نماینده فارس در مجلس خبرگان تصریح کرد:عکس حضرت امام برای ما محترم می باشد؛ هر چند که خود ایشان فرمودند: اگر عکس بنده را پاره کردند مهم نیست؛ مهم این است که قرآن و سنت را حفظ کنید.همه اصرار ما بر این است که قانون اساسی اجرا شود و کسی هم مخالفتی با این قانون ندارد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله دستغیب؛ آیت الله سید علی محمد دستغیب اهانت به امام خمینی (ره) و حمله به دانشجویان را توامان محکم نمود.
وی اظهار داشت: این اتفاقات ادامه آن خلاف شرعها و خلاف قانونهای بعد از انتخابات 22 خرداد میباشد و مطلب تازهای نمی باشد؛ پناه بر خدا وقتی آن زندان کردنها و آن اعترافات آنچنانی پیش می آید قهرا یک همچین اتفاقاتی هم ممکن است روی دهد؛ البته ما این اتفاقات را از ناحیه هر کس که باشد محکوم می کنیم.
نماینده فارس در مجلس خبرگان تصریح کرد:عکس حضرت امام برای ما محترم می باشد؛ هر چند که خود ایشان فرمودند: اگر عکس بنده را پاره کردند مهم نیست؛ مهم این است که قرآن و سنت را حفظ کنید.همه اصرار ما بر این است که قانون اساسی اجرا شود و کسی هم مخالفتی با این قانون ندارد؛ چه آنهایی که به آقای موسوی رای دادند یا آنها که به دیگری رأی دادند، همه قانون اساسی را قبول دارند؛ در این قانون اساسی هم در باره ولایت فقیه و هم مجلس شورای اسلامی و هم شورای نگهبان و ریاست جمهوری و ... صحبت شده است؛ اگر بنا باشد که قانون اساسی زیر پا گذاشته شود چیزی برای ما نمی ماند. همانطوریکه بنده در مجلس خبرگان رهبری هم این مطلب را تذکر دادم و واقع مطلب نیز همین است.
آیت الله دستغیب افزود: آقای مهندس میرحسین موسوی واقعا آدم مخلصی هست؛ آدم متدیّنی هست؛ یک آدمی است که بنده روی ایشان شناخت دارم؛ ایشان از چاکران حضرت امام هستند؛ نه ایشان و نه آنهایی که دنباله رو ایشان هستند، هیچ وقت بی احترامی نسبت به حضرت امام نمی کنند؛ منتهی حرف ایشان و آقای کروبی این است که به قانون اساسی عمل شود. بنده تمام سخنرانیهای آقای موسوی را مطالعه کرده ام یک جمله اش را نمی توانید پیدا کنید که ایشان بر خلاف رهبری حرف زده باشند.
نماینده مجلس خبرگان با انتقاد از عملکرد نهادهای دولتی گفت: نکتهای که قابل تامل است اینکه با وجود این همه دستگاههای ارتباطی میتوانستند این شخصی را که به حضرت امام جسارت کرده، پیدا و مؤاخذه نمایند؛ اما این کار را نکردند. نه از بنده و نه از طلبه هایمان توهینی نسبت به حضرت امام(ره) صادر نشده است. برادران ما به عشق امام خمینی(ره) و اسلام، از همین مسجد به جبههها رفتند و جان خود را تقدیم انقلاب کردند.
آیت الله دستغیب افزود: ما این اتّفاقات را از همان اول محکوم می کنیم؛ از همان اول که دانشجویان عزیز ما را مورد ضرب وشتم قرار دادند.
منبع :فرارو
به گزارش خبرآنلاین وی در جمع شورای احزاب اصلاح طلبان فارس اظهار داشت:« فکر میکنم کل ملت ایران به جز عدهای معدود و عدهای آدم ناراحت، ناراضی و بیمارو منحرفی که انقلاب ما همه امتیازات آنها را گرفت؛ به انقلاب اسلامی افتخار می کنند و امام را به عنوان محور و مدار انقلاب و مظهر ایمان و آزادگی خود بزرگ می دارند. امروز هم ما می گوییم ملاک و معیار برای اصلاح امور و دستیابی به آرمانهائی که ملت ما داشته است خود انقلاب؛ راه و رهنمودهای امام و موازین قانون اساسی و مطالبات درست مردمی است که در جریان انقلاب به رهبری حضرت امام داشتند.»
وی با بیان اینکه خواست مشترک مردم در طول همه جریانات و جنبشهای اجتماعی از مشروطیت تا امروز، آزادی بوده است، ادامه داد:«ما را متهم میکنند که آزادی ما ولنگاری است، نخیر آن آزادی ما منضبط شدن اخلاقی جامعه است،آزادی ما اخلاقی است؛ آزادی دقیقا در برابر استبداد است و آزادی که پایه هر عمل اخلاقی است زیرا عمل تحمیلی ولو خوب باشد با آزادی و اراده آزاد انسان انتخاب نشده است اخلاقی نیست.»
خاتمی با انتقاد از اینکه به اعتراضات پس از انتخابات توجه نشد، افزود: متاسفانه به جای اینکه با آنها برخورد منطقی شود، حرفها گوش داده شود تا اگر حرف درست و حسابی است قبول کنند و در مقابل آن تسلیم شوند و اگر نیست مردم را قانع کنند، در مقابل مردمیترین اعتراضات نسبت به مسائل اخیر برخوردهای خشونتآمیز شد که آثار آن را میبینیم. من این را قبول ندارم که مطالبات مردم فراتر از آن چیزی است که در انقلاب ما بود؛ اگر اعتراضی هست که چرا ما از آن معیارها عقب افتادیم یا انحراف پیدا کردیم.
رئیس بنیاد باران تاکید کرد:«به صراحت بگویم، امروز هم اکثریت جامعه ما امام و انقلاب را قبول دارند و به خون شهیدانشان احترام میگذارند و مدارو معیار همان آرمانهای انقلاب اسلامی است، امروز برای همه ما امام خمینی معیار است، معیاری که انقلاب را رهبری کرده هم جمهوری اسلامی را پیشنهاد کرده، هم به همت ایشان مردمیترین و دموکراتترین انتخابات و رفراندومها برگزار و قانون اساسی تصویب شده است.البته همه قبول داریم که قانون اساسی وحی الهی نیست و اگر کسی ایرادی هم به آن داشته باشد اشکالی نیست ولی مبنای حرکت ما همین قانون اساسی است که دست آورد انقلاب و مورد تصویب قاطع مردم بوده است.»
خاتمی افزود: انتقادی که میکنیم بر اساس همین معیارهاست، مردمسالاری در متن انقلاب بوده، خواست مردم بوده، امام آنرا قبول کرده، در قانون اساسی آمده و مساله مردمسالاری دینی را بنده مطرح کردم حالا اینکه عدهای بیایند بگویند اصلا مردمسالاری با دین سازگار نیست!این ضد خط امام و قانون اساسی ماست.
وی با بیان اینکه «کسی که از اصول و آرمانها دفاع میکند طرفدار انقلاب است»، گفت: به صراحت بگویم مردم ما به چارچوبهای قانون اساسی،به اساس و معیارهای آرمانهای انقلاب اسلامی و به شخص امام احترام میگذارد وامکان ندارد مردم ما و دانشجوی ما به امام خمینی(رض) اهانت بکند. اتفاقا ما میگوییم راهی که وجود دارد ساختار شکنی نیست، اصلاح ساختار بر اساس معیارهایی است که در خط امام و راه ایشان و قانون اساسی وجود دارد است، ما حق داریم اعتراض کنیم اگر انحرافی در این زمینه ببینیم.
رئیسجمهور سابق ایران افزود: امام و انقلاب را وجه المصالحه نکنیم. نگوییم به نام انقلاب میزنیم، میکوبیم، نیاییم حرمتشکنی کنیم، امام را هم وجه المصالحه قرار دهیم برای اینکه بتوانیم کسانی را که نمیپسندیم با آنها بر خورد تندتر انجام دهیم. ما همه به خصوص حکومت را فرا می خوانیم به بازگشت به همین موازین، به حرمت انسان، به رعایت حقوق انسان، به تلاش برای اعتلای این کشور.
خاتمی اظهار داشت:«آیا اگر ما بگوییم روش مدیریتی که در کشور ماست با مصالح کشوربا ثروتمند شدن کشور سازگار نیست، با عدالتی که همواره شعار آن را دادهایم سازگار نیست با حیثیت و حرمتی که ما باید در منطقه داشته باشیم سازگار نیست، آیا بیان کردن این سخنان و دعوت به رعایت قانون اساسی و توجه به خواستهای مردم معنایش براندازی و لطمهزدن به نظام است؟ آیا رفتارها و سیاستهایی که چهره انقلاب و نظام ما را کدر می کند و با مردم برخورد دارد زمینه ساز یاس مردم بخصوص نخبگان و جدا شدن از نظام و حکومت نیست؟آیا همین امور کمک به براندازی نمیکند؟»
رئیس بنیاد باران افزود:« البته بنده آنقدر سخاوتمندانه نمیخواهم نسبت براندازی به کسانی که ما نمیپسندیم و با ما مشکل دارند بدهم؛ هرچند وقتی آن طرف با اینهمه گشادهدستی هر کس را که نپسندید،به سادگی تهمت بزنند، فحش بدهند، بدگویی کنند و بدتر اینکه بازداشت کنند، تحت تعقیب قرار دهند، پروندهسازی کنند وفتنهگر و برانداز معرفی کنند؛ باید مردم روشن شوند که کدام روشها و رفتارها نتیجهاش تضعیف نظام و لطمه دیدن جمهوری اسلامی است و من یادآور میشوم که این برخوردها برای حکومت و قوه قضائیه خوب نیست، صرفنظر از اینکه ستم از سوی هر کس باشد نارواست.»
وی خاطر نشان کرد:«اگر در جامعهای به دلیل انتقاد کردن از حکومت و دولت به دلیل اعتراض به مسائلی که ملت احساس میکند انحراف است بخواهند انگ بزنند و هر عنوانی که این انتقادکننده بدهند نه عادلانه است و نه مردمسالارانه،ما روی محورهای انقلاب، امام و قانون اساسی باید حرکت کنیم و باید بدانیم انحراف از اینها ما را به جایی خواهد رساند که همه زیان خواهند کرد.
اهم سخنان وی به روایت ایلنا به شرح زیر است:
2- همه آدمیان کرامت و استعداد برتر بودن را دارند و اینکه بعضی انسانها برتر از دیگران هستند به خاطر استفاده از این استعداد خدادادی است و میتوانند به مرحله بالای انسانیت برسند.
3- علی الگو و اسوه عدالت و تقوا است چرا که دست پرورده نبی اکرم است و حتی به تعبیر یک دانشمند بزرگ غیرمسلمان که میگفت من به پیامبر احترام میگذارم چرا که علی گفته است و خود علی افتخار میکرد که غلام پیشگاه نبی اکرم باشد. بنابراین علی در عدالت، تقوا و انصاف اسوه بود.
4- یکی از امتیازات بزرگ او این بود که توانست برای مدت کوتاهی حکومت ظاهری را به دست گیرد و در روز غدیر او از طرف خداوند و پیامبر به عنوان انسان شایستهای شناخته شد که لیاقت حکومت بر انسانها را دارد اما به هر دلیل حکومت او به تعویق افتاد و علی(ع) با همه شایستگی که از طرف خداوند به او داده شده بود، این حکومت را به دست نگرفت.
5- در 1400 سال پیش امیرمومنان تنها به خاطر رضایت مردم از حکومت کنار کشید و اگر نبودند و او را نمیخواستند حکومت را به دست نمیگرفت.
6- مسئله عدالت علی(ع) فقط اقتصادی نیست بلکه یک عدالت جامع است. عدالت او آزادی انسان و حرمت و تقوا بود. او حتی برای انسانهایی که مسلمان نبودند و مخالف او بودند نیز حرمت و آزادی قائل بود.
7- همیشه سیاست ضد اخلاق بوده است و نه تنها اخلاق توسط حکومتهای دیکتاتور و مستبد پایمال شده بلکه در جوامعی که حکومت دموکراتیک هم داشتهاند اخلاق قربانی سیاست شده است.
8-زمانی که او به خلافت رسید گروهی به او گفتند حکومتهایی که در دورههای قبلی بودهاند و انحراف داشتهاند برکنار کند ولی علی (ع) گفت من هرگز با ناروایی و ستم با آنها برخورد نمیکنم و از من به دور است که برای تن دادن به قدرت و رسیدن به حکومت دیگران را از سر کار براندازم به همین دلیل به او گفتند تو سیاستمدار نیستی و صداقت تو سبب میشود که به قدرتات ضربه بخورد و علی(ع)پاسخ داد که تقوا بزرگترین پایه اخلاق است و اگر تقوا نبود و خود را مکلف به اجرای آن نمیدانستم بزرگترین سیاستمدار عالم بودم؟ علی (ْع)زرنگی کردن را جزو سیاست نمیدانست حتی در جنگهایی که به دشمنان او بدگویی میکردند علی(ْع) می فرمود دشنام ندهید و با تهمت و افترا کسی را تخریب نکنید و هرگز نمیپسندید که به نام انقلاب و اسلام و علی به دیگران بدگویی شود.
9- در حکومت حضرت علی (ْع)همه مشمول عدالت او بودند چه انسانهایی که در همان جامعه میزیستند و چه آنهایی که مسلمان نبودند و در شهرهای اطراف بودند. وی معتقد بود هیچ انسانی به خصوص اگر سوابق درخشانی دارد، نباید مورد ستم قرار گیرد.
رسول صدرعاملی، عزتالله انتظامی، مازیار میری، احمد مسجدجامعی، محمدعلی شیرازی، محمد رحمانیان، مهتاب نصیرپور، داود رشیدی، معصومه ابتکار، غلامحسین علیخانی، حسین پاکدل، حبیب رضایی، محمد عاقبتی از جمله هنرمندانی بودند که مراسم جشن عید غدیر هنرمندان حضور داشتند.
افتخار میکنیم که از آزادی و انتخابات آزاد دفاع میکنیم /حرمت سپاه و بسیج این است که در کنار مردم باشند/ باید بگذاریم نظام مسیر درست خود را طی کند/راه حل مشکل این نیست که با اعتراض، با خشونت برخورد شود
رییس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه سپاه و بسیج از متن انقلاب برآمده است، یادآور شد: سپاه پاسدارانی که آن همه افتخارات در کنار ارتش ما آفرید و بسیجی که با دست های تهی خودش توانست در مقابل نیروهای عظیم بایستد و نگذارد عزت مملکت از بین برود؛حرمتش این است که در کنار مردم باشند.
به گزارش ایلنا، سیدمحمد خاتمی در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی جامعه پزشکی، تقارن این دیدار با روزهای اول ماه مبارک ذیحجه را به فال نیک گرفت و با بیان اینکه ذیحجه ماه بسیار بزرگی است که مراسم بزرگ حج ـ حجی که محور و مدارش کعبه است ـ صورت میگیرد، افزود:جالب این است که مهمترین و شاخصترین خانه خدا، کعبه و مسجد الحرام است اما خداوند آن را اولین خانهای میداند که برای مردم (و نه فقط برای مومنان) برقرار شده است و در تاریخ منشا برکات بوده و هست و یک نوع اتصالی میان آسمان و زمین و نزول برکات الهی بر جامعه بشری است.
رییس بنیاد باران ادامه داد:همین امر نشان دهنده این است که مردم در بینش الهی چقدر جایگاه والایی دارند؛ حج و اعمالی که انجام میشود، مشروط به خلع همه امتیازات اعتباری که در جامعه وجود دارد، برهنه شدن انسان از همه تعلقات و اعتبارات، فقط بنده خدا بودن و به خدا توجه کردن در این مراسم تجلی پیدا میکند و نشان دهنده بینش انسان شناسی اسلام و ادیان توحیدی و الهی است و نیز کرامتی که انسان دارد.
وی با تاکید بر اینکه این از افتخارات ادیان توحیدی و به خصوص دین اسلام است که برای انسان کرامت قائل است، تصریح کرد:به همین جهت در بینش اسلامی ـ لااقل آن بینشی که در انقلاب اسلامی بود و ما به آن اعتقاد داشته و داریم ـ این است که انسان شایسته حاکم بودن بر سرنوشت خود است و به همین دلیل در اصل 56 قانون اساسی به صراحت مساله حاکمیت انسان بر سرنوشت خودش آمده است.
وی یادآور شد: بارها گفتهام و باز هم تکرار میکنم که یکی از طلاییترین اصول قانون اساسی همان اصل 56 است که حاکمیت انسان بر سرنوشت خود را به رسمیت می شناسد و لوازم آن که آزادی انسان و زمینهسازی برای رشد همه جانبه انسان، تامین عدالت اجتماعی در جامعه است، نه تنها به عنوان حق طبیعی، بلکه علاوه بر آن به عنوان حق الهی شناخته شده است.
رییس دولت اصلاحات ادامه داد: هر کار و روشی که مانع حاکمیت انسان بر سرنوشت خود بشود و این حاکمیت لطمهای ببیند و یا از سوی گروهها یا افرادی غصب شود، مغایر با بینش ما و انقلاب اسلامی است و اینگونه رفتار و عمل یک روش انحرافی و خلاف مشیت الهی و بینشی است که اسلام و ادیان الهی درباره انسان دارند.
وی با بیان اینکه تجلی اصل حاکمیت در عرصه اجتماعی، این است که حاکمیت از آن مردم اند، گفت: مردم حکومتشان را تعیین میکنند؛ حکومتها برآمده از اراده مردماند و در مقابل مردم مسئوولند؛ این امرنیز لوازمی دارد، از جمله انتخابات، انتخاباتی آزاد، زمینه سازی برای انتخاباتی که واقعا رای مردم در آن تجلی پیدا کند و هر کاری برخلاف این مسیر، خلاف بینش اسلامی است.
وی حج را مظهر و تجلی گاه انسان آزاد و بریده از تعلقات تعریف کرد و ادامه داد: چنین انسانی در مقابل هیچ کس و هیچ چیز جز خداوند قادر متعال حکیم سر تعظیم فرود نمی آورد و هیچ عاملی بر او جز اراده الهی حاکم نیست و نباید باشد.
وی باردیگر با ابراز خوشحالی از انجام این دیدار در روزهای اول ذیحجه خطاب به حاضران گفت: شما بندگان خوب خدا هستید که سعی کرده اید خدمتگزار مردم باشید و در عرصه خدمت به خصوص بهداشت و درمان وسلامت سایر مسائل اجتماعی با حسن نیت حضور داشته باشید. سابقه شما هم روشن است؛ انسانهای مومنی که برای انقلاب مایه گذاشتید، با حضور در دوران دفاع مقدس فداکاری کردید، و دلبسته به این انقلاب و نظام هستید.
خاتمی ادامه داد: « اگر واقعا از اوضاع گلهای باشد ما معتقدیم بیان آن جرم نیست؛ این روزها به افرادی که انسانهای صادق و سالمی هستند ستم شده است. همه ما ممکن است اشتباه داشته باشیم، ولی باعث تاسف است که به انسانهایی صادق و خدوم و خانوادههایشان ستم شده است. ممکن است به خاطر چنین روشهایی آن چیزی که ما به آن اعتقاد داریم و دلبسته آن بودیم یعنی انقلاب ما و نظام ما لطمه ببیند. بعضی کارهائی میشود ـ که کارهای بدی است ـ و در همه جای دنیا هم کم و بیش رخ میدهد، اما مشکل مضاعف اینجاست که در یک جایی این کارها به نام اسلام و انقلاب بشود و اگر دل ما میسوزد از همین مساله است.
وی با اشاره به مطالبی که در این نشست درباره وضع مدیریت کنونی جامعه در زمینه بهداشت، رفاه و تامین اجتماعی، و به طور کلی شاخصهای سلامت و بهداشت از سوی حاضران مطرح شد، این مطالب را شعاری ندانست و اظهار داشت: این مسائل را کسانی مطرح کردند که دست اندرکار امور بوده اند. متاسفانه مقایسه آنچه در گذشته بوده با آنچه امروز هست، نشان میدهد که وضع ما خوب نیست. همین مساله را می توان به همه عرصهها؛ صنعت، کشاورزی، روابط خارجی، مدیریت های مختلف تعمیم داد. تردید ندارم که با برخورد منصفانه با مساله میبینیم همه شاخصها سقوط کرده یا حداقل در بسیاری از موارد به خصوص در برنامه چهارم ـ که یکی از علمیترین و واقعبینترین برنامههای تدوین شده در دولت اصلاحات با نظر کارشناسی و رعایت معیارهاست ـ آن طور که پیشبینی میشد پیش نرفتهایم و از آن مسیر عقب افتاده ایم.
رییسجمهور سابق کشورمان تاکید کرد: من بارها خدمت بزرگان گفتهام و الان هم می گویم؛ اگر یک نقشه راهی برای کشور مشخص شد که عبارتست ازسند چشم انداز بیست ساله و در آن هدف را معین کردیم، نه تنها در این مسیر حرکت نکردهایم، بلکه از نقطه مبدا هم ـ که بنا بود 20 سال بعد به هدف هائی برسیم ـ عقب افتاده ایم و این باعث تاسف و تاثر است.
خاتمی همچنین با اشاره به مباحث مطرح شده درباره وحدت اجتماعی خاطرنشان کرد: ملاک ما در این زمینه عجیب و غریب نیست؛ ملاک ما همین قانون اساسی، برنامه چشم انداز بیست ساله و سیاست های کلی است که تدوین شده است. اگر در جاهایی انحراف وجود دارد همه باید با وحدت این انحراف و اشکال را برطرف کنیم. حرف ما این است که وضع ما در عرصههای مختلف، در گذشته بهتر بود. البته نمی گویم عیب و کمبود نبود، حداقل این بود که با تجربه و تکیه بر کار کارشناسی مسیر درستی انتخاب شده بود و گام هایی در این زمینه برداشتیم، ولی کارها در این مسیر ادامه پیدا نکرد و متاسفانه این طور القاء می شود که آن چه رخ می دهد درست، خواست انقلاب و مصلحت مردم است در حالیکه ما معتقدیم هیچ کدام از اینها نیست.
وی ادامه داد: آیا اینکه عده ای دلسوز انقلاب و دلبسته به انقلاب و مصلحت مردم و کشور ـ که برای مملک، مردم، سربلندی در عرصه منطقه و جهانی آرمانها، آرزوها و برنامه هایی داشتند و عمل می کردند ـ احساس میکنند مسیر فعلی منحرف است و باید تغییر پیدا کند، این عین انقلابی بودن، عین پایبندی به معیارهای انقلابی نیست؟ و در مقابل آیا وقتی کسانی از این مسیرها منحرف شدهاند، این نشانه انحراف از معیارهای انقلابی نیست؟ آیا این مقابله با انقلاب نیست که وقتی کسانی می گویند این وضع با همین معیارهای قانون اساسی باید تغییر کند، به براندازی و تخریب نظام متهم شوند و برعکس عملکرد کسانیکه معتقدیم نتیجه عملشان ـ که در این روزها و سالها بوده است ـ نتیجه مطلوبی نیست، عین انقلاب تعبیر شود؟ اینها مقابله با انقلاب است که اگر کسی حرفی زد، راهکاری نشان داد و خواستار تغییر مثبت به نفع معیارهای انقلابی شد، هرگونه هزینهای را بپردازد و متهم به انواع اتهاماتی شود که این روزها داریم میبینیم؛علاوه بر اتهامات، نسبتهای ناروا، شکستن شخصیت کسانی که سرمایههای نظام هستند را نیز از سوی کسانی که نمیدانیم خیلی از آنها کی هستند و چگونه این طور سخاوتمندانه تخریب میکنند شاهد هستیم.
وی با اشاره به دستگیریها، برخوردها، محدود کردنها و با بیان این که آیا دلسوزان انقلاب آزادند که حرف هایشان را در دانشگاهها و در مجامع دیگر بزنند؛یا برایشان هزینه داشته باشد؟ ادامه داد: تنها صحبت تهمت زدن نیست، بلکه ایجاد هزینه کردن برای کسانی است که دلشان برای انقلاب و مردم میسوزد.
رییس بنیاد باران با بیان این که ما افتخار می کنیم که از آزادی و انتخابات آزاد دفاع میکنیم و افتخار میکنیم از اینکه اگر در عرصه انتخابات و مسائل دیگر مشکلاتی وجود دارد، انتقاد میکنیم، تاکید کرد: به نفع مردم و آرمان های انقلاب و برای تحقق اصل 56 قانون اساسی این مسیر را ادامه می دهیم ؛ چراکه معتقدیم مردم ما شایسته آزادی، شایسته رشد و پیشرفت و توسعه و عدالت هستند. وقتی می بینیم دراین مسیرمشکل و انحراف وجود دارد حرف می زنیم و صحبت می کنیم؛ چراکه از آن طرف مسائلی به نام اسلام و انقلاب پیش می آید که دودش در درجه اول و بیش از همه به چشم نظام می رود.
وی خاطرنشان کرد: مردم ما انقلاب شان را قبول دارند؛ چرا که احساس میکنند این انقلاب به آنها عزت و حرمت داد، انرژی ها را آزاد کرد برای اینکه مملکت یک مملکت الگو و پیشرفته ـ در منطقه و دنیا ـ بشود، آزادی،عدالت و پیشرفت در کنار اخلاق و معنویت در آن باشد. اگر خدای نکرده کسانی بخواهند مسائلی خلاف این مسائل را به نام انقلاب و اسلام مطرح کنند، مردم به آنها اعتراض میکنند.
رئیس دولت اصلاحات افزود: ما از مردم دفاع میکنیم. دفاع کردن ما از مردم و آزادی آنهاست.دفاع از انتخابات سالم و آزاد دقیقا دفاع از ارزش هایی است که برای آن انقلاب شد، خون ها داده شد، محرومیت ها کشیده و هزینه ها پرداخته شد.
خاتمی یادآور شد: امروز متاسفانه می بینیم خشونت تئوریزه شده عملی می شود وعلیه بسیاری از نیروهایی که علاقه مند به انقلاب و امام هستند اعمال می شود.
وی همچنین گفت: البته در این کشور کسانی هم هستند که حتی این نظام را هم قبول ندارند ولی حاضرند در چارچوب قانونی نظام حرکت کنند و ما افتخار می کنیم که از حقشان دفاع کنیم. ستم به آنها را روا نمی داریم؛ چراکه به عنوان یک شهروند دارای حقوقی هستند که دیگران در این کشور دارند، مگر اینکه کسی به تعبیر امام توطئه و براندازی کند.
رئیس جمهور سابق کشورمان تصریح کرد: خشونت میگوید یک روش و سلیقه و شیوه خاص عین اسلام و انقلاب است و هر کس خارج از این شیوه فکر کند، حق ندارد زندگی کند و در حاکمیت حضور داشته باشد یا حتی آزادانه بتواند حرفش را بزند؛ وبدتر اینکه تلاش می شود که این رفتارها و سیاست ها توجیه شود و کسانی وانمود(و عمل) می کنند که هرچه خلاف این روش باشد ضد انقلاب است و هرکس با این سلیقه مخالف باشد برانداز است و با او برخورد می شود.اینها مسائلی است که مشکل ایجاد میکند.
خاتمی درباره کسانی که چنین دیدگاهها و تفکراتی را دارند، گفت: کسانی که در تاریخ و سابقه شان هست که نه با این انقلاب سر سازگاری داشتند و نه به امام و نه یک ذره برای انقلاب دلشان سوخته چنین حرفهایی را میزنند. متاسفانه زمینه برایشان باز می شود تا در ارکان و ارگان های برآمده از انقلاب ـ که خدمات بزرگی هم دارند ـ نفوذ کنند و از آن به عنوان ابزار حذف، سرکوب و... استفاده کنند.
رییس دولت اصلاحات با تاکید بر اینکه سپاه و بسیج از متن انقلاب برآمده است، یادآور شد: سپاه پاسدارانی که آن همه افتخارات در کنار ارتش ما آفرید و بسیجی که با دستهای تهی خودش توانست در مقابل نیروهای عظیم بایستد و نگذارد عزت مملکت از بین برود؛حرمتش این است که در کنار مردم باشند.
وی تاکید کرد: وجود فضای امنیتی سیاسی بر اساس تحلیلهای غلط و نیز اعمال روش ها و شیوههای غلط اولین زیانش به اصل نظام و مردم می رسد؛ چراکه نه تنها عموم مردم احساس می کنند آزادیهای مشروعشان محدود شده، بلکه مردم مظلوم و محروم هم با همه وجود احساس می کنند محروم تر شده اند. نگرانی بنده این است که در آینده نه چندان دور در کنار این نارضایتی های سیاسی که در قشرهای خاصی از جامعه بیشتر بروز و ظهور دارد نارضایتیهای اجتماعی هم اضافه شود، به خصوص وقتی وعدههای داده شده، عمل نشده یا بر خلاف آن عمل شده است.
وی با بیان اینکه با فشار وارد آوردن، ایجاد ارعاب، بالا بردن هزینه حرفزدن و آزاد بودن و آزادنه زندگی کردن، مشکلی حل نمی شود و شکاف ها زیاد تر خواهد شد، گفت: جنبش ما سابقه 150 ساله در مملکت دارد و اوجش در انقلاب اسلامی بود و همچنان تداوم داشته و خواهد یافت. جنبشی که ریشه اصیل در جامعه و تاریخ دارد از بین نمی رود، البته اگر رفتارها با آن رفتارهای نادرستی باشد ممکن است یک نوع انحرافاتی در آن پیدا شود. چنانچه ما می بینیم بصورت عکس العملی مسائلی مطرح می شود که ما و شما آن را نمی پسندیم. اما مقصر آن کسانی هستند که این زمینه ها را فراهم آورده اند.
رییس موسسه بین المللی گفت و گوی فرهنگ ها و تمدن ها تاکید کرد: باید بگذاریم نظام مسیر درست خود را طی کند، معیارهای اصلی در آن حاکم باشد، انسان در آن حرمت داشته باشد، زمینه برای پیشرفت جامعه مهیا باشد، مدیریت جامعه کارآمد و متعهدباشد، دروغ به مردم گفته نشود، بداخلاقی در جامعه نباشد؛ چراکه شکستن مرزهای اخلاقی بسیار مساله مهمی است.وقتی تهمت در سیاست رسمی شد، تهمت کار انقلابی و بیان دردها جرم شد، آن وقت در متن جامعه نسبت به تهمت زنندگان و شکنندگان مرز اخلاقی بدبینی ایجاد میشود و این بدبینی سرایت به اصل نظام می کند و این فاجعه بزرگی است.
وی تاکید کرد: بیاییم همه دست به دست هم دهیم و از این فضای امنیتی و نظامی حاکم بر جامعه با تحلیل ها و توجیهات غلطی که وجود دارد، دست برداریم. فضا را تلطیف کنیم تا مردم بتوانند آزادانه حرف شان را بزنند و احساس کنند نظام حرف این ها را گوش میدهد و در مقابلشان نیست. آن وقت خواهید دید چقدر شور و اشتیاق در جامعه بوجود خواهد آمد.
رییس بنیاد باران با تاکید بر اینکه اشتباهاتی که شده است نباید تکرار شود، خاطرنشان کرد: انتخاباتی در پیش روست، مردم باید بتوانند آزادانه رای بدهند و تضمین شود که نتیجهای که بیان می شود؛همان است که مردم میخواهند و اگر فضای اعتماد بود مردم که نتیجه کارشان چیز دیگری می شد اعتراض نداشتند. راه حل مشکل این نیست که با اعتراض، با خشونت برخورد شود.
وی ادامه داد : باید با دلسوزی به انقلاب نسبت به راه های موجود بازنگری کرد؛ نظام و حاکمیت ما باید قانع شود که این رفتارها و روشها آن نیست که به سر منزلی برسد و به مصلحت جامعه بیانجامد یا مورد تایید معیارهایی که انقلاب ما داشت و مردم ما می خواستند، باشد. تدبیر،عقلانیت و تقوا حکم میکند که اگر مسیری اشتباه است، با شجاعت همه با هم دست به دست دهیم و آن مسیر را اصلاح کنیم تا فضا فضای امن و آباد وآزادی بشود.
وی در پایان با ابراز امیدواری نسبت به اینکه در آینده شاهد وضعیت بهتری باشیم، گفت: « امیدوارم بسیاری از نیروهایی که شایسته و مظلوم هستند و گرفتار بند هستند، گرفتاریهایشان رفع شود و به صحنه جامعه برگردند و فضای کشور تغییر پیدا کند و آنچه به مصلحت کشور است انجام بگیرد.
گفتنی است، برخورد با فرهنگستانها و دولتی کردن آنها، نگرانی از اتفاقاتی که به نام اسلام و انقلاب در حال رخ دادن است، هدایت و رهبری جنبش سبز، یاس و نگرانی مردم و آسیب دیدن مرزهای اخلاقی در جامعه، مقایسه وضعیت کنونی و گذشته بهداشت و درمان کشور،از جمله محورهای صحبت های حاضرین در جلسه بود.
منبع : آینده
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در بسیاری از ملاقات هایی که با اهالی فرهنگ و قلم داشته اند از منظر زاویه دید خود به مقوله کتاب و کتابخوانی حاضرین را شگفت زده کرده اند. عمق بینش ایشان به مساله فرهنگ و به ویژه کتابخوانی همواره یکی از نکاتی بوده است که زبانزد خاص و عام بوده است. به مناسبت آغاز هفته کتاب نگاهی داریم به مقوله کتاب و کتابخوانی از منظر ایشان
الف) اهالی قلم
گزیده ای از سخنان ایشان در ارتباط با شخصیت جلال آل احمد
1ـ دقیقاً یادم نیست که کدام مقاله یا کتاب مرا با آلاحمد آشنا کرد. دو کتاب «غربزدگی و دستهای آلوده» جزو قدیمیترین کتابهایی است که از او دیده و داشتهام. اما آشنایی بیشتر من بوسیله و برکت مقاله «ولایت اسرائیل» شد که گله و اعتراض من و خیلی از جوانهای امیدوار آن روزگار را برانگیخت. آمدم تهران (البته نه اختصاصاً برای این کار) تلفنی با او تماس گرفتم. و مریدانه اعتراض کردم. با اینکه جواب درستی نداد از ارادتم به او چیزی کم نشد. این دیدار تلفنی برای من بسیار خاطرهانگیز است. در حرفهایی که رد و بدل شده هوشمندی، حاضر جوابی، صفا و دردمندی که آن روز در قلّهی «ادبیات مقاومت» قرار داشت، موج میزد. جلال قصهنویس است (اگر این را شامل نمایشنامهنویسی هم بدانید) مقالهنویسی کار دوّم او است. البته محقّق و عنصر سیاسی هم هست. اما در رابطه با مذهب؛ در روزگاری که من او را شناختم به هیچوجه ضد مذهب نبود، بماند که گرایش هم به مذهب داشت. بلکه از اسلام و بعضی از نمودارهای برجستهی آن بهعنوان سنتهای عمیق و اصیل جامعهاش، دفاع هم میکرد. اگرچه به اسلام به چشم ایدئولوژی که باید در راه تحقق آن مبارزه کرد، نمینگریست. اما هیچ ایدئولوژی و مکتب فلسفی شناختهشدهای را هم به این صورت جایگزین آن نمیکرد. تربیت مذهبی عمیق خانوادگیاش موجب شده بود که اسلام را ــ اگرچه بهصورت یک باور کلی و مجرد ــ همیشه حفظ کند و نیز تحت تأثیر اخلاق مذهبی باقی بماند. حوادث شگفتانگیز سالهای 41 و 42 او را به موضع جانبدارانهتری نسبت به اسلام کشانیده بود. و این همان چیزی است که بسیاری از دوستان نزدیکش نه آن روز و نه پس از آن، تحمّل نمیکردند و حتی به رو نمیآوردند!
اما تودهای بودن یا نبودنش؛ البته روزی تودهای بود. روزی ضد تودهای بود. و روزی هم نه این بود و [نه] آن. بخش مهمی از شخصیت جلال و جلالت قدر او همین عبور از گردنهها و فراز و نشیبها و متوقّف نماندن او در هیچکدام از آنها بود. کاش چند صباح دیگر هم میماند و قلههای بلندتر را هم تجربه میکرد.
اگر هر کس را در حال تکامل شخصیت فکریاش بدانیم و شخصیت حقیقی او را آن چیزی بدانیم که در آخرین مراحل این تکامل بدان رسیده است، باید گفت «در خدمت و خیانت روشنفکران» نشان دهنده و معیّن کنندهی شخصیت حقیقی آل احمد است. در نظر من، آلاحمد، شاخصهی یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. امّا در یک کلمه میشود آن را «توبهی روشنفکری» نامید. با همهی بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست.
جریان روشنفکری ایران که حدوداً صد سال عمر دارد با برخورداری از فضل «آلاحمد» توانست خود را از خطای کجفهمی، عصیان، جلافت و کوتهبینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمیها و تشخیصهای غلطش و هم از بددلیها و بدرفتاریهایش.
آلاحمد، نقطهی شروع «فصل توبه» بود. و کتاب «خدمت و ...» پس از غربزدگی، نشانه و دلیل رستگاری تائبانه. البته این کتاب را نمیشود نوشتهی سال 43 دانست. به گمان من، واردات و تجربیات روز به روز آلاحمد، کتاب را کامل میکرده است. در سال 47 که او را در مشهد زیارت کردم؛ سعی او در جمعآوری مواردی که «کتاب را کامل خواهد کرد» مشاهده کردم. خود او هم همین را میگفت.
البته جزوهای که بعدها به نام «روشنفکران» درآمد، با دو سه قصه از خود جلال و یکی دو افاده از زید و عمرو، به نظر من تحریف عمل و اندیشهی آلاحمد بود. خانواده آلاحمد حتی در «نظام نوین اسلامی» هم، تاکنون موفق نشدهاند ناشر قاچاقچی آن کتاب را در محاکم قضایی اسلامی محکوم یا تنبیه کنند. این کتاب مجمعالحکایات نبود که مقداری از آن را گلچین کنند و به بازار بفرستند. اثر یک نویسندهی متفکر، یک «کل» منسجم است که هر قسمتش را بزنی، دیگر آن نخواهد بود. حالا چه انگیزهای بود و چه استفادهای از نام و آبروی جلال میخواستند ببرند بماند. ولی به هر صورت گل به دست گلفروشان رنگ بیماران گرفت...
به نظر من سهم جلال بسیار قابل ملاحظه و مهم است. یک نهضت انقلابی از «فهمیدن» و «شناختن» شروع میشود. روشنفکر درست آن کسی است که در جامعهی جاهلی، آگاهیهای لازم را به مردم میدهد و آنان را به راهینو میکشاند. و اگر حرکتی در جامعه آغاز شده است؛ با طرح آن آگاهیها، بدان عمق میبخشد.
برای این کار، لازم است روشنفکر اولاً جامعهی خود را بشناسد و ناآگاهی او را دقیقاً بداند. ثانیاً آن «راه نو» را درست بفهمد و بدان اعتقادی راسخ داشته باشد، ثالثاً خطر کند و از پیشامدها نهراسد. در این صورت است که میشود: العلماء ورثة الانبیاء.
آلاحمد، آن اولی را به تمام و کمال داشت (یعنی در فصل آخر و اصلی عمرش). از دوّم و سوّم هم بیبهره نبود. وجود چنین کسی برای یک ملّت که به سوی انقلابی تمامعیار پیش میرود، نعمت بزرگی است. و آلاحمد به راستی نعمت بزرگی بود. حداقل، یک نسل را او آگاهی داده است. و این برای یک انقلاب، کم نیست.
این شایعه (باید دید کجا شایع است. من آن را از شما میشنوم و قبلاً هرگز نشنیده بودم.) باید محصول ارادت به شریعتی باشد و نه چیز دیگر. البته حرف فی حد نفسه، غلط و حاکی از عدم شناخت است. آلاحمد کسی نبود که بنشیند و مسلمانش کنند. برای مسلمانی او همان چیزهایی لازم بود که شریعتی را مسلمان کرده بود. و ای کاش آلاحمد چند سال دیگر هم میماند.
آن روز هر پدیدهی ناپسندی را به شاه ملعون نسبت میدادیم. درست هم بود. امّا از اینکه آلاحمد را چیزخور کرده باشند، من اطلاعی ندارم، یا از خانم دانشور بپرسید یا از طبیب خانوادگی.
مسکوت ماندن جلال، تقصیر شماست ـ شمایی که او را میشناسید و نسبت به او انگیزه دارید. از طرفی مطهری و طالقانی و شریعتی در این انقلاب، حکم پرچم را داشتند. همیشه بودند. تا آخر بودند. چشم و دل «مردم» (و نه خواص) از آنها پر است. و این همیشه بودن و با مردم بودن، چیز کمی نیست. اگر جلال هم چند سال دیگر میماند ... افسوس.
گزیدهی سخنان رهبر معظم انقلاب دربارهی کتاب "خاکهای نرم کوشک"
الان چند سالى است که کتابهایى دربارهى سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مىنویسند و بنده هم مشترى این کتابهایم و مىخوانم. با اینکه بعضى از اینها را من خودم از نزدیک مىشناختم و آنچه را هم که نوشته، روایتهاى صادقانه است- این هم حالا آدم مىتواند کم و بیش تشخیص دهد که کدام مبالغهآمیز است و کدام صادقانه است- بسیار تکاندهنده است. آدم مىبیند این شخصیتهاى برجسته، حتى در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمدهاند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسى، یک جوان مشهدى بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشتهاند و من توصیه مىکنم و واقعاً دوست مىدارم شماها بخوانید. من مىترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب "خاکهاى نرم کوشک" است؛ قشنگ هم نوشته شده.
ایشان اول جنگ وارد میدان نبرد شده بود و بنده هم هیچ خبرى نداشتم. بعد از شهادتش، بعضى از دوستان ما که به مجموعههاى دانشگاهى و بسیج رفته بودند و با این جوان بىسواد- بىسواد به معناى مصطلح؛ البته سه، چهار سالى درس طلبگى خوانده بوده، مختصرى هم مقدمات و ابتدایى و اینها را هم خوانده بوده- صحبت کرده بودند، مىگفتند آنچنان براى اینها صحبت مىکرده و حرف مىزده که دلهاى همهى اینها را در مشت مىگرفته. بهخاطر همین که گفتم؛ یک معرفت درونى را، یک ادراک را، یک احساس صادقانه را و یک فهم از عالم وجود را منعکس مىکرده؛ بعد هم بعد از شجاعتهاى بسیار و حضور در میدانهاى دشوار، به شهادت مىرسد؛ که حالا کارى به جزئیات آن ندارم. این زیباییهایى که آدم در زندگى یک چنین آدمى یا شهید همت و شهید خرازى مىتواند پیدا کند و یا اینهایى که حالا هستند، نظیرش را شما کجا مىتوانید پیدا کنید؟ کجا مىشود پیدا کرد؟
ب) بیانات مقام معظم رهبری در ارتباط با اهمیت کتاب و کتابخوانی
ارتباط مردم با کتاب، باید بیش از این باشد. من مىبینم که متأسفانه کتاب در جامعه ما، آن مقدار که شأن این جامعه اقتضا مىکند، رواج ندارد. اگر ما یک جامعه بىفرهنگ و تاریخ بودیم؛ جامعهاى بودیم که گذشته و کسان فرهنگىِ با معرفت و برجستهاى ندارد؛ انسانهاى بااستعداد و فهیم و داراى بینش و طرز فکر بالا ندارد (مثل بعضى از جوامع گوناگونى که در گوشه و کنار دنیا هستند) بىرغبتى به کتاب قابل توجیه بود؛ امّا در جامعه ما با این همه انسانهاى فرهنگى، برجسته، والا، اساتید، مؤلّفین، آشنایان با کتاب، شعرا، نویسندگان، علماى بزرگ، دانشگاهیان برجسته و عناصر فرهنگى و عالِم، چرا باید اُنس با کتاب اینطور باشد؟! سابقه فرهنگى و تاریخى ما خیلى زیاد است. جامعه ما اساساً جامعهاى پخته و بالغ شده است؛ یک جامعه ابتدایى و بدوى نیست. مردم ما باید بیش از این با کتاب آشنا باشند.
منزل خودِ من، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مىبرد. خود من هم همینطورم. نه اینکه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مىکنم؛ تا خوابم مىآید، کتاب را مىگذارم و مىخوابم. همه افراد خانه ما، وقتى مىخواهند بخوابند حتماً یک کتاب کنار دستشان است. من فکر مىکنم که همه خانوادههاى ایرانى باید اینگونه باشند. توقّع من، این است. باید پدرها و مادرها، بچهها را از اوّل با کتاب محشور و مأنوس کنند. حتّى بچههاى کوچک باید با کتاب اُنس پیدا کنند. باید خریدِ کتاب، یکى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضى از وسایل تزییناتى و تجمّلاتى - مثل این لوسترها، میزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به کتاب اهمیّت بدهند. اوّل کتاب را مثل نان و خوراکى و وسایل معیشتى لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. خلاصه، باید با کتاب اُنس پیدا کنند. در غیر این صورت، جامعه ایرانى به هدف و آرزویى که دارد - که حقّ او هم هست - نخواهد رسید.
متأسفانه کتابخوانى، جز در بین یک عده از اهل علم و اهل تحصیل و کسانى که به طور قهرى با کتاب سر و کار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمىآید؛ در حالى که کتابخوانى باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهاى روزانه، در زندگى مردم وارد بشود.
چرا ما وقتى که یک کتاب خوب را نگاه مىکنیم، مىبینیم که مثلاً ده هزار نسخه از آن چاپ شده است؛ بعد اگر خیلى استقبال شده باشد، به چاپ دوم و سوم مىرسد و مجموعاً چهل، پنجاه هزار نسخه در ظرف چند سال چاپ مىشود؟ در حالى که کشور ما با بیش از پنجاه میلیون نفوس - که اگر بچهها و بىسوادان را از اینها خارج کنیم - شاید بیش از بیست میلیون نفر هستند که مىتوانند از کتاب استفاده کنند. چرا باید پنج هزار، ده هزار و حداکثر پنجاه هزار نسخه کتاب چاپ بشود؟ اصلاً یعنى چه؟ معلوم مىشود که در بین مردم ما، کتابخوانى رایج نیست. این، خیلى تأسفآور است.
من مىگویم بایستى جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هر کسى که با کتاب مىتواند ارتباط برقرار کند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یکجا بىکار نشست - مثل اتوبوس، تاکسى، مطب پزشک، اداره، درِ دکان وقتى که مشترى نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت - کتاب را دربیاورد و بخواند.
--------------------------------------------------------------------------------
منبع: سایت مقام معظم رهبری
اشک کاربران رایانه میخشکد | |
به گفته دکتر خیرخواه، درمان انواع مقاوم خشکی چشم، اعمال جراحی پیشرفته مانند پیوند غدد اشکی یا بزاقی است. به گزارش ستاد خبری نوزدهمین کنگره سراسری چشم پزشکی ایران، دکتر احمد خیرخواه افزود: خشکی چشم به عارضهای اطلاق میشود که میزان اشک موجود در چشم کمتر از مقدار طبیعی باشد. وی با اشاره به اینکه اشک شامل سه لایه آبکی، چربی و موکوسی است و هر لایه از اشک از بخشهای مجزایی ترشح میشود، گفت: لایه آبکی از غدد اشکی اصلی و فرعی، لایه چربی از غدد چربی پلک و لایه موکوسی از سلولهای پوششی سطح چشم ترشح میشود. دکتر خیرخواه یادآورشد: آسیب هریک از این بخشها به عارضه خشکی چشم منجر میشود. مسوول سمپوزیوم خشکی چشم در نوزدهمین کنگره سراسری چشم پزشکی ایران، با بیان این نکته که جراحیهای رفرکتیو برای اصلاح عیوب انکساری یکی از علتهای خشکیگذرای چشم است، گفت: بیماریهای آلرژیک و استفاده از دارو برای درمان این بیماریها از علل دیگر بروز خشکی چشم هستند. وی، احساس خشکی چشم را شایعترین علامت این بیماری برشمرد و افزود: گاهی خشکی چشم با تاری دید نوساندار، احساس جسم خارجی در چشم، سوزش و خارش، حساسیت به نور و احساس سنگینی در اطراف پلک همراه است که البته نباید فراموش کنیم این دلایل میتواند به علت سایر بیماریها نیز باشد به همین دلیل اصلیترین توصیه ما در برخورد با هر ناراحتی چشمی، مراجعه به چشمپزشک است. این فوق تخصص بیماریهای سطح چشم، با بیان اینکه توجه به علائم و یافتههای بالینی برای تشخیص خشکی چشم الزامی است، گفت: استفاده از قطره اشک مصنوعی(با تجویز پزشک) نخستین اقدام در درمان بیماران است اما اگر چشم به این درمان پاسخ نداد، استفاده از داروهای ضدالتهابی، بستن راه خروجی اشک به بینی و اعمال جراحی برای کوچک کردن شکاف پلک از درمانهای بعدی خشکی چشم است. به گفته دکتر خیرخواه، درمان انواع مقاوم خشکی چشم، اعمال جراحی پیشرفته مانند پیوند غدد اشکی یا بزاقی است. در سمپوزیومی که در نوزدهمین کنگره سراسری چشم پزشکی ایران از 25 تا 28 آبان88 در سالن همایشهای رازی برگزار میشود 6سخنران برجسته ایرانی و خارجی (دو سخنران از آمریکا و یک سخنران از آلمان) تازهترین یافتههای تشخیص و درمان خشکی چشم را بررسی میکنند. |
واقعا من نمیدانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پروندههایشان با نگاه امام گشوده شود پروندههای بسیار آلودهای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را میگویند که به منافقین ارتباط دارند و ... . اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پروندههایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. .. اینکه یک عدهای این وسط بیافتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و ... این کار بزرگ کردن بیگانه است. اگر بیگانهها اینقدر بزرگ هستند که میتوانند این همه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم.
نخستوزیر دوران امام تاکید کرد:اجرای متوازن قانون میتواند همه را دور یک میثاق ملی جمع کند.
به گزارش ایلنا، میرحسین موسوی در گفتوگو با پایگاه خبری جماران و در پاسخ به سوالی درباره بحث وحدت در کشور گفت: وحدت بخشی از رویکردی است که حضرت امام خمینی(ره) از اول انقلاب تا آخر عمرشان به آن توجه میکردند. امام کاملا توجه داشتند که مهمترین سرمایه ما وحدت ملی است و تلاش میکردند این وحدت در گستردهترین شکل خودش وجود داشته باشد. مردم دور هم باشند. هیچ نوع متن مهمی از ایشان نمیبینیم که به این مساله تاکید نکرده باشند.
وی وحدت را همزاد قبول کثرت اندیشههای سیاسی و فکری در جامعه معرفی دانست و گفت: کثرت اندیشهها و نظرات، امام را آزرده و پریشان نمیکرد بلکه اینها را به عنوان نعمتی برای جمهوری اسلامی میدانست. به نظر من، گاهی خود ایشان با مهر تاییدی که روی این مساله مینهادند اختلاف را به عنوان یک ضرورت مطرح میکردند که درخشندهترین رفتار امام در این خصوص، رضایت کامل ایشان با تشکیل مجمع روحانیون مبارز است.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس بحرانهای دهه اول را بهانه محدود کردن فضای سیاسی از سوی حاکمیت ندانست و گفت: در عرف ملی و جهانی، رهبری کشوری که انقلاب کرده و درگیر آشوبهای داخلی و جنگ خارجی است، باید به این سمت گرایش داشته باشد که اندیشهها و افکار مختلف را در یک کانال قرار بدهد و سعی کند یک اندیشه در کشور حاکم باشد، ولی امام با تاکیدی که روی تشکیل مجمع روحانیون داشتند، نشان دادند که وجود مستقل دو گروه مجمع روحانیون و جامعه روحانیت مبارک بوده و این کثرت ضروری است.
مبادا به دلیل طرح تنگنظرانه مباحث فقهی، مردم آزادی خود را از دست بدهند
موسوی به فرازی از "منشور برادری" درباره باز بودن باب اجتهاد در نظام اسلامی اشاره کرد و خاطرنشان کرد: امام توجه داشتند که مبادا تکیه بر نظام ارزشی اسلامی و مباحث تام فقهی، منجر به این شود که اندیشههای دیگر و حتی خود این اندیشهها خفه شوند و امکان بروز و ظهور پیدا نکنند. امام مدام تاکید میکردند که در زمینههای فقهی نظرات مختلفی گرداگرد مسائل گوناگون میتواند وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: به نظرم میآید که این موضعگیری ایشان که خیلی صریح و روشن است، تنها جنبه فقهی ندارد و متوجه فقها نیست بلکه بیش از فقها، به نظر من دغدغه مردم مدنظر امام است که مبادا به دلیل طرح مباحث تنگنظرانه این بحثها، مردم در حصاری قرار گیرند که آزادی خود را از دست دهند. امام در باب باز بودن باب اجتهاد در جمهوری اسلامی، میفرمایند در مسائلی که ادعای اجماع هم شده است، اقوال مخالف وجود دارد. این مساله مهمی است. یعنی یک مساله فقهی وجود دارد که تا الان علما روی آن اجماع کردهاند. بنابه فرمایش امام حتی در این مساله هم امکان اختلاف است. اگر دقت کنیم ایشان معتقد به یک نوع تسامح و مدارا است. فضا را برای مجتهدها باز میکند تا بتوانند بر اساس مسائل و رویدادهای جدیدی که در فضای مدرن در حال رخ دادن است، نظر دهند.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: حتی امام به مردم عادی که فقیه نیستند و به نظرات کارشناسی فقها رجوع میکنند، پیام داده که نسبت به مساله خیلی تنگ نگاه نکنند و بدانند که اندیشههای گوناگون راجع به آن وجود دارد.
تکیه بر تحجر یا اصالت دادن به آن میتواند کشور را دچار بنبست کند
موسوی معتقد است که اسلامی که امام به آن اشاره دارد اسلامی است که دائم با مسائل گوناگون جامعه درگیر است و نظریاتش در حال تغییر و متناسب با شرایط جدید است و در حال پاسخ به آنها است.
وی یادآور شد: قرآن، اسلام و انقلاب واژههایی هستند که معانی سیالی دارند که بر اساس مسائل مختلف معانی گوناگون پیدا میکنند و حوزوی آشنا به مسائل و روشنفکرها، مسؤولان، مجریان و مدیران که با اندیشههای امام جوش خوردهاند با این نگاه میتوانند مشکلات را حل کنند و گرنه یک حالت تنگنظرانه همیشه حاکم خواهد بود.
نخستوزیر دوران امام ادامه داد: حضرت امام در رابطه با تنگنظری و تحجر، با توجه به بروز برخی مسایل بارها صحبت کردهاند که شاید هنوز برخی از آنها منتشر نشده باشد. ایشان توجه دارند که تکیه بر تحجر یا اصالت دادن به آن میتواند کشور را دچار بنبست کند.مواردی هست که امام اخطارهای شدیدی به برخی افراد دادند که ذهنیت تنگی داشتند و مواظب بودند که این مساله نظام را با بنبست مواجه نکند.
موسوی با اشاره به تفکر فقهی امام در حوزه آزادی بیان گفت: اولین ویژگی این تفکر این است که خیلی راحت نمیشود افراد را تکفیر کرد و آنها را خارج از مدار دین به حساب آورد. نمیشود به اعتبار اینکه کسانی که مختصر اختلافی با نظرات رسمی در یک گروه یا جمعی دارند، به عنوان افرادی که مخالف دین و نظام هستند، قلمداد کرد و مورد حمله قرار داد. این تنگنظریها به نوعی بر روشنفکران اعمال شده و به نوعی دیگر بر فقها. امام این نگاه را مخالف وحدت بر سر منافع ملی میدانستند.
وحدت بر اساس خویشاندی سیاسی طرح نمیشود
نخستوزیر دوران امام در ادامه تاکید کرد: از نظر امام وحدت بر اساس خویشاندی سیاسی طرح نمیشود. در وحدت مورد تاکید امام، فامیل و دوست و آشنا به هم باج نمیدهند بلکه امام وحدت را به مولفههای منافع ملی و حیات طیبه نظام اسلامی برمیگردانند و همه جا به آن تاکید میکنند. بحث بر سر خدمت و ارزشهای بسیار اساسی و بنیادی است که کشور را برومند کند. منشور برادری حضرت امام، کاملا به مسائل حیاتی جامعه معطوف است. صلاح گروههای مختلف سیاسی، فقها، روحانیان، روشنفکرها و مردم است که روی آن فکر کنند و اندیشههای مختلف آنها بر اساس این پیام به هم پیوند بخورد.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه لحن حضرت امام در نامه به جریانات سیاسی موجود چگونه بود، اظهار داشت: حقیقت این است که در آن شرایط که خود نامه هم به آن معطوف است، اختلافهایی وجود داشت و جناحبندیهایی هم بروز کرده بود. شخصیتها در نهادهای موازی حضور داشتند که این نهادها به جناح مخصوص خودشان تعلق داشت. دفتر تبلیغات اسلامی در کنار سازمان تبلیغات اسلامی، انجمن اسلامی در کنار جامعه اسلامی و غیره وجود داشت. در نهادهای مختلف چنین تقسیمبندی وجود داشت. آنچه من در رابطه با حضرت امام دقت کردهام ایشان در حوزه اقتصاد، معیشت، رفاه و ... ترجیحهایی داشت که من فکر میکنم با نظریات دولت خیلی نزدیکتر بود؛ یعنی با جناحی که آن موقع سر کار بود.
وی افزود: اما هیچکدام از این اختلافها، منجر به این نشد که در حلقه پیرامونی ایشان، افراد متعلق به جناحهای مختلف حذف شوند. همه اینها یکپارچه حضور داشتند. آقایان عسگراولادی، مهدویکنی، موسوی خوئینیها بودند، آقای موسوی اردبیلی هم بود. این افراد همه در کنار امام بودند. بودن یک جناح در کنار امام به معنی حذف جناح دیگر نبود.
موسوی تصریح کرد: این حلقهها، واسط ارتباط امام با بخشی از قاعده جامعه بودند. یقینا افردای که از طریق آقای موسوی خوئینیها که امروز مورد اتهام و فحاشی قرار گرفتهاند به امام وصل میشدند، از طریق آقای مهدوی کنی نمیتوانستند وصل شوند. همانهایی که از طریق آقای مهدویکنی به امام وصل میشدند و سخنان اینها از طریق ایشان به گوش امام میرسید یقینا نمیتوانستند از طریق آقای موسوی خوئینیها وصل شوند. این خودش یک روش خوبی بود. برای همین ایشان در مقابل حذف هر کدام از این چهرهها در گرداگرد خودش به سختی مقاومت میکرد و همه تا آخرین دم در کنار ایشان ماندند. حذف اینها، موجب اختلال میشد و این اختلافات را به بدنه اجتماعی میکشاند.
وی خاطرنشان کرد: حذف هر کدام از این چهرهها، به معنای حذف یک قاعده اجتماعی نبود، چرا که قاعده که حذف نمیشود، بلکه رابطه رهبری و بخشی از قاعده اجتماعی قطع میشد. به نظر میرسد این مساله غیر از اینکه بعد اعتقادی داشت، یک جنبه استراتژیک هم در ذهن امام داشت. ایشان هر کسی را که قصد خدمت داشت و نیت پاک داشت، در انقلاب اسلامی و نظام به نوعی مشارکت میداد.
تساهل و مدارای جامعه نسبت به اندیشههای مختلف کم شده است
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا شرایط امروز خطیرتر است یا شرایط آن دوران؟ خاطرنشان کرد: ما میتوانیم از گذشته درس بگیریم، اما دو موقعیت دشوار را به سختی میتوان روی هم انداخت و با هم مقایسه کرد. ما آن موقع تازه انقلاب کرده بودیم و تازه از سلطه رژیمی درآمده و رو به نظام جدیدی آورده بودیم. نظام سابق ریشه عمیق تاریخی داشت و اثر خود را در فرهنگ، سیاست، اجتماع و ساختارهای حکومت گذاشته بود. به علاوه حرکتی که انقلاب آغاز کرده بود برخلاف نظم موجود جهانی تلقی میشد و به خاطر همین دشمنان زیادی در سطح جهان بود که مشکلات زیادی مثل کودتای نوژه، شورشها و حمله صدام برای ما به وجود آورده بودند. در سطح بینالمللی هم حرکتهای دیگری وجود داشت. آنچه در این شرایط به ما قدرت میبخشید، وحدت و همدلی بر گرداگرد یک ایدئولوژی بسیار پیشرفته، مترقی و به روز و یک نوع صیانت از این وحدت در مقابل امواج فتنههایی که میتوانست این وحدت را مورد حمله قرار دهد، وجود داشت.
وی افزود: در حال حاضر یقینا خطرهای آن موقع را به آن شکل نداریم اما اینکه الان احساس میکنیم آسیبپذیرتر شدهایم. به نظر من عامل آن مشکلات داخلی است. زمان جنگ بهرغم همه مشکلات، احساس قدرت وصف ناپذیری میکردیم ولی الان چنین احساسی وجود ندارد.
موسوی معتقد است امروزه تساهل و مدارای جامعه نسبت به اندیشههای مختلف در سطح سیاسی بسیار کم شده است. آن موقع مشکلات اگر چه بیشتر بود، تحمل و سعه صدر هم بیشتر بود. اندیشههای مختلفی که با هم اختلافاتی داشتند میتوانستند در کنار هم کار کنند ولی الان متاسفانه چنین حالتی وجود ندارد.
ارزشها در اقتصاد و تجارت و فرهنگ فرق کرده است
نخستوزیر دوران دفاع مقدس در تبیین تفاوتهای دهه اول و فضای فعلی کشور از حاکمیت ارزشهای بنیادی در آن دوران یاد کرد که همه را برای اجرای سالم قوانین بسیج کرده بود.
وی خاطر نشان کرد: آن موقع اگر فساد اقتصادی مطرح میشد، سریع مورد توجه قرار میگرفت. کوچکترین فسادی، بزرگ دیده میشد. اگر در سطح دولتی گفته میشد که 10 هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود که منجر به سقوط دولت شود. در حالی که الان بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچکس حساسیت نشان نمیدهد. من نمیخواهم کسی را متهم کنم اما اینها مسائلی را در کشور به وجود میآورد که ما را آسیبپذیرتر میکند. آن موقع دغدغه همه رسیدن به این مساله بود که همه مردم از نعمات و امکانات و از فرصتهایی که یک کشور و نظام میتواند داشته باشد، بهرهمند بشوند و صادقانه این خدمات در اختیار همگان گذاشته شود. بحث، بحث مردم بود. متاسفانه امروزه این ارزشها در اقتصاد و تجارت و فرهنگ فرق کرده است.
موسوی به هدفمند کردن یارانهها اشاره کرد و گفت: همین لایحه هدفمند کردن یارانهها اگر اول انقلاب بود، به این شکل طرح نمیشد. اصل این لایحه چیز بدی نیست. اما اینکه ما بیاییم از یک طرف حذف یارانهها را مطرح کنیم و بنزین را گران کنیم و از سوی دیگر بودجه مترو داده نشود. از یک طرف امور مردم به دلیل بهای سنگین بنزین مختل شود و از طرف دیگر به تامین وسایل حمل و نقل عمومی اهمیت ندهیم، برای مردم مشکل ایجاد میکند. همه زندگی و شغل و درآمد ملت به رفت و آمد بستگی دارد. اگر ما حمل و نقل را گسترش داده باشیم این گرانی بنزین بار زیادی را روی هزینههای خانوار وارد نمیکند. اما اگر به دلیل وجود پارهای از مسایل بین دولت و شهرداری، ارز مورد نیاز مترو تامین نشود و در حالی هدفمند شدن یارانهها تصویب شود که مشکلات زیادی مثل قرار داشتن مترو در بدترین شرایط تامین بودجه وجود داشته باشد، چوب این مسائل را مردم میخورند.
وی تاکید کرد: لایحه هدفمند کردن یارانهها اگر خوب اجرا شود، دولت کارآمدی داشته باشد و از همه نیروها خوب استفاده کند و مشکلات مردم را حل کند، ممکن است به کشور کمک کند. اما اگر اینگونه نشود، خداوند با هیچ کسی عهد و پیمان نبسته است. اگر داد مردم را دربیاورند، آنان را در برابر دولت قرار میدهند.
هنوز هم ذائقه دهه اول انقلاب در دل مردم مانده است
وی با بیان اینکه حتی در شرایط جنگی افکار عمومی اجازه اظهارات متناقض و سیاستهای دوگانه به دولت نمیدادند، گفت: اینکه یک نفر از یک طرف حرفهایی بزند و از طرف دیگر کارهایی کند که پاسخی برای اعمال خود نداشته باشد، اشتباه است. الان ما چنین چیزهایی را زیاد داریم. این مساله ما را آسیبپذیرتر میکند و مشکلات ما را زیاد خواهد کرد.
نخستوزیر دوران امام از دهه اول به عنوان یک نوستالوژی یاد کرد و گفت: این حسی که در سطح ملی به دهه اول انقلاب وجود دارد، ناشی از این است که در شرایط آن دوران چون مردم میدانستند که همه توان نظام و دست اندرکاران در خدمت حل کردن مشکلات آنان است اگر جایی هم کم و کسری میدیدند، تحمل بالایی داشتند. میآمدند پشت سر دولت قرار میگرفتند.
وی ادامه داد: مردم با کم و کسریهای کشور که خیلی زیاد هم بود و ناشی از فقر و جنگ و انفجار کشتیهای نفتی، خطوط انتقال گاز و محدودیتهای واردات و صادرات بود، میساختند. مشکلات را حس میکردند ولی فریادشان بلند نمیشد، چون میدانستند که هم خودشان، هم کسانی که در خدمتشان هستند برای حل این مساله تمام توان خود را به کار گرفتهاند. برای همین با یک همکاری وسیع و صبر بزرگ در سطح ملی روبرو بودیم که هم اختلافات را از بین میبرد، هم مشکلات را حل میکرد و هم پشتوانه قوی برای نیروهای رزمنده ما در جبهه بود. در چنین شرایطی که کمبودهایی وجود داشت، مردم بچههای خود را به جبهه میفرستادند و طلاهای خود را به دولت میبخشیدند تا بلکه بخشی از هزینههای جنگی را تامین بکنند. این مساله احساسی از امنیت و آرامش را در کشور ایجاد میکرد که هنوز هم ذائقه و سابقهاش در جامعه مقداری مانده است. الان متاسفانه چنین چیزهایی نیست.
اجرای متوازن قانون اساسی همه را دور یک میثاق ملی جمع میکند
موسوی در پاسخ به این پرسش که اصولی که بر آنها باید وحدت کرد چیست؟ چگونه باید وحدت را تعریف کرد؟ چرا به نظر میرسد در مفاهیم اساسی مانند منافع ملی یک تعریف واحد مورد قبول و اجماع نیست؟ گفت: به این دلیل که توجهی به قانون اساسی نداریم. در متن قانون اساسی همه مسائل به صورت متوازن در مطرح شده است و نمیشود ما بخشی را برجسته نگاه کنیم و بخش دیگر را کم رنگ ببینیم. الان جناحها و مسئولان مختلف به مذاقشان خوش میآید که تکهای را برجسته کنند و تکه دیگر را ضعیف کنند؛ این درست نیست. اینها بخشهای به هم پیوسته است. مخصوصا بخش مربوط به آزادیها (آزادی بیان، آزادی اجتماعات، آزادی عقیده ... )، شوراها، اصل عدم تجسس، مساله زبان قومیتها و آموزش آنها و ...، اینها هیچ خطری را برای کشور ایجاد نمیکنند بلکه وحدت بخش هستند. بنده نوعی نمیتوانم با سلیقه خود بگویم که اجرا یا عدم اجرای این اصل، صلاح نیست.
وی تصریح کرد که در زمان جنگ در کشورهای مختلف، انتخابات یا انجام نمیشود و یا بسیار تصنعی برگزار میشود. در زمینه اجرای قانون مشکل پیدا میشود اما در تمام دوران جنگ ما با وجود همه بحرانها و مشکلات وسیعی که بود «انتخابات»ها بهرغم هزینههایی که داشت، پشت سر هم انجام شد و نظام به قوت خود باقی ماند. کسی به ذهنش نرسید که کار دیگری کند. تنها موردی که تاخیر انداخته شد، اجرای قانون شوراها بود. دلیل آن هم نظریات مختلف مسوولان بود وآن زمان من اعتقاد داشتم برای عدم تمرکز دولت قانون شورا یکی از مهمترین راهکارهای ممکن است. برخی مخالف این بودند میگفتند زمان جنگ احتمال دارد مشکلات اساسی در برخی از مناطق خصوصا مناطق مرزی داشته باشیم. ما در دولت اقدام کردیم قانون را به مجلس بردیم و زمانی هم برای انتخابات شوراها معین کردیم. در آستانه انتخابات، عدهای از استاندارها به امام نامه نوشتند که این مساله به تاخیر انداخته شود. حضرت امام ملاحظه کردند. بعد در جلسه روسای سه قوه تصمیم بر این شد که انتخابات به بعد از جنگ وانهاده شود. بحث این بود که ما همه اصول را پیاده کنیم ولی الان این اعتقاد زیاد وجود ندارد. برخی اصول پررنگ شده و برخی اصلا کنار گذاشته شدهاند. عدم اجرای درست قانون میتواند یکی از عوامل تفرقه باشد و از سوی دیگر اجرای متوازن آن میتواند همه را دور یک میثاق ملی جمع کند.
شکستن پی در پی نهادها یا تخریب قوانین حلال مشکلات ما نیست
موسوی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا فربه شدن قرائت برخی از اصول قانون اساسی موجب نشده است که اصول دیگر به خودی خود کمرنگ شود، گفت: مشکلاتی در جامعه داریم که بخشی از آن به میراثهای ما برمیگردد. رفتار، علایق و کردار سیاسی ما بیش از شکل و ظاهر قانون اساسی در موضعگیریهای نظام ما موثر واقع شده است و گرنه ما در جهان کشورهایی داریم که از نظر شکلی و محتوایی جوامعی کاملا دموکرات و باز هستند اما وقتی به قانون اساسی آنها توجه میکنیم و به رویههایی که باید به آن رجوع کنند، نگاه میکنیم، میبینم که خشکتر از قانون اساسی ما در آن کشورها وجود دارد، ولی رویههایی که برای نهادینه کردن مردم سالاری در آن کشورها استقرار پیدا کرده، منجر به این شده که تفسیر آن چارچوبهای خشک سنتی، مشکلی برای دموکراسی و آزادی به وجود نیاورد. نمونهاش چند کشور اروپایی که اگر نگاه کنید اصول بسیار سنتی مبتنی بر نظام شاهنشاهی در آن هست.
وی اضافه میکند: شکستن پی در پی نهادها یا تخریب قوانین بهخصوص قانون اساسی حلال مشکلات ما نیست. این خودش میتواند یک نوع آشوب و آشفتگی را در کشور ایجاد کند. توجه به مسائل اجتماعی-سیاسی ریشهداری که در تاریخ کشور و فرهنگ ما وجود دارد، مهم است. مخصوصا اگر ما دقت بکنیم که خود قانون اساسی نیست که در حقیقت این مساله را ایجاد میکند بلکه نوع تلقی از قانون است که با تکیه بر نیروهای اجتماعی و فرهنگی به این مشکلات عمق میبخشد.
موسوی تاکید کرد: یک ذهنیت نقاد مردمی که نسبت به سرنوشت خود حساس هست، با استفاده از تمام فرصتها برای جمع شدن بر اصول قانون اساسی میتواند به ما مجال دهد که ما تفسیرهای متعالیتر این قانون را اجرا کنیم. البته قانون اساسی هم وحی آسمانی نیست و بر اساس مقتضیانت زمان میتواند در چارچوب پیشبینی شده مورد تجدیدنظر قرار گیرد.
وی ادامه داد: من مشکل را بیش از آنچه که فربه بودن یک اصل و سنگینی بر اصلهای دیگر ببینم، در برخی از سنتهای اجتماعی فرهنگی میبینم که با رویههای نادرست انباشت شده در طول تاریخ و ایجاد رویههای غلط جدید، به نوعی به کرختی رسیده است. کرختی تنها به حکومت مربوط نیست. به کسانی که شهروند عادی هستند هم مربوط میشود. البته من نقش تربیتی حاکمیت در فرهنگپذیری جامعه و آشنایی آنها با حقوق خود را خیلی موثر میدانم. وقتی حضرت امام برمیتابید که افکار و اندیشههای مختلفی وجود داشته باشند، این خودش در فرهنگ جامعه تاثیر زیاد میگذاشت. امام دائم به ملاکها و معیارهای جمعی در تصمیمگیریها برمیگشت.
موسوی در ادامه با بیان اینکه شیوه تفسیر حاکمیت در رابطه با قانون اساسی از یک سو اهمیت فوقالعادهای دارد و در سوی دیگر، سمتگیری مردم و روشنفکرها هم اهمیت زیادی دارد، اظهار داشت: امام حق را گرفتنی میدانند. آزادی را گرفتنی میدانند. آزادی را جزو حقوقی میدانند که باید مردم دنبال کنند و به از دست دادن ارزشهای بنیادی تن در ندهند. این برای ما یک اصل است. اگر در یک نظام، مردم برایشان عادی باشد که حقوقشان پایمال بشود و آنها چیزی نگویند، آن نظام به سوی دیکتاتوری و خشونت سیر میکند. اینجاست که نقش مطبوعات، رسانهها، روشنفکران، مردم، ادبیات سیاسی و فرهنگی اهمیت پیدا میکند.
وی تصریح کرد: البته همه نظامها با این مساله روبرو هستند. در کشورهایی که جامعه کمی به پختگی رسیده است، یک ذره محدودیت که در برابر حقوق مردم ایجاد میشود، بلافاصله موج اعتراض ایجاد میشود و این کار نهادینه شده است.
نخستوزیر دوران امام یادآور شد: ما از دوران مشروطیت قدمهای زیادی پیش گذاشتیم. وضعیت امروز ما نه با دوران مشروطیت و نه با سی سال پیش قابل مقایسه نیست. قدمهایی پیش گذاشتیم اما اینکه بگوییم این راه در نقطهای به پایان رسیده و مردم بروند در خانه خود بخوابند و هیچ خواستهای نداشته باشند و مساله خودبهخود حل شود، اشتباه است. مطالبه مردم از حاکمیت و تفسیر روشن اندیشانه حاکمیت از قانون اساسی به نحوی که به ملت کمک کند، راهحل مشکلات است.
نخستوزیر دوران دفاع مقدس تاکید کرد: حساسیت شدیدی در فرامین حضرت امام نسبت به مسائل مالی بود. یک زمانی در کشور این بحث آغاز شد که نیروهای مسلح نیاز مالی دارند و باید وارد فعالیتهای تجاری شوند. من مخالف بودم و اعتقاد داشتم که این مساله کشور را با مسائل مختلفی روبرو میکند. میگفتند نیروی نظامی میخواهد کار عمرانی کند. من گفتم نیروی نظامی که در پی آن باشد که قیمت دلار چند است، دیگر به وظایف خود عمل نمیکند. استدلال آنها این بود که در قانون اساسی اصولی داریم که در زمان صلح، ارتش و سپاه میتوانند در سازندگی کشور کار کنند. من گفتم، بله در حد خود میتوانند این کار را کنند بدون اینکه از انجام وظایف خود جدا شوند و نیازی نیست که در مسائل مالی وارد شوند. نیازهای مالی آنها باید در دولت و وزارت دفاع حل و فصل بشود.
وی ادامه داد: بنده اعتقاد قطعی دارم که واگذاری پیمانهای چند میلیارد دلاری به سپاه، نه به نفع اقتصاد کشور است و نه به نفع سپاه و نه نفع کلیت نظام. این رویکرد به تنهایی میتواند کشور را در معرض خطر قرار دهد.
موسوی افزود: در سه چهار سال اخیر اینگونه مسائل ابعاد وسیعتری پیدا کرده است. توسعه موسسات پولی عجیب و غریب هم در میان نیروهای نظامی و انتظامی مشکل ایجاد کرده و هم در میان مردم.
وی در این باره که امام در نامه خود از واسطههایی سخن می گوید که القای بدبینی میکنند و توصیه موکد دارند که از اینها پرهیز شود، اینها چه کسانی هستند و چکار میکنند؟ گفت: هستند کسانی که نان خود را از این راه میخورند. واقعا من نمیدانم دین و ایمان دارند یا نه. الان فضای تهمت خیلی رواج دارد. ما افرادی داریم که اگر پروندههایشان با نگاه امام گشوده شود پروندههای بسیار آلودهای دارند. اینها آمدند یکدفعه یک حرکت عظیم مردمی را میگویند که به منافقین ارتباط دارند و ... . اینها همان کسانی هستند که آتش بیار معرکه هستند و نفع خودشان برای رو نشدن پروندههایشان در این است که دائم این اختلافات را در کشور به هم بزنند و بدبینی ایجاد کنند. در حالی که به سود همه هست که حقوق مردم را بشناسند و خوشبینی ایجاد کنند. اینکه یک عدهای این وسط بیافتند و بگویند این با بیگانه ارتباط دارد و ... این کار بزرگ کردن بیگانه است. اگر بیگانهها اینقدر بزرگ هستند که میتوانند این همه آدم را به صحنه بیاورند که ما باید دستهایمان را ببریم بالا و از کل انقلاب اسلامی استعفا بدهیم.
موسوی در پاسخ به سوالی که این فضای بدبینی را چه کسانی میسازند؟ گفت: یقینا یک عده از ساختن فضای بدبینی سود سیاسی میبرند و عدهای دیگر سود شخصی. مشهور بود که کسی در حضور حضرت امام واقعا جرات اینکه از دیگری غیبت کند و جوسازی و بدگویی کند، نداشت. ایشان در همان جا جواب تندی میداد. بنده مواردی شاهد بودم که امام در برابر این مسائل تند میشد. این اثر جانبی در جامعه داشت. اینکه باید مراقب کسانی که آتش بیار معرکه هستند و فضا را آلوده میکنند، بود.
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر تحلیلاش از اینکه امروز عدهای بر ضرورت وحدت تاکید میکنند و گروهی با مساله وحدت مخالف هستند و یا اینکه مسائلی از سوی برخی از افراد مطرح می شود، میگویند اول محاکمه بعدا وحدت، اظهار داشت: در این میان آنچه مطرح نیست، معنای وحدت است. یک عدهای نفعشان بر این است که در این کشور اختلاف باشد و دایره نظام و متن نظام روز به روز تنگتر و لاغرتر شود. امام سعی میکرد که متن واقعی انقلاب و جامعه غنی باشد. بزرگترین حجم را داشته باشد و حاشیه، کوچکترین حجم ممکن را داشته باشد. موقعی که در وصیت نامه سفارش میکنند که کسانی که از انقلاب بریدند، بازگردند؛ نشان میدهد که حتی آن حاشیه کوچک را هم بر نمیتابند. میخواهند همه در دریای وحدت قرار گیرند.
امروز حاشیه نظام از متن پررنگتر شده است
موسوی در ادامه با بیان اینکه امروزه حاشیه نظام از متن فراتر رفته است، گفت: آنچه امروزه اتفاق افتاده این است که حاشیه از متن فراتر رفته است و متن خیلی لاغر شده است. من فقط نمادین میگویم که در این حاشیه تعداد وسیعی از مدیران و روحانیون، بخشی از مراجع، چند رییس دولت و حتی رییس مجلس داریم. به این که نمیشود حاشیه گفت. این نقل مکان است. در چنین حالتی آن کسانی که در متن اصلی باقی میمانند به دلیل عدم برخورداری از این حاشیه بزرگ، مجبورند در یک حالت پادگانی و فیزیکی به افراد معدودی تکیه کنند و این همان چیزی است که به نفع کشور ما نیست.
وی افزود: مصلحت کشور این است که آن فضایی که به عنوان غیر خودی برای خود تعریف میکنند، در کوچکترین سطح و اندکترین وجه ممکن باشد. اگر غیر از این باشد، باید در رفتار خود شک کنیم. نمیشود که در کشور هزاران هزار مدیر برجستهای که خدمت کردهاند همه را کنار بگذاریم و به حاشیه ملحق کنیم.
وی ادامه داد: الان یک عدهای کشف کردهاند که موسوی خوئینیها تودهای است؛ یعنی همین شخصی که شاگرد امام است. میگویند گروه فرقان پیش ایشان درس خواندهاند. اگر اینجوری باشد فکر میکنم ما در نظام یک نفر را نمیتوانیم پیدا کنیم که با این و آن ارتباط نداشته باشد. وقتی ما مسائل را به این اندازه تقلیل میدهیم این نشان بیماری است که در جامعه ما گسترش پیدا کرده است. همه باید نگران باشیم.
موسوی گفت: یک همایش دوسالانه کاریکاتور گذاشتیم و بیش از صد نفر از بهترین کاریکاتوریستها اعلام کردند که ما در این دوسالانه شرکت نمیکنیم. این اتفاق بزرگی است. ما اگر این را علامت بگیریم، مشکلات را حل میکنیم. علامتها همیشه در کلان جامعه نیست. اگر در بخشی از جامعه آنها را ببینیم، میتوانیم به حل مشکلات برسیم. اینکه بیشتر اهالی سینما، نویسندهها، نقاشها و ... در حاشیه قرار میگیرند، علامت خطر برای کشور است.
ما دچار کرختی جذاموار شدهایم
موسوی در ادامه در توصیف اوضاع امروز به این نکته اشاره کرد که ما دچار کرختی جذاموار شدهایم و در همین خصوص خاطر نشان کرد: ما دچار کرختی جذاموار شدهایم. یک یخشهایی از بدنه انقلاب جدا میشود و متوجه نمیشویم. این وضعیتی است که ما الان متاسفانه داریم و نگرانی امام در منشور برادری توجه به این قضیه است که حساسیت ها را در اوج خودش در میان نیروهای مسوول حفظ کنند.
وی ادامه داد: در اوایل سال 58 چند نفر از هند آمدند و خواهان حضور گروهی در آن جا جهت معرفی انقلاب اسلامی شدند. بنده از طرف شهید بهشتی مامور شدم که پس انتخاب چند نفر به هند رفتیم. یک روز که روی پلههای مسجد جامع دهلی نشسته بودیم دیدم کنار من یک جذامی نشسته است که قسمتی از انگشتان و پاهایش افتاده است. از یک دوست هندی پرسیدم که چرا اینجوری شده؟ گفت، بدن این فرد کرخت است. وقتی تکه تکه میافتد شخص متوجه نمیشود. ما دچار کرختی اساسی جذاموار شدهایم. وقتی میبینیم افرادی که برای نظام دل میسوزانند و چیزی از نظام نمیخواهند و حرفشان هم بازگشت به قانون اساسی و اصول است و ما راحت آنها را مورد هتاکی قرار میدهیم و حتی مثلا به آقای کروبی حمله فیزیکی میکنیم، باید بدانیم که یک کرختی اساسی پیدا کردهایم.
به نفع کشور است که بر سر قانون اساسی اجماع کنیم
موسوی در پایان این گفتوگو تاکید کرد: آنچه من مطرح میکنم از نظر سیاسی به عنوان یک فرد کوچک که مختصر آشنایی با وضع کشور دارم این است، به نفع کشور ما است که بر سر یک امر مهم و بنیادی به نام قانون اساسی اجماع کنیم. ممکن است بنده و شما عقاید متنوع و مختلفی داشته باشیم ولی لازم است که بر همین قانون اجماع کنیم و مشکلات را حل کنیم، از این تفرق بیرون آییم و اصلاحات خوبی را در کشور انجام دهیم. من این را بهترین مساله برای اجماع میدانم. خود قانون اساسی هم وحی نیست و اگر لازم باشد میتواند اصول آن مورد تجدیدنظر قرار گیرد، همانطور که در سال 68 اینچنین شد. ما اگر این اجماع را داشته باشیم، در فضایی که حضرت امام در این منشور میفرمایند، قضیه بهگونهای خواهد بود که باز هم مردم مدافع ارزشهای اسلامی خواهند بود. اگر مشکلات حل شود مردم دنبال حاکمان میآیند، ولی اگر ببینند که آنها را بدبختتر میکنند، فشار بیشتر میکنند، مشکلات را زیاد میکنند. به نظر من اصلا نمیشود روی آن حساب کرد.
وی ادامه داد: اینکه به مردم بگوییم بهرغم همه بدیها، ضعفها و فسادها پشت حاکمیت بایستید، جوانمردانه نیست. نظام باید مشکلات همه مردم را حل کند یا اینکه در جاهایی که نمیتواند کاری بکند، مردم را قانع سازد. از تکنولوژی هستهای تا سیاستهای اقتصادی و کارآمدی. مردم از این نظام انتظار دارند.
موسوی همچنین هشدار داد: مردمی که در انقلاب به صحنه آمدند یقینا برای این تحمل این همه مشکل نیامدند. آنها آمده بودند تا به رفاه و آزادی برسند. اگر درست عمل نکنیم این فضا از دست میرود، نه اینکه ما میخواهیم از دست برود، خودش میرود. حکومت باید مشکلات مردم را حل کند. مثل دفاع مقدس که اگر مردم نبودند دشمنان میآمدند کشور را میگرفتند. آنها که دیگر چرتکه نمیانداختد که اینها مسلمان هستند و باید مراعات کنیم. مشکلات کشور همچنین شکلی دارد. اگر دولت در مسائل مختلف کارآمد نباشد مردم برنمیتابند و اعتراض میکنند. عدم کارآمدی به طور قطع به سلب مشروعیت نظام ختم میشود.
منبع : آینده
اگر از مسائل حاشیهای دست برداریم و با نگاه به آینده حرکت کنیم، میتوانیم از همه رخدادهایی که پس از انتخابات به وجود آمد، یک فرصت بسازیم، وگرنه این فرصتها به یک تهدید تبدیل خواهد شد.
به گزارش خبرنگار «تابناک» و به نقل از «ایسنا»، دکتر محسن رضایی، صبح پنجشنبه با حضور در نخستین مجمع عمومی جمعیت آبادگران جوان ایران اسلامی و با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، با بیان موضوع بالا گفت: آزادی، دمکراسی، استقلال و هر آن چیزی که داریم در پرتو زحمات این عزیزان به دست آمده و در خون شهدا ریشه دارد و امیدواریم در پرتو این همه فداکاری انقلاب اسلامی در میان این همه هیاهوی جهانی و تلاشهای گسترده برای خدشهدار کردن انقلاب، ما همچنان پرچمداری خود را به عنوان یک نهضت و تفکر در عالم داشته باشیم.
وی افزود: یک زمانی نهضت حسینی در زمان مبارزه با استبداد و زمانی در دوران دفاع مقدس مورد توجه قرار گرفت و هماکنون نیز برای ساختن یک جامعه نمونه در عالم، جریان دارد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر این که اگر ما نتوانیم در کنار حکومت و جمهوری اسلامی یک جامعه اسلامی بسازیم، به هدف نهاییمان نرسیدهایم، گفت: شاید نزدیک به بیست سال است که نخبگان و اندیشمندان ما برای ساختن یک جامعه اسلامی در تلاش هستند. زمانی در دوره سازندگی، زمانی در دوره جامعه مدنی و امروز هم در دوره عدالت همه گفتمانها برای رسیدن به جامعه اسلامی که مکمل جمهوری اسلامی است معطوف شدهاند.
رضایی در بیان ویژگیهای چنین جامعه اسلامی اظهار کرد: این که ما چگونه میخواهیم با هم زندگی و تفاهم و تعامل و هویت خود را بازیابی کنیم، در راه ساختن جامعه اسلامی باید مورد توجه قرار بگیرد. ضمن این که لازم است توجه کنیم که این چگونگیها بر پایه اسلامیت و ایرانیت ما چگونه میخواهد تبیین، ساخته و برنامهریزی شود.
رضایی در ادامه با بیان این که سیاسی کردن مسائل اجتماعی از مشکلات عصر امروز ماست، گفت: محیط ملی ایران عوض شده و امروز این محیط سیاسی نیست، بلکه اجتماعی است. دیروز که جمهوری اسلامی را میساختیم، حوادث رنگ و بوی سیاست داشت، اما امروز مسایل رنگ و بوی اجتماعی دارد. دیروز شعار نان، مسکن، آزادی یک شعار انحرافی بود و امروز سیاسی کردن محیط اجتماعی یک انحراف بزرگ و عقبگرد است.
او در ادامه گفت: اگر عدهای به جای پیشرفت به جلو به دفاع همه امکانات بپردازند، ولو این که کار درستی میکنند، باید بدانند این کار عقب ماندن و درجا زدن است، چرا که باید همه تلاشها را به سمت ساختن جامعه اسلامی معطوف کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با بیان این که امروز برادری، تفاهم و همکاری باید امر مهمی قلمداد شود، با اشاره به حوادث پس از انتخابات گفت: نباید به خاطر حادثهای که با همه اشتباهاتش دیگر گذشته است، بخواهیم سکویی برای اشتباهات پیدر پی درست کنیم.
رضایی، جمهوری اسلامی، پشتوانه فکری معنوی امام (ره) و شهدا، اصل مترقی ولایت فقیه و قانون اساسی را از زیرساختهای مناسب برای ساختن یک جامعه آرمانی دانست و خاطرنشان کرد: البته در این راه باید این امر را مورد توجه قرار دهیم که جامعه اسلامی به خوبی تبیین شده است و آیا برای این که چگونه باید با هم در جمهوری اسلامی زندگی کنیم، نظریهپردازی کردهایم؟ آیا اخلاق، خانواده، مدرسه، کوچه و خیابان شهرها و معماریمان را برای این نوع جامعه ساختهایم؟
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، با این که این موارد را مهمترین مسأله امروز ما دانست خاطرنشان کرد: اگر توانستیم این گام دوم انقلاب را برداریم، پس از آن میتوانیم به یک تمدن بزرگ در منطقه تبدیل شویم و اگر نتوانیم جامعه اسلامی را در کنار جمهوری اسلامی بسازیم، به تمدن دست پیدا نخواهیم کرد و در اثر ناشکریها، ندانمکاریها و جهالتها و درجا زدنها، آنچه را که بهدست آوردهایم نیز از دست خواهیم داد.
وی ادامه داد: من به عنوان سرباز ملت ایران از همه تقاضا میکنم، نخست این که به آینده بنگریم و از مسائل حاشیهای دست برداریم، در این صورت میتوانیم از همه مسائلی که پس از انتخابات به وجود آمده، یک فرصت بسازیم، وگرنه این مسائل میتواند به یک تهدید تبدیل شود.
او سپس با اشاره به حضور علی مطهری، در این نشست گفت: من غصهام میشود که چرا به اندیشههای اجتماعی شهید مطهری در جامعه ما توجه نمیشود. شهید مطهری در کتاب فلسفه و تاریخ تا یک قدمی فتح یک تئوری بزرگ رسیدند، ولی این موضوع مورد توجه قرار نمیگیرد. همچنین من از این مسأله که هم اکنون عدهای فلسفه را نیز سیاسی کردهاند، متأسفترم.
رضایی تأکید کرد: عدهای که صحبت از برگشت از جمهوری اسلامی میکنند و یا گامهایی فراتر از اندیشه سیاسی امام (ره) بر میدارند، باید بدانند که هر دوی این تفکرسازیها ما را به انحرافی میکشاند که طی آن موقعیت خود را از دست خواهیم داد.
منبع : تابناک