واقعیت در ایران پس از روی کار آمدن دولت نهم که بعضی از رییس آن به عنوان پدیده احمدی نژاد! یاد می کنند ظهور و بروزی دیگر پیدا کرده است و اقوال و رفتار و اخبار مربوط به این پدیده! به مدد رسانه ملی بدون کم و کاست به سمع و نظر مردم رسیده و می رسد.

هم بر این مبناست که تا سه سال و اندی دیگر -البته اگر رییس دولت نهم با شیرین کاری هایی مانند انتصاب مشایی به معاون اولی خود که با تذکر و اخطار رهبری ناچار به عقب نشینی از آن شد- بتواند کار دولتش را بدون حوادثی که خود آفریننده آنهاست به پایان برساند و زمام امور را به دست دیگری بسپارد - لحظه به لحظه باید منتظر شنیدن اخبار رفتار و اظهارنظرهایی عجیب، باورنکردنی، تکان دهنده و گاه تاسف بار و تلخ از رییس دولت یا دولتمردان وابسته به ایشان بود که یک نمونه آن این است که وقتی رهبری در اظهار نظری روشن وابستگی سران حوادث اخیر به عوامل بیگانه را منتفی می دانند، وی با فاصله دو روز در سخنانی خواستار دستگیری آنان می شود.

نمونه روشن و جدید دیگر، اظهارات آقای سقای بی ریا مشاور احمدی نژاد در امور روحانیون در این روزهاست که  به دلیل بار محتوایی آن در نادیده گرفتن شئون مراجع با تعجب در سطح جامعه دهان به دهان  می شود و تیتر بعضی از روزنامه ها هم شده است!

آقای بی ریا که در اظهاراتش بی ریایی موج می زند! درباره عدم اعتنای احمدی نژاد به اعتراض مراجع بزرگوار قم و غیر قم مبنی بر عدم معرفی زنان به مجلس برای تصدی مقام وزارت –که در ادامه این بی اعتنایی پس از رای نیاوردن دو وزیر زن پیشنهادی، مجددا برخواسته خود اصرار ورزید و خانم دیگری را به جای فردی که مجلس به او رای اعتماد نداد، اظهارداشته است:احمدی نژاد دراین زمینه به نظر مرجع خود
عمل کرده است! یعنی که مراجع به  کار دولت چه کار دارند. آنها بهتر است در کار دولت دخالتی نکنند. درسشان را بدهند و دعایشان را بکنند!

 اینک چند  پرسش

1- با اینکه احمدی نژاد تا بحال دو سه بار در گفتگو با رسانه ها اعلام کرده که مرجع تقلید او آیت الله خامنه ای است و رسما به تقلید خود از رهبری اذعان نموده است چرا و به چه دلیل آقای بی ریا از بردن نام مرجع تقلید اعلام شده توسط احمدی نژاد خودداری می کند؟

 2- پرسش مهم دیگری که در این میانه مطرح است این است که اگر رهبری مرجع تقلید احمدی نژاد بوده و یا می باشد چرا وی در ماجرای انتصاب مشایی به معاون اولی خود به توصیه خیرخواهانه ایشان در برکناری مشایی از این مسوولیت اعتنایی نکرد تا دفتر رهبری به ناچار دستور ایشان مبنی بر عزل مشایی را برای صداوسیما بفرستد تا این مخالفت و آن مقاومت! به اطلاع عموم مردم رسانده شود؟ آیا احمدی نژاد تقلید از مرجعی مانند رهبری را تنها در اموری مانند شکیات و سهویات نماز و خمس و.. جائز می داند و در امور مهمه ای که به کل کشور مربوط است به رای و تصمیم خود عمل می کند؟

 3- چگونه است که احمدی نژاد درمسائلی مانند امکان برقراری رابطه ذلت بار با امریکا برخلاف نظر رهبری و راه امام و یا دوستی با مردم اسراییل  - که از سوی مشایی ابراز شد و متاسفانه بعدها احمدی نژاد به صراحت گفت که حرفها و اظهارات مشایی درباره دوستی با مردم اسراییل حرفها و مواضع خود اوست- و.. برخلاف دیدگاه رهبری و مصلحت مردمی که  گفته می شود دولت دهم را به او سپرده اند، رسما و صریحا اعلام نظر می کند و در عین حال خود را تابع رهبری می داند؟

 4- آیا احمدی نژاد در اظهار نظری که در ابتدای دولت نهم درباره مجاز بودن ورود خانم ها به ورزشگاه ها نمود - که چون با مخالفت تمام مراجع  روبرو گردید ناچار شد با به میدان فرستادن الهام سخنگوی دولت خود از نظر خود عقب نشینی کند- و یا درباره مخالفت آشکار با گشت های ارشاد نیز  به رای و نظر مرجع خود عمل نموده یا در این موارد به رای و نظرخود عمل نموده است؟

 5 – در ماجرای معرفی سه زن به مجلس برای کسب رای اعتماد برخی از مراجع عظام قم در رویکردی متفاوت با نظر رهبری نظر مخالف خود را به رییس دولت اعلام نمودند و هم بر این مبنا بود که دکتر علی لاریجانی رییس مجلس که نماینده قم است در اظهار نظری شفاف و صریح در نطق قبل از آغاز مباحث نمایندگان درباره وزرای پیشنهادی با اینکه از نظر رهبری در این باره اطلاع داشت اعلام نمود که به هیچ یک از وزرای  زن پیشنهادی رای نخواهد داد. سوال این است انگیزه طرح این مساله در سطح جامعه که نتیجه آن آگاهی مردم از اختلاف بین فتاوای رهبری  و مراجع است و القای این دوگانگی بین رای مراجع و رهبری چیست؟ بویژه آنکه رهبری هم در توصیه خود برای رای دادن به وزرای دولت وزرای  زن را استثنا کرده و آن را موکول به تعامل دکتر احمدی نژاد با مراجع کرده بود.

6-چرا و با چه انگیزه ای، مشاور احمدی نژاد به شئون مراجع عظام، همانهایی که گاه و بیگاه  در سفرهابی که  رییس دولت به شهر قم دارد - برخلاف بعضی مراجع که از دیدار با او خودداری می نمایند و او را به حضور نمی پذیرند- از او با چهره گشاده و آغوش باز استقبال می کنند با طرح این سخنان عملا بی اعتنایی می کند و اعلام نظرات آنان را درانجام امور کشورکه بطور قطع و یقین از سرنصیحت و مصلحت و خیرخواهی برای کشور و مردم است از جمله در مساله اخیر مخالفت شان با وزارت زنان به چیزی نمی انگارد؟

7-چرا و با چه انگیزه ای آقای بی ریا که در عنوان حجت اسلام و المسلمین است و قبل از اینکه به لباس عاریتی واگذرای دولتمردان در آید و برآید! سالها بر سر سفره علم مراجع نشسته و وامدار آنهاست با این اظهارات ، سعی در تنزل موقعیت برخی از مراجع که از پایه های استوار بنای این انقلاب و کشور می باشند دارد و با نادیده گرفتن واقعیتهای جامعه و پیرامون خویش اینگونه به بیراهه می رود؟

8- اگر سوال شود در میان دولتهای پس از انقلاب کدام دولت بیشتر از همه به تذکرات مراجع عظام بی اعتنایی کرده و خیرخواهی های آنان را  نادیده گرفته و به همین سبب رابطه ای بس شکننده با مراجع پیدا نموده است انگشتها به سمت کدام دولت اشاره خواهند رفت؟

بایداشاره کرد که مخالفت بعضی از مراجع با وزارت زنان نه براساس سلیقه ورای شخصی آنها، بلکه برمبنای استناد به بعضی آیات و یا روایات و احادیث معصومین است که به موجب این روایات، زنان چون در نتیجه وزیرشدن خود بر مردان شاغل در وزارتخانه تحت امر خود ولایت و امارت می یابند لذا ولایت آنان بر مردان مخالف  آیه شریفه الرجال قوامون علی النسا تلقی شده و در نتیجه این وزارت آنان مغایر با احکام شرع انور می باشد. باید دانست که بعضی دیگر از مراجع وزارت زنان را نه از باب امارت آنان بر مردان، بلکه از باب کارگزاری و ارائه خدماتشان به جامعه دانسته و آن را مغایر با احکام شریعت نمی دانند.

سخن به درازا کشید.خوب است آقای احمدی نژاد برای جلوگیری از آسیبهایی که در نتیجه چالشهای مستمر با نهاد مرجعیت به او وارد شده و می شود که به مصلحت هیچکس و از جمله خود او نیست و همین آسیبهاست که متاسفانه رابطه او را با بسیاری از مراجع حوزه عامیه قم بسیار ضعیف و شکننده نموده است، و خدا کند موضوع معرفی دوباره زنان به مجلس برای تصدی کرسی وزارت، آخرین چالش او با مرجعیت باشد تاریخ نهاد مرجعیت شیعه لااقل از دوره صفویه به بعد را بخواند و بخشی از اوقاتی را که در مشورت با نوجوانان خردسال و یا پاسخ به نامه بچه های مهدکودکی - که خود اخیرا اظهار داشتند! - سپری می کند به خواندن تاریخ معاصر اختصاص داده و یا این اوقات را دراختیار اساتید این رشته قرار
دهدتا بردامنه آگاهی های او نسبت به کارکردهای این نهاد مهم در تاریخ ایران افزوده شود. تا بداند در گذشته حتی سلطان قدرتمندی همانند شاه عباس و در دوره های پس از آن فتحعلی شاه قاجار و ولیعهد او مرحوم عباس میرزا درجنگهای ایران و روس چگونه با این نهاد قدرتمند درتعامل بوده اند و در حوادثی که اساس و بنیان حکومت و حاکمیت آنها را به چالش می کشیده به چه میزان از برکات رای و نظر و دخالت آنها در رفع مشکلات و پیشبرد امور این نهاد موثر که همیشه مورد اعتنای مردم بوده و خواهد بود بهره مند
شده اند.

 و نیز بداند اگر بعضی از آنان همانندناصرالدین شاه در ماجرای واگذاری امتیاز توتون وتنباکو به کمپانی رژی در موضع بی اعتنایی به مراجع قرار گرفته اند چه آسیب هایی را متوجه سلطنت و حکمرانی  و حیثیت خویش نموده و در اثر این بی اعتنایی به جایگاه رفیع مراجع در جامعه و در انجام امور کشور، به چه اندازه از چشم مردم افتاده اند.

من سخنگوی مراجع عظام کشور که خداوند سایه همه آنهارابرسرملت مستدام بداردنیستم اما برخودلازم می دانم به رییس دولت هشداردهم عدم اعتنابه شوون مراجع که به منزله ستونهایی محکم برای خیمه انقلاب واسلام  درتندباد های سخت حوادث زمانه محسوب می شوند عواقب بسیاربدی برای مملکت داردبه نفع ایشان نیست و تعظیم آنان تنها به دیدارهای گاه وبیگاه وی با آنان به قصداعلام گزارش کار و در جهت تنویر ذهن آنان نسبت به  عملکرد دولت و در نهایت، شنیدن نقطه نظرات مراجع خلاصه نمیشود. تعظیم مراجع رعیت شوون، عمل به توصیه های خیر خواهانه و جدی گرفتن نگرانی ها و دغدغه های آنان است.

منبع : آینده

دسته ها : مقالات - سیاسی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
وداع با رمضان
محمد ابراهیم فلاحی
بسم الله الرحمن الرحیم
به راستی شقی آن کسی است که از ماه رمضان خارج شود و گناهانش بخشیده نشود!

آیا امکان دارد انسان مومنی در ماه عزیزی که خداوند سفره رحمتش را پهن نموده و حسنات را مضاعف می‌کند و گناهان را می‌بخشد، مورد رحمت خدا قرار نگیرد؟

در ماهی که درجات مومنین افزوده می‌شود و هرکس اندازه کمی صدقه به فقیر اعطا نماید، مورد بخشش و رحمت خداوند قرار می‌گیرد؛ در ماهی که هرکس اخلاقش را نیکو نماید، خداوند او را مورد مغفرت خویش قرار می‌دهد؛ هرکس یک خشمی را فرو برد، خداوند او را مغفرت می‌نماید و هرکس یک جدایی را تبدیل آشتی نماید، خداوند او را می‌بخشد.

حال چگونه با این اوصاف، کسی از این ماه بیرون رود و بخشوده نشود؟

پس به‌راستی شقی و حق شقاوت از آن کسی است که از این ماه خارج شود و مشمول غفران خداوند قرار نگیرد. در آن ماهی که نفس کشیدن به منزله تسبیح خدا گفتن است و حتی خوابیدن در زمره عبادات شمرده می‌شود و اعمال در آن مقبول و دعاها در آن مستجاب است. پس کسی غیر از شقی، از رحمت خداوند در این ماه محروم نمی‌شود.

آه که چه ماهی بود و گذشت؛ ماهی که اگر خداوند نظر رحمتی داشته باشد، افضل و اکمل آن در این ماه بوده. به درستی که این ماه بالاترین ساعاتی است که خداوند عزوجل نگاه رحمت می‌کند نسبت به بندگانش. اجابتشان می‌کند وقتی از او بخواهند؛ لبیک می‌گوید هنگامی که ندایش کنند؛ عطا کند هنگامی که از او مسئلت نمایند.


خداوندا...!
این ماهی بود که برای غفران ذنوب بندگان فراهم آوردی، روزه‌های آن تذکر و یادآوری بود بر گرسنگی‌ها و تشنگی‌های عرصه قیامت. روزی که همه حیرانند و هر کسی در کار خود مشغول است، روزی که گردنها کشیده، سرها به آسمان بلندکرده، و روزی است که پلک چشمها از حرکت بازمى‏ماند؛ روزی که ترس و هراس چنان است که اگر چنین هراس بر کودکی وارد شود، او را در یک لحظه پیر نماید و گیسوان سیاهش را یکباره سفید نماید.

ای خدا؛ فرمودی روزه بگیرم تا بفهمم طعم گرسنگی و تشنگی آن روز را و این ماه را مقرر نمودی تا ببخشایی گناهانم را، پس امان ده به من برای آن روز در این ماه غفرانت

ای خدا پیامبر بر حقت چنین گفت: «شقی آنست که از این ماه بیرون رود و مورد رحمت تو قرار نگیرد.» حال آیا من مشمول رحمت تو قرار گرفته‌ام یا اینکه من را در زمره اشقیا قرار داده‌ای؟

ای خدا اگر در این ماه و ساعات باقیمانده آن من را نبخشی، پس دیگر به چه امید داشته باشم؟ با چه امیدی زنده بمانم و با چه دست رحمتی این آتش دلهره و هراسم از ساعات قیامت را خاموش سازم؟

ای خدای مهربان، خودت در کتاب عزیزت چنین گفتی: «روزی که کتاب گذارده می‌شود و مجرمین را می‌بینی ترسان می‌گویند ای وای برما... این چه کتابی است که همه اعمال از کوچک و بزرگ را گرد آورده.»
در آن روزی که نفس‌ها در سینه حبس می‌شود و صدا‌ها خاضع میگردد.

آه خدای من؛ می‌ترسم از آن روزی که چشم‌ها خیره می‌گردد، دلها هراسان، نفس‌ها کوتاه و لرزان، و صداها خاشع است.

خدای من؛ در آن روز ناله‌های حزین «وای بر من، وای بر من، وای بر من» بلند است و اکنون می‌گویم: «وای بر من اگر در این فرصت باقیمانده، مرا نبخشی و از روز قیامت ایمنی ندهی.»

خداوندا!
چه سخت است روزی که هر مادری فرزنده خود را کنار میزند؛ هر کس از برادر از مادر و پدرش فرار می‌کند؛ می‌پرسد راه فرار کجاست؛ این المفر و هرگز راه فراری پیدا نمی‌کند جز رحمت تو. می‌خواهد فرار کند، اما چه کسی می‌تواند در آن روز از دست تو فرار کند؟ در آن روز نه مال و نه فرزند به سود آید، نه پدر و نه مادر و چه بسا تمام اینها وبال گردن گردد.

پس ای خدا؛ فقط از تو امان می‌خواهم در این ماه عزیز... در این ماه رحمت... در این ماه مغفرت...

یُبَصَّرُونَهُمْ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ.. وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ.. وَفَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْویهِ.. وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ یُنجِیهِ (معارج آیه 11 الی 14)

خداوندا از روزی که این آیات تو را دیدم، سزا دانستم تا پایان عمر در اندوه این روز بمانم و از این روز خائف و لرزان باشم. چگونه آسوده باشم از روزی که گنهکار دوست دارد فرزندش را سپر عذاب خود کند، او را فدا کند تا خودش ایمنی یابد... روزی که گنهکار دوست دارد همسر و برادر قبیله‌اش را فدای رهایی خود نماید. آه حتی دوست دارد هر کس در زمین است را فدا کند تا نجات یاید.

ای خدا این آیات ترس را بر قلب من استوار نموده و چیزی جز امید به رحمت تو من را آسوده نمی‌کند.

ای خدا این سینه سوزان من را خنک نما با رحمتت در این ماه عزیز. در این ماهی که خودت به عزتت قسم خورده‌ای که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمی‌کنی؛ ماهی که اگر کسی به روزه‌دار مومنی افطار دهد، نزد تو به‌منزله بخشش گناهان گذشته اوست؛ ماهی که پیامبر برحقت گفت از آتش خود را رها نمایید با نصف خرما! خود را از آتش رها کنید با دادن یه شربت آب!

و ای خدای من؛ در این ماه ما جان خویش را در اختیار تو گذاشتیم، پس از ما درگذر و از ما راضی باش.

خدای مهربان؛ در این ماه درهای بهشتت باز است و درهای جهنم بسته، پس درهای بهشتت را هیچ وقت بر ما نبند و درهای جهنمت را همیشه بر ما بسته نگاه دار.(1)


----------------------------------
پی نوشت:
1-سخنان و کلماتی که در مورد این ماه رمضان بود برگرفته از دو حدیث شریف بود که در ادامه مطلب متن عربی آنها موجود هست
* جملاتی که مربوط به قیامت است همه برگرفته از آیات شریفه قرآن است
منبع : تابناک
دسته ها : مذهبی - مقالات
شنبه بیست و هشتم 6 1388

احمدی نژاد به مشایی پست جدید داد

 
       


با حکم رئیس دولت دهم اسفندیار رحیم مشایی به عنوان سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب شد.

دکتر محمود احمدی نژاد طی حکمی اسفندیار رحیم مشایی مسئول دفتر خود را به سمت سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب کرد. 

رحیم مشایی چندی پیش از سوی احمدی نژاد به عنوان معاون اول رییس جمهور منصوب شد اما با مخالفت های گسترده علما، مجلسیان و سایر اصولگرایان روبه رو گردید . این مخالفت ها هیچ تاثیری در تصمیم وی نداشت تا آن که رهبری طی دستوری کتبی از وی خواستند مشایی را عزل کند. آقای احمدی نژاد به رغم صدور این دستور ، در مجامع عمومی از تصمیم خود دفاع کرد اما پس از یک هفته مقاومت ، ناگزیر شد به دستور رهبری تمکین کند. با این حال ،وی از مشایی خواست از سمت خویش استعفا کند.

پس از استعفای مشایی از معاون اولی، احمدی نژاد وی را به عنوان مشاور و رییس دفتر خود منصوب کرد و وظایف و اختیارات گسترده ای از جمله تعیین وزرا و معاونان و مدیران کل وزارتخانه ها را به وی واگذار کرد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، متن حکم جدید احمدی نژاد به این شرح است:

جناب آقای اسفندیار رحیم مشایی
سلام علیکم
نظر به اهمیت امور مربوط به نهاد ریاست جمهوری و اعتمادی که به شما دارم، جنابعالی را با جفظ سمت به "سرپرستی نهاد " منصوب می نمایم. لازم می دانم که از زحمات و خدمات ارزشمند جناب آقای علی سعیدلو در طول دوره مسئولیت سرپرستی نهاد صمیمانه سپاسگزاری نمایم.

توفیقات جنابعالی را در سایه توجهات حضرت ولی عصر(عج) از درگاه ایزد سبحان مسئلت می کنم.

منبع : فرارو
دسته ها : خبر سیاسی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
توصیه آیت‌الله مکارم برای پرداخت زکات فطره
یکی از مراجع عظام تقلید قم اهمیت و ضرورت و همچنین نحوه پرداخت زکات فطره را در روز عید سعید فطر تشریح کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، آیت‌الله‌العظمی ناصر مکارم‌شیرازی ظهر امروز در جمع نمازگزاران حرم مطهر حضرت معصومه (س) در سخنانی با اشاره به مسئله زکات فطره اظهار داشت: بر همه کسانی که توانایی دارند واجب است که نسبت به پرداخت زکات فطره اقدام کنند.

وی ادامه داد: کسانی که هزینه سال خود را دارند از نظر اسلام غنی هستند و کسانی که هزینه آنها بیشتر از درآمد آنها است، از نظر اسلام فقیر و نیازمند محسوب می‌شوند این افراد کسانی هستند که می‌توانند زکات فطره را دریافت کنند.

این مرجع تقلید بیان داشت: مقدار زکات فطره به حساب گندم هزار و 500 تومان و به حساب برنج 4 هزار تومان تا 4 هزار و 500 تومان است.

وی با اشاره به اینکه زکات فطره شرط قبولی روزه‌های ماه مبارک رمضان است، ‌گفت: زکات فطره معذورین از روزه گرفتن را شامل می‌شود و آنها نیز می‌توانند با پرداخت زکات فطره بیمه شوند.

استاد حوزه علمیه قم در خصوص نحوه پرداخت زکات فطره مهمانان عنوان داشت: مهمانی که مدتی در خانه میزبان می‌ماند زکات فطره بر عهده میزبان است ولی کسی که فقط در شب عید فطر میهمان است، زکات فطره بر عهده خودش است.

وی در ادامه ابراز داشت: قبل از نماز عید فطر باید زکات فطره را پرداخت کرد و اگر شخص خاصی را مد نظر است که نمی‌توان زکات فطره را قبل از نماز عید فطر به او پرداخت کرد باید مبلغ زکات فطره را کنار گذاشت و سپس آن را به شخص نیازمند پرداخت کرد.

مکارم شیرازی ادامه داد: زکات فطره را می‌توان فقط به نیازمندان پرداخت کرد و در کارهای دیگر از زکات فطره نمی‌توان استفاده برد، البته از زکات مال می‌توان در کارهایی که در مسیر ترویج دین است، بهره گرفت ولی از زکات فطره باید فقط نیازمندان بهره بگیرند.

وی اضافه کرد: اگر همانگونه که در تقویم‌ها نوشتند فردا عید بود و نماز عید را به جا می‌آورید و ما نیز اگر توفیق و سعادت باشد در نماز عید شرکت می‌کنیم.

این مرجع تقلید با اشاره به اینکه احتمال اعلام عید طبق بررسی‌ها در روز یکشنبه کم است، تصریح کرد: اگر ثابت نشد که عید است، فردا را به نیت روز آخر ماه رمضان روزه می‌گیریم.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اهمیت مقابله با بت‌پرستی گفت: پیغمبر اسلام، حضرت محمد (ص) حدود 13 سال در مکه برای این زحمت کشیده که بگوید معبودی جز خداوند یگانه نیست.
استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: خداپرستی در فطرت انسان نهادینه شده است و انسان در درون دل به خداوند متعال ایمان دارد، حتی کسانی که می‌گویند خدا را قبول ندارند، اسم خدا را قبول نداشته ولی وجود خداوند را قبول دارند.

وی با اشاره به مسئله بت‌پرستی خاطرنشان کرد: ‌سئوالی مطرح است که بت‌پرستی از چه زمانی شروع شده است و در این رابطه دانشمندان می‌گویند که بت‌پرستی از زمان حضرت نوح (ع) آغاز شده است و برخی از مفسران قرآن نیز به همین مسئله قائل هستند.

مکارم شیرازی اظهار داشت: با بت‌پرستی انسان وارد خرافات می‌شود و می‌توان گفت بت‌پرستی راه خرافه‌پرستی را باز می‌کند.

این مرجع تقلید بیان داشت: امروز در محیط جامعه اسلامی اثری از بت‌پرستی نیست ولی بت‌هایی در دورن دل‌ها ساخته شده که خطر آن از بت‌هایی بیرونی کمتر نیست.

وی افزود: علاقه ‌داشتن به کرسی و مقام یک بت در درون دل است و افراد برای رسیدن به آن چه کارهایی می‌کند و این نوعی بت‌پرستی است.

استاد حوزه علمیه قم تاکید کرد: برخی افراد به مال و ثروت علاقه دارند و از هر راهی برای به دست آوردن آن استفاده می‌کنند و اینها نیز بت مال و ثروت را می‌پرستند.

وی در بخش پایانی سخنان خود با اشاره به سپری شدن روزهای پایانی ماه مبارک رمضان عنوان داشت: در سایه روزه ماه مبارک رمضان و مجالس معنوی نورانیت و روحانیتی در دل و جان ما پیدا شد و ما قلب‌های خود را با آب توبه شستیم و مبادا کاری کنیم که دوباره آلوده شویم.
منبع :تابناک
دسته ها : مذهبی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
بیست و یک سال گذشت، اما مصلای تهران هنوز آماده نیست!
اکنون باید از مسئولان مصلای امام خمینی پرسید که آیا در طول این بیست و یک سال که حدود بیست سال آن بدون امام راحل طی شده است، آیا یک بار پیام وی را خوانده اند؟ آیا دغدغه ای که باعث شد آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی به فکر انجام این کار بیافتند، فهم شده است؟ آیا سادگی و بی تکلفی مصلی که مورد نظر امام بود رعایت شده است؟
بیست و یک سال از نامه مشترک رئیس جمهور و رئیس مجلس وقت، به حضرت امام(ره) درباره ساخت مصلای تهران که خود سرآغازی برای احداث این مصلی شد می گذرد، اما طولانی شدن فرآیند ساخت و تجهیز آن پرسش بزرگی در ذهن همه ایجاد کرده است.

به گزارش "تابناک"، در سال های آخر حیات حضرت امام(ره)، به دلیل کثرت حضور نمازگزاران جمعه نیاز به مکانی بزرگتر برای اقامه نماز جمعه در تهران به شدت احساس می شد لذا آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی در نامه ای به حضرت امام (ره)، در صدد جلب موافقت ایشان با احداث مصلای تهران بر آمدند:

"محضر مبارک رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامى حضرت آیت اللَّه العظمى امام خمینى- مد ظله العالى- السلام علیکم و رحمة اللَّه‏

به دنبال احساس نیاز به ایجاد مصلاى تهران و در پى جستجو و بررسى چند ساله، محلى مناسب در قسمت شمال مرکزى تهران (عباس‏آباد) که در مالکیت شهردارى است شناسایى شد و طرح مناسب و جامعى پس از مشورت فراوان و به مسابقه گذاشتن میان مهندسان داخلى و خارجى، تهیه شد.

از آنجا که مشکلات حقوقى و ثبتى و تشریفات انتقال قانونى به این زودی ها قابل حل نیست و مشکلات اقامه نماز جمعه تهران در دانشگاه، روز افزون است و به نظر مى‏رسد که این کار باید به همت و اراده حضرت عالى به سرانجام برسد، لذا استدعا دارد اجازه فرمایید به مقدار یک میلیون متر مربع از اراضى مزبور در حد فاصل خیابان شهید بهشتى به سمت شمال، که قسمت اعظم آن نیز با موافقت شهردارى محصور گردید و در اختیار مصلا است به ساختمان مصلا و تا حد لازم در محور قبله از شمال آن براى سایر مرافق اختصاص یابد و تصدى امور آن با امام جمعه تهران باشد.

همچنین طرحهایى که بعداً در حریم مصلاى تهران پیش‏بینى مى‏شود با موافقت امام جمعه انجام گیرد."

حضرت امام(ره) نیز با توصیه به رعایت مسائل شرعی، دو رهنمود بسیار مهم را درباره فرم و محتوای مصلی ارائه دادند. ایشان از لحاظ فرم و شکل مصلی فرمودند:

"مصلا باید ساده باشد و یاد آور محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد."

حضرت امام(ره) در مورد محتوا و درون مایه مصلی نیز بر جنبه آموزش کفر ستیزی در بین مسلمانان تاکید کردند:

"با حفظ جهات شرعى در مورد زمین مذکور با پیشنهاد حج الاسلام، آقایان: خامنه‏اى و هاشمى، موافقت مى‏شود.  انشاءاللَّه در کنار ساختن مصلاى تهران، در ساختن ‏بینش کفر ستیزى مسلمانان موفق باشید. ضمناً سادگى مصلی باید یادآور سادگى محل عبادت مسلمانان صدر اسلام باشد. و شدیداً از زرق و برق ساختمان هاى مساجد اسلام آمریکایى جلوگیرى شود. خداوند تمامى دست‏اندرکاران برپا کننده مساجد اللَّه را تأیید فرماید."

به نظر می رسد در دیدگاه امام(ره)، یک عمل عبادی زمانی معنا پیدا می کند که ظاهر و باطن آن توأمان و شانه به شانه هم حرکت کنند. در غیر این صورت آن عمل عملی ابتر و فاقد معنا خواهد بود.

با این وجود اما از آن روز و پیام امام، بیست و یک سال است که می گذرد و هنوز مصلای بزرگ تهران که به نام آن یگانه دوران نیز مزین گشته است هنوز فرم خود را پیدا نکرده و تازه پس از این همه سال در آستانه عید فطر تعمیرات داخلی آن اجازه اقامه نماز عید فطر را از مومنان گرفته است. نماز عید فطر که نماز مومنان برای شکرگزاری در فردای اتمام بهار قرآن است هر ساله فرصتی بود برای شهروندان تهرانی تا شکوه امت نمازگزار را در مصلای تهران به تحسین بنشینند اما در سال جاری این امکان نیم بند هم وجود ندارد.

بنابر این گزارش، اکنون باید از مسئولان مصلای امام خمینی پرسید که آیا در طول این بیست و یک سال که حدود بیست سال آن بدون امام راحل طی شده است، آیا یک بار پیام وی را خوانده اند؟ آیا دغدغه ای که باعث شد آیت الله خامنه ای و آقای هاشمی رفسنجانی به فکر انجام این کار بیافتند، فهم شده است؟ آیا سادگی و بی تکلفی مصلی که مورد نظر امام بود رعایت شده است؟ آیا نیاز سال 1367 دیگر احساس نمی شود که با گذشت بیست و یک سال هنوز ساخت مصلی به پایان نرسیده است؟ چرا باید ساخت یک جایگاه نماز در ایران، عمری به درازای یک نسل پیدا کند؟
منبع : تابناک
دسته ها : مذهبی - مقالات
شنبه بیست و هشتم 6 1388
روایتی تازه از ماجرای زندان کهریزک و گفتاری از سه ولی دم
من نسبت به شخص خاصی شکایت ندارم، بلکه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی که باشند و هر مسئولیتی که در کشور داشته باشند را به‎سزای عملشان برساند. ... فکر می کنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد که ضمن حمایت از خانواده های قربانیان این حوادث، با کسانی که سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.
هفته نامه پنجره در شماره این هفته خود به بررسی و واکاوی ماجرای تأسف برانگیز کهریزک و تبعات سوء آن و نیز اقدامات انجام شده برای پیگیری موضوع پرداخته است.

به گزارش "تابناک" در این پرونده ضمن گفت و گو با دکتر عبدالحسین روح الامینی نجف آبادی، آقایان علی جوادی فر و علی کامرانی، دو تن دیگر از اولیاءدم جان باختگان نظرات خود را در قالب یادداشتهایی بیان کرده اند.

علی جوادی‎فر پدر مرحوم امیر جوادی‎فر از جان‎باختگان جنایات کهریزک در یادداشت کوتاهی نوشته است:

پاسخ به انتظار جامعه

چندی پیش با رییس بازداشتگاه کهریزک ملاقات داشتم که این دیدار به درگیری لفظی و فیزیکی انجامید. عکس فرزندم را نشانش دادم و گفتم: «این عکس را میشناسی؟ او همان کسی بود که چون در سایه نشسته بود، او را مورد ضرب و شتم قرار دادی.»

چند روز پیش هم با رییس دادسرای انتظامی نیروهای مسلح که مسئول رسیدگی به موضوع است دیداری داشتم و قاضی پرونده مرا در جریان جمع آوری مستندات و مدارک پرونده قرار داد و قول داد که مسئله را با جدیت و قاطعیت پیگیری می کند و دادگاه کهریزک به‎زودی برگزار می شود.

به‎نظر من چون مقام معظم رهبری دستور صریح بر پیگیری موضوع داده، فکر می‎کنم که حتما موضوع پیگیری می شود. چون موضع گیری ایشان تأثیر زیادی برای تسریع در رسیدگی به موضوع و برخورد با آمرین و عاملین این اتفاقات داشته است.

من در لایحه ای که تنظیم و به دادگاه ارایه شد، اعلام کرده‎ام که خواهان برخورد و محاکمه تمامی آمرین، عاملین و مجریان حوادث کهریزک و کسانی که سبب مرگ فرزندم شده اند، هستم. چون از گروهبان جزء تا آخرین رده نظامی در این مسئله سهیم هستند و لذا فرد خاصی مد نظرم نیست.

فکر می کنم انتظار جامعه هم از قاضی پرونده همین باشد که ضمن حمایت از خانواده های قربانیان این حوادث، با کسانی که سبب شدند خونی به ناحق ریخته شود، برخورد قضایی صورت گیرد.

خوشبختانه درباره وقایع کهریزک و آن‎چه در آن‎جا روی داده، افراد زیادی هستند که به ما مراجعه و ماجراها را شرح داده‎اند و اعلام کرده‎اند که در صورت اعلام مراجع قضایی و با این شرط که مشکلی برای آنان پیش نیاید، حاضرند در دادگاه شهادت دهند.

علی کامرانی پدر مرحوم محمد کامرانی از قربانیان جنایات کهریزک نیز در یادداشتی نوشته است:

درخواست من قصاص است

عملا بعد از زمانی‎که در مجتمع قضایی حاضر و اظهارات خود و همسرم را به‎عنوان شاکی اعلام و مکتوب کردیم، نسبت به روند کاری که انجام شده، چیزی به اطلاع ما نرسیده است. اگر هم اقداماتی درخصوص این پرونده شده باشد، من هنوز در جریان امر قرار نگرفته‎ام. این آگاهی مستلزم این است که متهمان اقرار کرده و من هم از روند آن مطلع شوم.

ما به مقاماتی که با آنان در خصوص کهریزک دیدار و گفت‎وگو کردیم، اعلام داشتیم که باید این پرونده به سرانجام برسد و ما جز به‎قصاص عامران و مجرمان راضی نمی‎شویم. واقعیت این است که فرزندم کشته شده و من فقط با قصاص عاملان آن راضی خواهم شد؛ این درخواست بی‎کم و کاست من و دیگر شاکیان پرونده است.

من نسبت به شخص خاصی شکایت ندارم، بلکه همه کسانی که در این ماجرا مسئول هستند، باید مجازات شوند و لذا خود نظام باید پیگیر پرونده شود و افراد مجرم این پرونده، در هر رده و مقامی که باشند و هر مسئولیتی که در کشور داشته باشند را به‎سزای عملشان برساند.

در حال حاضر، پرونده خانواده هایی که فرزندانشان در کهریزک جان باخته و نیز کسانی که در این بازداشتگاه نگهداری شده‎اند، همگی در یک مجتمع قضایی در دست بررسی است و آقای روح‎الامینی پس از ملاقاتی که با قاضی پرونده داشت، به‎صورت تلفنی به من اعلام کرد که پرونده از پیشرفت خوبی برخوردار است.

 به نظر من باید این دادگاه علنی برگزار شود تا چهره خاطیان برای مردم آشکار و حقایق برای همه بیان شود وگرنه ممکن است متهمان در دفاع از خود به دروغ متوسل شوند.

گفت و گو با دکتر روح الامینی

رئیس سابق انستیتو پاستور ایران نام غریبی برای بسیاری از افراد به ویژه نخبگان و چهره‎های سیاسی و علمی نبود، اما حادثه‎ای تلخ پس از انتخابات باعث شد تا وی بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

عبدالحسین روح‎الامینی اگرچه شصت روز از فوت ناگهانی و تلخ فرزندش گذشته است، اما رخت سیاه از تن نکنده و هنوز عزادار فرزندی است که مرگ او در کنار سایر درگذشتگان مظلوم، حقایق کهریزک را آشکار کرد. وی قاطعانه پیگیر ماجرا و جمع‎آوری مستندات حقوقی است تا در دادگاهی که قرار است برای آمرین و متخلفین بازداشتگاه کهریزک برگزار شود با دلایل محکم خونخواهی کند. این مصاحبه در آخرین فرصتی که برایمان باقی بود تا مطالب به این شماره نشریه برسد، در دفتر دکتر روح‎الامینی در دانشکده داروسازی دانشگاه علوم پزشکی تهران و پس از اصرارهای فراوان انجام شد.

هرچند ممکن است برای شما سخت باشد، اما لطفا ابتدا کمی از محسن (فرزندتان) بگویید.

شهید محسن روح‎الامینی، تنها بیست‎وپنج سال داشت؛ با این‎که دانشجوی کامپیوتر در دانشکده فنی دانشگاه تهران بود، چون تحصیل صرف او را ارضا نمی‎کرد، تحصیل رسمی را رها کرد و به‎‎طور آزاد به برنامه‎نویسی کامپیوتر روی آورد و به‎قول همکلاسی‎هایش «مفید ساکت» بود. او همیشه با روحیه آزادگی و کنجکاوانه در جست‎وجوی حقیقت بود. اقناع او مثل سایر جوانان و نسل جدید همیشه کار سختی بود، چون جوابهای کلیشهای نسل ما برای او کفایت نمیکرد. پسرم اساسا با بی‎صداقتی و دورویی مشکل داشت. فرد خالص و شفافی بود، حوادث اخیر موجب شد تا بیش از گذشته عاطفی شود و نگران سرنوشت کشور و مردم بود. محسن نیز مانند بسیاری از جوانان این کشور دغدغه اعتلای ایران و حل مشکلات مردم را داشت و آزارش به کسی نمیرسید.

شما به‎عنوان چهره سیاسی مورد قبول نظام شناخته شده‎اید. نظرتان راجع به اتفاقاتی که بعد از انتخابات در خصوص افرادی نظیر فرزندتان رخ داد، چیست؟

ابتدا باید به این نکته تأکید کنم که خون فرزند من از دیگر قربانیان و آسیب‎دیدگان این حوادث رنگین‎تر نیست و شاید مظلومیت آنان به‎دلیل محروم بودن از ارتباط با مسئولان نظام و رسانه‎ها بیشتر از خانواده‎های ما باشد که در این‎جا باید به شهید جوادی‎فر اشاره کنیم که در مظلومیت مطلق مراسم دفن و ترحیمش توسط پدر داغ‎دیده‎اش برگزار شد و پیگیری‎های من تنها از طرف خودم نیست بلکه از طرف خانواده های داغداری است که دستشان کوتاه است. بالاخره نمیشود که صورت مسئله این حوادث را پاک کرد، اگرچه ساده‎ترین راه حذف صورت مسئله است. باید گفت زمانی که فتنه بروز می‎کند و فضا غبار آلود میشود اظهار‎نظر کردن و قضاوت را سخت و پیچیده میکنند، اما می‎توان در همین زمان هم با روندهایی که در اداره جامعه وجود دارد، مسایل و مشکلات را بررسی کرد اما همان‎گونه که رهبری انقلاب تصریح کردند، حوادث رخ داده نمی‎تواند مجوزی برای رخ دادن جنایت و تضییع مال و جان مردم باشد، باید بپذیریم که بسیاری از معترضان از جنس مردم بودند اما برخی خودسری‎ها و افراط و تفریط‎ها موجب شد، حوادث به بدترین شکل مدیریت شود و ذائقه جامعه را تلخ کرد.

شما به‎عنوان یک شاکی پرونده کهریزک آیا حاضرید که از حق خود بگذرید؟

من قطعا از خون به ناحق ریخته شده پسرم نخواهم گذشت و از پایمال شدن خونش جلوگیری خواهم کرد. تا به نتیجه رسیدن و قصاص عاملین جنایت پیگیر موضوع هستم چون معتقدم حال که محسن از پیش ما رفته باید محسنهای مردم را دریابیم. البته من مسیر متفاوتی نسبت به سایر معترضین در پیش گرفتم و ان شاء‎ا... به نتیجه هم خواهم رسید. مسیر من قانونی است و ما باید در چهار چوب اعتماد به ارکان مستحکم قضایی که به آن معتقد هستیم و قوانینی که وجود دارد، پیگیر موضوع شویم. اما از پیگیری حقوق محسن و حق محسنهای مردم، صرف نظر نمی‎کنم و بدون این‎که مسئله احساساتی باشد و خدایی ناکرده موجب سوء‎استفاده شود، پیگیر خواهم بود.خانواده ما پیگیر جدی پاسخ این سؤال هستند؛ که چرا امثال این وقایع باید پیش بیاید و چگونه تدبیر می‎شود که در آینده شاهد چنین حوادثی نباشیم.

آیا این ادعا که حوادث اخیر و به‎ویژه ماجرای کهریزک، موجب سلب اعتماد از گروهی از نیروهای معتقد به نظام شده است را قبول دارید؟

از بین رفتن اعتماد ما به اصل نظام و رهبری صحیح نیست، ما به این نظام اعتماد داریم؛ برخلاف بسیاری که با کمترین مصیبتی به‎جای این‎که خودشان را کنترل کنند، سراغ اصل نظام می‎روند. من به نظامی که با خون صدها هزار شهید و جانباز و آزاده به‎دست آمده است معتقدم. اما این‎که اعتماد به کفایت، سلامت و صداقت بسیاری از مسئولان انتظامی، قضایی و امنیتی با آسیب جدی مواجه شده است سخن درستی است و باید برای حفظ اعتماد مردم به نظام، عوامل بی‎اعتمادکننده را کنار بگذاریم نه این‎که برای حفظ بعضی نورچشمی‎ها، نظام را قربانی کنیم. البته باید این نظام را در مسیری اداره کرد که وضعمان بهتر از وضعیت فعلی باشد. خدای نکرده نباید عقب‎گردی در حرکت نظام صورت گیرد. بعضی از این فتنهها و بعضی از این بیتدبیریها و سوءتدبیرها که لطمات جدی به ما می‎زند، نباید ما را از مسیر اصلی منحرف کند.

برخی تلاش می‎کنند پرونده کهریزک را به کل نظام گره بزنند و زیر سؤال رفتن عملکرد مسئولان یعنی آمران و کسانی که حکم بازداشت، انتقال و نگهداری و ضرب و شتم دستگیرشدگان در کهریزک را صادر کردند را تضعیف نظام تلقی کنند. آیا این دیدگاه از نظر شما پذیرفتنی است؟

این‎که با چنین جنایت‎ها، کژرفتاری‎ها و سوء‎تدبیر‎ها و برخی مسایلی که لطمه جدی می‎زند به نظام باید برخورد شود؛ شکی نیست که نمی‎توان بیعرضگیهای برخی، ناتوانیهای برخی دیگر و سوء‎تدبیریهای عدهای را به حساب نظام بگذاریم.
ما اعتقاد داریم که خون محسن مظلوم شهید ما راهی را باز می‎کند برای این که بعضی از این گرفتاری‎ها و گره‎های اجتماعی سیاسی و سوء مدیریت‎ها چه فردی و چه سیستمی اصلاح و پالایش شوند و این‎ها جلوی مسیر پیشرفت، ترقی و سعادت مردم و کشور ما قرار نگیرند. همه مردم این کشور یک خانوده بزرگ هستند و دل در گرو اعتلای کشور دارند و محسن ما هم یکی از آنان بود. بی‎تدبیری یک عده را که نباید به حساب نظام، انقلاب و رهبری بگذاریم. حتما ظرفیت بالاتر و بهتری برای اداره کشور وجود دارد. ما بی‎عرضگی‎ و بی‎تدبیری‎هایمان را نباید به‎حساب نظام و رهبری بگذاریم. این‎ها باید تفکیک شوند. وقتی عرضه نداریم یک معادله چندمتغیری را حل کنیم، در خودمان تجدید نظر کنیم؛ در افراد تجدید‎نظر کنیم. چرا معادله را ساده و بعد صورتش را پاک می‎کنیم. البته نحوه عمل و رسیدگی به پرونده کهریزک نشان خواهد داد که نظام در مسیرش اهل معامله نیست؛ اگرچه برخی از مقصران و عاملان جنایت‎ها قصد دارند با عنوان کردن این‎که مخالفان نظام از برخورد با آن‎ها سوءاستفاده می‎کنند خود را به حاشیه امنیت ببرند و باز هم آبروی نظام را برای خودشان هزینه کنند اما با تصریح رهبر انقلاب بر این‎که حتی خدمات درخشان این افراد و نهادها هم مانع رسیدگی به تخلفات نمی‎شود، از مسئولان قضایی انتظار می‎رود عاملان جنایت کهریزک و امثالهم در هر پست و مقامی و با هر سابقه و هرگونه حمایتی را به مجازات شرعی و قانونی خود برسانند.

فکر می‎کنید مظلوم اصلی درحوادث بعد از انتخابات چه کس یا کسانی بودند؟

بزرگترین مظلوم این ایام، نظام جمهوری اسلامی است که باید در رفع مظلومیت آن کوشید. متاسفانه در بسیاری از مسایل، افرادی در سطوح پایین مساوی با نظام دیده می‎شوند و یا عدهای آن‎چنان به پست‎های خود چسبیده‎اند که گویا جدا شدن آنان از این جایگاهها و پست‎ها ثلمهای به کشور وارد میکند. مشکل این است که کلمه «عذرخواهی» واژه کم استفاده‎ای برای ماست و البته به نظر می رسد کاربرد آن در بین شرقیها به‎خصوص ژاپنی‎ها بیش از ما باشد. اگر در ژاپن اتفاقی در تحت مسئولیت یک فرد بیافتد، اولین و حداقل کاری که فرد مسئول انجام می‎دهد، استعفا از مقام خود است. یا مثلا در کشورهای غربی اتفاق افتاده که قطاری از ریل خارج شده و چند نفر در این حادثه جان باخته‎اند، اما فردی که نفر دوم یا سوم حادثه بود مسئله را به‎عهده گرفته و استعفا داده است. این‎ها نگفته‎اند که اگر من در این سمت نباشم ثلمه‎ای به کشور وارد می‎شود، اما متأسفانه برخی از مسئولان کشور چنین رفتاری را دارند.

فکر می‎کنید گام نخست برای رفع این مظلومیت از نظام چیست؟

ما شاهد هستیم که برخی از مقصران تلاش می‎کنند تا با برهم‎زدن شرایط و مبهم کردن آن و همچنین از بین بردن آثار جرم و مدارک از مجازات بگریزند در حالی‎که تنها راه برای رفع مظلومیت نظام مجازات مقصران است. ابتدا باید باز تعریفی صورت گیرد که روشن شود نظام جمهوری اسلامی مساوی با چه هست و مساوی با چه نیست و کمی هم باید توجه خود را روی سرمایه‎های اجتماعی معطوف کنیم و این‎که چطور میتوانیم با حرکات و رفتارهای خود نظام را تقویت و یا موجب سلب اعتماد از نظام شویم. واقعیت این است که ولایت فقیه، اسلام، قرآن و جمهوریت، عناصر و مؤلفه‎های نظام هستند که باید به‎خوبی تعریف شوند. بعضا دیده می‎شود که برخی کیلومترها با رهبری نظام فاصله گرفته‎اند؛ گروهی گرفتار تحجر شده‎اند و گروهی هم به تعبیر مناجات شعبانیه زاهق شده و به ملازمت با عمود خیمه نظام یعنی رهبری و ولایت فقیه توجه نمی‎کنند. باید توجه داشت که نظام و مردم دو مقوله جدا از هم نیستند و جمهوریت و اسلامیت و رهبری نظام مقوله‎های به هم چسبیده‎ای نیستند، بلکه یک نوع در هم تنیدگی بین آن‎ها وجود دارد، اما در فتنه اخیر که پیچیدگی‎های خاص خود را هم داشت، نظام مظلومیت‎های مضاعفی را پیدا کرد.

برخی بر این باورند که بین گرفتن حق شان از حکومت و تبعیت از نظام منافاتی وجود دارد. نظر شما چیست؟

برخی فکر می‎کنند که وقتی از نظام دفاع می‎کنیم، از حق خود می‎گذریم چنین نیست و بلکه باید گفت که خونخواهی در خصوص عزیزان از دست رفته ما، به‎عهده نظام است و نظام در خونخواهی ایشان بر ما مقدم است، زیرا به تعبیر قرآن در قصاص و خونخواهی حیات نهفته است، یعنی خونخواهی همان حیات جامعه است. من امیدوارم که روحیه پاسخگویی، احساس مسئولیت، عذرخواهی در رده‎های مختلف تعریف شود تا به جایی برسیم تا دشمنان از ما ناامید شوند و بدانند که آب در هاون می‎کوبند. خدمت حضرت آیت‎ا... جوادی آملی که رسیدیم، ایشان برای تسلی خاطر ما اظهار داشتند که «اگر بگویند به من‎چه و به توچه، کسی (با اشاره به بالا) هست که بگوید هم به من‎چه و هم به توچه.» و لذا پیگیری موضوع از سوی حکومت نافی تکلیف و وظیفه ما نیست. پیگیریهای ما معطوف به نتیجه است، ما تکلیف خود را به‎گونه‎ای دنبال کردیم که به نتیجه برسیم، نه مثل عده‎ای که سنگ ادای تکلیف را به سینه می‎زنند، اما به نتیجه مطلوب نمی‎رسند.

شما به همراه سایر اساتید دیداری با رهبر معظم انقلاب داشتید، نگاه ایشان به دیدگاه شما چه بود؟

من در آن جلسه اعلام کردم که باید رویه‎ها اصلاح شود تا کمتر از این حوادث رخ رهد و در آینده مظلومیت مضاعف پیش روی نظام نداشته باشیم که حضرت آقا نیز آن را تصدیق کرده و فرمودند که در این سالها گاهی اتفاقی افتاده و تخلفی از کسی سر زده که عده‎ای معتقد بودند باید به‎خاطر خدماتش، از او گذشت، اما من معتقدم که باید تخلف را در وزن و اندازه خود محاسبه کنیم. آثار تخلف را بر آن بیافزاییم و در جای خود از خدماتش هم تقدیر کنیم. ما هم معتقد به ایستادن در موضع قانون و حق هستیم و چنانچه در مجموعه منتسب به نظام جنایتی صورت گیرد، باز باید بر موضع قانون ایستادگی کرد.

با خانواده قربانیان دیگر کهریزک هم ملاقاتی داشتهاید؟ نظر آن‎ها راجع به موضوع چیست؟

بله. با هم ملاقات داشتیم. همه ما به نظام اعتماد کرده و پیگیر موضوع هستیم .

با توجه به این‎که در آستانه برگزاری نخستین جلسه دادگاه عوامل حوادث کهریزک هستیم، ارزیابی شما از نتیجه و عاقبت این دادگاه‎ها چیست؟

ان‎شاء‎ا... امیدوارم که این دادگاه به نتیجه برسد و اکنون روال خوبی برای پیگیری پرونده حاکم است. ما امیدواریم که با عوامل اصلی و پشت صحنه پرونده برخورد می‎شود و فقط به مجازات این چند نفر عناصر سطح پایین و محلی جنایت بسنده نشود، عدالت واقعی زمانی اجرا می‎شود که آمران و مجوز دهندگان انجام این جنایت که در پست‎های بالای کشوری، قضایی و دانشگاهی قرار دارند، مجازات شوند. این نه از سر ساده لوحی است و نه خوش‎بینی افراطی، بلکه به این خاطر است که در مسیری حرکت کرده‎ایم که منتج به نتیجه بوده است و به دور از هیاهوی سیاسی و رسانه‎ای که برخی به راه انداختند، ما آرام حرکت کردیم و به نتایج خوبی هم رسیدیم و ‎ای‎کاش بقیه کسانی که وارد این ماجرا شدند نیز مسیرهای قانونی را می‎رفتند.

آیا قبول دارید که افراد متخلف در این پرونده بدون اجازه یا دستور مقامات مافوق خود به چنین جنایاتی دست نمی‎زدند؟ در این صورت چرا با مقامات ما فوق آن‎ها که نقش تعیین‎کننده‎ای داشته‎اند، برخورد نمی‎شود؟

تصور ندانستن مسایل کهریزک برای مقامات ما فوق قضایی و انتظامی غیر‎ممکن است. در این‎گونه مسایل باید مجازات شرعی و قانونی برای دست‎اندرکاران این حادثه در نظر گفته شود. در غیر این صورت هم ضعیف‎کشی می‎شود و هم روندهای معیوب اصلاح نمی‎شود که در نهایت باعث نومیدی افکار عمومی می‎شود. در حالی‎که برخورد با عوامل اصلی نشاط و امیدواری را به جامعه برمی‎گرداند اما این نگرانی وجود دارد که با جابه‎جایی این افراد و حتی ارتقای آنان به مسئولیت‎های بالاتر این‎گونه القا شود که با آن‎ها برخورد شده؛ در حالی‎که درهجدهم تیر شاهد بودیم با وجود آن‎که تنها یک نفر کشته شده بود فرمانده نیروی انتظامی و فرمانده تهران بزرگ دادگاهی شدند، در حالی‎که در کهریزک چندین نفر کشته شده‎اند و ده‎ها نفر ضرب و شتم شده و آسیب‎دیده‎اند بنابراین برکناری و محاکمه علنی مقامات قضایی کشوری و انتظامی عاملین این جنایت‎ها حداقل انتظار خانواده‎های آسیب‎دیده است.

به جز دیدار با رهبر معظم انقلاب اسلامی با دیگر مقامات و شخصیتها هم برای پیگیری مسئله دیداری داشته
اید؟

بله با رئیس قوه قضاییه و رئیس مجلس دیدارهایی انجام شد، ضمن این‎که به دیدار آیت‎الله جوادی آملی نیز رفتیم که ایشان خونخواهی را وظیفه نظام اسلامی دانستند و گفتند که نظام برای خونخواهی اولی‎تر به ولی دم است.

شنیده شده که هفت نفر از افراد مرتبط و چند مقام قضایی درخصوص کهریزک بازداشت شده‎اند.

تعداد آن‎ها هفت نفر اعلام شده، اما ظاهرا بیشتر هستند. باز هم تأکید می‎کنم، نباید عوامل این پرونده را به تعدادی خاص در سطوح مباشرت یا معاونت محدود کرد. مطلعین و مسئولان مافوق رده‎های قضایی، انتظامی و کشوری هم باید پاسخگو باشند.
منبع : تابناک
دسته ها : گفتگو - سیاسی
شنبه بیست و هشتم 6 1388
X