دسته
وبلاگهاي برگزيده
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 1765134
تعداد نوشته ها : 1695
تعداد نظرات : 564
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

سیره ‌تفسیری‌ صاحب ‌المیزان

سیدجواد میرخلیلی: یکی از آثار ماندگار و جاودانه علامه طباطبایی، کتاب شریف تفسیرالمیزان فی تفسیر القرآن است که آیت‌الله جوادی آملی درباره آن می‌فرماید: المیزان در میان تفاسیر چون کتاب قیم جواهر الکلام است در بین کتاب‌های فقه که هم کمبود گذشتگان را جبران نمود و هم زمینه تحقیق آیندگان را فراهم کرد. (شناختنامه علامه طباطبایی، ج 2، ص 73)

یکی از ویژگی‌های مهمی ‌که باعث برتری کتاب تفسیرالمیزان بر دیگر کتب تفسیری شده است، شیوه و سیره تفسیری علامه طباطبایی در سرتاسر این کتاب ارزشمند است که از آن به تفسیر قرآن به قرآن یاد می‌شود و در نوع خود، کم‌نظیر یا حتی به تعبیر برخی بی‌نظیر است. شیوه‌ای که علامه در تفسیر شریف المیزان از آن بهره گرفته، شیوه تفسیر قرآن به قرآن است یا همان تفسیر آیات به آیات. بدین معنا که قرآن را با خود قرآن تفسیر می‌کند. این شیوه هر چند میان مفسران چنان که گفته شد، کم‌نظیر یا بی‌نظیر است، اما با این حال در صدر اسلام و در دوران ائمه معصومین(ع)‌ سابقه داشته است؛ به گونه‌ای که پیامبر اسلام(ص)، اولین پرچمدار این روش بوده که در تفسیر بعضی آیات از آیات دیگر کمک می‌گرفته است یا حضرت علی(ع) نیز وقتی در نهج‌البلاغه قرآن را توصیف می‌کند، می‌‌گوید: بعضی از آیات به وسیله بعضی دیگر به سخن می‌آیند و بعضی بر بعضی دیگر شهادت می‌دهند و حتی بعدها نیز مفسّرانی همچون زمخشری، محکم‌ترین معانی قرآن را آن دانستند که از خود قرآن فهمیده شود؛ هر چند این راه، ادامه‌دار نبود، اما علامه در دوره معاصر و در طول حدود 20 سالی که این تفسیر را نوشتند، این مساله را رعایت کرده و منهج ائمه معصومین(ع)‌ در به‌کارگیری این شیوه از تفسیر را رعایت کردند. اما پرسش مهم این است که چرا با توجه به این که پیش از علامه هم چنین شیوه‌ای از تفسیر رایج بوده یا در میان برخی مفسران وجود داشته است، علامه می‌گوید تفسیر من، قرآن به قرآن است؟ آیت‌الله استادی پاسخ روشن و قانع‌کننده‌ای برای این پرسش دارند. این که علامه طباطبایی، عنایت بسیار فراوانی روی این روش داشته است، اما در تفاسیر دیگر شاید چند مورد بیشتر پیدا نکنیم که از این روش استفاده کرده باشند. به تعبیر ایشان، بنای تفسیرالمیزان بر این است که در هر آیه، چنین روشی پیاده شود؛ بنابراین می‌توان گفت پایبندی علامه به این روش در طول تفسیرالمیزان باعث شده تفسیر ایشان به این عنوان، یعنی تفسیر قرآن به قرآن شهره گردد. به هر حال، می‌توان ادعا کرد که شاید اساس این شیوه، همان باشد که قرآن کریم نیز بدان اشاره می‌کند: آیات قرآن، محکمات و متشابهاتی دارد... . در نتیجه، این اسلوب ایجاب می‌کند که بعضی از قرآن، بعضی دیگر را تفسیر کند و یک مفهوم در مجموعه‌ای از آیات و مناسبت‌ها تعریف و تبیین شود.

علامه طباطبایی نیز این اسلوب زیبا و روش نمونه در تفسیر را اساس کار خود در بیان معانی آیات قرار داده و در این تفسیر به گونه‌ای، روش قرآنی را پیش گرفته که بیشترین استناد و استنباط از آیات و تعمق و تدبر در آنها برای کشف معانی قرآن و آگاهی از مضامین یا مفاهیم آن را داشته است. به گونه‌‌ای که خود علامه طباطبایی، روش خود در تفسیر را چنین بیان می‌کند: تفسیر آیات با تدبر و دقت در آنها و در آیات دیگر و با استفاده از احادیث، روش اساسی‌ای است که ما بدان تمسک جسته‌ایم و این همان روشی است که پیغمبر اکرم(ص) و اهل بیت او در احادیث خود بدان ترغیب نموده‌اند. (قرآن در اسلام، ص 65) همچنین ایشان در جای دیگری و در مقدمه کوتاه خود بر کتاب شریف تفسیرالمیزان درباره روش تفسیری خود می‌نویسد: روشی که ما در پیش گرفته‌ایم، این است که قرآن را با قرآن تفسیر کنیم و آیه را با تدبر در نظیر آن روشن کنیم و مصادیق را به وسیله خواصی که خود آیات به دست می‌دهند، بشناسیم. در ادامه، ایشان با بیان آیه شریفه 89 سوره نحل: انا انزلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شی می‌فرماید: چگونه می‌شود پذیرفت که قرآن، بیان همه چیز باشد و بیانگر خودش نباشد.

بنابراین می‌توان از فرمایش‌های علامه طباطبایی چنین برداشت کرد که نقطه اوج کتاب المیزان، شیوه تفسیر قرآن به قرآن موجود در آن است که علامه به شایستگی از عهده آن بر آمده است. علاوه بر این ویژگی ممتاز در تفسیر شریف المیزان، یکی دیگر از مختصات بارز آن، اهتمام و توجه گسترده به نقل احادیث و اخبار صحیح از پیامبر و ائمه معصومین(ع)‌ است، به گونه ای که در این تفسیر، پس از نقل آیات و توضیح لغوی و ادبی بیان مراد هر آیه با شیوه قرآن به قرآن، فصلی تحت عنوان بحث روایی دارد که علامه طباطبایی به نقل و نقد تیزنگرانه روایات در پرتوی قرآن پرداخته و از این راه به تبیین و تفسیر احادیث در پرتوی قرآن دست زده است. این ویژگی، چنان در این بزرگوار برجسته می‌نماید که یکی از شاگردان بزرگ علامه نقل می‌کند علاوه بر این که استاد بزرگوار ما در هر آیه به آیات مشابه استدلال می‌کرد، خداوند این خصیصه بزرگ را هم به ایشان عنایت فرموده بود که تأویل حدیث می‌کرد. گفتنی است خصیصه تأویل احادیث، یکی از معجزات حضرت یوسف صدیق است. تأویل حدیث، یعنی روایت و حدیث را به ریشه‌اش برگرداندن. به تعبیر شاگرد علامه، ایشان تأویل حدیث داشتند؛ یعنی روایاتی را که از بیت رسول‌الله صادر شده بود به قرآن باز می‌گرداندند و این کمال عجیبی بوده است که غیر از ائمه، در دیگر صلحا و فقها به حدی که علامه طباطبایی در این ارتباط علم داشت، کسی نداشته است.

از دیگر ویژگی‌های تفسیر قرآن به قرآن علامه طباطبایی می‌توان به مواردی همچون شناسایی آیات کلیدی و ریشه‌ای در قرآن اشاره کرد، به گونه‌ای که در پرتوی آن آیات کلیدی، درهای بسیاری از آیات دیگر گشوده و با شناخت آن آیات ریشه‌ای این شجره طوبی، تفسیر بسیاری از آیات شاخه‌ای روشن می‌شود، در ضمن جداسازی آیات ریشه‌ای که ظواهر را تغذیه می‌کند از آیات کلیدی که بواطن قرآن را می‌گشاید و همچنین شناسایی آیات زیربنایی و آشنایی با آیات روبنایی و کیفیت ظهور آن آیات پایه‌ای در این آیات و نحوه رجوع این آیات روبنایی به آن آیات. (آیت‌الله جوادی آملی در شناختنامه علامه طباطبایی، ج 3، ص 291 و 292)

منبع: جام جم
دسته ها : مذهبی - علمی - مقالات
دوشنبه بیست و پنجم 8 1388

دو جیحون جاری

 

 

زسوز عشق خود خاکسترم کن

سپس آواره بحر و برم کن

 

دلم بیچاره عشق تو گشته

عزیز من، تو بیچاره ترم کن

 

نمی‌بیند کسی داغ دلم را

بسوزان، شعله‌ور پا تا سرم کن

 

به شمع روی تو پروانه‌ام من

بی از سوز عشقت پرپرم کن

 

صدای سوزش دل با تو گوید

مکن خاموش مرا، سوزان‌ترم کن

 

متاعی نیست جان و سر که گویم

به بازار غمت سوداگرم کن

 

دو چشمم را دو جیحون کن دوباره

پر از خون سینه پر آذرم کن

 

جنون عشق سامانی ندارد

چنان مجنون، تو بی پا و سرم کن

 

دل من، دلبر من، مهدی من

به وصل روی خود عاشق‌ترم کن

 

سید حسین هاشمی‌نژاد

 
دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
دوشنبه بیست و پنجم 8 1388

عطر انتظار

گـرچه خسته ام گـرچه دلشکسته ام بـاز هـم گشـوده ام دری به روی انتظار تـا بگـویمت هنـوز هـم به آن صـدای آشنا امیـد بسته ام.

ای تو صاحب زمان! ای تو صاحب زمیـن! دل جدا ز یاد تو آشیانه ای خـراب وبی صفاست یاد سبز و روح بخـش تـو یاد لطف بـی نهایت خـداست کـوچه باغ سینه ام ای گل محمدی به عطر نامت آشناست آنکه در پی تـو نیست کیست؟ آنکه بـی بهانه تـو زنـده است در کجاست؟

ای کرامت وجود! باد غربتی که می وزد به کوچه های بی تـو بـوی مرگ مـی دهـد بـوی خستگی فسـردگـی کـوچه ها در انتظار یک نسیـم روح بخـش یک پیـام آشنـا و دلنـواز سینه را گشـوده انـــد. کـوچه هـای مـا همیشه عاشق تـو بـوده انـد.

ای کبوتر دلـم هوایی محبتت! سینه ام آشنای نعمت غم است گر هزار کـوه غم رسـد هنـوز هـم کـم است از درون سینه ام نـاله های مـرغ خسته ای به گـوش مـی رسـد. بالهای زخمـی ام نیازمنـد مـرهـم است.

صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تـو ز «نـدبه»های ما طلـوع مـی کنـد. آنکه شب پـس از دعا با سرود اشتیاق و نغمه امید با دلـی سفید خـواب رفته است روز را به شـوق دیدنت شروع مـی کند ای تـو معنی امیـد و آرزو! ای بـرای انتظار عاشقانه آبـرو! عشقهای پاک در میان خنده ها و گریه های عاشقان پیـش عصمت الهی ات خضـوع می کند.

ای بهانه ای برای زیستـن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران جلوه ای از انتظار و شـوق ماست ای بهار جاودان ای بهار آفـریـن مـا در انتظار مقـدم تـوییـم ای امیـد آخـریـن!

ای عزیز دل پناه شیعیان ای فـروغ جـاودان! سـایه بلنـد نام و یاد تـو از سر و سرای عاشقان بیقرار کـم مباد قامت بلند شوق جز بـر آستـان پـرشکـوه انتظار خـم مبـاد

 
دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
دوشنبه بیست و پنجم 8 1388

طنز/ همه‌چیز درباره مردن

 شکیبا، شهرام  - حتماً باید مخترعان دستگاه در هسته گزینش یکبار امتحان بدهند که ببینیم تفاوت کفن‌ زن و مرد را می‌دانند یا نه

اول این سه خبر را بخوانید تا بعد توضیح بدهم. هر سه خبر از سایت «خبرآنلاین» است.

خبر اول: رضا‌ علی‌محمدی، مدیر آرامستان بهشت رضای مشهد گفت: «در دو سال آینده کفن و دفن اموات در مشهد مکانیزه می‌شود.»

خبر دوم: مهندس فاضل مدیرعامل سازمان بهشت‌زهرا(س) موضوع پذیرش نکردن قربانیان آنفلوآنزای خوکی در بهشت‌زهرا(س) را اساساً نادرست خواند و آن را به شدت تکذیب کرد.

خبر سوم: محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهوری اسلامی ایران گفت: «برخی گفتند این مسئله [احداث قبرستان در محلات تهران] خلاف بهداشت است. در صورتی که در همه شهرهای دنیا قبرستان‌ها در محلات است و این مسئله آثار فرهنگی مثبت دارد و روح را لطیف می‌کند.»

1- پس مشکلی نیست. می‌توانید با خیال راحت و در کمال آرامش بمیرید.

2- مردن از شما، کفن و دفن از ما.

3- به احتمال زیاد دستگاه‌ها چینی است و احتمالاً در سال‌های آینده دستگاه مکانیزه تلقین و تدفین هم از کشور دوست و برادر چین کمونیست وارد می‌شود.

4- آیا مکانیزه شدن تأثیری هم در آمرزش دارد یا نه؟

5- حتماً باید مخترعان دستگاه در هسته گزینش یکبار امتحان بدهند که ببینیم تفاوت کفن‌ زن و مرد را می‌دانند یا نه. تا یک وقت بنده را با کفن اشتباه (زنانه) به بخش نسوان برزخ نفرستند و یا بالعکس.

6- همه‌ جای تهران مزار من است. (فردوسی)

 

منبع : خبر آن لاین
دسته ها : ادبی - طنز - سیاسی
دوشنبه بیست و پنجم 8 1388
بینش
امام على (علیه السلام):
فَقْدُ البَصَرِ أهْوَنُ مِنْ فِقْدانِ البَصِیرَةِ.
نداشتن بینایی آسان‌تر (و کم اهمیت‌تر) از نداشتن بینش است.
Losing one’s eyesight is easier than losing one’s insight.
غرر الحکم، ص 6536
دسته ها : مذهبی - احادیث
دوشنبه بیست و پنجم 8 1388

محمود شاهرخی، شاعر معرفت‌پیشه

سهیل محمودی

‌استاد زنده‌یاد محمود شاهرخی با وجوه گوناگون ادبی و شخصیتی، یکی از ماندگاران فرهنگ روزگار ماست. اول از ویژگی‌های شعری و ادبی‌اش یاد کنم. سبک و شیوه او به اسالیب پیشینیان بود. به قالب‌های شعر گذشته ما تسلطی ستودنی داشت.

در غزل و قصیده و مثنوی از آداب‌ سخنوری به نیکو‌ترین شکل بهره می‌برد و البته در همه این قالب‌ها توجه‌اش به شعر معرفتی و ادب عرفانی بود، عرفان و ادبیات عرفانی را عمیقاً می‌شناخت و از همه ظرایف این عوالم در شعر و نثر خود بهره می‌گرفت. کافی بود بیتی را از بزرگانی چون سنایی و عطار و مولانا و... نقل کنی تا او در همراهی با تو ادامه شعر را زمزمه کند.

استاد دیده بود و درس خوانده حوزه علمیه نجف. اگر چه بعد از چند سال اقامت در نجف به خاطر بیماری به ایران بازگشته و تا پیش از انقلاب به کار آزاد پرداخته بود، خاطرات‌ بسیاری از فضای علمی و معنوی نجف یاد می‌کرد و همین طور گفتنی‌های فراوانی از سال‌های نهضت‌ ملی که او از طرفداران و دوستداران شادروان دکتر مصدق بود، با خود به همراه داشت.

آنچه در حوزه ادب‌ عرفانی و شرح و بسط آن از او به شکل مکتوب یا برنامه‌های رادیویی باقی‌مانده، معرف اُنس بسیار او با حکمت اسلامی و معارف معنوی است.

شخصیت استاد محمود شاهرخی، سرشار از جذابیت و سعه‌صدر و سلوک همراه با مهربانی بود. شاید به خاطر همین روحیه بود که در شعر «جَذْبه»‌ تخلص می‌کرد. من از اواخر سال 1358 که جوانی هجده، نوزده ساله بودم، به حضور او ارادت پیدا کرده و در سفر و حضر دیده بودم که به آیین مسلمانی عمیقاً پایبند بود و بی‌تظاهر و خودنمایی و بی‌هیجان‌زدگی و تند‌روی، از هر فرصتی برای توجه دادن مخاطبان و شاگردان به معارف اعتقادی، دوستی اهل بیت و سکوک همراه با سلامت نفس و به دور از دافعه، استفاده می‌کرد.

آخرین دیدار ما، همین یکشنبه پیش بود، با گروهی از دوستان و اهالی فرهنگ رخصت طلبیده و به دیدار و عیادتش رفته بودیم. عزیزان: سید‌حسام‌الدین سراج، هادی آزرم، احمد مسجد‌جامعی، حسین شمسایی، سید‌حمید شاهنگیان، فاطمه سالاروند، کامران کاظم‌زاده، افشین علا، ساعد باقری... استاد رنجور بیماری بود و با دیدن دوستان یادها و خاطره‌ها زنده شده بود.

حسین، نواده ایشان که از پدربزرگ پرستاری می‌کرد و از مهمانان پذیرایی، مثنوی فاخر و والایی را از پدربزرگ در ستایش حضرت رضا(ع) برای جمع روایت کرد. هریک از دوستان نکته‌ای می‌گفتند. این بنده یاد کرد از سال‌های اواخر دهه پنجاه و دهه شصت. اینکه دو تن از پیشکسوتان در تشویق و آموزش نسل ما سهمی بسزا دارند.

یکی زنده‌یاد استاد مهرداد اوستا شاعر بزرگ و دیگر استاد شاهرخی. این دو بزرگوار از فضل و دانش و مهربانی و حسن سلوک توأمان برخوردار بودند و جوانپروری که نشانه‌ای و نمادی از جوانمردی است در وجود شریف ایشان به خوبی نمایان بوده است.

همگان دیدند که استاد شاهرخی از این یادآوری و قدرشناسی لبخند رضایت در چهره‌اش نشسته است.

منبع: خبر آن لاین

يکشنبه بیست و چهارم 8 1388
 

برو بباغ و به گل‌ها سلام ما برسان

 

 

برو بباغ و به گل‌ها سلام ما برسان

به نسترن! به شقایق پیام ما برسان

 

به سروها، به سمن‌ها، به یاس‌های سپید

درود و تهنیت و احترام ما برسان

 

به ضیمران که زندچنگ در سلاسل بید

اطاعت و ادب و التزام ما برسان

 

به هرکجا شنوا گوش التفاتی بود

به وجه خیر و سلامت کلام ما برسان

 

به خوشه‌های اقاقی، به شاخه‌های تمشک

به اعتبار سخن،‌اهتمام ما برسان

 

بگو به دختر باران برقص بر در و دشت

نمی به کام «بهار صیام» ما برسان

 

بگو به ابر محبت، طراوش شعفی

از آن سحاب مودت به کام ما برسان

 

ببار بر سر باغ و گشای «ستر ربیع»

به حد لذت درکش مقام ما برسان

 

زلال آب روان را بچشمه سار بگو

نمی ز کوثر عرفان به جام ما برسان

 

بخوان بگوش جلودار تا رود به وفاق

به سالک سفر «دل» زمام ما برسان

 

اسیر سلطه خاریم و شب، خدای طرب

به صبح سلطنت «گل» دوام ما برسان

 

بیا و تشنگی ما «خمار مردم» را!

به گوش «ساقی غایب» امام ما برسان

 

ببین که «خون شقایق» گرفته دامن دشت

به «نور دیده نرگس» سلام ما برسان

 

دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388

صدور قرار التزام برای سردار رادان

پس از این تحقیق که کاملاً به صورت محترمانه انجام شده است، ‌قاضی پرونده قرار قضایی را که التزام اخلاقی به همکاری در ادامه روند تحقیق است، برای سردار رادان صادر کرده است.در قرارهای صادره قضایی، ‌قرار التزام، قرار کفالت، قرار وثیقه و بازداشت موقت به ترتیب شدت قرار دارند

قاضی ویژه پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از جلسه تحقیق از سردار احمدرضا رادان، برای قائم‌مقام نیروی انتظامی قرار التزام صادر کرده است.

به گزارش خبرنگار «آینده»، با پیشرفت پرونده رسیدگی به جنایات بازداشتگاه کهریزک، از سردار رادان – قائم مقام نیروی انتظامی - تحقیق صورت گرفته است.

پس از این تحقیق که کاملاً به صورت محترمانه انجام شده است، ‌قاضی پرونده قرار قضایی را که التزام اخلاقی به همکاری در ادامه روند تحقیق است، برای سردار رادان صادر کرده است.

در قرارهای صادره قضایی، ‌قرار التزام، قرار کفالت، قرار وثیقه و بازداشت موقت به ترتیب شدت قرار دارند.

رسیدگی جدی به پرونده جنایات بازداشتگاه کهریزک پس از آن صورت می‌گیرد که رهبر انقلاب بر رسیدگی به تخلفات خاطیان پرونده کهریزک تأکید کرده بودند.

گفتنی است اخیرا هفته نامه پنجره با اشاره به این پرسش که متهمان کهریزک در روزهای حادثه‎انگیز تیر ماه یعنی در فاصله روزهای نوزده تا بیست و یکم تیر کجا بودند، با کنایه نوشته بود: پاسخ‌هایی که برخی افراد مرتبط با موضوع کهریزک به آن داده‌اند، قابل توجه است:

دادستان تهران در جوابیه‌ای که انتشار داد، اعلام کرد: «در روز‎های شنبه و یکشنبه، بیستم و بیست و یکم تیر ماه برای دفاع از رساله دکترا در مرخصی به سر می‌بردم.»گفته می‌شود که یک مقام انتظامی ارشد مرتبط با پرونده نیز در نوزدهم تیر ماه، یعنی روز بعد در سفری در شمال کشور بوده و ریاست بازداشتگاه کهریزک نیز در آن زمان در قم بوده است. 

منبع : آینده

دسته ها : خبر - سیاسی - حوادث
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388
 

ای غایب از چشمان ما

 

 

یارا ببین هجران ما، این درد بی درمان ما، این خار در چشمان ما،

وین دیده گریان ما، این کوه غم بر جان ما، دیگر چه باشد آن ما،

 

ای غایب از چشمان ما

ای جلوه ای در طورما، ای نور اندر نور ما، نور دو چشم کور ما،

 

عیسای هر رنجور ما، در غربت و مستور ما، پر درد از هجران ما

 

ای غایب از چشمان ما

مستی عالم مست تو، هستی عالم هست تو، هست همه در دست تو،

 

دست همه پیوست تو، پیوسته جان پابست تو، گریان تو چشمان ما،

 

ای غایب از چشمان ما

موسی به قربان شما، عیسی به فرمان شما، یعقوب گریان شما،

 

یوسف پریشان شما، جان علی جان شما، دستم به دامان شما،

 

ای غایب از چشمان ما

مولا! زمان شیداییت، جان جهان سوداییت، پیوسته دل ارزانیت،

 

مجنون تو صحراییت، عالم همه قربانیت، یک گوشه چشمی حالیا،

 

ای غایب از چشمان ما

یارا سلامت می کنم، چشمم به راهت می کنم، دیده سرایت می کنم،

 

هر شب صدایت می کنم، این جان فدایت می کنم، ای نازنین پنهان ما،

 

ای غایب از چشمان ما

من تشنه روی توام، آشفته موی توام، در حسرت کوی توام،

 

صد لیلی بوی توام، در بند ابروی توام، جانان! به سوی جان بیا

 

ای غایب از چشمان ما

مستور چون زهرای ما، تنهای چون مولای ما، اسرار در سینای ما،

 

وی هم نوا با نای ما، وی اشک طوفان سای ما، ای کوثر آدینه ها،

 

ای غایب از چشمان ما

دل ها همه پروانه ات، دل ها همه کاشانه ات، دل ها همه دیوانه ات،

 

در حسرت پیمانه ات، پوینده راه خانه ات، گر بگذری بر کوچه ها،

 

ای غایب از چشمان ما

مولا جوابم می کنی، در غم هلاکم می کنی؟ پر اضطرابم می کنی؟

 

یا خود خطابم می کنی؟ خود انتخابم می کنی؟ تا من بیایم جمعه ها،

 

ای غایب از چشمان ما

زلف تو و ابروی تو، ماه تمام روی تو، وان حلقه های موی تو،

 

زیبا لب دلجوی تو، مینو شمیم کوی تو، وصف بهشت جان ما،

 

ای غایب از چشمان ما

یارا به راهت می شوم، جزو سپاهت می شوم، مست نگاهت می شوم،

 

همراز آهت می شوم، هم اشک چاهت می شوم، گر بگذری بر دیده ها،

 

ای غایب از چشمان ما

یارا غبارت می شوم، چون جان نثارت می شوم، در انتظارت می شوم،

 

دور مدارت می شوم، من بی قرارت می شوم، جانم به قربان شما،

 

ای غایب از چشمان ما

ای همدم باد سحر، در آسمان ما قمر، صد یوسف اندر پشت سر

 

آیینه خیر البشر، یعنی امام منتظر، برکش نقاب از ره بیا،

 

ای غایب از چشمان ما

ای شه امانم می دهی؟ خود را نشانم می دهی؟ ملک جهانم می دهی؟

 

سوز نهانم می دهی؟ هم خود زبانم می دهی؟ تا گویمت مدح و ثنا،

 

ای غایب از چشمان ما

جانا چراغ دل تویی، این دیده را ساحل تویی، آواره را منزل تویی،

 

نور دل غافل تویی، جان مرا قابل تویی، بشنو سلام جان ما،

 

ای غایب از چشمان ما

هر دم شوی اندر نظر، از بهر تو در پشت در، آیند اصحاب سحر،

 

جوینده ره بی پا و سر، خواهی بیایی از سفر؟ زیبانگار قرن ها،

 

ای غایب از چشمان ما

هم جان تو و جانان تویی، امداد بی پایان تویی، شه بیت هر دیوان تویی،

 

محبوب هر دوران تویی، ارباب صد خاقان تویی، بنما کرم بر این گدا،

 

ای غایب از چشمان ما

ای یوسف زهرا بیا، هم ناله با مولا بیا، آواز بعص آسا بیا،

 

اندر بقیع مأوا بیا، شرب مدام ما بیا، غایب ز جهل بیا،

 

ای غایب از چشمان ما

ای ساربان جان بیا، ای همره قرآن بیا، ای رونق ایمان بیا،

 

آب کویرستان بیا، نور شب هجران بیا، وی لولو و مرجان بیا،

مهدی جعفری

 

دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388
 امید خسته دلان باز آ... 

 

 

 

بازآ که دل هنوز به یاد تو دلبر است

جان از دریچه نظرم، چشم بر در است

 

بازآ دگر که سایه دیوار انتظار

سوزنده‌تر ز تابش خورشید محشر است

 

بازآ، که باز مردم چشمم ز درد هجر

در موج خیز اشک چو کشتی، شناور است

 

بازآ که از فراق تو ای غایب از نظر

دامن ز خون دیده چو دریای گوهر است

 

ای صبح مهر بخش دل، از مشرق امید

بنمای رخ که طالعم از شب، سیه‌تر است

 

زد نقش مهر روی تو بر دل چنان که اشک

آیینه‌دار چهره‌ات ای ماه منظر است

 

ای رفته از برابر یاران «مشفقت»

رویت به هر چه می‌نگرم در برابر است

 

استاد مشفق کاشانی

دسته ها : ادبی - شعر - مهدی نامه
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388

طنز / میردامادی حجاج را کشت

 شکیبا، شهرام  - خوب که به موضوع نگاه می‌کنم، معلوم می‌شود که میردامادی و رفقایش طرح تصاحب بلند‌گوی مسجد‌الحرام را داشته‌اند، خودشان هم ماجرا را به پلیس سعودی لو داده‌اند

من اصل مطلب را نخواندم. داشتم «تابناک»‌را می‌گشتم آنجا دیدم که نوشته‌اند: «خبرگزاری فارس در مطلبی با اشاره به سوابق محسن میردامادی، دبیر‌کل حزب مشارکت که هم‌اکنون در زندان به سر می‌برد، اتهام کشتار حاجیان ایرانی توسط دولت سعودی را به وی منتسب کرد.»

ظاهراً «فارس» نوشته میردامادی و رفقایش می‌خواستند بلند‌گوی مسجد‌الحرام را تصاحب کنند و شعار مرگ بر آمریکا بدهند. پلیس عربستان فهمیده و شدت عمل نشان داده است.

1- آیا موارد اتهامی فوق جزو اعترافات میردامادی است؟ یعنی او حتی به خیانت‌های 22 سال پیش خود هم اعتراف کرده؟

2- اگر جزو اعترافات نیست، پس یعنی نویسنده محترم «فارس» 22 سال این راز‌ها را در سینه داشته و دم نزده؟

3- من نمی‌دانم چرا همه چیز توی ایران این قدر با delay همراه است.آنقدر که همه عادت کرده‌اند و همه چیز را این مدلی می‌پسندند. باز گلی به گوشه جمال رئیس‌جمهور که در افشای لیست مفسدان اقتصادی فقط 4 سال delay داشت. این نویسنده فارس که 22 سال delay دارد در افشاگری.

4- آیا افشاگری بعد از 22 سال باز هم بوی افشاگری می‌دهد، یا بو‌های دیگری‌ دارد؟

5- خوب که به موضوع نگاه می‌کنم، معلوم می‌شود که میردامادی و رفقایش طرح تصاحب بلند‌گوی مسجد‌الحرام را داشته‌اند، خودشان هم ماجرا را به پلیس سعودی لو داده‌اند. منتها نگفته‌اند ما می‌خواهیم این کار را بکنیم و انداخته‌اند گردن مردم وگرنه چرا خودشان صحیح و سلامت برگشتند، ولی مردم به آن وضع افتادند؟

6- نویسنده «فارس» از دادگستری تهران خواسته تا این ماجرای حج سال 66 را پی‌گیری کند. حالا که آقایان دستشان به کار آشنا شده، بد نیست یک تستی هم در باب «قتل گریبایدوف»، «ماجرا‌های اصغر قاتل بروجردی»، «قتل عطار نیشابوری در جریان حمله مغول»‌ و «به آتش کشیده شدن تخت جمشید» بزنند. بلکه جواب داد و این نقاط مبهم تاریخ هم تکلیفش تا جماعت مشارکتی در زندان هستند، روشن شد.

سایت آموزش ازدواج

محسن زنگنه، رئیس سازمان ملی جوانان استان تهران از راه‌اندازی اولین سایت رسمی آموزش الکترونیک ازدواج خبر داد و گفت: «مشکلات جمعیت جوان کشور درباره ازدواج و مسئله بلوغ زودرس از عوامل عمده راه‌اندازی این سامانه است».

راه‌اندازی این سایت را به همه جوانان سلحشور و دچار بلوغ زودرس کشور تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. فقط کاش آقای زنگنه می‌گفتند که آیا امکان دانلود فیلم و عکس هم در این سایت وجود دارد یا نه؟ ما دلمان کوچک است و نمی‌توانیم برای این که خودمان ببینیم تا 29 آبان صبر کنیم. فقط خیلی مواظب باشید که زبانم‌لال هک نشود.

منبع : خبر آن لاین

دسته ها : ادبی - طنز - سیاسی
يکشنبه بیست و چهارم 8 1388
X