چهره ماندگار ادبیات و ترجمه در ایران که این روزها در سن کهن سالی به سر می برد و هنوز دست از نگارش و ترجمه بر نداشته است. گفت و گوی کوتاه ما را درباره نخبگی و وضعیت نخبگان، با این استاد برجسته می خواند:
تعریف شما از نخبه چیست ؟
نخبه یعنی انتخاب شده و به نظر من یکی از ویژگی های نخبه این است که باید از دیگران پرکارتر باشد. نخبه فعال در صحنه جامعه است. کسی که باید متن جامعه را راهبری کند.
خیلی ها از نخبه، یک چهره در حاشیه می شناسند. چرا؟
فرد نخبه حتی اگر در کنج خانه مشغول تحصیل و تحقیق باشد باید اثر کارش در متن جامعه نمایان شود. در بیداری مردم ، هدایت افکار عمومی و تربیت افراد موثر باشد.
ارزیابی شما درباره نقش نخبگان امروز در جامعه چیست؟
فعال نیستند. کارهای موثر فراوانی انجام شده اما هدایت شده و برنامه ریزی شده نیست. با وضعیت مطلوب خیلی فاصله داریم.
ارتباط نسل جدید با نخبگان را چگونه می بینید؟
ضعیف است. منقطع شده. کمتر این روزگار جوان ها به سراغ اهل علم و تفکر و تحقیق می روند. در گذشته این طور نبود. این ارتباط حلقه های فراوانی داشت.
به نظر شما به ادبیات کودک و نوجوان بومی رسیدهایم؟
آره رسیدهایم. چند وقتی هست که رسیدهایم. همین که در کشور تالیفاتی مثل شعر قصه و رمان داریم که در حد مسابقه کتاب سال هستند؛ یعنی ما ادبیات کودک و نوجوان بومی داریم.
آیا شاخصههای جهانی شدن را در ادبیات کودک و نوجوان داریم؟
در بعضیها بله. نوشتهها و قصههایی هستند که شاخصههای جهانی شدن را دارند. البته تعدادشان زیاد نیست. اما سالی سه چهار کتاب در سال به زبانهای دیگر ترجمه میشوند و مورد استقبال هم قرار میگیرند. هرچند کم است و این به دلیل مشکلاتی است که وجود دارد، ترجمه از زبان فارسی سخت است و آدمهای کمی هستند که بتوانند این کار را انجام بدهند. هرچند به پیشرفتهایی هم رسیدهایم اما هنوز کم است.
آیا به عقیده شما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان مشکل کتابسازی داریم؟
مفصل. از حدود چهار هزار کتاب حدود دوهزار و پانصد عنوان آن یا کتابهای کمک آموزشی هستند، که نه به درد دنیا میخورند و نه به درد آخرت، یا کتابهای سطحی و بازاری هستند.
هنوز هم معتقدید باید به بعضی کتابها زرشک طلایی داد؟
[میخندد] آره، هنوز معتقدم باید علامت استاندارد به کتابها بدهیم. باید به پدر و مادر این امکان را بدهیم که کتاب خوب را از بد تشخیص بدهند.
آیا فکر نمیکنید کارکترهای داستانهای کودکان و نوجوان ایران قافیه را به کارکترهای فرنگی باختهاند؟
نه، معتقدم هنوز به این نقطه نرسیدهایم. هنوز خانوادههای ایرانی کارکترهای خودمان را بیشتر میپسندند. برای مثال من یک کتاب نوشتهام شامل پنجاه شصت قصه کوتاه برای بازی با انگشت که اتفاقا خیلی مورد توجه خانوادههای ایرانی قرار گرفته است و حتا به سوئدی و انگلیسی هم ترجمه شده است.
منبع : خبر آن لاین
وی در پاسخ به این سئوال روزنامه جمهوری اسلامی که موضع شما درباره پاره شدن عکس امام و نشان دادن صحنه اهانت به عکس امام از سیمای جمهوری اسلامی و تلویزیون های بیگانه چیست گفت : حضرت امام خمینی احیاگر دین در قرن حاضر و بیدارگر بزرگ ملت ها برای مبارزه با مستکبران است . ایشان به گردن همه ملت ها به ویژه ملت های مسلمان و مردم ایران حق بزرگی دارند و قطعا هیچ انسان منصف و مومنی به خود اجازه نمی دهد چنین اهانتی به عکس ایشان بکند.
میرحسین موسوی افزود : کسانی که به اینجانب محبتی دارند هرگز کوچکترین اهانت به حضرت امام خمینی را جایز نمی دانند و حفظ حرمت امام را واجب می دانند. اطمینان دارم که دانشجویان هرگز دست به چنین ساختارشکنی هائی نمی زنند زیرا همه میدانیم که دانشجویان به امام عشق می ورزند و حاضرند برای آرمان های امام جان فشانی کنند.
مهندس موسوی گفت : اطلاعات دقیقی درباره اینکه اصولا چنین کاری صورت گرفته باشد ندارم کما اینکه درباره عاملان این اقدام ساختارشکنانه نیز اطلاعات روشنی نداریم ولی بهرحال اگر چنین کاری صورت گرفته باشد این یک اقدام مشکوک است و پخش آن صحنه ضدانقلابی از سیمای جمهوری اسلامی نیز اقدام نادرستی بود. از رسانه های بیگانه که همواره درحال دشمنی با نظام جمهوری اسلامی هستند انتظاری جز این نیست که با سواستفاده از این قبیل حوادث مرتکب چنین اقدامی بشوند اما چنین اقدامی توسط رسانه ملی که موجودیت خود را به برکت انقلاب عظیمی که به رهبری حضرت امام خمینی پیروز شد مرهون است بهیچوجه قابل قبول نیست .
منبع : خبر آن لاین
دقیقه از سریال برپا شد؟
برای 45 دقیقه! یعنی یک قسمت از سریال. یک ماه فیلمبرداری برای 50 دقیقه.
تهیهکننده بخش آمریکا چه کسی بود؟
خود آقای جوزانی.
پس برای ایشان هم هزینه کردن برای چنین مواردی سخت بوده؟
حتما. چون هرکدام از آن کاروانها روزی چند 100 دلار اجاره داشت اما بالاخره ما باید فرهنگسازی کنیم. چرا فقط درباره دستمزد بازیگران صحبت میشود و چرا هروقت موضوع کم میآورید، به سراغ دستمزد بازیگرها میروید؟! دستمزدی که قابل مقایسه با دستمزد کلانی که بازیگران آمریکا یا حتی هندوستان میگیرند، نیست. متاسفانه آدمها فقط این وجه را میبینند.
برگردیم به «در چشم باد». وقتی در آمریکا بودید «در چشم باد» را پیگیری میکردید؟
بله، از طریق اینترنت دنبال میکردم. چیزی که جالب است بگویم این است که قصه از ابتدا به این شکل نبود، از فلاشبکهای آمریکا شروع میشد. چون کار به تعویق افتاد، مجبور شدیم پخش را شروع کنیم و بعد سکانسهای آمریکا را بگیریم.
هفته پیش در سکانسی از بلندی افتادید، راجع به آن توضیح دهید!
اتفاقا آن سکانس بداهه بود.
یعنی واقعا از ارتفاع افتادید؟
بله. زیر من یک کاناپه بود. شاید هم بهتر باشد بگویم یک تخت روحوضی و از آن ارتفاع پایین افتادم. قرار بود چنین صحنهای را در گورستان داشته باشیم ولی در گورستان نمیشد. به همین دلیل در این سکانس من به آقای جوزانی گفتم، فکر نمیکنید خوب باشد که اینجا من بیفتم؟ که ایشان هم استقبال کرد. من هم بدون هیچ فکری افتادم. بعد از کار، آقای نیکپور خیلی من را دعوا کرد و مدام به من میگفتند از اینکه گردن یا کتفت بشکند نمیترسیدی؟ فقط کمی گردنم درد گرفت.
کار آقای جوزانی چه تفاوتی با دیگر کارهایتان داشت؟
از این لحاظ که توانستیم وارد عرصه بینالمللی شویم و حضور بینالمللی را هم تجربه کنیم بسیار لذتبخش بود. ضمن اینکه در ردههای سنی مختلفی نقش بازی کردیم. این تجربه و همکاری بسیار خوب و لذتبخش بود. شاید در وهله اول حضور کوچکی در این مجموعه بزرگ بازیگران را بترساند اما دیدید که همه آمدند و کار را هم قبول کردند. چون کار یک کار ملی است و همه مثل من به آن نگاه کردند. همه دستبهدست هم دادند تا یک کار ملی و فاخر ساخته شود. کاری که بر مبنای مستندات تاریخی باشد و ماحصل آن چیزی است که روی آنتن میبینید. در سه مقطع زمانی و سه جنگ که ایران درگیر آن بوده را نشان میدهد.
پیری خودتان را وقتی دیدید، چه احساسی پیدا کردید؟
اولین چیزی که گفتم این بود که چقدر شبیه مادرم شدم (خنده) خیلیها هم این را گفتند.
طبیعی بود؟
تقریبا. شاید میشد بهتر از این باشد ولی بهترین Option موجود بود. بسیار سخت است دورانی را که تجربه نکردی بخواهی تجربه کنی. ضمن اینکه فخرالسادات در دوران پیری عالی نبود و به لحاظ روحی شرایط سختی را میگذراند. من باید اکتهای خاصی میداشتم و دلم میخواست جوری بازی کنم که برای تماشاگر این پیری باورپذیر باشد و با خودش فکر نکند که بهزور گریم پیر شده است.
منبع : فرارو
وطن امروز نوشت:
براساس استدلال طرحکنندگان این شایعه، فلاحیپور از بزرگنمایی بازیگران «دلنوازان» شاکی بوده و ادعا کرده که حرمت بازیگری او در نگارش فیلمنامه این مجموعه نادیده گرفته شده است و تنها چیزی که در این سریال به چشم میآید بازیگران جوان آن هستند(!!) احتمالاً بر همین اساس هم پرویز فلاحیپور با گروه قطع همکاری کرده و از ادامه حضور در پروژه انصراف داده است.
همچنین بودند کسانی که همین خبر را به اختلافات مالی بر سر دستمزد، مستدل کرده و آن را موجب دلگیری فلاحیپور از «دلنوازان» دانستند. یکشنبهشب و با پایان ناگهانی کاراکتر «جهان» در داستان «دلنوازان» و کشته شدن او احتمال صحت این شایعات و اختلافات در ذهن مخاطبان قوت گرفت و حتی برخی پایان سریال را متأثر از این حاشیهها و زودتر از موعد مقرر دانستند، اما اصل ماجرا گویا صورت دیگری داشته است.
پرویز فلاحیپور در گفتوگو با «وطن امروز» درباره کشته شدن «جهان» در سریال و پایان نقشش میگوید: من متاسفانه چند هفتهای است مبتلا به آنفلوآنزای نوعA شدهام و حال خیلی بدی دارم. اصلا در شرایطی نبودم که بخواهم بازی در این مجموعه را ادامه دهم. من حتی در پاسخ به اصرارهای پیاپی آقای مهام (تهیهکننده مجموعه) مبنی بر ادامه حضورم در سریال، به ایشان گفتم بیایند حال مرا ببینند، من تمام بدنم درد میکرد و قادر به حرکت نبودم و به خاطر تزریق انواع و اقسام آمپولها تمام دستم سوراخسوراخ شده بود! بازیگر نقش«جهان» در پاسخ به این سؤال که آیا از ابتدا قرار بود جهان کشته شود یا این تغییر در پایانبندی به دلیل وضعیت او بوده است، گفت: پایان نقش من به شکل دیگری بود و قرار نبود که در نهایت کشته بشوم، اما روال عادی داستان در نسخه فعلی تغییر چندانی نکرده است.
وی درباره حضور پررنگتر بازیگران جوان و نقش بیشتر آنها نسبت به بازیگران پیشکسوت در مجموعه که برخی آن را محور اختلافش با گروه تولید «دلنوازان» اعلام کرده بودند هم گفت: من از حضور جوانان در این سریال راضی هستم و به نظرم حدیث میرامینی و شاهرخ استخری حضور خیلی خوبی داشتهاند.
این حرفها که درباره من گفته شده ساخته ذهن و توهم یک سری افراد است که من اصلا نمیدانم از کجا این حرفها را درمیآورند. اصلا چرا من باید در اینباره حساسیت از خودم نشان دهم، من که اسمم اول عنوانبندی آمده و عملا نقش یک سریال هستم. با وجود تمام این اظهارات اما فلاحی پور به طور قاطع وجود اختلافات را رد نکرد و چنین اختلاف سلیقههایی را طبیعی دانست و گفت: من برای شخصیتپردازیها با عوامل کار اختلاف سلیقه داشتم اما این اختلاف سلیقه دلیل بر دعوا و درگیری نیست. آقای سهیلیزاده از دوستان من است همین طور آقای مهام و محمدی، ما فقط سر شخصیتپردازیها با هم مشکل داشتیم و به نظرم این تضارب سلیقهها موجب بهتر شدن کار میشود.
در حال حاضر هم از برخورد مردم و اینکه سریال «دلنوازان» با اقبال عمومی مواجه شده است، خوشحالم. امیدوارم که سلیقه مردم در آینده ارتقا پیدا کند و جایگاه یک سریال را در قیاس با دیگر سریالها بدانند.
یک عضو کمیسیون بهداشت مجلس آمار مبتلایان به آنفلوآنزای خوکی در ایران را بسیار بالاتر از ارقام اعلام شده دانست و گفت: آمارهای ارائه شده درست و دقیق نیست.
انوشیروان محسنی بندپی در گفت و گو با شفاف درپاسخ به اینکه چرا تمهیدات پیشگیرانه لازم در رابطه با شیوع آنفلوآنزای خوکی در کشورمان اندیشیده نشده است، تصریح کرد: متأسفانه ما در رابطه با حوادث، سوانح و اپیدمیها، آمادگی و مدیریت، تصمیمگیری لازم و درست و به موقعی نداریم.
وی با بیان اینکه در زمینه سیاستگذاری و اجرا نیز ما با مشکل رو به رو هستیم، گفت: در مکانهای دسته جمعی نظیر مدارس امکان شیوع این نوع از آنفلوآنزا بالاست و با توجه به اینکه مسائل بهداشتی در برخی از شهرستانهای ما از استاندارد لازم برخوردار نیست اگر هم مدارس باز باشند باید بر آنها نظارت لازم صورت بگیرد.
وی با بیان اینکه در حال حاضر آمار ارائه شده از تعداد مبتلایان واقعی نمیباشد، عنوان کرد: باید در زمینه تعطیلی مدارس فشار بیاوریم چون بحث جان و سلامت انسانها در میان است، باید نظارتهای بهداشتی در کشور بیشتر شده و همچنین نسبت به تعطیلی مدارس هم اقدامات لازم صورت گیرد.
محسنی بندپی با اشاره به اینکه قرار است در کمیسیون بهداشت میان مسئولان مربوطه درباره تعطیلی مدارس بحث شود، گفت: ما در مسئله مهمی مانند حج شاهد کاهش نفرات اعزام شونده بودیم پس باید در زمینه مرکز آموزشی نیز تصمیم کارشناسانه لازم صورت بگیرد.
منبع : خبر آن لاین
شهریاری گفت: اما قدرت آن به حدی بود که تمام مردم آن حواشی را بر روی زمین کوبید و حدود پنج دقیقه در حالی که بیهوش بر روی زمین بودم، احساس کردم نیمی از بدنم بیحس شده است.
وی خاطرنشان کرد: با همه اوضاع دنبال سردار شوشتری بودم که متوجه شدم رو به قبله نشسته و در حال گفتن شهادتین است.
ابراهیم شهریاری معاون قرارگاه قدس و همرزم شهید شوشتری در گفتگو با فارس اظهار داشت: با توجه به حضور من در سالهای متمادی در استان سیستان و بلوچستان در طول تاریخ انقلاب جایی ندیده بودیم که بزرگان طایفهها به نظام خیانت کنند و این افراد از اقدامات سردار شوشتری در مدت حضورش در این استان استقبال بسیار خوبی کردند.
وی افزود: بحث همایشهای سران طوایف و عشایر که پیش آمد، هدف ایجاد وحدت در منطقه بین سران مد نظر بود تا همه دور هم جمع و توانایی هر طایفه سنجیده شود و همه اینها هزینهبر بود.
شهریاری خاطرنشان کرد: سردار شوشتری در این زمینه تاکید داشت که به همان رسم و رسوم خودتان چادرهایی را برپا کنید و دور هم جمع شوید.
وی تصریح کرد: تمام افرادی که از اوایل انقلاب با یکدیگر بودند و مشکلات داشتند، حتی قصد انتقامگیری از یکدیگر را در سر میپروراندند را دور هم جمع و نصحیت کرد و از آنها نسبت به یکدیگر رضایت گرفت و پس از 20 سال در برخی روستاهای اطراف سراوان اختلافات خود را کنار گذاشتند و دوستیهای جدید شکل گرفت.
شهریاری اظهار داشت: یک هفته قبل از حادثه تروریستی سرباز یکی از سران طوایف بلوچ که در پاکستان مستقر بود، اظهار داشت حدود 3 هزار نفر قصد مراجعت به ایران و استفاده از رفاهی را دارند که شما برای آنها مهیا کردهاید و این افراد با فعالیتهای فرهنگی شهید شوشتری به انقلاب، امام راحل و رهبری وصل شدند.
وی گفت: در همایشی در شهر سراوان گروه موزیکی برای اجرای سرود به بالای سن رفت و زمانی که قصد کنترل آن را داشتیم، مشاهده کردیم که همه اشعار آن از امام حسین(ع)، کربلا و حضرت علی(ع) است و زمانی که به سردار شوشتری موضوع را بیان کردم، ایشان بسیار خوشحال شدند.
معاون قرارگاه قدس افزود: شب قبل از حادثه تروریستی پیشین برخی از بلوچها تابلوهایی با شعارهای «ای رهبر آزاده آمادهایم، آماده»، «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند»، در سالن همایش نصب کردند و معتقد بودند که این شعارهای ملی و مذهبی ماست و ما به حمایت رهبری زنده هستیم.
وی تصریح کرد: یک روز فبل از حادثه تروریستی شهید حسین مرادی و برخی دیگر از شهیدان نزد من آمدند و گفتند که یک ایست و بازرسی درست کنیم و نیروهای آن را هم داشتیم، اما شهید شوشتری همه برنامهها را به خود مردم واگذار کرده بود و هیچ دخالتی در امور آنها نداشت.
شهریاری خاطرنشان کرد: با اینکه میدانستم ایشان با بازرسی از ناحیه نیروهای سپاه موافقت نمیکند، به ایشان پیشنهاد دادیم اما شهید شوشتری گفت که به هیچوجه این کار را نکنید، زیرا همت بلوچها بالاتر از این است و ناراحت میشوند.
این مجروح حادثه تروریستی شهرستان سرباز گفت: سردار شوشتری هنگام ورود به همایش جلوی درب وقتی زحمتهای مردم بومی را در برگزاری همایش مشاهده کرد، از توانمندیهای این قوم و مردم منطقه تعریف و تمجید کرد.
وی اظهار داشت: در حالی که دو نفر از افراد صدا و سیما و شهید سردار حسین اسدی در حال فیلمبرداری بودند و من در حال خلوت کردن ورودی سردار شوشتری به سالن همایش بودم، انفجار رخ داد، اما آتش نداشت و دارای صدای خفیفی بود.
شهریاری گفت: اما قدرت آن به حدی بود که تمام مردم آن حواشی را بر روی زمین کوبید و حدود پنج دقیقه در حالی که بیهوش بر روی زمین بودم، احساس کردم نیمی از بدنم بیحس شده است.
وی خاطرنشان کرد: با همه اوضاع دنبال سردار شوشتری بودم که متوجه شدم رو به قبله نشسته و در حال گفتن شهادتین است.
شهریاری تصریح کرد: شخصی که این جنایت را مرتکب شد، فرد مزدوری بود که قبلا به جرم حمل کراک و دزدی دستگیر شده و با ضمانت آزاد و عوامل ریگی او را به خارج از مرز ایران برده بودند و صبح زود از پاکستان برای اقدام تروریستی به همایش آمده بود.
منبع : آینده
پیشتر بارها گفتهام؛ علاوه بر عاطفه سیال جاری در اشعار قیصر، علاوه بر زدن حرف دل مردم در متن شعرهایش، او در شیرینترین و تلخترین روزهای انقلاب اسلامی ایران سخنگوی جمع انقلابی مردم در شعرهایش بود. طبیعی است که او در بین مردم جایگاه بلندی داشته باشد. مخاطب در شعرهای قیصر حرف دل خود را میبیند و میخواند.
در راه مبارزه ظلم و فساد و چپاولگران بیتالمال، در برابر دشمنان ملت در جنگ و دشمنان انقلاب، برای شهیدان انقلاب و دفاع مقدس؛ قیصر برای همه اینها شعری گفته است. او همینطور در طول حیاتش با مردم پیش آمد و همراه مردم بود و در بطن مردم زیست. در تمام فرازونشیبها همراه مردم بود و در کنار همه گروهها، در شعر زندگی میکرد و همواره شعرهایش به موقع بود.
اینها درباره محتوای اشعار قیصر امینپور بود؛ اما به لحاظ فرم و صورت شعر در واقع میتوان قیصر زمانمان را با حافظ مقایسه کرد. علیرغم اینکه اشعار قیصر با محتواست و از ارائهها و فنون شعر پربار است، اما آنقدر استادانه استفاده شده که مخاطب شعر او متوجه آرایهها و فنون شعری نمیشود.
قیصر آنقدر با مطالعه بود که فنون شعری ذات شعرهایش شده بود. منتقدان آثار او را شگفتی در زمینه استفاده از کنایات و استعارات و ایهام میدانستند و اینها بود که ارزش اشعار قیصر را بالا و بالاتر میبرد. اینها بود و این سادگیهای اشعارش که مردم را با خود همراه میکرد و همه به راحتی با او و شعرهایش ارتباط برقرار میکردند؛ همانطور که مردم هنوز هم با حافظ ارتباط برقرار میکنند.