به گزارش سایت دیپلماسی ایرانی خبر این رویداد را دکتر داریوش شایگان در گفتگو با دیپلماسی ایرانی مطرح کرد. "جایزه گفتگوی جهانی" در سال 2009 تاسیس شده و اولین دوره از کنفرانس ها و جوایز خود را در ژانویه 2010 برگزار می کند. از برندگان جایزه (شایگان و خاتمی) نیز برای شرکت در مراسمی که ژانویه در دانشگاه آرهوس کپنهاگ برپا می شود، دعوت شده است.
داریوش شایگان در این باره گفت: در این جایزه نامزدهایی معرفی شده بودند که دو هفته پیش از میان آنها بنده و آقای خاتمی را به عنوان برگزیده معرفی و طی نامه ای اعلام کردند.
وی افزود: آقای خاتمی از زمانی که رییس جمهور ایران شدن، در توسعه گفتگوی تمدن ها نقش مهمی ایفا کردند؛ بویژه بعد از نطقی که سال 2001 در سازمان ملل خواندند بطور مداوم پیگیر موضوع گفتگوی تمدن ها بوده اند و موسسه ای را هم تاسیس کرده اند.
شایگان در حالی از محمد خاتمی به عنوان فعال در زمینه گفتگو سخن می گوید، که خود در سال های پیش از انقلاب، ایده گفتگوی فرهنگ ها و تحقیقات سامان یافته بینافرهنگی را پایه گذارد و در شناخت فرهنگ ملل مختلف کوشا بود.
وی با نام بردن از مراکزی چون تلویزیون ملی ایران، دانشگاه فارابی و چند نهاد دیگر که پیش برنده ایده گفتگوی فرهنگ ها بودند، گفت: در آن زمان قراردادهای زیادی بسته شد و بدون استثنا تمام روشنفکران زمان به همکاری دعوت شدند. داریوش آشوری، باقر پرهام، جمشید ارجمند و شاهرخ مسکوب از آن جمله بودند. هدف ما تنها قدم برداشتن در راهی بود که مشخص کرده بودیم و هیچ انگیزه شخصی در میان نبود. من همیشه به کار گروهی اعتقاد عمیقی داشته ام و در زمانی که رشته فعالیت های مربوط به گفتگوی فرهنگ ها را پیش می بردیم، از همه روشنفکران کشورمان استفاده کردیم.
نویسنده "افسون زدگی جدید" درباره اهداف اصلی این مطالعات فرهنگی گفت: ما معتقد بودیم که تمدن های غیر غربی نظیر چین، ژاپن، مصر و ایران یک تقدیر مشترک در برابر تحولات دنیا داشته اند. بنابراین هدف ما این بود که با روشنفکران تماس بگیریم و تحولات بزرگ دنیا را بررسی کنیم و ببینیم چه روندی را باید در پیش بگیریم.
به گفته وی، بخشی از کارهای برنامه ریزی شده انجام شد ولی بخش عمده آن به دلیل تحولات سیاسی کشور در سال 57 متوقف ماند. شایگان در این باره گفت: به عنوان مثال قرار بود پروفسور ایزوتسو مدیر شعبه ژاپن و عثمان یحیی مدیر شعبه مصر شود و سمینارها یکی بعد از دیگری به اجرا دربیاید. آن زمان بنیادها و موسسه های زیادی در ایران تشکیل شده بود که چهره هایی چون فره وشی، شیروانلو، احسان نراقی و مجید تهرانیان در آنها فعالیت می کردند. ما سعی می کردیم با نهادهای موجود نهایت همکاری را داشته باشیم. مثلا با دانشگاه آزاد - که تازه تاسیس بود - قرار گذاشته بودیم تا پروژه تاریخ فرهنگی ایران را بنویسیم. در آن موقع حجم کار زیاد بود و نیروی انسانی ما با آن برابری نمی کرد. به همین خاطر رابطه خوبی که با روشنفکران و موسسه ها برقرار شده بود باعث شد تا کارها با نهایت دقت و سرعت پیش برود.
شایگان تاکید کرد: این فعالیت ها اصلا جنبه سیاسی نداشت و پیشرفت اش به رابطه قوی بین روشنفکران بستگی داشت. یادم هست برای کتابخانه ای که امروز در آ. اس. پ و متعلق به پژوهشگاه علوم انسانی است، 35 هزار جلد کتاب به زبان های گوناگون در مدت یک سال خریداری کردیم.
درباره همکاری سیدحسین نصر از او سوال کردیم و پاسخ داد: نصر در پروژه گفتگوی فرهنگ ها حضور نداشت. البته ما با هم در ارتباط بودیم. کسانی که خیلی در این فعالیت ها نقش داشتند رضا قطبی، حسین ضیایی، اسد بهروزان و ناصر عصار بودند.
او بعد از شرح برنامه هایی که برای بررسی فرهنگ های بومی امریکای لاتین، هند و ژاپن درنظر گرفته شده بود اما به دلیل برخورد با واقعه انقلاب به اجرا درنیامد، گفت: این گونه هم نبود که بگوییم بودجه کلانی در اختیار داشتیم. بودجه ما کم بود و همه کارها بر اساس روابط میان روشنفکران و نهادهای فرهنگی داخل و خارج پیش می رفت. البته بودجه خرید کتاب قابل توجه بود.
راوی "زیر آسمان های جهان" ادامه داد: برنامه ما کاملا روشن بود و می دانستیم چه چیز را دنبال می کنیم. دیالوگ بین تمدن های آسیایی و ارزیابی موقعیتشان در برابر تمدن های دیگر دنیا، هدف اصلی ما بود. دیدی که وجود داشت بر پایه روابط بینافرهنگی شکل گرفته بود؛ و اینکه ایران، امپراتوری وسط یا مرکز بوده و همیشه نقش پل ارتباطی را بین شرق و غرب عالم داشته است. (مثل نقش ایران در راه یافتن میتراییسم به رم و مانویت به چین) ما می خواستیم ایران دوباره این نقش را ایفا کند و پل ارتباطی شود و ابتکار عمل را به دست بگیرد.
وی سپس به ایده گفتگوی تمدن های خاتمی پرداخت و گفت: خاتمی بیشتر به بعد سیاسی توجه نشان داد و به همین دلیل تاثیر فعالیت هایش را باید در عرصه روابط سیاسی جستجو کرد. من بطور مشخص نمی دانم که برنامه اصلی خاتمی برای گفتگوی تمدن ها چه بود.
شایگان در پایان گفت: البته فعالیت گفتگوی فرهنگ ها در قبل از انقلاب هم از سوی دولت وقت حمایت می شد ولی چیزی که خیلی اهمیت داشت، این بود که حرف ایران در آن زمان برش داشت و تمام دنیا از همکاری با روشنفکران و نهادهای فرهنگی ایران استقبال می کرد و مثلا می پذیرفت که در موزه هایش را به روی ما بگشاید و آثارش را در اختیارمان قرار دهد.
این فیلسوف و روشنفکر کشورمان با اعلام خبر اهدای جایزه به خود و سیدمحمد خاتمی به عنوان برگزیدگان اولین دوره جایزه گفتگوی جهانی در دانمارک گفت: قرار است جایزه در ماه ژانویه و در جریان برگزاری کنفرانس این موسسه اهدا شود و برندگان نیز درباره فعالیت های خود سخنرانی کنند.
در پایگاه اطلاع رسانی جایزه گفتگوى جهانى آمده است که این جایزه درباره تحقیقات بینافرهنگى و همکارى و ارتباط های فرهنگی در جهان امروز است. این جایزه بر اهمیت تحقیقات میان فرهنگى در جامعه مدرن و ارزش مطالعات انجام شده تاکید دارد و به محققان، روزنامهنگاران و سازمانهاى مستقل در سراسر جهان که مسئولیت این گفتگو را برعهده دارند تعلق می گیرد. این جایزه از سال 2009 تا 2017 هر دو سال یکبار برگزار خواهد شد.
منبع : خبر آن لاین
بهروز بقایی به دعوت بیژن بیرنگ برای یکی از قسمتهای برنامه «باز هم زندگی» شروع میکند به آبگوشت خوردن در تمام سطح شهر تهران تا ببیند بالاخره کدامیک از آنها بهترند و البته از ماجرای تاریخی آبگوشت هم چیزهایی را پیدا کند!
هیچ کس نمیداند که اولین بار کی آبگوشت اختراع شد؟ یا کشف شد؟ یا تولید شد؟ ولی به هر حال سالهاست که به عنوان یکی از غذاهای ملی ما ایرانیها محسوب میشود. برای خوردن فکر میکنم غیر از خود آبگوشت فضای قهوهخانه در دلچسب بودن غذا خیلی موثر است.
آبگوشت خوردن آدابی دارد. اولا باید با تکهای نان خود دیزی را برگردانید داخل یک کاسه. البته با یک قاشق جلو ریختن باقی مخلفاتش به داخل ظرف را میگیرند. در ابتدا تکهای دنبه با کمی آب را داخل ظرف میریزند و بعد با گوشتکوب خوب آن را میکوبند. بعد نان را در آن ترید کرده و باقی آبگوشت را روی آن میریزند. (من برای خوردن دعا میکنم خدایا نان هر روز ما را یک لقمه نان قرار ده. البته با آبگوشت!) بعد از خوردن این بخش میروند سراغ کوبیدن باقی چیزها. گوشت، سیب زمینی، نخود و هر چه که هست را با هم میکوبند تا همه آنها تبدیل به یک موجودیت واحد شوند که به آن گوشت کوبیده میگویند.
در اینجا البته از خواص بیهمتای آبگوشت هم نباید غافل بمانیم. من شنیدهام که نخود توی آبگوشت بوی خامی گوشت گوسفند را میگیرد. حالا چطور این کار را میکند این را باید از خود نخود پرسید. معمولا میگویند برای چشیدن یک غذا کافی است که بزاق شما با آن تماس پیدا کند اما در مورد آبگوشت این طور نیست و شما باید آبگوشت را میل کنید تا متوجه اثراتش یا مزه و طعم نهاییاش بشوید.
150 سال قبل از میلاد مسیح آبگوشت در ایران تولید شد. اما نتوانست هیچ وقت به صورت تولید انبوه در بیاید چون مشکلات اقتصادی باعث شد که ... شوخی میکنم. برای تاریخ غذا نمیشود هیچ قطعیتی قائل شد. این غذاها، خوراکهایی هستند که از خانههای ما به رستورانها آمدهاند و اولین باری که استفاده شده دقیقا مشخص نیست. اما تا جایی که ما یادمان میآید آبگوشت جزو غذاهای ملی ما بوده و هست.
در نهایت به قول بیژن بیرنگ بعد از یک سفر ماجراجویانه که بهروز بقایی برای خوردن آبگوشت در یک روز داشته و کلی آبگوشت در دیزیسراهای تهران خورده نتوانسته به این نتیجه برسد که کدامیک از آنها بهتر، خوش طعمتر و لذیذترند. به قول او همه آنها خوب و البته خوشمزه بودند. در واقع همه آنها آبگوشت بودند!
متن کامل این یادداشت در سی و ششمین شماره دو هفتهنامه مشقآفتاب چاپ شده است.
منبع : خبر آن لاین