داستان بهشت و فلک شدن مهدی آذریزدی توسط وزارت ارشاد!
آقا، من و کتابهایم را زنده کردند
وقتی آدم میبیند دستگاهی ـ وزارت ارشاد ـ از تشخیص اینکه چه چیز به سود دستگاه است عاجز باشد، دچار حیرت و تعجب میشود و از همه چیز ناامید میشود / من مطمئنم پس از مرگ، جایی جز بهشت ندارم، چرا که بهشت جای آدمهایی است که آزارشان به کسی نرسیده باشد و من هم آزارم به کسی نرسیده است.
در حالی که چند ماهی از فوت پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران زمین میگذرد، انتشار یکی از نامههای استاد مهدی آذریزدی، پرده از چرایی فعالیت نکردن استاد برای انتشار کتابهای تازهتر برای کودکان و نوجوانان پس از انقلاب اسلامی بر میدارد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، انتشار نامهای از مرحوم استاد مهدی آذریزدی که به تاریخ نوزدهم بهمن 1370 خطاب به قصهگوی ظهر جمعه رادیو ـ استاد محمدرضا سرشار ـ نوشته شده است، پرده از چرایی کمکاریهای استاد برای چاپ کتابهای تازهتر پس از پیروزی انقلاب اسلامی برمیدارد.
استاد آذریزدی که در این نامه با هوالحق آغاز شده است، علت فلج شدن خود را برای ارایه کارهای تازهتر برای کودکان و نوجوانان این گونه توضیح میدهد: « هنگامی که وزارت ارشاد، اجازه چاپ کتاب «گربه تنبل» را نداد، اصلا فلج شدم و هر چه کار برای کودکان، نیمهکاره هم داشتم، کنار گذاشتم؛ یکی برای این که وقتی چاپ نشود، نوشتنش کاری بینتیجه است، یکی هم برای این که «گربه تنبل»، صددرصد در راستای نظام جمهوری اسلامی ایران بود.»
آذریزدی در ادامه برای سرشار مینویسد: « و وقتی آدم میبیند دستگاهی ـ وزارت ارشاد ـ از تشخیص اینکه چه چیز به سود دستگاه است عاجز باشد، دچار حیرت و تعجب میشود و از همه چیز ناامید میشود.»
بنابر این گزارش این رنجنامه که به خوبی یکی از علتهای کمکاری استاد آذریزدی را در دو دهه پایانی عمرش به روشنی نشان میدهد، با التفات رهبر انقلاب به ایشان و آثارش، چند ماه پیش از فوت استاد، او را به شدت تسکین داد.
استاد آذریزدی، همان شب به یکی از دوستانش گفت: « من آقا را، مرد ادیب و دانشمندی میدانستم؛ اما تا به امروز به ریزبینی و توجه وافر ایشان به کتاب آگاه نبودم. امشب خدا به من و کتابهایم، به خاطر اخلاصم، محبت کرد. آقا، من و کتابهایم را زنده کردند.» و در این هنگام، اشک در چشمان کمفروغ پیرمرد حلقه زد.
آذریزدی در روزهای عمر خود به همین دوست گفته بود: « من مطمئنم پس از مرگ، جایی جز بهشت ندارم، چرا که بهشت جای آدمهایی است که آزارشان به کسی نرسیده باشد و من هم آزارم به کسی نرسیده است.»
این نویسنده بزرگ ادبیات کودک و نوجوان جهان، همیشه در فکر زندگی سالم و ساده همراه با توکل و نماد کممصرف کردن و درست مصرف کردن بود.
این گزارش می افزاید: آذریزدی که در اواخر عمر به دلیل فراموش شدنش، بسیار دلگیر بود، به گونهای که قلم دیگر نمیتوانست در میان دستهای او به قصهپردازی بپردازد، عاشق شهدا و به ویژه شهیدان حماسه دفاع مقدس بود. در میان دستنوشتههای منتشر نشده او، اشعار بلند و کوتاه برای شهیدان، از اخلاص این پیرمرد نسبت به حماسهآفرینان دفاع مقدس، خبر میدهد.
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، در وصف آذر مینویسد: « از زمانی که پای من به کتابفروشی «میر» باز شد، جوان لقلقی لاغر اندامی، با قبای بلند، ریش نو دمیده و کله نمره دو زده، متصدی آن بود، موجودی بود؛ نه در زی طلبه، ولی چون چندی با کتابهای قدیمی درس خوانده بود، حالت طلبهوار داشت. این جوان که بعدها در نوشتن کتاب برای بچهها، شهرت نمایانی به دست آورد، مهدی آذریزدی بود؛ مردی که ما پس از انقلاب فراموشش کرده بودیم.»
گفتنی است به تازگی تمبر استاد مهدی آذریزدی که با همت حوزه هنری استان یزد منتشر شده است و ویژهنامههای خبرگزاری قرآنی ایران و نشریه «یزدا» که به معرفی استاد و آثارش پرداختهاند، به سازمان ملل متحد و دانشگاههای فارسیزبان در کشورهای عراق، لهستان، اوکراین، روسیه، پاکستان و هندوستان هدیه شده است.
منبع : تابناک