یا مهدی ...
فرزانگان نیامده دیوانه میشوند
اسطورهها کنار تو افسانه میشوند
چون رودها که بیتو به دریا نمیرسند
با آب تشنگان تو بیگانه میشوند
دریا به قطره، کوه به شن، آسمان به آه
منظومهها به پای تو ویرانه میشوند
وقتی که گیسوان تو محبوس روسری است
انبوه بادها همه بیخانه میشوند
حرف از فنا نزن که در آغوش آتشت
زرتشتهای سوخته پروانه میشوند
وقتی که پلک میزنی از کوچههای مست
داروغهها مراقب میخانه میشوند
دلتنگ من نباش که مردان بیدریغ
لب تر کنی نفسبهنفس شانه میشوند
نه مهرگانِ شعله... نه نوروزِ هفتسین
این روزها بدون تو زیبا نمیشوند
مثل معمّا
تو را تنهای تنها آفریدند
برای خاطر ما آفریدند
تمام عشق را در تو نهادند
تو را با عشق یک جا آفریدند
وضوح روح تو ابهام دارد
تو را مثل معما آفریدند
تو را چون سورة توحید قرآن
برای نسل فردا آفریدند
کتاب وصف تو دل میرباید
تو را از بس که زیبا آفریدند
مرا سلمان پشت پایت ـ ای مرد!
تو را شبگرد صحرا آفریدند
تو را دریای امواج تجلی
مرا غرق تماشا آفریدند
رضا جعفری
همیشه گفتم که خود را متعلق به سینمای حرفهای نمیدانم و البته میدانم که خیلی توضیح ندادهام این سینمای حرفهای چه موجودی است. شاید تعریفی که من از سینماگر حرفهای میدهم، تعریف ناقصی باشد، ولی برای خودم قابل درک است.
مثلاً فیلمنامهنویس حرفهای برای نوشتن، یک قلم میخواهد و یک کاغذ سفید و کلی اطلاعات آماده در حول و حوش موضوع. حال میشود منتظر ماند تا فیلمنامه در یک زمان معقول آماده شود، ولی من هر وقت چنین برنامهای را برای خودم چیدم با مغز، زمین خوردم.
من برای نوشتن، همه این ابزار بالا را میخواهم به اضافه یک عنصر، و آن چیز مزاحمی است به نام «حال». این حال، بیچاره میکند. چنان کاسه و کوزه عقل و درایت و برنامهات را به هم میریزد که میشوی ذلیل فیالارض. این حال چه قالبی دارد که تا اعلام آمادگی نکند، هر تدارکی را دیده باشی باز مجبوری رهایش کنی. این حال، زمانشناس نیست.
اصلاً منطق و ادب سرش نمیشود. وقت و بیوقت، سروکلهاش پیدا میشود. احترامی و اعتنایی به تجربههای درخشانت نمیکند! چنان بیاعتنا به ارض و سماست که گویی از عالم دیگری است و هیچ محتاج این القاب نیست. فیلمنامه به رنگ ارغوان چهار سال با همین حال بر زمین نشست و ما سراغ دیگری رفتیم. تا این که در شرایطی که «نت فالش» نیاز به «حال» داشت، سراغمان آمد.
حس میکردم این موجود نامرئی، مثل بارداری ناخواسته در حال عرض اندام است. حس آدم خیانتکاری را داشتم که نباید دل در گرو کس دیگری داشته باشم؛ ولی او بیرحمانه حجم ذهن و روحم را اشغال کرد و من ناگهان فهمیدم در شهر تورنتو کانادا، آن هم در دل پروژه «نت فالش» در حال نگارش به رنگ ارغوانام. من با این حال چه کنم. میدانم که دوستان حرفهای به ریش بنده میخندند و این ادا و اطوار را بازی میدانند.
نمیدانم، شاید آنها به همین وضع من دچار میشوند، ولی غم نان، چنان تحت فشارشان قرار میدهد که به روی مبارکشان نمیآورند و چنین است که کورتاژهای عجیب و غریب میکنند و سینمای ما پر است از فکرهای دو ماهه و سه ماهه که به دلیل روح حرفهای ناخواسته وارد دنیای واقعی شدهاند.
این نجوا را بلند گفتم که دوستان منتقد مدادها را تیز کنند تا مشروعیت به رنگ ارغوان را زیر نوک تیز مدادهایشان کالبدشکافی کنند. بسمالله.
منبع : خبر آن لاین
پیش از اینها بهار دیگر بود، هیچ سروی زمین نمیافتاد
و تبر اینچنین عزیز نبود، و درخت اینچنین نمیافتاد
فصل فصل شکوه ابراهیم، جنگ جنگ بت بزرگ و خدا
گرچه نمرود بود و آتش هم، قلبها از یقین نمیافتاد
باغهامان نچیدهتر بودند، میوههامان رسیدهتر بودند
شاخهای هم اگر تبر میخورد میوهای دستچین نمیافتاد
پیش از این روزگار دیگر بود، چشمها سفره نمک بودند
در پی دست دوستیهامان مار از آستین نمیافتاد
کاش مثل قدیمها بودیم، همه تکرار یک صدا بودیم
و صدا مثل کوه بود، کوهی که هیچگاه از طنین نمیافتاد
کاش مثل قدیمها، آری، بعد از این عیدهای تکراری
در دل سیزدهبدرهامان حسرت هفتسین نمیافتاد
اسماعیل محمدپور
یا ا با الفضل ..
خواب دیدم یک نفر در مشک دریا می فروخت
بالها را می خرید و دستها را می فروخت
خواب دیدم آب بی تاب نگاهش مانده بود
او نگاهش را به یک فردای زیبا می فروخت
مثل باران در صدایش مهربانی غرق بود
اشکهایش را به یک لبخند صحرا می فروخت
او علم بر دوش با خورشید پیمان بسته بود
ماه زیبا را به تاریکی شبها می فروخت
گریه می کردند آنشب نخلهای نینوا
در کنار کودکی تنها که خرما می فروخت
خواب دیدم مشک را بر شانه اش آتش زدند
دستهایش در میان رود دریا می فروخت
نغمه مستشارنظامی
به گزارش سرویس اندیشه خبر آنلاین شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به شرح ذیل است. متن زیر، مصوبه 214 شوراىعالى حوزه علمیه است که در آن، شرایط و مقررات اعطاى مدارک علمى حوزه علمیه به تصویب رسیده است .
ماده 1) به متقاضیان مدارک علمى حوزه علمیه قم که واجد شرایط باشند، در چهار سطح (سطح یک، سطح دو، سطح سه، سطح چهار) طبق ضوابط، مدرک علمى داده مىشود .
ماده 2) متقاضیان مدارک علمى حوزه، باید واجد شرایط ذیل باشند:
الف) داشتن پرونده در مرکز مدیریتحوزه یا یکى از حوزهها و مدارس تحت پوشش;
ب) نداشتن سوء پیشینه . تشخیص این امر با معاونت آمار و بررسى مرکز مدیریت است;
ج) داشتن نمره قبولى در همه پایهها;
د) معدل چهارده در امتحانات سال ششم براى سطح یک;
ه) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم براى سطح دو;
و) معدل چهارده در امتحانات سال ششم و نهم و دهم براى سطح سه;
تبصره) کسانى که در امتحانات حوزه، نمره قبولى را کسب کردهاند، اما معدل چهارده ندارند، مىتوانند براى یک بار دیگر در امتحانات سطح مربوط ، که نیاز به معدل چهارده دارد، شرکت کنند تا در صورت تحصیل معدل چهارده، مدرک علمى و یا موضوع براى نوشتن رساله دریافت کنند .
ز) ارایه گواهى شش سال شرکت در درس خارج از دو نفر از اساتید درس خارج که مورد تایید مرکز مدیریتحوزه علمیه قم باشند و قبولى در مصاحبه مربوط به شش سال درس خارج و داشتن رساله سطح سه با نمره قبولى هشتاد جهتشرکت در سطح چهار;
ح) معمم بودن مستمر متقاضى سطح سه و چهار .
تبصره) در گواهینامه مدارک علمى سطح سه و چهار، تصریح مىشود که این مدرک مخصوص کسانى است که ملبس به لباس روحانیتباشند .
ماده 3) مدرک سطح سه و چهار در هر سال تا حد معینى اعطا مىشود و حد مذکور را همه ساله شوراى عالى حوزه تصویب مىکند .
تبصره 1) در صورتى که متقاضیان واجد شرایط، بیش از حد تعیین شده باشند، متقاضیانى که امتیاز بیشترى داشته باشند، اولویت دارند .
تبصره 2) سقف شرکت در امتحان سطح سه و چهار، دو برابر حد تعیین شده در آن سال خواهد بود .
ماده 4) کسانى که قبل از تشکیل شوراى مدیریت (سال 1360) دروس سطح را خواندهاند و پرونده کاملى در مرکز مدیریت نداشته و یا فاقد پرونده مىباشند و سن آنها کمتر از سى سال نباشد، در صورتى که دو نفر از اساتید و علماى حوزه مراتب تحصیلى آنها را تایید کنند، مىتوانند در امتحان سطح سه شرکت کنند و در صورتى که رساله آنان نمره هشتاد را بیاورد، مىتوانند، با ارایه گواهى شش سال درس خارج و قبولى در مصاحبه مربوط به آن، براى سطح چهار رساله بنویسند .
تبصره) فضلا و محققان و اساتید که به فضل شهرت دارند و یا صاحب تالیفات قابل ملاحظه هستند، مىتوانند بدون گذراندن سطح سه براى اخذ مدرک سطح چهار طبق مقررات اقدام کنند و تشخیص صلاحیت آنان و تعیین مدت مذکور در ماده 14 با شوراى عالى حوزه است .
ماده 5) اعطاى مدرک علمى به طلاب رشتههاى تخصصى، براساس مقررات ذیل است:
الف) فارغ التحصیلان رشتههاى تخصصى، چنانچه معدل سالانه آنها کمتر از شانزده نباشد، از گذراندن سطح سه معاف هستند و با موفقیت در کسب امتیاز رساله سطح چهار، مدرک علمى سطح چهار دریافت مىکنند . در غیر این صورت، با دارا بودن حداقل معدل چهارده مىتوانند از مدرک علمى سطح سه استفاده کنند .
ب) طلابى که تا تاریخ تصویب این آییننامه در رشتههاى تخصصى شرکت کرده و موفق به کسب نمره سالانه چهارده نشدهاند، در صورت دارا بودن شرایط، مدرک معادل دریافت مىکنند .
ماده 6) برادران و خواهرانى که در غیر قم و استان خراسان در حوزههاى مورد تایید مدیریتحوزه علمیه قم طبق برنامههاى حوزه تحصیل مىکنند، نمرههاى قبولى آنها در امتحانات کتبى ملاک شرکت در امتحانات شفاهى مدارک خواهد بود و تنها از مدارک سطح یک و دو بهرهمند مىشوند و براى گرفتن مدارک سطح سه و چهار باید تحت پوشش مرکز مدیریت قرار گیرند .
تبصره) این ماده تا زمانى معتبر است که حوزههاى مذکور برادران و خواهران، زیر پوشش مرکز مدیریت قرار نگرفته باشند .
ماده 7) خواهرانى که در حوزههاى تحت پوشش مرکز مدیریتحوزه علمیه قم به تحصیل اشتغال دارند، لازم استبراى دریافت مدرک علمى در هر یک از سطوح چهارگانه، شرایط مندرج در این آییننامه را دارا باشند .
ماده 8) مسؤول بخش مدارک علمى، پنج نفر از اساتید و علما را به مدیر پیشنهاد مىکند تا پس از تایید مدیر حوزه، به عنوان هیات علمى با بخش مدارک علمى همکارى کنند .
ماده 9) موضوع رساله را هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریت تعیین مىکند .
تبصره) موضوع رساله باید در باره یکى از موضوعات علوم اسلامى مانند علوم قرآن، حدیث، فقه، اصول، فلسفه، کلام، رجال و یا سایر رشتههاى تصویب شده در شوراى عالى باشد .
ماده 10) رساله سطح سه با نظارت استاد مشاور، و رساله سطح چهار زیرنظر استاد راهنما نوشته مىشود .
ماده 11) استاد مشاور و استاد راهنما و داوران، باید مورد تایید هیات علمى بخش مدارک علمى مرکز مدیریتباشند .
ماده 12) در تدوین رساله سطح سه، امور ذیل باید رعایت گردد:
1 - تحریر و تنقیح موضوع بحث و نقل اقوال علما در تدوین و جمعبندى و نتیجهگیرى از آنها نیز انسجام کامل بین مطالب رعایتشود .
2 - مطالب منقول رساله، مستند و با ذکر مدارک معتبر و قابل استناد باشد .
3 - از نظر آیین نگارش و جهات ادبى، در حد قابل قبول باشد .
4 - از نظر نظام تالیفى داراى مقدمه، فصلبندى، نتیجهگیرى، فهرست و منابع باشد .
5 - رساله باید نتیجه ابتکار و تحقیق خود او باشد نه تقریرات بحث گروهى و مانند آن .
6 - به زبان فارسى یا عربى باشد .
تبصره) به رسالههایى که به زبان عربى صحیح نوشته شود، ده امتیاز از صد امتیاز تعلق مىگیرد .
7 - حداقل 150 صفحه وزیرى و حداکثر دویست صفحه وزیرى باشد .
ماده 13) در رساله سطح چهار، علاوه بر شرایط یک تا شش مندرج در ماده 12، باید دو شرط ذیل نیز رعایت گردد:
1 - باید بیان قول مختار و دلیل آن، همراه با نقد قول و یا اقوال مخالف باشد، به طورى که از فضل و مراتب علمى صاحب رساله، حکایت کند .
2 - حداقل دویست و حداکثر سیصد صفحه وزیرى باشد .
تبصره 1) هر صفحه از رسالههاى سطح سه و چهار، باید حداقل حاوى 250 کلمه باشد .
تبصره 2) در صورتى که یک موضوع، بنابه تشخیص واحد مدارک علمى، کشش علمى این مقدار را نداشته باشد، مىتواند، دو موضوع و یا بیشتر در اختیار متقاضیان قرار گیرد .
ماده 14) حداقل زمان نوشتن رساله سطح سه از تاریخ گرفتن موضوع، یک سال و حداکثر دو سال است و براى نوشتن رساله سطح چهار، حداقل دو سال و حداکثر سه سال است .
ماده 15) رسالههایى که قبلا تحت عنوان کتاب، رساله، جزوه، مقاله، پایاننامه علمى، چاپ و یا در جاى دیگر به عنوان رساله مدارک علمى مطرح شده باشد، پذیرفته نمىشود .
ماده 16) رساله در صورتى براى داورى پذیرفته مىشود که در سطح سه مورد تایید استاد مشاور و در سطح چهار مورد تایید استاد راهنما قرار گرفته باشد .
ماده 17) بخش مدارک علمى، باید در مدت زمانى که شوراى عالى حوزه تعیین مىکند، نظر خود را در باره آن اعلام کند، مگر اینکه نویسنده رساله درخواست تاخیر کند .
ماده 18) نویسنده رساله، باید در جلسه دفاعیهاى که سه نفر داور حضور دارند، از رساله خود دفاع و نمره لازم را کسب کند .
تبصره) استاد مشاور یا استاد راهنما مىتوانند یکى از دوران باشند .
ماده 19) رسالههاى سطح سه، براساس سه درجه، عالى، خوب، متوسط و در سطح چهار در دو درجه عالى و خوب ارزیابى مىشود .
تبصره) درجه عالى از نود تا صد امتیاز، خوب از هشتاد تا 89 امتیاز، متوسط از هفتاد تا 79 امتیاز است و نمره کمتر از هفتاد امتیاز، نمره قبولى محسوب نمىشود .
ماده 20) هرگاه رسالهاى در بار اول، امتیاز لازم را کسب نکند (مشروط به اینکه کمتر از پنجاه امتیاز نیاورد) براى بار دیگر به او فرصت داده مىشود تا اشکالات رساله خود را رفع و آن را تکمیل کند و پس از گذشتحداقل یک سال، جهت طرح در جلسه داورى ارایه دهد و اگر در طرح مجدد نیز موفق به کسب امتیاز نشود، پس از گذشت پنجسال و براى آخرین بار مىتواند اقدام به اخذ موضوع کند .
ماده 21) مدارک علمى با امضاى مدیر حوزه و مسؤول بخش مدارک مرکز مدیریت اعتبار دارد .
ماده 22) بخش مدارک علمى حوزه موظف استبه استعلامهایى که در مورد مدارک افراد مىشود، ظرف حداکثر دو هفته پاسخ دهد و اعتبار آنها را مشخص کند .
ماده 23) مواردى که نسبتبه داوران، مشاوران، راهنمایان و رسالههاى علمى در این آییننامه پیشبینى نشده، توسط هیاتى مرکب از مدیر حوزه، مسؤول بخش مدارک و سه نفر از هیات علمى بخش مدارک، بررسى و در باره آنها تصمیمگیرى مىشود .
1- بنده به شدت با دستورالعمل مذکور مخالفم. بالاخره بنده حق دارم بدانم که قرار است با چه هواپیمایی سقوط کنم. مردم حق دارند نوع مرگشان را بدانند. بالاخص وقتی که دارند پولش را هم میپردازند.
2- این عمل سازمان هواپیمایی کشور مصداق غش در معامله است که کافة علما آن را حرام میدانند. برای روشنتر شدن موضوع مجبورم مثال بزنم. شما کلی پول، وقت و هزینه و احساسات صرف میکنید تا همسر محترمهتان را با توپولف بفرستید مشهد (در واقع آن دنیا) اما میبینید او را با بوئینگ صحیح و سالم در مشهد پیاده کردهاند و همهچیز بر باد رفته.
3- تازه اخیراً توپولفها هم درست و دقیق عمل نمیکنند. نمونهاش همین توپولف آخری که عوض آتش گرفتن بالای ابرها و سقوط افتخارآمیز، در مشهد به زمین نشست و آنجا آتش گرفت و کلی امید و آرزو را بر باد داد. به قول «ه.. ا. سایه»:
یکدم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندین هزار امید بنیآدم است این
4- البته جور سازمان هواپیمایی کشور در کشتن مسافران را راهآهن جمهوری اسلامی ایران کشید و قطار «تهران- مشهد» به شکل موفقیتبار و افتخارآمیزی از خط خارج شد و جماعتی را به کشتن داد.
5- خواهشمندم اگر تغییری در وظایف سازمانهای زیرمجموعة وزارت راه صورت گرفته، جهت شفافسازی و روشنایی اذهان عموم، هرچه سریعتر به اطلاع مردم قهرمان برسانید تا مردم برای یک مردن ساده، سفیل و سرگردان نمانند بین انتخاب سفر با هواپیما و قطار.
6- نکتة خوشمزة ماجرای آتش گرفتن توپولف این بود که فردای روز حادثه همة روزنامهها صدایشان درآمده بود، ولی تنها «وطنامروز» بود که با دیدی کاملاً ماوراءالطبیعی به ماجرا نگریست و تیتر زد: «معجزه در فرودگاه مشهد» و نمردن مردم را در توپولف معجزه (!) دانست. بدین وسیله از ایشان بسیار ممنونیم و از قوةقضائیه میخواهیم که به طور کلی و با جدیتی خاص با همهچیز برخورد قاطع نماید.
7- با توجه به اینکه در شرایط کنونی هواپیما و قطار به گونهای وسیلة کشتارجمعی به حساب میآید، تقاضا میکنم نام «وزارت راه و ترابری» به وزارت «راه و ترابری و کشتارجمعی» تغییر یابد.
منبع : خبر آن لاین
خیره است چشمِ خانه به چشمانِ مات من
خالی است بیصدا و سکوتت حیات من
دل میکنم به خاطر تو از دیار خویش
ای خاطرت عزیزتر از خاطرات من
آیات سجدهدار خدا چشمهای توست
ای سوره مغازله، ای سور و سات من!
حقالسکوت میطلبند از لبان تو
چشمان لاابالی و لبهای لات من
شاعر شدن بهانه تلمیح کهنهایست
تا حافظ تو باشم، شاخه نبات من!
شکر خدا که دفتر من بیغزل نماند
شد عشق نیز منکری از منکرات من
محمدمهدی سیار